• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

مُتَفَرِّقونَ (لغات‌قرآن)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



مقالات مرتبط: فریق (مفردات‌قرآن)، فرقه.


مُتَفَرِّقونَ:(أَ أَرْبابٌ مُّتَفَرِّقونَ خَيْرٌ أَمِ اللّهُ)
«مُتَفَرِّقونَ» اسم فاعل از مادّه «فرق» (بر وزن حلق) به معناى «پراكندگى و جدا شدن» است.
هنگامى كه یوسف (علیه‌السلام) گفت: اى هم‌زندان‌هاى من. آيا خدايان پراكنده و معبودهاى متفرق بهترند يا خداوند يگانه يكتاى قهار و مسلط بر هر چيز. گويى يوسف مى‌خواهد به آن‌ها حالى كند كه چرا شما آزادى را در خواب مى‌بينيد چرا در بيدارى نمى‌بينيد؟ چرا؟ آيا جز اين است كه اين پراكندگى و تفرقه و نفاق شما كه از شرک و بت‌پرستى و ارباب متفرقون سرچشمه مى‌گيرد، سبب شده كه طاغوت‌هاى ستم‌گر بر شما غلبه كنند، چرا شما زير پرچم توحيد جمع نمى‌شويد و به دامن پرستش اللَّه واحد قهار دست نمى‌زنيد تا بتوانيد اين خودكامگان ستم‌گر را كه شما را بى‌گناه و به مجرد اتهام به زندان مى‌افكنند از جامعه خود برانيد.



به موردی از کاربرد «مُتَفَرِّقونَ» در قرآن، اشاره می‌شود:

۱.۱ - مُتَفَرِّقونَ (آیه ۳۹ سوره یوسف)

(يا صاحِبَيِ السِّجْنِ أَ أَرْبابٌ مُّتَفَرِّقونَ خَيْرٌ أَمِ اللّهُ الْواحِدُ الْقَهّارُ) «اى دوستان زندانى من! آيا خدايان متعدد و پراكنده بهترند، يا خداوند يگانه‌اى كه بر همه چيز قاهر است؟!»

۱.۲ - مُتَفَرِّقونَ در المیزان و مجمع‌البیان

علامه طباطبایی در تفسیر المیزان می‌فرمایند: جمله‌ (أَ أَرْبابٌ مُتَفَرِّقونَ خَيْرٌ أَمِ اللَّهُ الْواحِدُ الْقَهَّارُ) در سياق بيان دلیل بر معين شدن خدای تعالی براى پرستش است. و به عبارت روشن‌تر اگر فرض شود كه ميان عبادت خدا و ساير معبودهاى ادعايى ترديد شود، عبادت خداى تعالى متعين است، نه اين‌كه بخواهد بگويد: حق موجود تنها خداى تعالى است نه ارباب‌هاى غير او. و يا اين‌كه بگويد: تنها معبودى كه مبدأ و معاد موجودات است خداى تعالى است، نه معبودهاى ديگر، زيرا اين چند معنا با كلمه خیر سازگار نيست چون اين كلمه را درباره چيزى اطلاق مى‌كنند كه از جهت مطلوبيت و اخذ به نحوى تعين داشته باشد، پس اين‌كه فرمود آيا خدا بهتر است يا ارباب‌هاى متفرق مقصودش از اين پرسش، تعين يكى از دو طرف بوده از نظر اخذ، و اخذ ارباب همان عبادت و پرستش آن است.

۱. یوسف/سوره۱۲، آیه۳۹.    
۲. راغب اصفهانی، حسین، المفردات، ط دارالقلم، ص۶۳۳.    
۳. طریحی، فخرالدین، مجمع البحرین، ت الحسینی، ج۵، ص۲۲۴.    
۴. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۹، ص۴۱۱.    
۵. یوسف/سوره۱۲، آیه۳۹.    
۶. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۲۴۰.    
۷. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۱، ص۲۳۸.    
۸. طباطبایی، سید محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱۱، ص۱۷۵.    
۹. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۲، ص۲۲۱.    
۱۰. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۵، ص۳۵۸.    



شریعتمداری، جعفر، شرح و تفسیر لغات قرآن بر اساس تفسیر نمونه، برگرفته از مقاله «متفرقون»، ج۳، ص ۴۵۰.    


رده‌های این صفحه : لغات سوره یوسف | لغات قرآن




جعبه ابزار