مَن (لغاتقرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
مَن:
(أَهْلِ الْكِتَابِ مَن) مَن: به فتح ميم، به چند معنى آمده است:
۱-
شرطيّه كه به دو فعل جزم مىدهد، مانند آيه مورد بحث (
نساء/ ۱۲۳) كه در پانوشت آمده است.
۲-
استفهام، مانند:
(... مَنْ بَعَثَنٰا مِنْ مَرْقَدِنٰا...) «چه كسى ما را از قبرهايمان برانگيخت؟»
۳-
اسم موصول كه اغلب در اولو العقل به كار مىرود، مانند:
أَ لَمْ تَرَ أَنَّ اَللّٰهَ يَسْجُدُ لَهُ مَنْ فِي اَلسَّمٰاوٰاتِ وَ مَنْ فِي اَلْأَرْضِ... «آيا مشاهده نكردى كه هرچه در
آسمانها و هرچه در
زمین است... به سجده خدا مشغولند؟»
در
قرآن مجید گاهى در غير اولى العقل بهكار رفتهاست، مانند:
(وَ اَللّٰهُ خَلَقَ كُلَّ دَابَّةٍ مِنْ مٰاءٍ فَمِنْهُمْ مَنْ يَمْشِي عَلىٰ بَطْنِهِ وَ مِنْهُمْ مَنْ يَمْشِي عَلىٰ رِجْلَيْنِ وَ مِنْهُمْ مَنْ يَمْشِي عَلىٰ أَرْبَعٍ...) «و خدا هر حيوان را از
آب آفريد كه بعضى (مانند مارها) بر شكم روند و برخى (مانند
انسان) بر دو پا و برخى (چون اسب، گاو و شتر) بر چهارپا حركت كنند»
كه در اين آيه كلمه «
من» براى خزندگان و چهارپايان نيز به كار رفته است.
به موردی از کاربرد
مَن در
قرآن، اشاره میشود:
(لَّيْسَ بِأَمَانِيِّكُمْ وَ لا أَمَانِيِّ أَهْلِ الْكِتَابِ مَن يَعْمَلْ سُوءًا يُجْزَ بِهِ وَ لاَ يَجِدْ لَهُ مِن دُونِ اللّهِ وَلِيًّا وَ لاَ نَصِيرًا) (پاداشهاى الهى به آرزوهاى شما و آرزوهاى اهل
کتاب نيست؛ هر كس عمل بدى انجام دهد، مطابق آن كيفر داده مىشود و كسى را جز
خدا، ولىَّ و ياور خود نخواهد يافت.)
علامه طباطبایی در
تفسیر المیزان میفرماید: اين جمله به طور فصل آمده، يعنى با واو عاطفه، عطف به ما قبل نشده و به اصطلاح ادبى به فصل آمده نه به وصل و اين بدان جهت است كه اين جمله موقعيت جواب از سؤالى فرضى را دارد و تقدير آن سؤال و اين جواب اين است: وقتى صرف گفتن شهادتين و داخل شدن در حريم
اسلام و
ایمان اين خاصيت را نداشته باشد كه همه خيرات را به سوى آدمى جلب كند و همه منافع زندگى ما را تامين نمايد و همچنين وقتى
یهودیت و
نصرانیگری نيز چنين اثرى نداشته باشد، پس چه فرقى بين داشتن اين اديان با نداشتن آن هست و بالآخره حال آدمى به كجا كشيده مىشود؟
قرآن در پاسخ مىفرمايد: هر كس عمل زشتى را مرتكب شود كيفرش را مىبيند و به غير از خدا هيچ ولى و ناصرى براى خود نخواهد يافت و هر كس هم كه اعمال نيک انجام دهد، چه مرد باشد و چه زن (البته در صورتى كه ايمان داشته باشد) پاداش خود را كه همان
بهشت است خواهد ديد.
(قَالُوا يَا وَ يْلَنَا مَن بَعَثَنَا مِن مَّرْقَدِنَا هَذَا مَا وَعَدَ الرَّحْمَنُ وَ صَدَقَ الْمُرْسَلُونَ) (مىگويند: «اى واى بر ما! چه كسى ما را از خوابگاهمان برانگيخت؟! آرى اين همان روز جزا است كه
خداوند رحمان وعده داده و فرستادگان او راست گفتند.»)
علامه طباطبایی در تفسیر المیزان میفرماید: كلمه
بعث به معناى به پا داشتن است. كلمه مرقد اسم محل رقاد- خواب است و مراد از آن قبر است.
(دیدگاه شیخ طبرسی در مجمع البیان:
)
(أَلَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ يَسْجُدُ لَهُ مَن فِي السَّمَاوَاتِ وَ مَن فِي الْأَرْضِ وَ الشَّمْسُ وَ الْقَمَرُ وَ النُّجُومُ وَ الْجِبَالُ وَ الشَّجَرُ وَ الدَّوَابُّ وَ كَثِيرٌ مِّنَ النَّاسِ وَ كَثِيرٌ حَقَّ عَلَيْهِ الْعَذَابُ وَ مَن يُهِنِ اللَّهُ فَمَا لَهُ مِن مُّكْرِمٍ إِنَّ اللَّهَ يَفْعَلُ مَا يَشَاءُ) (آيا نمىدانى تمام كسانى كه در
آسمانها و كسانى كه در زمينند براى خدا
سجده مىكنند؟! و همچنين خورشيد، ماه، ستارگان، كوهها، درختان، جنبندگان و بسيارى از مردم! امّا بسيارى ابا دارند و فرمان
عذاب درباره آنان حتمى است و هركس را خدا خوار كند، كسى او را گرامى نخواهد داشت. خداوند هر چه را اراده كند و
صلاح بداند انجام مىدهد.)
علامه طباطبایی در تفسیر المیزان میفرماید: ظاهرا
خطاب در جمله
(أَ لَمْ تَرَ) به همه كسانى است كه مىتوانند ببينند و
صلاحيت خطاب را دارند و منظور از ديدن در اينجا، دانستن است. البته ممكن هم هست بگوييم
خطاب مختص به
رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) است و مقصود از رؤيت، رؤيت قلبى است.
(دیدگاه شیخ طبرسی در مجمع البیان:
)
(وَ اللَّهُ خَلَقَ كُلَّ دَابَّةٍ مِن مَّاء فَمِنْهُم مَّن يَمْشِي عَلَى بَطْنِهِ وَ مِنْهُم مَّن يَمْشِي عَلَى رِجْلَيْنِ وَ مِنْهُم مَّن يَمْشِي عَلَى أَرْبَعٍ يَخْلُقُ اللَّهُ مَا يَشَاءُ إِنَّ اللَّهَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ) (و خداوند هر جنبندهاى را ازآبى آفريد؛ گروهى از آنها بر شكم خود راه مىروند و گروهى بر دو پاى خود و گروهى بر چهارپا راه مىروند؛ خداوند آنچه را بخواهد مىآفريند، زيرا خدا بر همه چيز تواناست.)
علامه طباطبایی در تفسیر المیزان میفرماید: اين نيز بيان ديگرى است براى رجوع امر به مشيت
خدای تعالی و بس، چون او تمامى جانداران را از آبى خلق مىكند و در عين حال وضع هر حيوانى با حيوان ديگر مختلف است، بعضىها با شكم راه مىروند، مانند مارها، كرمها و بعضى ديگر با دو پا راه مىروند مانند آدميان و مرغان و بعضى ديگر با چهار پا راه مىروند، چون چهارپايان و درندگان و اگر به ذكر اين سه نوع اكتفاء فرموده براى اختصار بوده و غرض هم با ذكر همينها تامين مىشده (و گرنه اختلاف از حد شمار بيرون است).
(دیدگاه شیخ طبرسی در مجمع البیان:
)
• شریعتمداری، جعفر، شرح و تفسیر لغات قرآن بر اساس تفسیر نمونه، برگرفته از مقاله «مَن»، ج۴، ص۳۳۸.