مَحْسُور (لغاتقرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
مَحْسُور: (مَلُوماً مَحْسُوراً) «مَحْسُور» از مادّه «
حسر» (بر وزن قصر) در اصل، معناى كنار زدن لباس و برهنه ساختن قسمت زير آن است،
به همين جهت
«حاسر» به جنگجوئى مىگويند كه زره در تن و كلاهخود بر سر نداشته باشد. به حيواناتى كه بر اثر كثرت راه رفتن خسته و وامانده مىشوند، كلمه
«حسير» و «
حاسر» اطلاق شده است، گويى تمام گوشت تن آنها يا قدرت و نيرويشان كنار مىرود و برهنه مىشوند. بعداً اين مفهوم، توسعه يافته، به هر شخص خسته و وامانده كه از رسيدن به مقصد عاجز است
«مَحْسُور»،
«حسير» يا
«حاسر» گفته مىشود.
«حسرت» به معناى غم و اندوه نيز از همين ماده گرفته شده؛ چرا كه اين حالت، معمولًا در مواقعى به انسان دست مىدهد كه نيروى جبران مشكلات و شكستها را از دست داده، گويى از توانايى و قدرت برهنه شده است.
(وَ لاَ تَجْعَلْ يَدَكَ مَغْلُولَةً إِلَى عُنُقِكَ وَ لاَ تَبْسُطْهَا كُلَّ الْبَسْطِ فَتَقْعُدَ مَلُومًا مَّحْسُورًا) (هرگز دستت رابرگردنت بسته مگذار، و ترک انفاق و بخشش منما و بيش از حدّ نيز دست خود را مگشاى، كه مورد سرزنش قرار گيرى و از كار فرومانى.)
علامه طباطبایی در
تفسیر المیزان میفرماید: جمله
(فَتَقْعُدَ مَلُوماً مَحْسُوراً) فرع جمله
(وَ لا تَبْسُطْها ...) است، و كلمه
محسورا از ماده
حسر است كه به معناى انقطاع و يا عريان شدن است و در اين آيه اين معنا را مىرساند كه دست خويش تا به آخر مگشاى و بيش از حد دست و دلباز نباش كه ممكن است روزى زانوى غم بغل كرده و دستت از همه جا بريده شود و ديگر نتوانى خود را در اجتماع ظاهر ساخته و با مردم معاشرت كنى.
بعضى گفتهاند كه جمله
(فَتَقْعُدَ مَلُوماً مَحْسُوراً) متفرع است بر هر دو جمله
(وَ لا تَجْعَلْ يَدَكَ ...) و
(وَ لا تَبْسُطْها كُلَّ الْبَسْطِ) نه تنها به جمله آخرى
(وَ لا تَبْسُطْها كُلَّ الْبَسْطِ) و معنايش اين است كه اگر از خرج كردن خوددارى كنى و بخل بورزى سرانجام ملامت و مذمت شده و در گوشهاى خواهى نشست، و اگر زياده روى كنى
حسرت خورده و مغموم و پشيمان خواهى شد.
اشكال اين حرف اين است كه معلوم نيست جمله
(وَ لا تَبْسُطْها ...) در مقام نهى از تبذير و اسراف باشد، و حتى معلوم نيست دادن تمامى اموال در راه خدا اسراف باشد، هر چند كه با همين آيه از آن نهى شده باشد، زيرا قبلا هم گفتيم كه در مفهوم تبذير ، افساد نهفته است و اسراف در راه خدا افساد نيست، و معنى ندارد كه چنين عملى كه نه خودش فاسد مىشود و نه چيزى را فاسد مىكند
حسرت و اندوه در پى داشته باشد.
(دیدگاه
شیخ طبرسی در
مجمع البیان:
)
•
مکارم شیرازی، ناصر، لغات در تفسیر نمونه، بر گرفته از مقاله «مَحْسُور»، ص۵۰۹.