موسوعة عشائر العراق (کتاب)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
موسوعه عشائر العراق، تالیف عباس غزاوی محامی و به
زبان عربی میباشد.این مجموعه را باید تاریخ سیاسی- اجتماعی و فرهنگی بخشی
از عراق دانست که جستجوگران در این زمینه را بهره فراوان خواهد رساند.در این مجموعه که در زمان معاصر نوشته شده است، پیرامون عشایر و قبائل سرزمینهای عراق،
از جهت مشاغل، عرف، زندگانی،
انساب ، احوال و اوصاف آنان بحث میشود.
کتاب؛ شامل در چهار جزء بیان شده است و هر جزء دارای مقدمه و عنوان متعدد میباشد.
تاریخ
عشایر کشورها، بخش مهمی
از تاریخ آنها را شکل میدهد. در گذشته، بخش عظیمی
از مردم پای در
بیابان و کوله بر دوش در پهن دشت
زمین راه میرفتند و ایستایی و ثبات را برنمی تابیدند. اینان دارای عادات، رسوم، فرهنگ و منش ویژهای بودهاند. اکنون نیز نسلهایی
از آنان بدون توجه به کششها و جذبههای آثار دلربای تمدن جدید، دل به
کوه و هامون سپردهاند و گویی گستره دشت و ژرفای درهها را بر ساختمانها و خیابانهای
شهرها ترجیح میدهند.شناخت زندگی عشایر، شناخت گونهای
از زندگی
انسان است؛ انسان همگام و همراه با طبیعت. کتاب حاضر تلاشی است در شناخت این بخش
از کشور عراق با نگرشی تحلیلی و مستند و دقیق. عباس عزاوی
از نویسندگان و ادیبان بزرگ عراقی است.
جلد اول و دوم کتاب، گزارش فرهنگ، عادات و سیستم زندگی اجتماعی و سیاسی عشایر
بادیه نشین است و جلد سوم و چهارم، عهده دار گزارش زندگانی آنان که به
روستاها و آبادیها و شاید شهرها دل سپردهاند.مؤلف در هر بخش، به دقت منابع پژوهش خود را معرفی و ارزیابی میکند و آنگاه با بحث
از پیشینه عشایر، چگونگی زندگی و آداب آنان را گزارش میکند. او در ضمن معرفی عشایر، به حوادث تاریخ نیز میپردازد و با مباحث جغرافیایی و شناسایی جایها و آبادیها و سرزمینها، به سودمندی بحث میافزاید. اطلاعات گسترده عزاوی
از تاریخ و تسلط او به زبانهای مختلف
از جمله
ترکی و
فارسی این امکان را به او داده است که در مستند سازی محتوای کتابش توفیقی شایسته یابد. او جای جای به اشتباهات مورخان اشاره میکند و خلط و آشفتگیهای آثار مؤلفان را بر میشمارد.
وی اهم مراجع برای شناخت عشائر را
ابن خلدون دانسته، زیرا که وی دارای علاقه زیادی به قبایل و اتصال به آنها داشته است و بحثهایی که دراین زمینه میکند نافع و قابل استفاده است. همچنین
از این کتب با ارزش میتوان کتاب
ابن حجر یا
انباء الغمر فی ابناء العمر نام برد.
وی در مقدمه ی جلد اول درباره ی عراق
از دو ناحیه سخن میگوید و بیان میدارد که این سرزمین
از دو گروه
عرب و کرد تشکیل یافته است.
آغاز جلد اول، مشتمل بر بحث سودمندی است؛ که تکیه بر منابع بسیار کهن
از عشایر عراق قبل
از اسلام ، آنگاه ورود اسلام به میان عشایر و مسایل دیگر را مطرح میسازد.
در بخشی
از کتاب که به نام مراجع تاریخی است، مولف میگوید که بهترین کمک یار برای شناخت عشایر، کتب انساب، کتب ادب و کتاب اغانی،
عقد الفرید و اکثر دیوانهای مشاهیر
از شعرا است.
جلد اول به سه بخش عمده تقسیم شده است. در بخش اول
از عراب و قبایل مختلف آن، بخش دوم
از عشایر عراق در زمان حاضر و در بخش آخر خلاصه تاریخی
از قبایل شمر را بیان نموده است.
مولف در این بخش
از کتاب نام ۱۶ عنوان
از کتابهایی را که در این جلد
از آنها استفاده نموده، متذکر میشود و شروع به معرفی تک تک این کتابها کرده و سبک بهره برداری خود را در این کتابها، برای رساندن مقصود خود بیان میدارد. اسامی این کتب به قرار زیر است:
۱-
سبائک الذهب . ۲- عنوان المجد فی بیان احوال بغداد و البصره و نجد. ۳- نهایه الرب فی معرفه انساب العرب. ۴-
القبائل العراقیه . ۵-
عشائر الالوسی . ۶- نبذة من تاریخ عرب العراق. ۷- کتاب الاشتقاق. ۸-
الانساب . ۹- شمس العلوم و دواء کلام العرب. ۱۰- قبائل العرب فی مصر. ۱۱- القصد و الامم فی التعریف باصول انساب العرب و العجم. ۱۲- الانباه علی قبائل الرواه. ۱۳- نسب عدنان و قطحان. ۱۴-
تاریخ العرب قبل الاسلام ۱۵ الجوهر المکنون فی القبائل و البطون. ۱۶- کتاب
عشائر العرب .
در فصلی به نام العرب و قبائل هم، به ذکر اصل عرب، عرب بادیه، عرب متعربه، عرب مستعربه، اختلاط عدنانیه و قحطانیه، منتشر شدن عربان در اطراف، تربیب انساب، و بخشی در مورد قبایل و فروعاتش مطالبی را عنوان میدارد.اشاره مینماید که مشهور است که اصل عرب
از عراق میباشد و زبان آنان سریانی بوده است که به مرور زمان
از آن جا خارج شدهاند و به اطراف منتشر گردیده است. وی خاطر نشان میکند، این که اصل اعراب
از حبشه باشد، با براهین وارده در این زمینه تطابقی ندارد. همچنین به احتمال بیان میدارد که اصل عرب
از اولاد نوح نبی علیهالسّلام باشند. درباره عرب مستعربه میگوید که آنان
از اولاد
اسماعیل علیهالسّلام هستند.
وی غالب قبایل عراقی را، قحطانی و قسمی
از آن را عدنانی و قسمی دیگر را مردد بین این دو؛ مانند ایاد و انمار... شمرده است. لذا وی در بخش معرفی عرب و قبائل آنان، به معرفی ۱۱ قبیله
از قبایل و ۱۲ امارت
از امارات عرب پرداخته است. وی همچنین
از آداب عربی در این قبایل عراقی و احوال و اوضاع آنها مطالبی را خاطر نشان میکند، به علاوه
از عشایر و امارتهای آنان نیز میگوید.
در بخش دوم
از کتاب در مورد قبایل اسلامی، قبایل بدوی، قبایل شمر و تقسیمات این قبایل بحث میکند، چنانچه دربار قبایل اسلامی به تاثیر این قبایل و اسلامی بودن آنها بر عشایر عراقی سخن میگوید.
بخش سوم این جلد، مربوط به تاریخچه قبایل
شمر ، مسلم، وهب،
آل سعود ، ضفیر، حرب،
صلیب و استعراض میباشد. وی در مورد
ازدواج ، نسب، اعیاد، تفریحات،
صید ، انواع
شتر ، اخلاق عقائد،
عبادات ، نظام دعایی عشایر، و غزوههای قبایل، توضیح مختصری در چند باب مطرح مینماید.
در قسمت تفریحات به سه نوع بازی
از این قبایل اشاره میکند و معرفی مینماید که در
عروسیها کدام بازی را و به چه سبک و اصطلاحاتی اجرا مینمودند.در قسمت غزو و
حرب از اسباب غزو و داستانهایی
از آن در قبایل مطالبی را خاطر نشان مینماید.
با مقدمه ی مولف در مورد بادیه و اریاف شروع میگردد. وی در مقدمه اشاره میکند که در اریاف بعضی
از خصوصیات بادیه یافت نمیشود و به شهر نیز، شباهتهایی دارد. وی در این جلد بعضی
از این حالات و تغییرات و مجاری تاریخی، اوضاع زندگانی و اوضاع اداری در این مناطق، مطالبی را مطرح ساخته است.
وی در بابی با عنوان مراجع،
از مراجع تاریخیای که درباره اریاف
از آنها استفاده نموده است، نام میبرد.
از جمله این کتب میتوان به: ۱- کتاب البادیه، ۲- القضاء العشایری، ۳-
عشایر الشام ، ۴- تاریخ شرق الاردن و قبایلها، ۵- الروض البسام فی قبایل الشام، ۶- التقریر الاداری، تاریخ الدیوانیه، طرفه الاصحاب فی معرفه الانساب، و چندین کتاب دیگر که به ۲۳ مورد
از آنها در این بخش اشاره نمود. در قسمت
بعدی با عنوانی به نام مباحث، جمع عشایر اریاف را که
از قحطانی و عدنانیه و متحیره که قسمت قلیلی را تشکیل میدهند، معرفی مینماید.
در فصل
بعدی از تحولات جدیدی که در وطن قرار دادن بدویها و آثار اجتماعی و اقتصادی آنان سخن میگوید. همچنین
از عشایر قحطانی یا زبیدی، طایی و انشعابات آن صحبت میکند. وقتی به عشایر زبیدی و حمیری میرسد،
از فروعات و روسای این قبایل سخن میگوید. در بخشهای
بعدی از احوال عمومی و سیاست عشایر میگوید. و مطرح میسازد که عشایر؛ مانند شهرها نیستند که بتوان آنها را تحت سلطه در آورد، لذا عشایر زبیدی دارای قوت و سلطه میباشند و توانستهاند مدتهای طولانی
از خود محافظت نمایند، همین طور است
قبایل قحطانی . این عشایر حتی دخالت دول و حکام را در خود نفوذ ندادهاند.
در فصل
بعدی خصومات و درگیریهای این عشایر و چگونگی رفع منازعات بین آنها را بیان میدارد و خاطر نشان میکند که در چنین اوقاتی؛ مانند
خصومت در اراضی، مزرعهها،
حقوق شرب یا حدود و مسیرها و غیره... قوانینی
از خود تشریع مینمودند.
در فصل
بعد از آن
از عرف اریاف و علاقات آنان به بدویها میگوید و میافزاید که آنها در قانون تابع عشایر نیستند، بلکه همانند اهل
شهر ، قانون واحدی دارند که در رفع
مخاصمات به آن استناد میکنند. در ادامه
از عرف عشایر در نزاع بین زمینها و مغارسات سخن به میان میآورد.
در فصلی که مربوط به اجتماع عشایری است میافزاید که، عشایر در
ازدواج ، تفریح، دعوت به
جنگ ، مشترک هستند همچنین در عادات و معاملات اختلاف چندانی ندارند.
در بخش اجتماع دینی عشایر،
از کمی اطلاع آنان
از مسایل دینی و ممزوج بودن اطلاعات
مذهبی آنان با اوهام و خرافات سخن به میان میآورد. وی علت این امر را ترک علاقه و رفت و آمد اهل شهر را با این قبایل میشمارد.
در بخش
زبان و آداب عشایری،
از اختلاط و مشترک بودن زبان گروههای مختلف عشایری در بین الفاظ آنان سخن به میان میآورد؛ اما در عین حال اختلاف و ممیزاتی نیز میتوان در بین لهجه و زبانهای آنان یافت.
با مقدمهای
از مولف جهت ذکر مطالب جلد سوم ارائه شده است. در ادامه جلد قبل به ذکر
عشایر ریفی میپردازد، در این جلد
از از عشایر زبیدی ، طائیه، کعب، قیس، تمیم و عباده که همگی
از شعب ریفی هستند، سخن میگوید. همچنین
از عشایر بنی هاشم و عشایر عدنانی دیگر که به بنی هاشم منتهی میشوند. تمام این قبایل
از جهت عرف، آداب، خصایص اجتماعی با هم تفاوت دارند که مولف به این تمایزات اشاره کرده است.
در ادامه، مراجع خاصهای که به خصوص در این جلد و همچنین در مجلدات دیگر
از آنها استفاده شده است، ذکر نموده این مراجع؛ شامل: خبر صحیح، رساله فی المنتفق، سیاحت نامه حدود، ذکر الصعدون، مباحث عراقیه،
تاریخ عراق بین احتلالین ، المنتفک و شجره الزیتون فی النسبه آل السعدون میباشد.
مباحث جلد سوم؛ همانند جلدهای سابق است جز این که در جلدهای قبلی
از عشایر قحطانی سخن گفته شد و در این جلد
از شعب
قبایل عدنانی که دارای فروع بسیاری است، بحث میشود.
از اهم این قبایل میتوان به اماره المنتفق و عشایر آن که فروع بسیاری پیدا کردند و در این مناطق منتشر شدند، نام برد.
سپس
از امارة
ربیعة و عشایر آن و انتشارش در بیرون
از لواء این امارة سخن میگوید. عشایر اصلی منتفق عبارتند
از بنومالک، بنی سعید، اجود، و بنی مالک در دیوانیه که برای همه آنها قبیلههای مختلفی وجود دارد.
در فصلی
از این جلد مولف عشایری را که منتسب به
امیرالمومنین علیهالسّلام و همسر مکرمه ایشان میشود، نام برده و
از احوال این عشایر مطالبی را عنوان میکند؛ عشایر مورد گفتگو در این کتاب؛ شامل حدیدیون، حیالیون، مشاهده و ۱۴ قبیله دیگر میباشد.
باب
بعدی؛ شامل عشایر
سامراء است، وی خاطر نشان میکند که عشایر سامراء به سوامره منسوب هستند و مجموعا ۷ عشیره میشوند که به عشایره سبعه نیز معروف میباشند که به نخبگان آنان غلمان الباب میگویند که
از جهت اصل و نسب به
امام هادی علیهالسّلام و فرزندان
امام جواد منسوب هستند؛ این عشایز به نامهای البو دراج، البو عباس، البو باز، البو نیسان، البو بدری، البو عیسی و البو اسود میباشند.
پایان این جلد نیز فهارستی طبق فهرستهای مجلدات قبلی دارد.
با مقدمهای مولف و سپس عنوانی به نام موضوع که به بررسی مطالب مطرح شده، در کتاب میپردازد، آغاز میشود و اشاره میکند که بحث این کتاب مربوط به عشایر کردی است که اهل اریاف هستند و جز گروه قلیلی
از آنان باقی نمانده است. سپس در قسمتی دیگر
از کتاب مراجع این جلد را ذکر میکند که شامل مسالک الابصار، تقریر درویش باشا، سیاحت نامه حدود، شرف نامه، تاریخ سلیمانی، تاریخ
کرد و
کردستان ، کرد (که کتابهایی است به
زبان ایرانی )، اکراد و کتاب جوله فی کردستان جنوبی و کردلر، میباشد. وی به ذکر معرفی هر کدام
از این کتابها میپردازد و خاطر نشان میکند که اکراد دارای قبیله و عشیره خاصی نمیباشند، بلکه
از اسرة تشکیل یافتهاند که مجموعه چند اسرة یک عشیره را تشکیل میدهد.
در ابتدای این جلد به تعریف چند واژه؛ مانند رؤسا، امراء و اسرة میپردازد. چنان چه میگوید هر روستایی یک رئیس دارد که به نام کدخدا، تشمال و یا کوخه (بسته به محلها و مواطن مختلف)، معرفی شدهاند.
در بابی
از این جلد به معرفی اصل کردها میپردازد و حضور آنان را در بین شعب عراقی در عهد
اسلامی فعال میشمارد.
در قسمت
بعدی از قبایل کرد در عراق قدیم میگوید که شامل: کرمانج، لر، کلهر و کوران میشوند.
در فصلی
از کتاب زندگی معیشتی این قبایل را معرفی میکند که به تربیت چهار پایان میپردازند و
از زراعت آنها میگوید و اشاره میدارد که همه قبایل به این امر مشغول نمیباشند. همچنین در باب
بعد از آن،
از عرف قبایل میگوید که بسیار به
قبیلههای عربی شباهت دارد به جز اختلاف قلیلی که
از جهت کمی نه کیفی دارد. قوانینی که در عشایر موجود است در بین قبایل کرد نیز میباشد و
از جهت اوصاف و احوال مشترک هستند. مولف به بعضی
از این قواعد عرفی در بین آنها اشاره کرده است؛ مانند دیه، بارمته یا وسکه، حشم یا وشر و دخالت. در قسمتی دیگر
از ادب کردی سخن میگوید و خاطر نشان میکند که برای این امت آداب معروفی منسوب به خودشان ذکر نمیشود، شاید به خاطر این باشد که ادب فارسی در این امت تاثیر گذاشته است.
فهرستهای زیر در پایان تمام چهار جلد کتاب مشاهده میشود:
۱- اعلام.
۲- شعوب و قبائل و ملل.
۳- اماکن و مدن.
۴- کتب.
۵- الفاظ.
۶- محتویات.
نرم افزار جغرافیای جهان اسلام،مرکز
تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی.