• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

موحد بودن پدر حضرت ابراهیم

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



یکی از پرسش های اساسی آن است که آیا پدر حضرت ابراهیم موحد بوده است یا نه و نام پدر حضرت ابراهیم چیست؟




عده ای از اهل سنت معتقدند پدر حضرت ابراهیم بت پرست و نام او نیز آزر بود.
گروهی دیگر از اهل سنت و همه شیعیان بر آنند که پدر و مادر و اجداد و جدات هیچ یک از پیامبران و از آن جمله پدر حضرت ابراهیم مشرک و بت پرست نبوده، بلکه همه آنان موحد و خداپرست بودند و نام پدر آن حضرت نیز تارخ بوده است.



شاید سرچشمه این اختلاف آیاتی باشد که در این باره در قرآن وجود دارد؛ زیرا در قرآن از شخصی به نام آزر تعبیر به أب شده است که معمولاً (بدون قرینه) به معنای پدر استعمال می شود؛ از این رو لازم است این آیات را بیان نموده سپس با بررسی و تحلیل آنها به پاسخ سؤال بپردازیم.
در چهار آیه از قرآن از آزر تعبیر به أب شده است.
الف. “و استغفار ابراهیم براى پدرش «عمویش آزر»، فقط به خاطر وعده‏اى بود که به او داده بود (تا وى را به سوى ایمان جذب کند) امّا هنگامى که براى او روشن شد که وى دشمن خدا است، از او بیزارى جست به یقین، ابراهیم مهربان و بردبار بود”
[۱] توبه، آیه ۱۱۴٫

ب. ” (به خاطر بیاورید) هنگامى را که ابراهیم به پدرش «عمویش‏» “آزر” گفت: “آیا بت هایى را معبودان خود انتخاب مى‏کنى؟! من، تو و قوم تو را در گمراهى آشکارى مى‏بینم”.
[۲] انعام، ۷۴٫

ج. ” و به خاطر بیاور هنگامى را که ابراهیم به پدرش آزر     و قومش گفت: «من از آن چه شما مى‏پرستید بیزارم‏”.
[۳] زخرف، ۲۶٫

د. ” جز آن سخن ابراهیم که به پدرش «عمویش آزر» گفت (و وعده داد) که براى تو آمرزش طلب مى‏کنم، و در عین حال در برابر خداوند براى تو مالک چیزى نیستم (و اختیارى ندارم)”.
[۴] ممتحنه، ۴٫

در آیه اول خداوند پدر حضرت ابراهیم را دشمن خود معرفی می کند که ابراهیم از او برائت جسته است، و در آیه دوم از آن حضرت نقل شده که آزر را در گمراهی آشکار می بیند. در آیه سوم نیز آن حضرت می فرماید من از آن چه شما مى‏پرستید بیزارم‏. اما در آیه چهارم به آزر گفت (و وعده داد) که براى تو آمرزش طلب مى‏کنم، امّا با توجه به آیه اول که در همین موضوع است خداوند می فرماید: هنگامى که براى او روشن شد که وى دشمن خدا است، از او بیزارى جست.



بر اساس نشانه ها و شواهدی که در ذیل بیان می کنیم روشن می شود که، منظور از “أب” در این آیات پدر نبوده، بلکه عموی آن حضرت بوده است.
۱٫ روایاتی که از پیامبر (ص) از طریق شیعه و سنی نقل شده که اجداد پیامبر (ص) تا حضرت آدم همه موحد بودند.
[۵] آلوسی، سید محمود، روح المعانی فی تفسیر القران، على عبدالبارى عطیة، ج ۷، ص ۳۸۸، ناشر دارالکتب العلمیه، چاپ بیروت، سال ۱۴۱۵ ق، چاپ اول‏؛ اندلسی، ابو حیان محمد بن یوسف، بن حیّان، تفسیر البحر المحیط فی التفسیر، ج ۸، ص ۴۳۹ البحر المحیط، سایت التفاسیر، http://www.altafsir.com (المکتبة الشاملة)؛ رازی، ابو عبد الله فخر الدین محمد بن عمر، مفاتیح الغیب، ج ۶، ص ۳۳۷، ناشر دار احیاء التراث العربى، چاپ بیروت، سال ۱۴۲۰ ق، چاپ سوم‏ ؛ ابن عادل، تفسیر اللباب، ج ۷، ص ۹، سایت التفاسیر، http://www.altafsir.com (المکتبة الشاملة).

راویان شیعه و سنی نقل کرده اند که پیامبر (ص) فرمود: “لم أزل أنقل من أصلاب الطاهرین إلی أرحام المطهرات”؛ دائما از صلب های پاک به رحم های پاک انتقال پیدا می کردم.
[۶] آلوسی، سید محمود، روح المعانی فی تفسیر القران، ج ۷، ص ۳۸۸؛ اندلسی، ابو حیان محمد بن یوسف، البحر المحیط فی التفسیر، ج ۸، ص ۴۳۹؛ رازی، ابو عبد الله فخر الدین محمد بن عمر، مفاتیح الغیب، ج ۶، ص ۳۳۷؛ ابن عادل، تفسیر اللباب، ج ۷، ص ۹ و … (جالب توجه این که آلوسی سخن فخر رازی را که می گوید این قول به شیعه اختصاص دارد، حمل بر کمی تتبع می داند).

و در حدیثی دیگر فرمود: “لم یزل ینقلنى اللَّه من اصلاب الطاهرین الى ارحام المطهرات حتى اخرجنى فى عالمکم هذا لم یدنسنى بدنس الجاهلیة”؛ همواره خداوند مرا از صلب پدران پاک به رحم مادران پاک منتقل مى‏ساخت، و هرگز مرا به آلودگی هاى دوران جاهلیت آلوده نساخت.
[۷] این روایت را بسیارى از مفسران شیعه و اهل تسنن مانند مرحوم طبرسى در مجمع البیان و نیشابورى در تفسیر غرائب القرآن و فخر رازى در تفسیر کبیر و آلوسى در تفسیر روح المعانى نقل کرده‏اند.

بدیهی است هنگامی که پیامبر اسلام از نسل حضرت اسماعیل و ابراهیم (ع) است به طور طبیعی پدر حضرت ابراهیم از اجداد پیامبر ما محسوب می شود که مطابق حدیث مذکور نمی تواند مشرک باشد؛ از این رو معنای أب در این آیه شریفه نمی تواند “پدر” باشد، بلکه به معنای دیگری که معمولاً عرب در آن معانی به کار می برد (عمو یا پدر زن یا …) باید حمل شود.
۲٫ خداوند در قرآن اسماعیل را با وجود این که عموی حضرت یعقوب است به عنوان پدر ایشان معرفی می کند: “آیا هنگامى که مرگ یعقوب فرا رسید، شما حاضر بودید؟! در آن هنگام که به فرزندان خود گفت: پس از من، چه چیز را مى‏پرستید؟ گفتند: خداى تو، و خداى پدرانت، ابراهیم و اسماعیل و اسحاق، خداوند یکتا را، و ما در برابر او تسلیم هستیم”.
[۸] سوره بقره، آیه ۱۳۳٫

در این آیه کلمه (أب- پدر) بر جد و عمو و پدر واقعى اطلاق شده؛ از این رو اگر گفته شود “آزر” که در قرآن از آن تعبیر به “أب” شده، منظور عموی پیامبر است، مطابق فرهنگ تعبیرات قرآن این تعبیر ادعای بدون دلیل نیست .
۳٫ پدر حقیقى ابراهیم (ع) شخص دیگرى غیر از آزر بوده است، اما قرآن از او اسم نبرده، بلکه روایات ما اسم او را “تارخ” معرفى کرده و تورات نیز آن را تأیید نموده است‏.
[۹] بیهقی، دلائل النبوة، ج ۱، ص ۱۰۳، سایت جامع الاحادیث، http://www.alsunnah.com (المکتبة الشاملة).؛ بیهقی، شعب الإیمان، ج ۳، ص ۴۲۸، سایت جامع الحدیث، http://www.alsunnah.com (المکتبة الشاملة).
ام سلمه همسر گرامی پیامبر (ص) می گوید: از پیامبر (ص) شنیدم که فرمود: “…عدنان هوأد بن أدد بن الیسع بن الهم یسع بن سلامان بن نبت بن حمل بن قیدار بن إسماعیل بن إبراهیم (ع) بن تارخ بن تاخور بن ساروخ بن أرعواء بن فالغ بن عابر و هو هودع بن شالخ بن أرفخشد بن سام بن نوح (ع) بن لمک بن متوشلخ بن أخنوخ و یقال أخنوخ و هو إدریس بن یارد بن مهلائیل بن قینان بن أنوش بن شیث بن آدم (ع) أبی البشر”.
[۱۰] طبرسی، فضل بن حسن، إعلام الورى بأعلام الهدى، ص ۶٫
بنابر این، پدر ابراهیم تارخ و آزر عموی او است.
[۱۱] کلینی، روضه کافى، ترجمه کمره‏اى، ج ‏۲، ص ۳۲۷، چاپ دار الکتب الاسلامیة، تهران، سال ۱۳۶۵ هـ ش.



 
۱. توبه، آیه ۱۱۴٫
۲. انعام، ۷۴٫
۳. زخرف، ۲۶٫
۴. ممتحنه، ۴٫
۵. آلوسی، سید محمود، روح المعانی فی تفسیر القران، على عبدالبارى عطیة، ج ۷، ص ۳۸۸، ناشر دارالکتب العلمیه، چاپ بیروت، سال ۱۴۱۵ ق، چاپ اول‏؛ اندلسی، ابو حیان محمد بن یوسف، بن حیّان، تفسیر البحر المحیط فی التفسیر، ج ۸، ص ۴۳۹ البحر المحیط، سایت التفاسیر، http://www.altafsir.com (المکتبة الشاملة)؛ رازی، ابو عبد الله فخر الدین محمد بن عمر، مفاتیح الغیب، ج ۶، ص ۳۳۷، ناشر دار احیاء التراث العربى، چاپ بیروت، سال ۱۴۲۰ ق، چاپ سوم‏ ؛ ابن عادل، تفسیر اللباب، ج ۷، ص ۹، سایت التفاسیر، http://www.altafsir.com (المکتبة الشاملة).
۶. آلوسی، سید محمود، روح المعانی فی تفسیر القران، ج ۷، ص ۳۸۸؛ اندلسی، ابو حیان محمد بن یوسف، البحر المحیط فی التفسیر، ج ۸، ص ۴۳۹؛ رازی، ابو عبد الله فخر الدین محمد بن عمر، مفاتیح الغیب، ج ۶، ص ۳۳۷؛ ابن عادل، تفسیر اللباب، ج ۷، ص ۹ و … (جالب توجه این که آلوسی سخن فخر رازی را که می گوید این قول به شیعه اختصاص دارد، حمل بر کمی تتبع می داند).
۷. این روایت را بسیارى از مفسران شیعه و اهل تسنن مانند مرحوم طبرسى در مجمع البیان و نیشابورى در تفسیر غرائب القرآن و فخر رازى در تفسیر کبیر و آلوسى در تفسیر روح المعانى نقل کرده‏اند.
۸. سوره بقره، آیه ۱۳۳٫
۹. بیهقی، دلائل النبوة، ج ۱، ص ۱۰۳، سایت جامع الاحادیث، http://www.alsunnah.com (المکتبة الشاملة).؛ بیهقی، شعب الإیمان، ج ۳، ص ۴۲۸، سایت جامع الحدیث، http://www.alsunnah.com (المکتبة الشاملة).
۱۰. طبرسی، فضل بن حسن، إعلام الورى بأعلام الهدى، ص ۶٫
۱۱. کلینی، روضه کافى، ترجمه کمره‏اى، ج ‏۲، ص ۳۲۷، چاپ دار الکتب الاسلامیة، تهران، سال ۱۳۶۵ هـ ش.




پایگاه اسلام پدیا    




جعبه ابزار