مهندسی فرهنگی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
فرهنگ در واقع یک سیستم است که دارای اجزایی است. این اجزا در تعامل با یکدیگر میباشند.
مهندسی فرهنگی یک
کشور به معنی نظمدهی، جهتدهی، جهتیابی و انسجام مجموعه دستگاههای کشور در جهت حفظ و حراست از فرهنگ آن کشور است. در فرآیند تحقق
مهندسی فرهنگی، ابتدا باید فرهنگ هر جامعهای را مورد بازخوانی و شناخت قرار داد. با
مهندسی فرهنگی، آن فرهنگی که مطلوب است و باید مبنای شکلگیری محیط زیست فرهنگی قرار گیرد، مشخص میشود.
با گسترش وسایل ارتباط جمعی و تبدیل شدن
جهان به دهکدهای جهانی که اطلاعات و ارتباطات افراد جوامع مختلف در کوتاهترین
زمان ممکن امکانپذیر میشود، فرهنگهای جوامع نیز به همراه این تغییرات منتقل میگردند، در این میان برخی از فرهنگها، به واسطهی قدرت قوی اقتصادی جوامع خود بر دیگر فرهنگها سلطه پیدا میکند، در بعد از
انقلاب اسلامی، به فرهنگ مهاجم غربی،
تهاجم فرهنگی و یا ناتوی فرهنگی غرب گفته شد.
در
مهندسی فرهنگی کشور این زمینه فراهم میشود که اولا مجموعه دستگاههای کشور در جهت تحقق اهداف فرهنگی منسجم باشد و در ثانی اگر نیاز به تحول، پویایی و تغییر اهداف فرهنگی منسجم شوند، این کار نیز انجام شود تا
مهندسی فرهنگی کشور شکل گرفته و کشور برای رسیدن به اهداف متعالی فرهنگی خود موفق گردد.
مهندسی فرهنگی به بیان دیگر
مهندسی سیستم فرهنگ است. سیستمها را معمولا از ساده به پیچیده طبقهبندی میکنند. بنابراین در موضوع
مهندسی فرهنگی باید:
۱. فرهنگ آرمانی را مشخص کرد؛
۲. فرهنگ موجود و ضعفهای آنرا شناخت.
آیت الله خامنهای برای روشنشدن مفهوم
مهندسی فرهنگ و فرآیند آن میفرمایند: "یکی از مهمترین تکالیف ما در درجهی اول
مهندسی فرهنگ کشور است. یعنی مشخص کنیم که فرهنگ ملی، فرهنگ عمومی در
جامعه بهوجود میآید، چگونه باید باشد، اشکالات و نواقصاش چیست؟ کندیها و معارضاتش کجاست. "
بنابراین در یک سیستم
مهندسیشده، نقش و وظیفهی هر یک از اجزاء به خوبی مشخص شده و تعامل هر یک از عناصر و اجزاء با یکدیگر مشخص میباشد، به گونهای که این سیستم، کارکرد لازم را داشته و به
هدف خود دستیابد.
حیات هر جامعهای به فرهنگ آن بستگی دارد. پس ملتها وظیفه دارند که برای ادامهی حیات انسانی و تکامل معنوی خویش، محیط زیست فرهنگی خود را
مهندسی و مدیریت کرده و آنرا از ضعفها پاک سازند، همچنین عناصر و مؤلفههای حیاتبخش آنرا تقویت نمایند و از نفوذ و ورود عناصر آلاینده و خسارتبخش فرهنگ دیگر، جلوگیری نمایند. بنابراین میتوان گفت که
مهندسی فرهنگی در هر کشوری، برای تحقق فرهنگ آرمانی و فرهنگ هدف میباشد.
ملتهای مصرفکنندهی فرهنگ، به طور طبیعی تابع ملتهای تولیدکنندهی فرهنگ و الگوهای رفتاری آنها هستند. اما وقتی به امکان
مهندسی فرهنگی یک جامعه اشاره میکنیم، به یک معنا قبول کردیم که علاوه بر تصورات فردی، چیزی هم به نام تصورات اجتماعی وجود دارد، امکان
مهندسی فرهنگی مبتنی بر آن است که بپذیریم شعورهای فردی ما وقتی به هم اتصال پیدا میکنند، در نتیجهی تعامل و تقابل آنها چیزی به نام شبکهی شعور جمعی و یا
وجدان ملی و هویت اجتماعی متولد میشد.
با توجه به توضحاتی که در خصوص
مهندسی فرهنگی بیان شد، در ادامهی مباحث به ارائهی راهکارهای مناسب برای مقابله با ناتوی فرهنگی غرب میپردازیم:
همانگونه که آنها برای ترویج ارزشهای خود از شیوههای تهاجمی استفاده میکنند، ما نیز بایستی اندیشمندانی داشته باشیم که بتوانند ارزشهای اسلامی را در آثار هنری، علمی، ترویج کنند تا بتوانیم با استفاده از این وسایل، دیگران را تحت تاثیر قرار دهیم.
برای مقابله با ناتوی فرهنگی شایسته است برنامهریزی فرهنگی اصولی و اساسی با ویژگیهای ذیل صورت گیرد، آیندهنگری، جامعیت، تنوعپذیری، مصونسازی، دشمنستیزی، شورآفرینی و نشاطانگیزی، هماهنگسازی و اولویت پیشگیری بر درمان.
در ناتوی فرهنگی تمامی مردم
هدف هستند، از همینرو است که باید همه احساس مسؤلیت کنند و در یک آمادهباش، سلاح بهدست بگیرند، که در مقابل
هجوم فرهنگی، بهترین و کاربردیترین سلاح، سلاح
علم است، در تهاجمات فرهنگی همگان بایستی آموزش دینی ببینند و خودشان را مجهز کنند.
در
نظام اسلامی ما که بر محور
ولایت فقیه شکل گرفته و کلیهی فعالیتها در چهارچوب این نظام، مشروعیت خود را از ولی امر مسلمین کسب میکنند، مقابله با ناتوی فرهنگی و ایجاد اتحاد و وفاق اجتماعی نیز از این چشمهی جوشان سیراب میگردد. و بالندگی و شکوه
امت اسلامی که در پرتو هدایتهای والای ولایت
دین به انسجام و وفاق همهجانبه دست مییابد از برکتهای این محوریت است و سخن
ولی فقیه در این نظام "فصلالخطاب " و کلامش"جوامعالکلام" است.
آنچه میتوان در این مورد بیان داشت این است که هدف از ناتوی فرهنگی، سلطهی ارزشهای غربی بر
فرهنگ و روح ارزشی کشورهاست و در کشور ما به منزلهی سلطهی بیدینی و سایر ارزشهای مخرب غربی به جای ارزشهای والای شیعی است.
با ورود به عرصهی جهانیشدن و نیازهای مبرم کشورها به ایجاد روابط اقتصادی، آزادسازی ورود کالاهای خارجی و برداشتن محدودیتهایی که شاید در طی مدتی بوده، دیگر نمیتوان همانند قبل، نسبت به کالاهای وارداتی محدودیتهایی قائل بود، اما با این حال باز هم امکان ورود اجناسی به صورت
قاچاق، آنهم اجناسی که با فرهنگ و هویت ملی شیعی ما ناسازگار هستند وجود دارد، چرا که در جامعه شاهد افزایش روزافزون اینگونه کالاها هستیم. آنچه میتوان در اینجا جهت راهکاری برای مقابله مطرح نمود، محدود کردن نیست بلکه ایجاد راههایی جهت تقویت روحیهی مقاومت در مردم و همچنین تقویت حرکتهای فرهنگی بههمراه سعی و تلاش مسؤلین در جهت توسعهی اقتصادی میباشد.
بنابراین امروزه دیگر محدودیتهای گذشته را نمیتوان اعمال و اجرا نمود، چراکه اکنون دنیا بسان دهکدهای کوچک تلقی میشود و ارتباطات آنچنان گسترده شده، که به هر سو و به هر طریقی، مردم تحت تاثیر
توسعه و عوامل مربوط به آن قرار میگیرند، آنچه اهمیت دارد، بالابردن باورهای مردم و ظرفیت ایشان در این مقولات است.
کسانی که بیشتر تحت تاثیر ناتوی فرهنگی قرار میگیرند، معمولا یا مبنای اعتقادیشان نسبت به آرمانهای مذهبی سست و لرزان است یا
مذهب آنها اقناعکننده نیست، در این راستا،
امام خمینی (رحمةاللهعلیه) میفرمایند: "ما چه بخواهیم و چه نخواهیم صهیونیستها و آمریکا و شوروی در تعقیبمان خواهند بود تا هویت دینی و شرافت مکتبیمان را لکهدار نمایند".
بنابراین برای اینکه یک
ملت هویت دینی، مذهبی و ملی خود را حفظ نماید، باید از رسوخ آثار مخرب
فرهنگ غربی به هر طریق ممکن جلوگیری کرده و راه را برای اغنای هرچه بیشتر فرهنگ بومی هموار نمود.
شاید این مبحث و راهکار، بیشترین مخاطب را در میان جامعه داشته باشد، چرا که افراد جامعه به واسطهی خصوصیات این دورهی زمانی، بیشتر از گذشته در معرض حوادث، توطئهها و انحرافات ناشی از ناتوی فرهنگی قرار دارند. به همین خاطر، آگاهی سیاسی و داشتن قدرت تحلیل و شناخت از اوضاع و مسایل سیاسی برای همه
ضرورت دارد.
آیتالله خامنهای در این راستا میفرمایند: آگاهی سیاسی کسب کنید و نسبت به آنچه که میگذرد، هوشیار باشید. "
اولین قدم اساسی برای مقابله با
ناتوی فرهنگی این است که فرهنگ دینی به زبان امروزی و متناسب با نیازهای اساسی امروزی، هم برای افراد
جامعه درونی شود و هم در قالب مقررات و قوانین و هنجارهای اجتماعی، جزء ارزشهای مسلط جامعه گردد، به عبارت دیگر ظرف فرد و جامعه را خالی نگذاریم که این امر با توجه به قدرت فرهنگی غرب، بسیار مشکل میباشد. قدم دوم این است که اگر گروهی اجتماعی یا فرهنگی، به مبارزه با مظروف ارائه شده برخاست، با آن به درستی مقابله کنیم، اما مادامی که قدم اول را بر نداشتهایم، قدم دوم مصداق پیدا نمیکند. پس نه ناتوی فرهنگی یک امر
بسیط است و نه مقابلهی با آن؛ مهاجمان فرهنگی با تکیه بر زمینههای موجود اقدام میکنند، و برای مقابله با آن نیز، باید به اصلاح زمینهها پرداخت، ما هیچگاه نمیتوانیم از هجوم
دشمن ممانعت به عمل آوریم، اما میتوانیم تدابیری اندیشیده و اقداماتی انجام دهیم که تاثیر این هجوم کمتر شود.
به هرحال بحث از
مهندسی کشور یکی از وظایف درجهی اول
نظام اسلامی است که میبایست بلافاصله پس از تاسیس نظام جمهوری اسلامی به آن اقدام میکردند و عملیاتیکردن آنرا وجهی همت خودشان قرار میدادند، اگرچه عملی نشدن این امر مهم، میتواند عوامل مختلفی داشته باشد، و تنها یکی از مقصران را میتوان کوتاهی متصدیان امور فرهنگی نام برد، که البته این امر فقط به متصدیان فرهنگ مربوط نشده بلکه تمام اقشار
جامعه را شامل میشود، بحث
مهندسی فرهنگی کشور در سطح پائینتر آن،
مهندسی فرهنگی سازمانهاست به عبارت دیگر تمامی ارگانها چه دولتی و چه غیر دولتی مورد هدف ناتوی فرهنگی هستند و در مقابل نیز این نهادها هستند که در کنار اقشار مختلف جامعه بایستی به پاسداری از روشهای اصیل
شیعی ایرانی خود همت گمارند.
سایت پژوهه، برگرفته از مقاله «مهندسی فرهنگی»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۶/۱۰/۰۵.