مهدعلیا
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
مهدعلیا، ملکۀ
ایران در دورۀ
محمدشاه قاجار، مادر
ناصرالدین شاه و از زنان مؤثر در
حکومت ایران بود.
جهان خانم، مشهور به نواب و ملقب به مهدعلیا، در ۱۲۲۰ به
دنیا آمد.
پدر او محمدقاسم
قاجار قوانلو (ظهیرالدوله) (متوفی ۱۲۶۴) بود و مادرش، بیگم جان خانم، دختر
فتحعلیشاه قاجار از همسرش بدر جهان
جهان خانم در ۱۲۳۴ با محمدمیرزا، پسر عباس میرزا نایبالسلطنه،
ازدواج کرد.
ظاهراً همسرش توجه وعلاقۀ چندانی به وی نداشت.
ازدواج
محمدشاه با خدیجه خانم، از کردهای چهریق، که شاه به وی علاقۀ خاصی داشت، خشم مهدعلیا را برانگیخت و از جمله اقدامات او پس از
مرگ همسرش، محدود ساختن این
زن و پسر او، عباس میرزا ملکآرا، بود
ثمرۀ این ازدواج دو فرزند بود: ناصرالدین میرزا، که در ۶ صفر ۱۲۴۷به دنیا آمد و عزتالدوله، که در ۱۲۵۰ زاده شد.
با مرگ
محمدشاه در۱۲۶۴ و با توجه به دور بودن ولیعهد و سکونتش در تبریز، مهدعلیا برای بر تخت نشستن پسرش تلاش کرد و مدبرانه بر امور مسلط گردید. وی، با فرستادن چاپار، خبر مرگ شاه را به
تبریز رساند
وعلیقلی میرزا اعتضادالسلطنه را به وزارت خود تعیین کرد.
سپس، به درخواست بزرگان
قاجار، مانند میرزا یوسف مستوفیالممالک، عباسقلی جوانشیر و محمدحسن سردار ایروانی و نیز با توجه به پیشینۀ مناسبات نه چندان نیکویش با حاجی میرزا آقاسی (صدراعظم
محمدشاه)، فرمان برکناری وی را با دستخط خود صادر نمود
مهدعلیا در خلأ قدرت حدوداً دو ماهه در
تهران و در غیاب شاه جدید، به خوبی از عهدۀ ادارۀ امور برآمد و با شورشیان مقابله کرد
با بر تخت نشستن ناصرالدین شاه، بر قدرت و نفوذ مهدعلیا افزوده شد، اما سیاست صدراعظم شاه جوان (
امیرکبیر) با منافع برخی، از جمله مهدعلیا،
تضاد داشت؛ امیرکبیر برای محدود ساختن نفوذ مهد علیا و شاهزادگان و کارگزاران او کوشید.
همچنین به شاه پیشنهاد کرد که مهدعلیا را به
قم بفرستد
و به قولی، امیرکبیر حتی پیشنهاد
قتل او را به شاه داده بود.
مهدعلیا با بدخواهان امیرکبیر همواره دسیسه چینی میکرد. او به میرزا آقاخان نوری – که در کاشان در تبعید به سر میبرد و از مخالفان امیرکبیر بود – یاری رساند تا به تهران بیاید
و در برکناری و قتل امیر با وی مساعدت کند. سرانجام، مهدعلیا موفق شد فرمان برکناری امیرکبیر را در ۱۹
محرم ۱۲۶۸ از شاه بگیرد.
اندکی بعد، شاه فرمان قتل امیر را نیز صادر کرد، که مهدعلیا را در صدور آن مؤثرترین فرد دانستهاند
ظاهراً مناسبات مهدعلیا و ناصرالدین شاه نیز خوب نبوده است.
اگر موضوع پیشنهاد قتل وی از سوی امیرکبیر به شاه درست باشد، تنها طرح چنین نظری برای شاه، گواه بیمهری ناصرالدین شاه به مادر است. روایتی نیز از مجلس شاهنامهخوانی خسرومیرزا در حضور ناصرالدین شاه نقل شده، که در آنجا به پاکدامن نبودن مهدعلیا اشاره گردیده، اما ناصرالدین شاه واکنشی نشان نداده و حتی به گوینده انعام داده است.
وی به دیدارها و گفتگوهای مادرش با درباریان نیز بدگمان بوده است.
باید توجه داشت که نقش مهدعلیا در قتل امیرکبیر – که از دولتمردان عمدتاً محبوب نسلهای بعدی تاریخنگاران بوده است – در اغراقآمیز کردن این گونه گزارشها بیتأثیر نبوده است. از جمله، در مورد همراهی وی با شاه در سفر او به
خراسان در ۱۲۸۴
و
عتبات عالیات در ۱۲۸۷
و نیز مهمانی های مجللی که به مناسبتهای گوناگون در خانۀ او در
شاه عبدالعظیم تهران برگزار میشد
و نقش بسزایی که در وصلتهای اعضای خانواده داشت.
او بسیار ثروتمند بود و محفل درباری پرتجملی داشت.
مهدعلیا در ۶
ربیعالآخر ۱۲۹۰، هنگامی که ناصرالدین شاه در اروپا بود، در تهران درگذشت. او را در قم و در بقعۀ
حضرت معصومه، در کنار مقبرۀ
محمدشاه، به خاک سپردند.
سنگ مزار او را دو تن از سنگ تراشان بنام، محمدعلی حجار و پسرش علیاکبر حجار، حجاری کردند.
مهدعلیا زنی باهوش، جاهطلب و تجمل دوست بود.
سجع مُهر او در دورۀ
محمدشاه «ولیعهد شه را مهین مادرم»
و در دورۀ ناصرالدین شاه «شه جم نگین را مهین مادرم» و «مهین مادر ناصرالدین شهم» بود.
مهدعلیا به زبان فارسی و
صرف و نحو عربی تسلط داشت.
شعر نیز میسرود.
برخی از شاعران و ادیبان معاصرش او را ستودهاند.
فهرست کتابخانۀ خصوصی او گواه علاقۀ وی به کتاب، به ویژه کتابهای تاریخی و دینی، است
او را در خوشنویسی، به ویژه در خط شکسته و نستعلیق و چلیپانویسی، صاحب جایگاه شمردهاند.
در گلدوزی و نقاشی نیز مهارت داشت.
با وجود روایتهای چندی دربارۀ فساد اخلاقی و مناسبات نامشروع او،
گزارشهای بسیاری از پایبندی او به مبانی دینی حکایت دارد، همچون سفرهای زیارتی وی،
برگزاری مراسم سوگواری در محرّم و
صفر، روزهداری و تلاوت
قرآن.
موقوفاتی نیز از خود باقی گذارده است.
وی مقبرۀ زبیدهخاتون، نزدیک شهر ری، را مرمت کرد و نیز مسجدی را که پدرش در ارگ تهران بنیان نهاده بود به اتمام رساند، که به مسجد مادرشه شهرت یافت.
(۱) فریدون آدمیت، امیرکبیر و ایران، تهران ۱۳۵۴ش.
(۲) علیقلیبن فتحعلی اعتضادالسلطنه، اکسیرالتواریخ، چاپ جمشید کیانفر، تهران ۱۳۷۰ش.
(۳) محمدحسن خان اعتمادالسلطنه، خلسه مشهور به خوابنامه، چاپ محمود کتیرایی، تهران ۱۳۵۷ش.
(۴) محمدحسن خان اعتمادالسلطنه، خیرات حسان، بیجا، چاپ سنگی ۱۳۰۴ـ ۱۳۰۷.
(۵) محمدحسن خان اعتمادالسلطنه، تاریخ منتظم ناصری، چاپ محمد اسماعیل رضوانی، تهران ۱۳۶۳ـ ۱۳۶۷ش.
(۶) مهدی بامداد، شرح حال رجال ایران، تهران ۱۳۴۷ش.
(۷) فریبرز بختیاری اصل، زنان نامدار تاریخ ایران، مهدعلیا، مادر ناصرالدین شاه، تهران ۱۳۷۵ش.
(۸) روزنامۀ ایران، چاپ کتابخانۀ ملی جمهوری اسلامی ایران، تهران ۱۳۷۴ـ ۱۳۷۸ش.
(۹) خان ملک ساسانی، سیاستگزاران دورۀ
قاجار، (تهران، تاریخ مقدمه: ۱۳۳۸ش).
(۱۰) فضلالله خاوری شیرازی، تذکرۀ خاوری، چاپ میرهاشم محدث، زنجان ۱۳۷۹ش.
(۱۱) محمدتقی سپهر، ناسخالتواریخ، چاپ جمشید کیانفر، تهران ۱۳۷۷ش.
(۱۲) مری شیل، خاطرات لیدی شیل، ترجمۀ حسین ابوترابیان، ۱۳۷۹ش.
(۱۳) میرزا ابراهیم شیبانی، منتخبالتواریخ، تهران ۱۳۶۲ش.
(۱۴) مسعود میرزا ظلالسلطان، خاطرات ظلالسلطان، چاپ حسین خدیوجم، تهران ۱۳۶۸ش.
(۱۵) کتابخانۀ ملی ایران، فهرست نسخ خطی کتابخانۀ ملی ایران، گردآوری عبدالله انوار، تهران ۱۳۶۹ش.
(۱۶) رابرت کرزن، «خاطره من از امیرکبیر»، ترجمۀ حسین ابوترابیان، نگین، ش ۱۶۹، سال ۱۵ مرداد ۱۳۵۸.
(۱۷) احمد منزوی، فهرست نسخههای خطی فارسی، تهران ۱۳۵۰ش.
(۱۸) عبدالله مستوفی، شرح زندگانی من یا تاریخ اجتماعی و اداری
قاجاریه، تهران ۱۳۷۷ش.
(۱۹) دوستعلی معیرالممالک، رجال عصر ناصری، عباس میرزا ملک آرا، شرح حال عباس میرزا ملکآرا، چاپ عبدالحسین نوایی، تهران ۱۳۶۱ش.
(۲۰) ناصرالدین
قاجار، شاه ایران، سفرنامه عتبات، چاپ ایرج افشار، تهران ۱۳۶۳ش.
(۲۱) عبدالحسین نوایی، مهدعلیا، تهران ۱۳۸۳ش.
(۲۲) Jakob Eduard Polak, Persien: das Land und seine Bowohner, Leipzig ۱۸۶۵.
دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «مهدعلیا»، شماره۶۸۶۵.