• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

منحنی امکانات تولید

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



منحنی امکانات تولید یا تابع تبدیل (Transformation Function) یک منحنی شناخته‌شده در علم اقتصاد است که یک مدل ساده از آن ارائه می‌دهد. این منحنی ترکیب‌های مختلف خروجی را که اقتصاد می‌تواند تولید کند مشخص می‌نماید.



مهم‌ترین مفهوم در رابطه با بحث تولید چند محصول، منحنی امکانات تولید است که بعضاً به آن منحنی یا تابع تبدیل (Transformation Function) نیز می‌گویند. منحنی امکانات تولید، ترکیب‌های حداکثر ستانده را که اقتصاد می‌تواند، با به‌کار گرفتن همه منابع موجود تولید کند، نشان می‌دهد. منحنی امکانات تولید که به آن منحنی مرز نیز گفته می‌شود، دال بر رابطه مبادله است؛ تولید مقدار بیشتری از یک کالا به‌طور ضمنی به‌معنای تولید کمتر کالای دیگر است. نقاط بالای منحنی، داده‌هایی را نشان می‌دهد که از آنچه در دسترس اقتصاد است، بیشتر است. نقاط داخل منحنی بیان‌گر ناکارآمدی است. با به‌کار گرفتن کامل داده‌های موجود، اقتصاد می‌تواند ستانده خود را تا حد منحنی مرز، افزایش دهد.
[۱] بگ، دیوید، فیشر، استانلی و دورنبوش، رودیگر، علم اقتصاد اقتصاد خرد.
[۲] محمدحسین تیزهوش، تهران، جنگل، ۱۳۸۵، چاپ اول، ص۱۴.

تولیدکنندگان اقتصادی برای کسب سود بیشتر، عوامل تولیدی را به‌گونه‌ای مناسب با یکدیگر ترکیب می‌کنند. به‌همین جهت بخش‌های عمده‌ای از علم اقتصاد را مباحث تولید تشکیل می‌دهد. میزان تولیدات و ارزش اقتصادی آن، یکی از مهم‌ترین ابزار‌اندازه‌گیری موفقیت‌های اقتصادی کشورهاست.
به‌نظر ژان باتیست سی (Jean Baptiste Say: ۱۷۶۷-۱۸۳۲) اقتصاددان کلاسیک، هر کالایی هنگامی تولید تلقی می‌شود که ارزش آن، برای مصرف‌کننده مساوی هزینه‌های تولید باشد. تولیدکننده‌ای که کالایی را تولید کند و قادر به فروش آن نباشد، در حقیقت چیزی تولید نکرده است.
از این‌رو تولید را ایجاد فایده و مطلوبیّت برای ارضای خواسته‌های افراد می‌دانند؛ در عین حال تولید، رشته‌ای از فعالیت‌های انسانی است که عوامل تولید توسط آنها با یکدیگر ترکیب شده و کالاها و خدمات مورد نیاز افراد را فراهم می‌کند. به‌عبارت ساده‌تر، تولید کردن یعنی ایجاد فواید اقتصادی جدید.
[۳] هوفمان، یورگین، نظریه‌ها و زندگی متفکران بزرگ جهان اقتصاد، طهماسب محتشم دولتشاهی، تهران، اردیبهشت، ۱۳۶۷، ص۸۵.



برای اینکه بتوان منحنی امکانات تولید را به‌آسانی تحلیل کرد و از آن بهره گرفت،
[۴] غضنفری، حسن، سهرابی، بهرام، اقتصاد خرد، تهران، سنجش، ۱۳۸۴، چاپ دوم، ص۶.
فروضی را برای آن در نظر می‌گیرند:
۱. منابع تولیدی جامعه، فقط صرف تولید دو کالای X و Y می‌گردد؛
۲. عوامل تولید در اشتغال کامل است؛
۳. کارآیی تخصیص (تخصیص منابع بیشتر به کالاهای مطلوب‌تر) و کارآیی تولید (انتخاب بهترین فن‌آوری و کم هزینه‌ترین شیوه تولید) در اقتصاد، موجود است؛
۴. عرضه منابع تولیدی از دو جنبه کمیّت و کیفیت، ثابت است؛ ولی امکان جانشینی نسبی بین آنها موجود است؛
۵. در کوتاه‌مدت عمل می‌شود؛
۶. فن‌آوری ثابت است.


نمودار زیر، مرز امکانات تولید برای دو کالای تجمّلی و ضروری را نشان می‌دهد. این نمودار، میزان عرضه این کالاها را با نمایش ترکیباتی از آن‌ها که با منابع موجود اقتصاد قابل تولیدند، به تصویر کشیده است. مثلا ۱۰ واحد کالای تجمّلی و سه واحد کالای ضروری و یا ۴ واحد کالای تجمّلی و ۱۲ واحد کالای ضروری، می‌توانند باهم تولید شوند.
ترکیبات بسیار دیگری از کالای تجملی و کالای ضروری نیز قابل تولید هستند. مرز امکانات تولید، تمام این ترکیبات را نشان می‌دهد. ترکیب کالای ضروری و تجملی خارج از محدوده مرز امکانات تولید، غیر قابل تولید است؛ زیرا منابع کافی برای تولید این میزان محصول، قابل دسترس نیست. مرز امکانات تولید، اصل اقتصادی منابع کمیاب را یادآوری می‌کند که منابع کافی برای تولید همه محصولات وجود ندارد.
این کمبود، بدین معناست که باید انتخاب کنیم که قصد تولید چه مقدار از هر محصول را داریم. شکل زیر نشان می‌دهد که هر انتخاب، هزینه مخصوص به خود را دارد. نقطه A به‌معنای این است که همه امکانات، صرف تولید کالای تجملی شده و کالای ضروری تولید نشده است و چون دو کالا، اقتصادی هستند، عدم‌تولید پوشاک غیرمعقول است. اگر اقتصاد در نقطه B، ۱۰ واحد کالای تجمّلی و ۳ واحد کالای ضروری تولید کند، تولید یک واحد کالای ضروری بیشتر، به‌قیمت از دست دادن ۲/۱ واحد کالای تجملی خواهد بود و افزایش یک واحد کالای ضروری، به‌معنی کاهش تولید ۲/۱ واحد کالای تجملی است. در این شرایط، اقتصاددانان می‌گویند که هزینه‌فرصت یک واحد کالای ضروری در نقطه B، به‌اندازه ۲/۱ واحد کالای تجملی است.
از سوی دیگر، اگر اقتصاد در ابتدا در نقطه C، ۴ واحد کالای تجملی و ۱۲ واحد کالای ضروری تولید کند، تولید یک واحد بیشتر کالای ضروری هزینه‌ای معادل تولید دو واحد کالای تجمّلی خواهد شد. هزینه‌فرصت یک واحد بیشتر از کالای ضروری در نقطه C، به ۲ واحد کالای تجمّلی افزایش یافته است. ایده‌های مارشال (Jean Baptiste Say: ۱۸۴۲-۱۹۲۴) و ریکاردو (David Ricardo: ۱۷۷۲-۱۸۲۳) در خصوص هزینه‌های نهایی صعودی، به‌دلیل تولید بیشتر کالای ضروری در نقطه C نسبت به نقطه B، این‌گونه بیان می‌کنند که هزینه‌فرصت یک واحد لباس کالای ضروری در نقطه C، نسبت به نقطه B، بالاتر است.
[۵] نیکلسون، والتر، نظریه اقتصاد خرد اصول اساسی و مباحث تکمیلی، محمدمهدی عسگری، تهران، انتشارات دانشگاه امام صادق، ۱۳۸۷، ج۱، ص۲۴-۲۶.



منحنی (مرز) امکانات تولید، مبادله بین تولید کالاهای مختلف در یک نقطه از زمان را نشان می‌دهد؛ اما این داد و ستد (مبادله) می‌تواند در طی زمان تغییر کند. برای مثال، اگر پیشرفت تکنولوژی باعث شود تا هر نهاده تولید بتواند تعداد بیشتری کالای تجملی در یک هفته تولید کند، اقتصاد می‌تواند در ازای هر مقدار کالای ضروری، مقدار بیشتری کالای تجملی ایجاد نماید. در نتیجه، مرز امکانات تولید، به‌طرف خارج منتقل می‌شود؛ به‌علت رشد اقتصادی، جامعه ممکن است تولید را از نقطه E به نقطه A منتقل کند؛ یعنی هم کالای تجملی بیشتر و هم کالای ضروری بیشتر تولید نماید.
[۶] منکیو، گریگوری، مبانی اقتصاد، منوچهر عسگری، تهران، کوهسار، ۱۳۸۲، چاپ اول، ص۲۶.

منحنی امکانات تولید 1


آنچه در منحنی امکانات تولید مطرح است، بحث کارآیی است و اولویت‌بندی با توجه به اقتضای مصلحت و عدالت مطرح نیست. تمام نقاط روی منحنی امکانات تولید، بیان‌گر وضع کارآمد فنّی هستند؛ اما برای انتخاب نقطه مطلوب، دیدگاه سیاست‌گذار بسیار اهمیت دارد. منحنی امکانات، تنها نقاط کارآمد رامنعکس می‌کند و مسئولیتی در اجرا و یا عدم اجرای سیاست خاص و یا اولویت‌بندی خاص ندارد.
اولویت‌ها در دست سیاست‌گذاران و مدیران ارشد اقتصادی است. در صورت تحقق عدالت روی منحنی، وضع مطلوبی حاصل خواهد شد؛ چون هم عدالت برقرار است و هم اقتصاد کارآمد است؛ اما ممکن است تولید بنگاه، در نقطه زیر منحنی امکانات تولید، سازگاری بیشتری با عدالت داشته باشد؛ یعنی کارآیی کمتر و عدالت بیشتر مورد توجه جامعه باشد. در آن صورت، نوعی تقابل بین عدالت و کارآیی مطرح خواهد شد.
بنابراین، منحنی امکانات تولید، یک ابزار فنّی، است؛ اما امور مصلحت و عدالت جنبه ارزشی دارند؛ لذا اگر کارشناسان و سیاست‌گذاران از چنان تعهد و تخصصی برخوردار باشند که هم به مصلحت و عدالت توجه داشته باشند و هم برای کارآیی اقتصادی ارزش قائل شوند؛ استقرار اقتصاد سالم‌تری قابل انتظار خواهد بود؛ اما اگر سیاست‌گذاران، امور را تنها بر مبنای امیال شخصی پیش ببرند، معضلات اقتصادی و حتی سیاسی، اجتماعی و فرهنگی زیادی در جامعه به‌وجود خواهد آمد.
[۷] دادگر، یدالله و رحمانی، تیمور، مبانی و اصول علم اقتصاد، قم، بوستان کتاب، ۱۳۸۶، چاپ هفتم، ص۸۵-۸۹.

رشد اقتصادی، یا معلول استفاده از منابع فیزیکی بیشتر است و یا به‌وسیله بالا رفتن کارآیی منابع موجود و یا ترکیب آن‌دو به‌دست می‌آید. انعکاس رشد اقتصادی به‌صورت انتقال منحنی امکانات تولید، به‌سمت راست و در صورت سقوط فعالیت‌های اقتصادی و استفاده غیرکارآمد از منابع موجود و یا استفاده فیزیکی از بخشی از آن‌ها، منحنی امکانات تولید به‌سمت چپ منتقل می‌شود.


منحنی امکانات تولید اشکال مختلفی دارد که با توجه به نوع اقتصاد باهم متفاوتند:
۱) محصولات رقیب؛ افزایش تولید یک محصول، منجر به کاهش تولید محصول دیگر می‌شود و نرخ نهایی جانشینی دو محصول ثابت هستند.
در بیشتر موارد، افزایش تولید یک محصول همراه با کاهش بیشتر محصول است؛ زیرا به‌تدریج که محصول از یک نهاده بیشتر مصرف نماید، با توجه به قانون بازده نزولی مقدار کمتری به آن محصول اضافه می‌شود.
۲) محصولات توام؛ محصولاتی که در فرایند تولید باهم تولید می‌شوند و در کوتاه‌مدت امکان جانشینی بین دو محصول وجود ندارد؛ اما در بلندمدت با انتخاب گونه‌های جدید می‌توان نسبت تولید دو محصول توام را تغییر داد. مثل تولید توام گوشت و پوست گاو. در این صورت، نمایش منحنی به‌صورت یک نقطه خواهد بود؛ به‌همین جهت، نرخ نهایی جایگزینی دو محصول برای محصولات توام تعریف نشده است.
۳) محصولات مکمل؛ به محصولی گفته می‌شود که افزایش تولید یکی، منجر به افرایش تولید دیگری شود. همچنین دو محصول در یک محدوده خاص می‌توانند مکمل یکدیگر باشند و پس از آن بر سر استفاده از عوامل تولید، رقیب یکدیگر شوند.
۴) محصولات کمکی؛ به محصولاتی اطلاق می‌شود که افزایش یک محصول، بدون تاثیر بر تولید محصول دیگر، امکان‌پذیر باشد.
[۸] قاسمی، عبدالرسول و شریف، مصطفی، اقتصاد خرد، تهران، اطلاعات، ۱۳۸۵، ص۳۳۹-۳۴۴.



۱. بگ، دیوید، فیشر، استانلی و دورنبوش، رودیگر، علم اقتصاد اقتصاد خرد.
۲. محمدحسین تیزهوش، تهران، جنگل، ۱۳۸۵، چاپ اول، ص۱۴.
۳. هوفمان، یورگین، نظریه‌ها و زندگی متفکران بزرگ جهان اقتصاد، طهماسب محتشم دولتشاهی، تهران، اردیبهشت، ۱۳۶۷، ص۸۵.
۴. غضنفری، حسن، سهرابی، بهرام، اقتصاد خرد، تهران، سنجش، ۱۳۸۴، چاپ دوم، ص۶.
۵. نیکلسون، والتر، نظریه اقتصاد خرد اصول اساسی و مباحث تکمیلی، محمدمهدی عسگری، تهران، انتشارات دانشگاه امام صادق، ۱۳۸۷، ج۱، ص۲۴-۲۶.
۶. منکیو، گریگوری، مبانی اقتصاد، منوچهر عسگری، تهران، کوهسار، ۱۳۸۲، چاپ اول، ص۲۶.
۷. دادگر، یدالله و رحمانی، تیمور، مبانی و اصول علم اقتصاد، قم، بوستان کتاب، ۱۳۸۶، چاپ هفتم، ص۸۵-۸۹.
۸. قاسمی، عبدالرسول و شریف، مصطفی، اقتصاد خرد، تهران، اطلاعات، ۱۳۸۵، ص۳۳۹-۳۴۴.



سایت پژوهه، برگرفته از مقاله «منحنی امکانات تولید»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۸/۱۱/۲۹.    






جعبه ابزار