منت بر محمد (قرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
بنا به
آیات قرآن خداوند متعال در موارد بسیاری
بر پیامبر اسلام صلیاللهعلیهوآله
منت گذاشته است. و مسلمانان را از
منت بر پیامبر صلیاللهعلیهوآله نهی کرده است.
منّت بر پیامبر صلیاللهعلیهوآله به منزله
منّتگذارى
بر خدا:
«يَمُنُّونَ عَلَيْكَ ... بَلِ اللَّهُ يَمُنُّ عَلَيْكُمْ ...؛
آنها
بر تو
منّت مىنهند ... بلكه خداوند
بر شما
منّت مىنهد....»
منّتگذارى بيجاى
اعراب بر پيامبر صلیاللهعلیهوآله، به سبب
اسلام آوردن خود:
«يَمُنُّونَ عَلَيْكَ أَنْ أَسْلَمُوا ...؛
آنها
بر تو
منّت مىنهند كه اسلام آوردهاند....»
منّت نهادن اعراب
بر پيامبر صلیاللهعلیهوآله، به جهت اسلام آوردنشان، نشانه عدم صداقتشان در ادّعاى
ایمان:
«قالَتِ الْأَعْرابُ آمَنَّا ... • يَمُنُّونَ عَلَيْكَ أَنْ أَسْلَمُوا قُلْ لا تَمُنُّوا عَلَيَّ إِسْلامَكُمْ ... إِنْ كُنْتُمْ صادِقِينَ؛
اعراب باديهنشين گفتند: ايمان آوردهايم. ... آنها
بر تو
منّت مىنهند كه اسلام آوردهاند؛ بگو: اسلام آوردن خود را
بر من
منّت نگذاريد، ... اگر در ادعاى ايمان راستگو هستيد.»
ساحت
مسلمانان واقعى، دور از
منّت نهادن
بر پيامبر صلیاللهعلیهوآله، به سبب اسلام آوردن:
«قالَتِ الْأَعْرابُ آمَنَّا ... • يَمُنُّونَ عَلَيْكَ ...؛
اعراب
بادیهنشین گفتند: ايمان آوردهايم. ... آنها
بر تو
منّت مىنهند....»
مسلمانان، مورد نهى الهى، از
منّت نهادن
بر پيامبر صلیاللهعلیهوآله:
«... قُلْ لا تَمُنُّوا عَلَيَّ إِسْلامَكُمْ ...؛
... بگو: اسلام آوردن خود را
بر من
منّت نگذاريد....»
توجّه به
علم غیب و
بصیرت خداوند، نسبت به اعمال انسانها، بازدارنده انسانها از
منّتگذارى
بر محمّد صلیاللهعلیهوآله:
«يَمُنُّونَ عَلَيْكَ أَنْ أَسْلَمُوا قُلْ لا تَمُنُّوا عَلَيَّ إِسْلامَكُمْ ... • إِنَّ اللَّهَ يَعْلَمُ غَيْبَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ اللَّهُ بَصِيرٌ بِما تَعْمَلُونَ؛
آنها
بر تو
منّت مىنهند كه اسلام آوردهاند؛ بگو: اسلام آوردن خود را
بر من
منّت نگذاريد، ... خداوند غيب
آسمانها و
زمین را مىداند و خدا نسبت به آنچه انجام مىدهيد بيناست.»
تذكّر به علم و بصيرت الهى، تأكيدى است
بر علّت نهى «لاتمنّوا» و ديگر اوامر و نواهى كه در آيات پيشين آمده است.
موارد
منت خداوند
بر پیامبر صلیاللهعلیهوآله عبارتند از:
امتنان الهى
بر محمّد صلیاللهعلیهوآله، به سبب ايجاد
الفت در قلب
مؤمنان نسبت به يكديگر:
«وَ أَلَّفَ بَيْنَ قُلُوبِهِمْ ... ما أَلَّفْتَ بَيْنَ قُلُوبِهِمْ ...؛
و دلهاى آنها را با هم، پيوند داد. ... ولى خداوند در ميان آنها پيوند ايجاد كرد....»
امتنان خدا
بر پيامبر صلیاللهعلیهوآله، به علّت مصون داشتن او از كمترين خطا و لغزش:
«وَ لَوْ لا أَنْ ثَبَّتْناكَ لَقَدْ كِدْتَ تَرْكَنُ إِلَيْهِمْ شَيْئاً قَلِيلًا؛
و اگر ما تو را ثابت قدم نمىساختيم (و در پرتو مقام
عصمت، مصون از
انحراف نبودى)، نزديك بود اندكى به آنان تمايل پيدا كنى.»
امتنان خدا
بر پيامبر صلیاللهعلیهوآله، به سبب تثبيت مفاهيم
وحی، در
قلب او:
«وَ لَئِنْ شِئْنا لَنَذْهَبَنَّ بِالَّذِي أَوْحَيْنا إِلَيْكَ .... • إِنَّ فَضْلَهُ كانَ عَلَيْكَ كَبِيراً؛
و اگر بخواهيم، آنچه را
بر تو وحى فرستادهايم، از يادت مىبريم؛ ... (مگر رحمتى از سوى پروردگارت شامل حالت گردد)، كه فضل پروردگارت
بر تو بزرگ بوده است. »
آيه، در مقام
امتنان است.
منّتگذارى خدا
بر پيامبر صلیاللهعلیهوآله، به علّت فتحى بزرگ و نمايان:
«إِنَّا فَتَحْنا لَكَ فَتْحاً مُبِيناً؛
ما براى تو پيروزى آشكارى (فتح مكه) را فراهم ساختيم.»
منّت خداوند
بر پيامبر صلیاللهعلیهوآله، به سبب پناه دادن به او در
کودکی و
یتیمی:
«أَ لَمْ يَجِدْكَ يَتِيماً فَآوى • وَ أَمَّا بِنِعْمَةِ رَبِّكَ فَحَدِّثْ؛
آيا او تو را يتيم نيافت و پناه داد؟! و نعمتهاى پروردگارت را بازگو كن!»
منّت بر پيامبر صلیاللهعلیهوآله، به جهت بىنياز ساختن او و نجات از
تنگدستی، از سوى خداوند:
«وَ وَجَدَكَ عائِلًا فَأَغْنى • وَ أَمَّا بِنِعْمَةِ رَبِّكَ فَحَدِّثْ؛
و تو را نيازمند يافت و بىنياز نمود، و نعمتهاى پروردگارت را بازگو كن!»
خداوند،
منّتگذارنده
بر پيامبر صلیاللهعلیهوآله، به سبب
هدایت او:
۱. «إِنَّا فَتَحْنا لَكَ فَتْحاً مُبِيناً • لِيَغْفِرَ لَكَ اللَّهُ ما تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِكَ وَ ما تَأَخَّرَ وَ يُتِمَّ نِعْمَتَهُ عَلَيْكَ وَ يَهْدِيَكَ صِراطاً مُسْتَقِيماً؛
ما براى تو پيروزى آشكارى (فتح مكه) را فراهم ساختيم، تا خداوند گناهان گذشته و آيندهاى را كه به تو نسبت مىدادند ببخشد و حقّانيّت تو را ثابت نموده و نعمتش رابر تو تمام كند و به
راه راست هدايتت فرمايد»
۲. «وَ وَجَدَكَ ضَالًّا فَهَدى • وَ أَمَّا بِنِعْمَةِ رَبِّكَ فَحَدِّثْ؛
و تو را گمشده يافت و هدايت كرد، و نعمتهاى پروردگارت را بازگو كن!»
امتنان الهى
بر پيامبر صلیاللهعلیهوآله، به علّت اعطاى
خیر کثیر (
نسل زياد) به ايشان:
«إِنَّا أَعْطَيْناكَ الْكَوْثَرَ؛
به يقين ما به تو كوثر و خير و بركت فراوان عطا كرديم.»
منّت خداوند
بر پيامبر صلیاللهعلیهوآله، به علّت اعطاى
روزی به ايشان:
«... نَحْنُ نَرْزُقُكَ ...؛
... ما به تو روزى مىدهي ....»
«نحن نرزقك» بليغتر در
منّت است.
امتنان خداوند
بر پيامبرش، به سبب منزّه داشتن او از
شعرگویی:
«وَ ما عَلَّمْناهُ الشِّعْرَ وَ ما يَنْبَغِي لَهُ ...؛
ما شعر به او (پيامبر) نياموختيم، و شايسته او نيست؛ شاعر باشد....»
«ما ينبغى له» در مقام امتنان
بر او -پيامبر صلیاللهعلیهوآله- است، بهاينكه او را از گفتن شعر منزّه داشته است.
منّت الهى
بر محمّد صلیاللهعلیهوآله، به جهت مصونيّت از
کهانت:
«فَذَكِّرْ فَما أَنْتَ بِنِعْمَةِ رَبِّكَ بِكاهِنٍ ...؛
پس تذكّر ده، كه به نعمت و لطف پروردگارت تو كاهن نيستى....»
تقييد نفى -ما انت- با عبارت «بنعمة ربّك» مفيد معناى امتنان
بر پيامبر صلیاللهعلیهوآله است، به نحو خاص.
پيامبر صلیاللهعلیهوآله، مشمول امتنان الهى، به سبب مصونيّت از
جنون:
۱. «فَذَكِّرْ فَما أَنْتَ بِنِعْمَةِ رَبِّكَ ... وَ لا مَجْنُونٍ؛
پس تذكّر ده، كه به نعمت و لطف پروردگارت تو ... و مجنون نيستى.»
۲. «ما أَنْتَ بِنِعْمَةِ رَبِّكَ بِمَجْنُونٍ؛
كه به لطف و نعمت پروردگارت تو مجنون نيستى.»
امتنان الهى
بر پيامبر صلیاللهعلیهوآله، به سبب مصونيّت از
فراموشی قرآن:
«سَنُقْرِئُكَ فَلا تَنْسى • إِلَّا ما شاءَ اللَّهُ ...؛
از آبى جهنده آفريده شده است، آبى كه از ميان پشت و سينهها خارج مىشود!»
وعدهاى است از جانب خداوند به پيامبرش كه علم به
قرآن را در اختيار او قرار دهد و آن را حفظ كند، بهگونهاى كه نسيان از او برداشته شود و
قرآن را بخواند همانگونه كه نازل شده. لحن آيه امتنان
بر پيامبر صلیاللهعلیهوآله است.
منّت خداوند
بر پيامبر صلیاللهعلیهوآله، به علّت اعطاى
شرح صدر به ايشان:
«أَ لَمْ نَشْرَحْ لَكَ صَدْرَكَ؛
آيا ما سينه تو را گشاده نساختيم؟!»
خداوند،
منّتگذار
بر پيامبر صلیاللهعلیهوآله، به جهت برداشتن مشكلات
رسالت از دوش ايشان:
«وَ وَضَعْنا عَنْكَ وِزْرَكَ؛
و بار سنگينت را از دوش تو برنداشتيم؟!»
امتنان الهى
بر پيامبر صلیاللهعلیهوآله، به سبب بلند آوازه ساختن نام ايشان:
«وَ رَفَعْنا لَكَ ذِكْرَكَ؛
و آوازه تو را بلند ساختيم.»
منّت خداوند
بر پيامبر صلیاللهعلیهوآله، به سبب حمايت و عدم
خشم بر او:
«ما وَدَّعَكَ رَبُّكَ وَ ما قَلى • وَ أَمَّا بِنِعْمَةِ رَبِّكَ فَحَدِّثْ؛
كه پروردگارت هرگز تو را وانگذاشته و مورد خشم قرار نداده. و نعمتهاى پروردگارت را بازگو كن!»
منّت خداوند
بر پيامبر صلیاللهعلیهوآله، به علّت ارائه
آیات الهی به ايشان، در
معراج:
۱. «سُبْحانَ الَّذِي
أَسْرى بِعَبْدِهِ ... لِنُرِيَهُ مِنْ آياتِنا ...؛
پاك و منزّه است آن كس كه بندهاش را برد، ... تا برخى از نشانههاى خود را به او ارائه دهيم....» آيه در سياق امتنان است.
۲. «وَ هُوَ بِالْأُفُقِ الْأَعْلى • ما زاغَ الْبَصَرُ وَ ما طَغى • لَقَدْ رَأى مِنْ آياتِ رَبِّهِ الْكُبْرى؛
در حالى كه در افق اعلى بود.چشم او هرگز منحرف نشد و
طغیان نكرد آنچه ديد واقعيّت بود به يقين او بزرگترين نشانههاى پروردگارش را در آن سفر آسمانى ديد.»
امتنان الهى
بر محمّد صلیاللهعلیهوآله، به جهت ممانعت از
گمراهی و زيانرسانى به ايشان:
«وَ لَوْ لا فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكَ وَ رَحْمَتُهُ لَهَمَّتْ طائِفَةٌ مِنْهُمْ أَنْ يُضِلُّوكَ وَ ما يُضِلُّونَ إِلَّا أَنْفُسَهُمْ وَ ما يَضُرُّونَكَ مِنْ شَيْءٍ ... وَ كانَ فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكَ عَظِيماً؛
اگر فضل و رحمت خدا شامل حال تو نبود، گروهى از آنان تصميم داشتند تو را گمراه كنند؛ امّا جز خودشان را گمراه نمىكنند؛ وهيچگونه زيانى به تو نمىرسانند. ... و فضل خدا
بر تو همواره بزرگ بوده است.»
«و كان فضل اللّه عليك عظيماً» امتنان
بر پيامبر صلیاللهعلیهوآله است.
خداوند،
منّتگذار
بر پيامبر صلیاللهعلیهوآله، به سبب اعطاى
حکمت و تعليم ندانستهها به ايشان:
«... وَ أَنْزَلَ اللَّهُ عَلَيْكَ الْكِتابَ وَ الْحِكْمَةَ وَ عَلَّمَكَ ما لَمْ تَكُنْ تَعْلَمُ وَ كانَ فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكَ عَظِيماً؛
... خداوند، كتاب و حكمت را
بر تو نازل كرد؛ و آنچه را نمىدانستى، به تو آموخت؛ و فضل خدا
بر تو همواره بزرگ بوده است.»
منّت خداوند
بر پيامبر صلیاللهعلیهوآله، به علّت
نزول قرآن بر ايشان:
۱. «... وَ أَنْزَلَ اللَّهُ عَلَيْكَ الْكِتابَ ... وَ كانَ فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكَ عَظِيماً؛
... خداوند، كتاب را
بر تو نازل كرد ... و فضل خدا
بر تو همواره بزرگ بوده است.»
۲. «وَ لَقَدْ آتَيْناكَ سَبْعاً مِنَ الْمَثانِي وَ
الْقُرْآنَ الْعَظِيمَ؛
ما به تو
سوره حمد و
قرآن عظيم داديم!»
۳. «... وَ إِنِ اهْتَدَيْتُ فَبِما يُوحِي إِلَيَّ رَبِّي إِنَّهُ سَمِيعٌ قَرِيبٌ؛
... و اگر هدايت يابم، بوسيله آنچه پروردگارم به من وحى مىكند مىباشد؛ زيرا او شنوا و نزديك است.» «فبما يوحى إلىّ ربّى» يعنى به فضل پروردگارم هدايت شدم چون به من وحى كرد، پس سزا است كه خداوند
بر من
منّت نهد و نه
بر ديگران.
۴. «إِنَّا أَنْزَلْنا إِلَيْكَ الْكِتابَ بِالْحَقِّ فَاعْبُدِ اللَّهَ مُخْلِصاً لَهُ الدِّينَ؛
ما اين كتاب را بحق
بر تو نازل كرديم؛ پس خدا را پرستش كن در حالى كه دين خود را براى او خالص كردهاى.»
۵. «إِنَّا أَنْزَلْنا عَلَيْكَ الْكِتابَ لِلنَّاسِ بِالْحَقِّ فَمَنِ اهْتَدى فَلِنَفْسِهِ وَ مَنْ ضَلَّ فَإِنَّما يَضِلُّ عَلَيْها وَ ما أَنْتَ عَلَيْهِمْ بِوَكِيلٍ؛
ما اين كتاب آسمانى را براى مردم بحق
بر تو نازل كرديم؛ هر كس در پرتو آن هدايت شود به نفع خود اوست؛ و هر كس گمراهى را برگزيند، تنها به زيان خود گمراه مىگردد؛ و تو مأمور اجبارشان به هدايت نيستى.»
۶. «شَرَعَ لَكُمْ مِنَ الدِّينِ ما وَصَّى بِهِ نُوحاً وَ الَّذِي أَوْحَيْنا إِلَيْكَ ...؛
آيينى را براى شما مقرر نمود كه به
نوح توصيه كرده بود؛ و آنچه را
بر تو وحى فرستاديم....»
مرکز فرهنگ و معارف قرآن، فرهنگ قرآن، ج۲۷، ص۳۰۰، برگرفته از مقاله «منت بر محمد صلیاللهعلیهوآله».