منافقان و شناخت (قرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
از مصادیق فاقدان
شناخت که در
آیات قرآن معرفی شدهاند، «
منافقان» هستند.
منافقان، فاقد شناخت عميق در درك حقايق:
۱. «
وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ يَقُولُ آمَنَّا بِاللَّهِ
وَ بِالْيَوْمِ الْآخِرِ
وَ ما هُمْ بِمُؤْمِنِينَ • يُخادِعُونَ اللَّهَ
وَ الَّذِينَ آمَنُوا
وَ ما يَخْدَعُونَ إِلَّا أَنْفُسَهُمْ
وَ ما يَشْعُرُونَ • أَلا إِنَّهُمْ هُمُ الْمُفْسِدُونَ
وَ لكِنْ لا يَشْعُرُونَ •
وَ إِذا قِيلَ لَهُمْ آمِنُوا كَما آمَنَ النَّاسُ قالُوا أَ نُؤْمِنُ كَما آمَنَ السُّفَهاءُ أَلا إِنَّهُمْ هُمُ السُّفَهاءُ •
وَ لكِنْ لا يَعْلَمُونَ صُمٌّ بُكْمٌ عُمْيٌ فَهُمْ لا يَرْجِعُونَ؛
گروهى از مردم كسانى هستند كه مىگويند: به خدا
و روز بازپسين ايمان آوردهايم. درحالى كه ايمان نياوردهاند. به گمان خود خدا
و مؤمنان را فريب مىدهند؛ در حالى كه جز خودشان را فريب نمىدهند؛ ولى نمىفهمند. آگاه باشيد! اينها همان مفسدانند؛ ولى نمىفهمند.
و هنگامى كه به آنان گفته شود: ايمان آوريد، همانگونه كه ساير مردم ايمان آوردهاند!. مىگويند: آيا همچون ابلهان ايمان بياوريم؟! آگاه باشيد اينها همان ابلهانند ولى نمىدانند! آنها كر
و لال
و كورند؛ لذا از راه خطا باز نمىگردند!»
۲. «
وَ مَثَلُ الَّذِينَ كَفَرُوا كَمَثَلِ الَّذِي يَنْعِقُ بِما لا يَسْمَعُ إِلَّا دُعاءً
وَ نِداءً صُمٌّ بُكْمٌ عُمْيٌ فَهُمْ لا يَعْقِلُونَ؛
مَثَل تو در
دعوت كسانى كه كافر شدند، بسان كسى است كه حيوانات را براى نجات از خطر، صدا مىزند؛ ولى آنها چيزى جز سر
و صدا نمىشنوند؛ كافران كر
و لال
و كورند؛ از اين رو چيزى نمىفهمند.»
۳. «يا أَيُّهَا النَّبِيُّ جاهِدِ الْكُفَّارَ
وَ الْمُنافِقِينَ
وَ اغْلُظْ عَلَيْهِمْ
وَ مَأْواهُمْ جَهَنَّمُ
وَ بِئْسَ الْمَصِيرُ •
وَ إِذا أُنْزِلَتْ سُورَةٌ أَنْ آمِنُوا بِاللَّهِ
وَ جاهِدُوا مَعَ رَسُولِهِ اسْتَأْذَنَكَ أُولُوا الطَّوْلِ مِنْهُمْ
وَ قالُوا ذَرْنا نَكُنْ مَعَ الْقاعِدِينَ • رَضُوا بِأَنْ يَكُونُوا مَعَ الْخَوالِفِ
وَ طُبِعَ عَلى قُلُوبِهِمْ فَهُمْ لا يَفْقَهُونَ؛
اى
پیامبر! با
کافران و منافقان جهاد كن،
و بر آنها سخت بگير! جايگاهشان
جهنم است؛
و بد فرجامى است!
و هنگامى، كه سورهاى نازل شود
و به آنان دستور دهد كه: به خدا ايمان بياوريد،
و همراه پيامبرش
جهاد كنيد افرادى از آنها (گروه
منافقان) كه توانايى بر جهاد دارند، از تو اجازه مىخواهند
و مىگويند: بگذار ما با افراد ناتوان
و آنها كه از جهاد معافند باشيم. (آرى،) آنها راضى شدند كه با واماندگان
و افراد ناتوان باشند؛
و بر دلهايشان مهر نهاده شده؛ از اين رو حقايق را درك نمىكنند.»
۴. «
وَ إِذا ما أُنْزِلَتْ سُورَةٌ نَظَرَ بَعْضُهُمْ إِلى بَعْضٍ هَلْ يَراكُمْ مِنْ أَحَدٍ ثُمَّ انْصَرَفُوا صَرَفَ اللَّهُ قُلُوبَهُمْ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لا يَفْقَهُونَ؛
و هنگامى كه سورهاى نازل مىشود، بعضى از آنها (
منافقان) به يكديگر نگاه مىكنند
و مىگويند: آيا كسى شما را مىبيند؟ سپس منصرف مىشوند (
و از حضور پيامبر بيرون مىروند)؛ خداوند دلهايشان را از حق منصرف ساخته؛ چرا كه آنها، گروهى هستند كه نمىفهمند (
و بىدانشند).»
۵. «
وَ مِنْهُمْ مَنْ يَسْتَمِعُ إِلَيْكَ حَتَّى إِذا خَرَجُوا مِنْ عِنْدِكَ قالُوا لِلَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ ما ذا قالَ آنِفاً أُولئِكَ الَّذِينَ طَبَعَ اللَّهُ عَلى قُلُوبِهِمْ
وَ اتَّبَعُوا أَهْواءَهُمْ • أُولئِكَ الَّذِينَ لَعَنَهُمُ اللَّهُ فَأَصَمَّهُمْ
وَ أَعْمى أَبْصارَهُمْ؛
گروهى از آنان به سخنانت گوش فرا مىدهند، امّا هنگامى كه از نزد تو خارج مىشوند به كسانى كه دانش به آنان بخشيده شده از روى
استهزا مىگويند: (اين مرد اكنون چه گفت؟!) آنها كسانى هستند كه خداوند بر دلهايشان مُهر نهاده
و از هواى نفسشان پيروى كردهاند (از اين رو چيزى نمىفهمند). آنها كسانى هستند كه خداوند از رحمت خويش دورشان ساخته، گوشهايشان را كر
و چشمهايشان را كور كرده است.»
۶. «أَ لَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ نافَقُوا ...
وَ اللَّهُ يَشْهَدُ إِنَّهُمْ لَكاذِبُونَ • لَأَنْتُمْ أَشَدُّ رَهْبَةً فِي صُدُورِهِمْ مِنَ اللَّهِ ذلِكَ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لا يَفْقَهُونَ؛
آيا
منافقان را نديدى ... خداوند شهادت مىدهد كه آنها
دروغ مىگويند. وحشت از شما در دلهاى آنها بيش از
ترس از خداست؛ اين بخاطر آن است كه آنها گروهى نادانند.»
۷. «إِذا جاءَكَ الْمُنافِقُونَ قالُوا نَشْهَدُ إِنَّكَ لَرَسُولُ اللَّهِ
وَ اللَّهُ يَعْلَمُ إِنَّكَ لَرَسُولُهُ
وَ اللَّهُ يَشْهَدُ إِنَّ الْمُنافِقِينَ لَكاذِبُونَ • ذلِكَ بِأَنَّهُمْ آمَنُوا ثُمَّ كَفَرُوا فَطُبِعَ عَلى قُلُوبِهِمْ فَهُمْ لا يَفْقَهُونَ • هُمُ الَّذِينَ يَقُولُونَ لا تُنْفِقُوا عَلى مَنْ عِنْدَ رَسُولِ اللَّهِ حَتَّى يَنْفَضُّوا
وَ لِلَّهِ خَزائِنُ السَّماواتِ
وَ الْأَرْضِ
وَ لكِنَّ الْمُنافِقِينَ لا يَفْقَهُونَ • يَقُولُونَ لَئِنْ رَجَعْنا إِلَى الْمَدِينَةِ لَيُخْرِجَنَّ الْأَعَزُّ مِنْهَا الْأَذَلَّ
وَ لِلَّهِ الْعِزَّةُ
وَ لِرَسُولِهِ
وَ لِلْمُؤْمِنِينَ
وَ لكِنَّ الْمُنافِقِينَ لا يَعْلَمُونَ؛
هنگامىكه
منافقان نزد تو آيند مىگويند: ما
شهادت مىدهيم كه به يقين تو پيامبر خدا هستى! خداوند مىداند كه تو پيامبر او هستى، ولى خداوند شهادت مىدهد كه
منافقان دروغگو هستند (زيرا به گفته خود ايمان ندارند). اين بخاطر آن است كه نخست ايمان آوردند سپس كافر شدند؛ از اين رو بر دلهاى آنان مُهر نهاده شده،
و حقيقت را درك نمىكنند. آنها كسانى هستند كه مىگويند: به افرادى كه نزد پيامبر خدا هستند
انفاق نكنيد تا پراكنده شوند. غافل از اينكه خزاين
آسمانها و زمین از آنِ خداست، ولى
منافقان نمىفهمند. آنها مىگويند: اگر به
مدینه باز گرديم، عزيزان،
ذلیلان را بيرون مىكنند! در حالى كه
عزّت مخصوص خدا
و پيامبر او
و مؤمنان است؛ ولى
منافقان نمىدانند.»
محروميّت
منافقان، از شناخت معارف الهى:
«
وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ يَقُولُ آمَنَّا بِاللَّهِ
وَ بِالْيَوْمِ الْآخِرِ
وَ ما هُمْ بِمُؤْمِنِينَ • يُخادِعُونَ اللَّهَ
وَ الَّذِينَ آمَنُوا
وَ ما يَخْدَعُونَ إِلَّا أَنْفُسَهُمْ
وَ ما يَشْعُرُونَ؛
گروهى از مردم كسانى هستند كه مىگويند: به خدا
و روز بازپسین ايمان آوردهايم. درحالى كه ايمان نياوردهاند. به گمان خود خدا
و مؤمنان را فريب مىدهند؛ در حالى كه جز خودشان را فريب نمىدهند؛ ولى نمىفهمند.»
مرکز فرهنگ و معارف قرآن، فرهنگ قرآن، ج۱۷، ص۴۷۲، برگرفته از مقاله «فاقدان شناخت (منافقان)».