منابع مقتل نگاران
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
بررسی منابع اولیهای که مورد استفاده مقتل نگاران سدههای آغازین هجری قرار گرفته، میتواند در شمار اولویتهای موضوعی
عاشورا نظر پژوهشگران را در روشن کردن صحت و سقم متون کتب مقاتل به خود جلب کند، چرا که بدون ریشه یابی این گونه منابع نمیتوان در نهایت به متن منقح و قابل اعتمادی در زمینه رخدادهای عاشورا دست یافت. پس از انجام این مهم، کار بررسی متون سایر مقاتل چندان دشوار نیست و میتوان با تکیه به
مسلمات تاریخ عاشورا و با عنایت به موارد اختلافی و تحریفی به پیرایش متون منثور عاشورایی پرداخت و نقاط قوت و ضعف هر کدام از آنها را به روشنی نشان داد.
منابع اولیهای که مقتل نگاران سدههای آغازین هجری به آن عنایت داشته و مقتل نگاران سدههای بعد از حاصل زحمات آنان در نگارش آثار خود سود جستهاند عبارتاند از:
اخبار غیبی عاشورا که مبتنی بر احادیثی است که پیش از وقوع حادثه خون نگار عاشورا از
رسول گرامی اسلام صلیاللهعلیهوآله
وسلّم ،
امیرمؤمنان علی علیه
السّلام ،
سلمان فارسی و دیگران روایت کردهاند و ابعاد این فاجعه را به تصویر کشیدهاند، و ما برای نمونه به نقل شش مورد بسنده میکنیم:
رسول گرامی
اسلام صلیاللهعلیهوآله
وسلّم حسین علیه
السّلام را که در آغوش مادرش بود برگرفت و فرمود:
خدا کشنده تو را، غارتگر تو را، و کسانی را که (در صف) زیان رسانندگان به تو قرار دارند لعنت کند، و خداوند در میان من و آنان که در مخالفت با تو (به دیگران) کمک میکنند داوری خواهد کرد.
فاطمه زهرا سلاماللهعلیهم پرسید کهای پدر! چه میگویی؟! فرمود: دخترم! یاد آور آزار و
ستم و مکر و تجاوزی شدم که پس از من و تو در حق او روا میدارند، و در آن روز، او در میان جوانمردانی است که (در درخشندگی) همانند ستارگان آسماناند و برای جان دادن و کشته شدن (در راه او) بر یکدیگر پیشی میگیرند، انگار لشکرگاه و بار و بنه آنان و تربت شان را میبینم. (عین روایت چنین است:
کان الحسین علیه
السّلام مع امه تحمله واخذه النبی صلیاللهعلیهوآله
وسلّم فقال: لعن الله قاتلک ولعن الله سالبک ولعن الله المتوازرین علیک وحکم الله بینی وبین من اعان علیک؛ قالت فاطمة الزهراء
سلاماللهعلیهم : یا ابه! ای شی ء تقول؟ قال صلیاللهعلیهوآله
وسلّم : یا بنتاه! ذکرت ما یصیبه بعدی و بعدک من الاذی والظلم والغدر والبغی (وهو یومئذ فی عصبة کانهم نجوم السماء یتهادون الی القتل؛ وکانی انظر الی معسکرهم والی موضع رحالهم وتربتهم))
رسول گرامی
اسلام صلیاللهعلیهوآله
وسلّم فرمود: انگار من او را میبینم که به
حرم من و آرامگاه من پناهنده میشود، ولی پناهندگی او را برنخواهند تافت، و پس از آن به طرف
قتلگاه و
آرامگاه خود-
سرزمین کربلا ، زمینی که با درد و ابتلا درآمیخته است- کوچ خواهد کرد و در آنجا گروهی از
مسلمانان غیرتمند و فداکار به یاری او برمی خیزند، همان کسانی که بزرگان شهدای امت من در روز رستاخیزند. (عین
روایت چنین است:
کانی به وقد استجار بحرمی وقبری فلا یجار ویرتحل الی ارض مقتله ومصرعه ارض کرب وبلاء فتنصره عصابة من المسلمین اولئک سادات شهدآء امتی یوم القیمة.)
هرثمة
بن ابی
مسلم میگوید: در
جنگ صفین در رکاب علی علیه
السّلام میجنگیدیم و به هنگام بازگشت در سرزمین
کربلا فرود آمدیم. علی علیه
السّلام نماز صبح را در آنجا خواند و سپس کفی از خاک کربلا را برداشت و بویید و گفت: وه شگفتا از توای خاک! که در
روز قیامت گروه گروه از تو برمی خیزند و بی حساب وارد
بهشت میشوند. (هرثمة
بن ابی
مسلم قال: غزونا مع علی
بن ابی طالب صفین، فلما انصرفنا نزل بکربلاء و صلی بها الغداة ثم رفع الیه من تربتها فشمها ثم قال: واها لک ایتها التربة لیحشرن منک اقوام یدخلون الجنة بغیر حساب.)
از
امام محمد باقر علیه
السّلام روایت شده است هنگامی که علی علیه
السّلام با دو تن از اصحاب خود از کربلا عبور میکرد، چشمانش را قطرات
اشک فرا گرفت و فرمود: اینجا خوابگاه سواران آنها است، اینجا بارانداز آنان است، و در همین جا
خون آنان (بر زمین) ریخته میشود؛ خوشا بر توای خاک که خون احبا در تو خواهد ریخت! (عن محمد
بن علی الباقر علیه
السّلام قال: مر علی علیه
السّلام بکربلا فی اثنین من اصحابه فلما مر بها ترقرقت عیناه بالبکاء ثم قال: هذا مناخ رکابهم، وهذا ملقی رحالهم، وهیهنا تهراق دمائهم، طوبی لک من تربة علیک تراق دم الاحبة.)
از
امام جعفر صادق علیه
السّلام مروی است که علی علیه
السّلام به هنگام عبور از سرزمین کربلا فرمود:
(اینجا) خوابگاه سواران و قتلگاه شهیدانی است که گذشتگان بر آنان پیشی نگیرند و آیندگان در زمره آنان قرار نمیگیرند. (مر علی علیه
السّلام بکربلاء فقال: مناخ رکاب، مصارع عشاق، شهدآء لا یسبقهم من کان قبلهم ولا یلحقهم من بعدهم.)
مسیب بن نجبه فزاری - که از سرآمدان «
توابین » بوده در «
عین الورده » به هنگام رویارویی با سپاه عبیدالله زیاد به همراه خونخواهان
شیعه به شهادت رسیده است، اولین خطیب پرآوازه توابین است که با خطبههای پرشور خود به بیداری مردم پرداخت و پس از واقعه عاشورا از پای ننشست و با یاری
سلیمان بن صرد به خونخواهی شهدای کربلا برخاست و سرانجام جان خود را در این راه فدا کرد- او میگوید: هنگامی که
سلمان فارسی به دیار ما (عراق) رهسپار شد، من هم در شمار استقبال کنندگان از او بودم،
سلمان (پس از ورود به
عراق ) به طرف کربلا رهسپار شد و در آنجا این سخنان را بر زبان راند: اینجا قتلگاه برادران من است، اینجا مکان بر زمین نهادن بار و بنه آنهاست، و در اینجا مرکبهای خود را میخوابانند، و اینجا محل ریختن خون آنهاست، در این سرزمین فرزند بهترین
پیامبران و بهترین بازماندگان (امت نبوی) کشته خواهد شد. (مسیب
بن نجبة الفزاری قال: لما اتانا «
سلمان الفارسی» قادما تلقیناه فی من تلقاه، فسار الی کربلا، فقال: هذا مصارع اخوانی، هذا موضع رحالهم، وهذا مناخ رکابهم، وهذا مهراق دمائهم، یقتل بها ابن خیر النبیین ویقتل بها خیر الآخرین.)
این اخبار غیبی که پیش از وقوع حادثه کربلا عنوان شده است، غالبا مورد استناد مقتل نگاران
اسلامی از سدههای آغازین هجری تا عصر حاضر قرار گرفته است.
مهمترین منبعی که میتواند اهداف نهضت شگرف کربلا و ابعاد ارزشی آن را مشخص سازد، مجموعه نامهها، سخنان و خطبههای
امام حسین علیه
السّلام از آغاز شکل گیری این رخداد بی نظیر تاریخی تا لحظه شهادت آن حضرت است. برای دستیابی به یک چنین منبع ارزشمندی نیاز تام و تمام به مطالعه متونی داریم که اولا از نظر قدمت زمانی بر سایر متون تاریخی و روایی پیشی گیرد و ثانیا مورد اعتماد اهل تحقیق باشد. با در نظر گرفتن این دو شاخصه میتوان به تدوین مجموعه مستندی پرداخت که معمار انقلاب
کربلا سمت و سوی
قیام خود را با اهدافی که بر آن مترتب بوده است، به روشنی مشخص میکند و با همین شیوه منطقی است که میتوان این باغ همیشه بهار را از وجود خار و خس پرداخت و علفهای هرزه و مزاحم را- که در
تحریف این متن همیشه سرسبز دخیل بودهاند- شناخت و آنها را پیراست.
در اینجا به عنوان تیمن و تبرک به نامهها و سخنان کوتاهی از امام حسین علیه
السّلام استناد میکنیم که انتساب آن به امام علیه
السّلام مشهور است و حاوی خطوط اصلی و اساسی قیام ماندگار حسینی است، و ما در بررسی کتب تاریخی و
مقاتل فارسی تفصیلا به تبیین این دیدگاهها خواهیم پرداخت و به هنگام ارزیابی قرائتهای مختلفی که از فرهنگ عاشورا صورت گرفته است از نامهها، سخنان، خطبهها و رجزهای عاشورایی بانی انقلاب شگرف کربلا سود خواهیم جست.
به درستی که من مرگ (در راه خدا) را جز
سعادت و زندگانی با ستمگران را جز هلاکت و نابودی نمیدانم. (انی لا اری الموت الا سعادة ولا الحیوة مع الظالمین الا برما.)
آگاه باشید که زنازاده فرزند زنازاده (: عبیدالله
بن زیاد) مرا در میان (انتخاب)
مرگ و
تسلیم (ذلت بار) مخیر ساخته ولی
ذلت از ما (خاندان پیامبر) فاصله دارد، ذلتی که
خداوند ، ما و
پیامبر خود و مؤمنان را (از پذیرش آن) باز داشته و به دور نگاه داشته است. امکان ندارد که مردان آزاده و غیرتمند
تسلیم شدن در برابر ستمگران را بر مرگ شرافتمندانه ترجیح دهند. (الا ان الدعی
بن الدعی قد رکزنی بین السلة والذلة وهیهات منا الذلة، یابی الله ذلک لنا ورسوله والمؤمنون وحجور طابت وطهرت وانوف حمیة ونفوس ابیه من ان نؤثر طاعة اللئام علی مصارع الکرام))
امام حسین علیه
السّلام در نامهای که برای مردم
بصره نوشتهاند، بر دو اصل مبنایی تکیه کردهاند:
(من در تشکیل
حکومت اسلامی ) شما را به کتاب خدا و سنت رسول او فرا میخوانم. (وانا ادعوکم الی کتاب الله وسنة نبیه.)
امام حسین علیه
السّلام در نامه دیگری که برای مردم
کوفه مینویسند، چهار شرط اساسی زمامداری
مسلمین را یادآور میشوند:
به جان خودم سوگند فقط کسی شایسته
امامت و زمامداری (مسلمانان) است که به
قرآن عمل کند، و
عدالت را مبنا و اساس کار (خود) قرار دهد، و حق را گسترش دهد، و خود را
وقف (خدمت در راه) خدا سازد. (فلعمری ما الامام الا العامل بالکتاب والآخذ بالقسط والدائن بالحق والحابس نفسه علی ذات الله.)
امام حسین علیه
السّلام پس از شهادت اصحاب و یاران وفادار خود،
سپاه دشمن را به پیکار طلبید و هر کس را که در برابر او قرار میگرفت از دم
شمشیر میگذرانید تا جایی که تعداد بی شماری از سپاهیان دشمن را از میان برداشت، و در گرماگرم کارزار این رجز حماسی را زمزمه میکرد:
کشته شدن (در راه خدا) بهتر است از زیر بار ننگ و مذلت رفتن، و ننگ و مذلت (ظاهری) بهتر است از ورود در
آتش جهنم . (القتل اولی من رکوب العار والعار اولی من دخول النار)
یکی از شعارهای کوبنده امام حسین علیه
السّلام که متضمن فلسفه قیام کربلا و اهداف این نهضت شگرف تاریخی است، این شعار است:
(ای مردم
مسلمان! ) مگر نمیبینید که به حق عمل نمیشود و کسی از باطل رویگردان نیست؟ (در چنین شرایطی جا دارد که) انسان مؤمن لقای پروردگار خویش را بر چنین زندگی (نکبت بار) ترجیح دهد! (الا ترون ان الحق لا یعمل به وان الباطل لا یتناهی عنه؟ لیرغب المؤمن فی لقاء الله محقا.)
امام حسین علیه
السّلام در
وصیت نامه خود با خطاب به برادرش-
محمد بن حنفیه - مهمترین عوامل زیربنایی حرکت الهی خود را توضیح میدهد:
من برای استقرار صلاح و رستگاری در امت جدم
قیام کردهام، و برآنم تا امر به معروف و نهی از منکر کنم و به سیره جدم- رسول خدا- و پدرم علی
بن ابی طالب صلیاللهعلیهوآله
وسلّم رفتار نمایم. (انما خرجت لطلب الاصلاح فی امة جدی، ارید ان آمر بالمعروف وانهی عن المنکر واسیر بسیرة جدی وابی.)
امام حسین علیه
السّلام به هنگام رویارویی با سپاهیان
حر بن یزید ریاحی برای اتمام حجت با آنها، ضمن تمسک جستن به سخن رسول گرامی
اسلام صلیاللهعلیهوآله
وسلّم ، علل دیگر قیام الهی خود را بیان میکند:
ای مردم!
پیامبر گرامی اسلام فرمود: هرگاه کسی سلطان ستمگری را ببیند که حرام خدا را حلال میکند؛ پیمان خدا را میشکند؛
بیت المال (
مسلمین) را پاس نمیدارد؛ به
حدود الهی تجاوز میکند؛ و در قول و فعل، با او مخالفتی نکند، سزاوار آن است که
خداوند در جایگاه همان سلطان ستمگرش قرار دهد؛ آگاه باشید که این قوم (: کارگزاران حکومت اموی) همین رفتار ناشایست را دارند چرا که حرامها را حلال و حلالها را حرام کردهاند و با برهم زدن حدود الهی، مال خدا را برای خود برگرفتهاند. (ایها الناس! من رای سلطانا جائرا مستحلا لحرام الله، ناکثا لعهد الله، مستاثرا لفی ء الله، معتدیا لحدود الله، فلم یغیر علیه بقول ولا فعل کان حقا علی الله ان یدخله مدخله؛ الا وان هؤلآء القوم قد احلوا حرام الله وحرموا حلاله واستاثروا فی ء الله.)
اگر امام حسین علیه
السّلام در جای جای سخنان خود بر دو اصل «
قرآن » و «عترت» تکیه میکند، به خاطر آن است که جز این دو منبع عظیم و گرانسنگ نمیتواند پاسخگوی نیاز
جامعه اسلامی باشد و کسانی که با
شعار «حسبنا کتاب الله» در برابر خاندان عترت و
طهارت قد علم کردند ناگزیر از تفسیر به رای شدند که تدریجا موجبات برداشتهای نادرست و انحراف آمیز از کتاب آسمانی قرآن را فراهم آوردند.
خوشبختانه امروز، حقانیت کلام نورانی
امام بر دانشمندان
فرق اسلامی آن چنان روشن و آشکار شده است که در تالیفات خود بر این دو اصل اصیل و مبنایی پای میفشارند:
امت
اسلامی در این امر اتفاق نظر دارند که فرمانبری از امراء و سلاطین هنگامی واجب است که با دلیل (عقلی و مبانی علمی) راه حق و صواب را تشخیص دهند، و این دلیل باید مبتنی بر «کتاب» و «سنت» باشد. (ان الامة مجمعة علی ان الامراء والسلاطین انما تجب طاعتهم فیما علم بالدلیل انه حق وصواب وذلک الدلیل لیس الا الکتاب والسنة.)
بنابر این شرط اساسی اولی الامری اشراف داشتن به دقایق کلامی
قرآن کریم و سنت سنیه رسول گرامی
اسلام صلیاللهعلیهوآله
وسلّم و عمل به آنها است، و از همین روی در روایات منقول از حضرات معصومین صلیاللهعلیهوآله
وسلّم بر عدم
اطاعت از دستوراتی که معصیت برانگیز باشد توصیه شده و بزرگترین جهاد را سخنی دانستهاند که متضمن مفهوم
عدالت در مقابل حکومت فرمانروایان ستمکار باشد (لا طاعة لمخلوق فی معصیة الخالق، افضل الجهاد کلمة عدل عند امام جائر)
و این درست مخالف آن چیزی است که بانی سلسله اموی-
معاویة بن ابی سفیان - میاندیشید و بر زبان میآورد و حکومت اموی را به جای دین و دستورات دینی به عنوان یک اصل خدشه ناپذیر معرفی میکرد: «مردم در انجام هر کاری آزادند ولی به شرط آن که برای
حکومت مشکل آفرین نباشد.» (الناس فی سعة ما لم یحولوا بیننا و بین ملکنا)
چرا که این
تفکر غلط بر این اساس شکل گرفته بود که مردم دوست ندارند «نبوت» و «خلافت» در خاندان پیامبر جمع شود! (ان قومکم کرهوا ان تجتمع فیکم النبوة والخلافة)
و چه اندازه تفاوت است میان این گونه سخنان و کلام امیرمؤمنان علی علیه
السّلام :
هرگز ندیدهاید که شما را به چیزی فرمان دهم مگر آن که خود قبلا به آن عمل کردهام و من هرگز شما را از چیزی پرهیز ندادهام جز آن که قبلا آن را ترک کرده باشم. (ما امرتکم بشی ء الا وقد سبقتکم بالعمل به، ولا نهیتکم عن شی ء الا وقد سبقتکم بالنهی عنه)
از منابع مهمی که مقتل نگاران در
تجزیه و
تحلیل وقایع عاشورا از آن سود جستهاند، گنجینه گرانسنگ سخنان رسا و رجزهای بلند عاشورایی
شهدای کربلا است.
از این سخنان و رجزهای عاشورایی میتوان در تبیین اهداف قیام شگرف کربلا و مبانی زیر بنایی و شناخت مفاهیم ارزشی آن استفاده کرد و جمال جمیلی از صحنه صحنه عاشورا و مراتب جانبازی عاشوراییان به تصویر کشید که کار شیفتگان
مکتب حسینی را در این آینه تمام نمای خداوندی به حیرت بکشاند؛ حیرتی که ریشه در عظمت وجودی و ابعاد ناشناخته شخصیتی این عزیزان داشته باشد.
در بررسی کتب مقاتل فارسی، به مناسبت از این سخنان و رجزهای ماندگار سخن به میان خواهد آمد، از این روی در اینجا به عنوان تیمن و
تبرک فقط از رجز حماسی و شورآفرینی یاد میکنیم که در
حنجره علمدار کربلا به هنگام رویارویی با سپاهیان دشمن به گل نشست و باورهای ژرف او را به زیبایی تصویر کرد:
و الله ان قطعتموا یمینی انی احامی ابدا عن دینی (به خدا سوگند که اگر دست مرا (از بدنم) جدا کنید، دست از حمایت دین خود برنمی دارم)
در این خطبهها و سخنان توفنده که همانند رگبار بی امان بر سر دشمنان آل الله و کارگزاران
حکومت اموی باریده است، رگههای بسیار روشنی از حماسه و ایثار را میتوان به تماشا نشست و علل شکل گیری قیام دوم کربلا را- که مکمل قیام حسینی است- به رهبری
امام سجاد و
حضرت زینب کبری - علیهما
السلام- مورد کنکاش دقیق قرار داد.
برای آشنایی بیشتر با ابعاد این خطبههای تاریخی و ماندگار ناگزیر از نقل آنها هستیم، خطبههایی که مسلما در شکل گیری نهضت توابین نقش اساسی داشتهاند و برای بررسی متن خونبار عاشورا باید از این منابع متقن سود جست.
پس از ورود کاروان اسیران به شهر
کوفه ، حضرت زینب کبری
سلاماللهعلیهم برای آشنایی اهالی آن شهر با مظالمی که بر آل الله رفته بود، ناگزیر از ایراد
خطبه شد، خطبهای توفنده و شورآفرین که موجبات تداوم انقلاب حسینی را فراهم ساخت.
بشیر بن خزیم اسدی میگوید به هنگام ایراد خطبه، به جانب زینب کبری نگریستم؛ به خدا سوگند زنی را سخنورتر از او ندیدم؛ گویا کلمات
علی علیه
السّلام از
زبان او فرو میریخت؛ و هنگامی که فرمان ساکت باش داد، نه تنها نفسهای مردم در سینههای آنان زندانی شد بلکه زنگهای شتران نیز از صدا افتاد! سپس به ایراد خطبه پرداخت:
به نام
خداوند بخشنده و مهربان، خدا را ستایش میکنم و بر جدم
رسول خدا صلیاللهعلیهوآله
وسلّم و خاندان پاک او درود میفرستم. ای مردم کوفه! ای اهل مکر و نیرنگ! آیا برای ما
گریه میکنید؟! اشک چشمانتان از چکیدن باز نماند و نالههای شما نیز به خاموشی نگراید! مثل شما (مردم کوفه) مثل زنی است که رشتههای خود را پس از بافتن از هم باز کند! شما (مردم) ایمانتان را وسیله
مکر و
خیانت در میانه خود قرار دادید و رشته ایمانتان را پس از بستن گشودید! در میان شما جز خودفروشی و خودستایی و تباهی و فساد، و سینههایی پر از کینه و تملق- تملقی- همانند تملق کنیزان و غمازی با دشمنان، خصلتی وجود ندارد. شما همانند گیاهانی هستید که در مزبلهها میرویند که در خور خوردن نیستند؛ و به گچی میمانید که زینت فزای قبورند و استفاده دیگر از آنها نمیشود! چه توشه زشتی برای عالم
آخرت ذخیره کردهاید که
خشم خدا را برانگیخته و عذاب همیشگی را برای شما آماده کرده است. آیا پس از کشتن (بهترین افراد خاندان و یاران) ما، بر حال ما گریه میکنید و خود را مورد سرزنش قرار میدهید؟! آری به خدا سوگند (شما سزاوار آنید که) بسیار گریه کنید و کمتر بخندید، چرا که شما (کسانی هستید که با دستان خود) لکه ننگ زمانه را بر دامان خود افکندید (لکهای) که آن را با هیچ آبی نمیتوان شست؛ چگونه میتوان شست (خونی را که با) کشتن پسر رسول خدا صلیاللهعلیهوآله
وسلّم و سید جوانان
اهل بهشت (بر دامانتان نشسته است)؛ خون همان کسی که در کارزارها و گرفتاریها پناه شما و به هنگام احتجاج با دشمنان رهنمای شما بوده است و شما در سختیها و ناگواریها به او پناه میبردید و (آداب)
دین و
شریعت را از او میآموختید؟! آگاه باشید که وزر و وبال بزرگی را مرتکب شدید، از رحمت خدا دور باشید و هلاکت بر شما باد! این است و جز این نیست که کوشش شما (سرانجام) به ناامیدی و حرمان منتهی شد و دستان شما (از رحمت خداوندی) کوتاه گردید و سودای شما موجب زیان و خسران شما شد و خشم خدا را بر جان خود خریدید و ذلت و بیچارگی شما را فرا گرفت.
ای اهل کوفه! وای بر شما آیا میدانید چه جگری را از رسول خدا شکافتید (و سوزاندید) و چه گوهر (مستوری) از او را از پرده برون آوردید و چه خونی از او بر
زمین ریختید و چه (پرده) حرمتی را از او دریدید؟! (شماای مردم کوفه! ) کار ناشایستی انجام دادهاید و به جنایت بزرگی دست و یازیدهاید و
ستم عظیمی را به بزرگی زمین و
آسمان (در حق ما خاندان پیامبر) روا داشتهاید؛ آیا
تعجب خواهید کرد که آسمان (از این همه ستم و ناسپاسی بر حال ما) خون گریه کند؟ و تردیدی نیست که عذاب آخرت (برای شما) دشوارتر و خوارکننده تر است و در آن روز هیچ کس به یاری شما برنخواهد خاست! پس به خاطر این مهلت (کوتاه و زود گذر) خداوند، احساس سبکباری نکنید (و جنایاتی که مرتکب شدهاید فراموشتان نشود) و از حد خود پای فراتر ننهید، چرا که خداوند در امر انتقام، شتاب روا نمیدارد و از این که (فرصت) انتقام از دست رود، هراسی ندارد (زیرا فرصتها را همو میآفریند) (بدانید که) پروردگار شما در کمین و در انتظار شما است.
راوی میگوید به خدا سوگند که در آن روز مردم (کوفه) را حیران و سرگردان میدیدم در حالی که میگریستند و دستان خود را (از سر شرمندگی) به دندان میگزیدند. پیرمردی را مشاهده کردم که در کنار من ایستاده بود در حالی که محاسن (سپید) او از
اشک چشمش تر شده بود و با خود زمزمه میکرد: «پدر و مادرم به فدای شما باد! پیران شما بهترین پیران؛ جوانان شما بهترین جوانان؛ و زنان شما بهترین زنان؛ و خاندان شما بهترین خاندانها هستند که هرگز خوار نمیگردند و شکست نمیخورند.»
خطابه فاطمه بنت الحسین- علیهما
السلام- به هنگام ورود به شهر کوفه علی رغم ایجازی که دارد، دارای نکاتی آموزنده و راهگشا است که قسمتهای کوتاهی از آن را برای نقل در این اوراق برگزیدهایم:
... ای اهل کوفه! ای اهل
مکر و
خدعه !
خداوند ما را به شما مبتلا ساخت و شما را به وسیله ما امتحان کرد و ما را به این آزمون ستود، ماییم گنجینه
علم و فهم و
حکمت او و
حجت خدا برای همه سرزمینها بر روی زمین.... شما ما را تکذیب و
تکفیر کردید و ریختن خون ما را مباح دانستید و جنگیدن با ما را حلال و چپاول اموال ما را روا داشتید. گویا ما از اسیران ترکستان و کابل بودیم!. .. ای اهل کوفه!
شیطان شما را فریفت و از راه راست منحرف ساخت و چنان پرده
جهل در مقابل چشمان شما کشید که شما دیگر هدایت نخواهید شد...» »
نوشتهاند هنگامی که خطابه آتشین فاطمه بنت الحسین به اینجا رسید، مردم
کوفه با صدای بلند گریستند و گفتند: «ای دختر پاکان! دلها و سینههای ما را- با این خطابه-
آتش زدی و جگرهای ما را در آتش اندوه سوزاندی. دیگر بس کن»
و فاطمه ساکت شد.
خطابه
ام کلثوم سلاماللهعلیهم دختر امیر مؤمنان علی علیه
السّلام از حنجرهای بغض آلود و با چشمانی گریان در آن روز فراموش ناشدنی، ابعاد دیگری از
قیام ماندگار حسینی را آشکار ساخت و ستم کوفیان را در حق
شهدای کربلا به تصویر کشید به گونهای که کوفیان را در حسرتی دامنه دار فرو برد و دلهای سنگی آنان را به بیقراری واداشت.
خطابه کوبنده
امام زین العابدین پیش از ورود به دارالاماره کوفه، مکمل خطابههای آتشین زینب کبری، فاطمه بنت الحسین وام کلثوم- علیهم
السلام- و نمایانگر ابعاد دیگری از فاجعهای بود که به همدستی کوفیان در سرزمین کربلا شکل گرفت.
امام سجاد علیه
السّلام در ابتدای خطبه تاریخی خود به
نصیحت کوفیان پرداخت و هنگامی که آنها به ظاهر همدلی نشان دادند و اظهار اطاعت کردند فرمود:
هیهات! هیهات! ای مردم غدار حیله باز که جز نیرنگ خصلتی در میان شما نیست! آیا میخواهید آن چه را که بر سر پدران من آوردید در حق من نیز روا دارید؟! به خدا سوگند که چنین امری امکان پذیر نیست، چرا که هنوز جراحات دل من بهبود نیافته و مصیبت جدم
رسول خدا و پدر و برادرانم را فراموش نکردهام و تلخی آن از کام من بیرون نرفته و- مرور آن فاجعه- گلوی مرا میفشارد و اندوه آن در سینه من هنوز جریان دارد...
روایات بسیاری از
ائمه معصومین علیهم
السّلام نقل شده است که مورد استفاده مورخان
اسلامی و مقتل نگاران عاشورا قرار گرفته و از منابع عمده مقتل نگاری در
زبان فارسی به شمار میرود و ما برای تیمن و تبرک به نقل معدودی از آنها بسنده میکنیم:
۱)
امام محمد باقر علیه
السّلام فرمودهاند:
ما بکت السماء علی احد بعد یحیی
بن زکریا الا علی الحسین
بن علی- علیهما
السلام- فانها بکت علیه اربعین یوما.
بعد از- شهادت-
یحیی بن زکریا صلیاللهعلیهوآله
وسلّم آسمان در
شهادت کسی نگریست مگر در شهادت
امام حسین علیه
السّلام ، که به مدت چهل روز برای مصیبت او گریه کرد!
۲)
امام صادق علیه
السّلام گریه و بیتابی کردن در رخدادهای تلخ را برای بندگان خدا امری مکروه دانستهاند مگر در مصیبت امام حسین علیه
السّلام که امری پسندیده است و پاداش خداوندی را در پی دارد:
ان البکاء و الجزع مکروه للعبد فی کل ما جزع، ما خلا البکاء و الجزع علی الحسین
بن علی- علیهما
السلام- فانه فیه ماجور.
۳) از
امام علی بن موسی الرضا - علیهما
السلام- نقل شده است همین که
ماه محرم آغاز میشد دیگر آثار سرور در چهره پدرم دیده نمیشد و نشانههای اندوه سیمای او را فرا میگرفت و این حالت تا
روز عاشورا ادامه پیدا میکرد که آن روز، روز حزن و گریه او بود و میفرمود در چنین روزی امام حسین علیه
السّلام کشته شد: کان ابی- اذا دخل شهر المحرم- لا یری ضاحکا، وکانت الکآبة تغلب علیه، حتی یمضی منه عشرة ایام، فاذا کان یوم العاشر کان ذلک الیوم یوم مصیبته و حزنه و بکائه، و یقول: هو الیوم الذی قتل فیه الحسین علیه
السّلام .
۴) از امام علی
بن موسی الرضا علیه
السّلام نقل شده است که مصیبت امام حسین علیه
السّلام چشمان ما را در اثر ریزش
اشک خسته و مجروح کرده است، و عزیزان ما در دیار کربلا به خواری در آمدند.
مصایب آن روز- عاشورا- آن چنان عمیق و ریشه دار است که ما را برای همیشه غمگین و داغدار کرده است:
... ان یوم الحسین اقرح جفوننا و اسبل دموعنا و اذل عزیزنا بارض کرب و بلا و اورثتنا الکرب و البلاء الی یوم الانقضاء.
۵) از
امام محمد تقی علیه
السّلام نقل شده است که اگر کسی در شب بیست و سوم
ماه مبارک رمضا ن امام حسین علیه
السّلام را
زیارت کند بیست و چهار هزار
فرشته و پیامبر مرسل با او
مصافحه میکنند و اینان همان گروهی هستند که از پیشگاه خداوند متعال برای زیارت حسین علیه
السّلام در چنین شبی رخصت میطلبند، شبی که امید است همان شب قدری باشد که تمامی امور بر اساس حکمت الهی سامان مییابد:
من زار الحسین علیه
السّلام لیلة ثلاث و عشرین من شهر رمضان- و هی اللیلة التی یرجی ان تکون لیلة القدر، و فیها یفرق کل امر حکیم- صافحه ا
۸. شرف النبی و معجزاته.... . ربعة و عشرون الف ملک و نبی کلهم یستاذن الله فی زیارة الحسین علیه
السّلام فی تلک اللیلة.
۶) از
امام هادی علیه
السّلام در فضیلت زیارت امام حسین علیه
السّلام روایتی نقل شده که حاکی از
پاداش معنوی بی شماری است که برای زایران تربت حسینی وجود دارد: من خرج من بیته یرید زیارة الحسین
بن علی علیه
السّلام فصار الی الفرات فاغتسل منه، کتبه الله من المفلحین، فاذا
سلم علی ابی عبدالله علیه
السّلام کتب من الفائزین، فاذا فرغ من صلوته اتاه ملک فقال:
ان رسول الله صلیاللهعلیهوآله
وسلّم یقرؤک
السلام و یقول لک: اما ذنوبک فقد غفرلک، فاستانف العمل.
۷) از
امام حسن عسکری علیه
السّلام روایتی منقول است که ناظر بر عظمت و حرمت مقام حسین
بن علی علیه
السّلام در پیشگاه خداوندی است، و نیز از وعده شهادت او و نیز گریه اهل
آسمان و
زمین در شهادت آن بزرگوار پیش از تولدش خبر میدهد، و ضمن آنکه پیروزی آن وجود نازنین را در ایام رجعت بازگو میکند، ادامه
امامت و شفای تربت او را به عنوان پاداشی قلمداد میکند که
خداوند در زمره پاداشهای جانبازی و شهادت آن امام بزرگوار در نظر گرفته است:
اللهم انی اسئلک بحق المولود فی هذا الیوم، الموعود بشهادته قبل استهلاله و ولادته، بکته السماء و من فیها و الارض و من علیها، و لما یطا لا بتیها، قتیل العبرة و سید الاسرة، الممدود بالنصرة یوم الکرة، المعوض من قتله ان الائمة من نسله، و الشفاء فی تربته...
۸) پایان بخش این قسمت، جملات حزن انگیز و حسرت آلودی است که به
ابا صالح المهدی حجة بن الحسن العسکری - عجل الله تعالی فرجه- منسوب است: فلئن اخرتنی الدهور و عاقنی عن نصرک المقدور، و لم اکن لمن حاربک محاربا و لمن نصب لک العداوة مناصبا، فلاندبنک صباحا و مساء، و لابکین لک بدل الدموع دما...
اگر- گردش- زمانه به تاخیرم انداخت و مقدرات- خداوندی- از یاری تو بازم داشت، و نتوانستم در رکاب تو با دشمنانت بستیزم، ولی- در عوض- از
صبح تا
شب برای تو مینالم و به جای اشک خون میبارم.
تعدادی از
اصحاب امام حسین علیه
السّلام در چند مرحله از مراحل شکل گیری قیام حسینی حضور داشتهاند و حتی برخی در روز عاشورا مجروح شده اما از دست دشمنان جان به در بردهاند. اینان مشاهدات خود را برای دیگران بازگو کردهاند که اینک در شمار منابع مقتل نگاران قرار دارد. از این گزارشهای تاریخی میتوان بسیاری از نقاط مبهم قیام کربلا و رخداد عاشورا را روشن کرد.
حسن
بن حسن
بن علی
بن ابی طالب علیهم
السّلام در جریان روز عاشورا زخمهای بی شماری برداشته، اما به وسیله بستگان خود از معرکه جنگ رهایی یافته است.
وی معروف به
حسن مثنی است که در صداقت و وثاقت او تردید نکردهاند. افرادی مانند
ضحاک بن عبدالله بن قیس مشرقی و
عقبة بن سمعان (روایاتی از او به عنوان یکی از اصحاب امام حسین علیه
السّلام در دست است، او غلام «
رباب » همسر امام حسین بوده است.) از شخصیتهایی هستند که در مراحل شکل گیری قیام ماندگار حسینی سهیم بودهاند ولی به فیض
شهادت نرسیدهاند و گزارشی که آنان از وقایع کربلا به دست دادهاند مورد عنایت اهل تحقیق قرار داشته و دارد.
بعد از حادثه خونبار عاشورا، بسیاری از مخالفان امام حسین علیه
السّلام از کرده خود
پشیمان شدند و برخی از آنان به صف «
توابین » پیوستند.
اینان مشاهدات خود را برای دیگران نقل کردهاند که مورد استناد مقتل نگاران قرار گرفته است.
در میان راویان رخداد شگرف
کربلا به اسامی افرادی برمی خوریم که نه در شمار سپاهیان امام حسین علیه
السّلام بودهاند و نه در شمار سپاه یزید. اینان مشاهدات خود را برای دیگران بازگو کردهاند که مورد استفاده مقتل نگاران قرار گرفته است.
عبیدالله
بن الحر الجعفی
را میتوان به عنوان نمونه از این گروه نام برد.
پژوهشی در مقتل های فارسی، برگرفته از مقاله «منابع مقتل نگاران»