مقتل ابومخنف
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
مقتل ابومخنف، از مباحث مرتبط به تاریخنگاری
عاشورا و
مقتلنگاری است. این
مقتل، یکی از
مقاتل قرن دوم هجری و نگاشته
ابومخنف لوط بن یحیی ازدی کوفی است. این
مقتل از نخستین و مهمترین
مقتلهای قرن دوم بوده و از منابع دست اوّل در این زمینه میباشد و مورد توجه مورخان بوده است. بر اساس تحقیقات مورخان،
مقتل ابی مخنف موجود، غیر از کتاب
مقتل لوط بن یحیی است.
مقتلنگاری نوعی از تاریخنگاری است که به طور خاص به شرح و بسط جزئیات
شهادت امام حسین (علیهالسّلام) و یارانش در واقعه
کربلا میپردازد. این روایتها که در ابتدا به صورت شفاهی نقل میشدند، بعدها به صورت مکتوب نیز ثبت و ضبط شده و به عنوان "
مقتل الحسین" شناخته میشوند. سابقه
مقتلنگاری به اوایل قرن دوم هجری قمری میرسد. یکی از
مقاتل قرن دوم،
مقتل الحسین (
علیه
السّلام)، اثر
ابومخنف لوط بن یحیی بن سعید بن مخنف بن
سلیم ازدی غامدی (۱۵۷ق) میباشد.
ابومخنف لوط بن یحیی ازدی کوفی، دیگر
مقتل نویس
قرن دوم است که با تدوین کتاب
مقتل الحسین نام خود را به عنوان مشهورترین و در زمره قدیمیترین
مقتل نویسان در
تاریخ ثبت کرد. اگرچه وی در خانوادهای با پیشینه شیعی (به معنای
تشیع سیاسی و دوستدار
اهل بیت) رشد و نمو کرده، تشیع خود او ثابت نشده است.
نجاشی، رجالی شهیر شیعی، در اثر رجالی خود، از وی با عنوان شیخ اصحاب الاخبار بالکوفة و وجههم، یعنی استاد و چهره بزرگ اصحاب اخبار در
کوفه، (و نه شیخ اصحابنا) یاد میکند که دلالتی بر تشیع وی ندارد.
برخی از محققان، قرینه دیگری بر عدم تشیع او (به معنای تشیع اعتقادی) بیان کردهاند، و آن اینکه رجالیان غیر شیعی، او را متهم به «رافضی بودن» نکردهاند؛ اصطلاحی که آنان معمولا برای توصیف شیعیان اعتقادی به کار میبرند.
ابن ابی الحدید نیز به شیعه نبودن او تصریح کرده است.
برخی دیگر از رجالیان، معتقد به تشیع او هستند. دلیل آنها این است که برخی از رجالیان
اهل سنت او را متهم به تشیع کردهاند. به هر حال، صرف نظر از
مذهب او، با توجه به مدح نجاشی از وی، با جمله وکان یسکن الی ما یرویه؛ «آنچه را نقل میکرد، مورد اعتماد و پذیرش بود»، وثاقت او اثبات شدنی است.
ابومختف، صاحب آثار متعددی بوده که بیشتر آنها تک نگاریهای مربوط به حوادث مهم قرن اول و دوم است. در میان این آثار، کتاب
مقتل الحسین (
علیه
السّلام) او به لحاظ ویژگیهای ذیل، جایگاه ویژهای یافته است:
۱. اهمیت موضوع؛ چرا که جریان
کربلا همواره در قیاس با دیگر حوادث، موقعیت خاصی، به ویژه نزد شیعیان، داشته است.
۲. قرب زمانی مؤلف و تالیف به حادثه: ابومخنف، روایات این کتاب را گاه از شاهدان عینی و گاه با یک یا دو واسطه نقل کرده که نسبت به
مقتلهای تدوین شده در ادوار بعدی، امتیاز ویژهای است.
۳. توجه مورخان بعدی _اعم از
شیعه و
سنی_ به این اثر، و نقل تمام یا بیشتر روایات آن؛ از جمله توسط شاگردش
هشام بن محمد کلبی (۲۰۴ یا ۲۰۶ق) و سپس
محمد بن جریر طبری (۳۱۰ق)،
ابوالفرج اصفهانی (۳۵۶ق)،
شیخ مفید (۴۱۳ق) و
سبط بن جوزی (۶۵۴ ق).
۴. جایگاه مؤلف، که به تعبیر نجاشی، شیخ اصحاب الاخبار بالکوفة بوده و در تالیف تکنگاریهای تاریخی ید طولایی داشته است.
ارزش تاریخی
مقتل ابومخنف از این جهت است که خود او حوادث را از نزدیک دیده و یا از زبان مشاهده کننده به طور مستقیم نقل میکند. در آثار
ابن ندیم،
نجاشی به کتاب
مقتل ابومخنف اشاره شده و
طبری در تاریخ خود و
شیخ مفید در
ارشاد مطالب و منقولات او را آورده و اخیراً در کتاب جداگانه ای منقولات او جمع آوری و تحقیق شده است. این
مقتل شامل
روایات مفصّلی درباره
واقعه کربلا از بررسی زمینه های آن تا خروج
امام حسین (علیه السّلام) از
مدینه شروع و به فعالیّت
شیعیان در
کوفه و مقابله
عبیدالله بن زیاد،
جنگ سپاه
شام با امام، قیام کوفیان و
قیام مختار را ذکر کرده و به تمامی زوایای
واقعه کربلا اشاره کرده است.
علامه مجلسی نام
مقتل ابومخنف را در جلد ۱۰
بحار الانوار آورده و به آن اشاره کرده است.
مقتل ابومخنف از نخستین و مهم ترین
مقتل های موجود بوده و از منابع دست اوّل و مورد اعتماد در این زمینه می باشد و
مقتل نویسان متأخر از آن بهره برده اند. اما
مقتل ابی مخنف موجود، غیر از کتاب لوط بن یحیی است و در آن مطالب سست و بی پایه فراوان آمده و لذا بر آن اعتماد نشاید.
محدث قمی در این باره مینویسد:
ولکن الاسف انه فقد و لا لوجد منه نسخه و اما المقتل الذی بایدینا و ینسب الیه فلیس له.
اما درباره زمان نگارش این
مقتل، برخی از قراین حاکی از آن است که ابومخنف این
مقتل را در دهه سوم قرن دوم نگاشته است؛ چنان که وی در خبر ورود
مسلم بن عقیل به خانه
مختار بن ابوعبیده ثقفی در کوفه میگوید که هم اکنون این خانه، خانه
مسلم بن مسیب خوانده میشود
و
مسلم بن مسیب در
سال ۱۲۸ قمری عامل
یوسف بن عمر بر
شیراز بوده است.
همچنین
یعقوبی مینویسد: پس از شهادت
زید بن علی در سال ۱۲۱ قمری، شیعیان
خراسان (یعنی عباسیان و علویانی که مخالف
بنی امیه بودند) به جنب و جوش آمدند و پیروان بسیاری پیدا نموده، ظلمهای بنی امیه و ستمهایی را که بر خاندان
پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) رفته بود، برای مردم بازگو کردند و یکی از کارهایی که بدان پرداختند، تدریس و مباحثه کتابهای ملاحم بود.
البته مقصود از این نوع کتابها، کتابهایی در موضوع جنگها و نبردهای مسلمانان بود که از مصادیق بارز آن،
مقتلها و به ویژه
مقتل امام حسین (علیهالسّلام) به شمار میرفت. به نظر میرسد این، همان زمانی است که ابومخنف شرایط را برای نگارش
مقتل امام حسین مناسب دیده و چنان که برخی از محققان گفتهاند، تشویق و ترغیب ابومخنف توسط برخی از داعیان عباسی که در پی ترویج مثالب و مفاسد و جنایات بنی امیه بودهاند، و نیز ضعف و افول دولت بنی امیه که شرایط مناسبی را برای بیان ستمهای آنان بر
اهل بیت پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) فراهم کرده بود، سبب شد که او اقدام به جمع آوری اخبار واقعه عاشورا و نگارش این
مقتل کند.
بنابراین میتوان گفت که
مقتل ابومخنف تقریبا همزمان با
مقتل جابر بن یزید جعفی نگاشته شده است. متاسفانه این
مقتل در گذر زمان مفقود شد و اگر گزارشهایی از آن در منابعی همچون
تاریخ طبری،
مقاتل الطالبیین ابوالفرج اصفهانی،
ارشاد شیخ مفید و
تذکرة الخواص سبط ابن جوزی منعکس نمیشد، امروزه از این
مقتل نیز، همچون بسیاری دیگر، جز نامی باقی نبود. البته ممکن است علت اصلی از بین رفتن چنین مقتلی، اقدام هشام بن محمد، شاگرد ابومخنف در انعکاس تمام یا بیشتر اخبار
مقتل استادش در کتاب
مقتل الحسین خود باشد، که این امر سبب شد مورخان و
مقتل نویسان قرون بعدی، رفته رفته
مقتل ابومخنف را به فراموشی بسپارند.
نکته دیگر در این باره آنکه تا حافظه
تاریخ به خاطر دارد، هر امر و کار ارزشمندی در طول
زمان، دچار صدمات و آسیبهایی شده است.
مقتل ابومخنف نیز به سبب اعتبار و قدمت آن، از این آسیب مصون نمانده است. از این رو از
قرن ششم به بعد، برخی از اخبار و نوشتهها را درباره حادثه عاشورا، که اعتبار چندانی هم نداشتهاند، به ابومخنف نسبت دادهاند و این امر تا بدانجا پیش رفته است که در قرون اخیر به سبب فقدان اصل کتاب
مقتل الحسین ابومخنف، کتابی با همان عنوان، به وی
نسبت دادهاند که تفاوتهای آشکاری بین آن و گزارشهای ابومخنف در آثار فوق الذکر وجود دارد. افزون بر این، اثر یادشده مشتمل بر اغلاط فاحشی است.
زمان نگارش چنین
مقتل جعلی و محرفی به درستی روشن نیست؛ اما برخی از محققان، اثر یادشده را ساخته و پرداخته عصر صفوی دانستهاند.
گویا این اثر برای نخستین بار، در
سال ۱۲۷۵ قمری به خط محمدرضا خوانساری در
تهران به ضمیمه کتاب
الملهوف و مهیج الاحزان چاپ سنگی شده است.
همچنین تا جایی که اطلاع داریم، اثر یادشده، یک بار به اردو و دو بار به فارسی ترجمه شده است. نخستین ترجمه فارسی آن، در سال ۱۳۳۲ به قلم محمدطاهر بن محمدباقر موسوی دزفولی و همراه با کتاب
اخذ الثار فی احوال المختار، که این اثر نیز منسوب به ابومخنف است، در ۲۴۰ صفحه، و ترجمه دوم در سال ۱۴۰۵ قمری به ضمیمه همان کتاب در ۳۱۷ صفحه به چاپ رسیده است.
در سالهای اخیر، اقداماتی برای بازسازی آثار ابومخنف صورت گرفته است که از جمله میتوان به احیای
مقتل وی توسط یکی از محققان معاصر، با عنوان وقعة الطف بر اساس گزارشهای موجود از
مقتل الحسین ابومخنف در کتابهای یادشده، اشاره کرد. (این
مقتل به همت محقق محترم، محمدهادی یوسفی غروی از منابع اولیه جمع آوری و تحقیق شده و توسط مرکز انتشارات
اسلامی وابسته به
جامعه مدرسین به چاپ رسیده است. همچنین چاپ جدید آن با اضافات و اصلاحات در سال ۱۳۸۵ شمسی توسط انتشارات مجمع جهانی
اهل بیت (علیهالسّلام) منتشر شده است.) همچنین پیش از وی، محقق دیگری اخبار ابومخنف را درباره
قیام عاشورا و حوادث پس از آن، از جمله قیام
توابین و
مختار، از تاریخ طبری استخراج کرده و با افزودن تعلیقاتی بر آن، به غلط بر تمام آن،
مقتل الحسین (
علیه
السّلام) ابومخنف، نام نهاده است. افزون بر این، محقق یادشده برخی اخبار هشام از راویانی مانند
ابوهذیل،
عمرو بن شمر،
محمد بن سائب (پدر هشام) و
عوانة بن حکم را در لابهلای اخبار ابومخنف آورده
که از ارزش کار وی کاسته است.
۱. گزارش اخبار
مقتل از ابومخنف و او از هشام و او از پدرش
محمد بن سائب کلبی! در حالی که هشام شاگرد ابومخنف است و او از ابومخنف روایت میکند.
۲. گزارش بازگشت
امام حسین (علیهالسّلام) از راه کربلا به
مدینه، هنگام شنیدن خبر کشته شدن
مسلم و
هانی، و پناه بردن حضرت به قبر جدش
پیامبر و گریه کردن وی در آنجا،
که هیچ سند تاریخیای، آن را تایید نمیکند.
۳. جریان کشته شدن
طرماح بن عدی در کربلا
با آنکه وی در کربلا حضور نداشت.
نکته دیگر آنکه بر اساس گزارش برخی از محققان معاصر، چهار نسخه خطی از
مقتل الحسین در کتابخانههای گوثه (شماره ۱۸۳۶)، برلین (شماره ۱۵۹، ۱۶۰)، لیدن (شماره ۷۹۲) و سنت پطرزبورگ (شماره ۷۸) موجود است که هرچند برخی از مستشرقان در انتساب این نسخهها به
ابومخنف تردید کردهاند، اما در اینکه این نسخهها از قدمت خاصی برخوردار است، هیچ کس تردید نکرده است.
همچنین بنا بر گزارش محقق دیگری، میکروفیلم یک نسخه خطی دیگر، به نام
مقتل الحسین ابومخنف در کتابخانه امبروزیانای شهر میلان
ایتالیا به شماره f۲۳۳ موجود است
که احراز قدمت آن، نیاز به بررسی دارد. این نسخه در سال ۱۳۱۱ قمری در بمبئی
و در سال ۱۳۴۳ قمری در
نجف چاپ شده است.
افزون بر این، بروکلمان و سزگین، شماری از نسخههای
مقتل الحسین را معرفی کردهاند.
• پیشوایی، مهدی،
مقتل جامع سیدالشهداء، ج۱، ص۴۵.