• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

مقاتل قرن دوم

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



مقالات مرتبط: تاریخ‌ نگاری عاشورا.


مقاتل قرن دوم، یکی از مباحث مرتبط به تاریخ‌نگاری عاشورا و مقتل نگاری است. مقتل‌ نگاری، نوعی تک نگاری تاریخی است که در آن به شرح جریان شهادت امام حسین (علیه‌السّلام) و یارانش از آغاز تا فرجام پرداخته‌ شده است. روایت‌ها و گزارش‌های شاهدان عینی و امامان معصوم در بازگویی جزئیات واقعه عاشورا در گذر زمان از شکل شفاهی خارج شد و به صورت مکتوب در آمد. این آثار که با عنوان «مقتل الحسین» شناخته می‌شوند، شامل روایت‌هایی از اصل رویداد و پیامدهای آن بودند. در مقاتل قرن دوم، مقتل ابومخنف از اهمیت خاصی برخوردار است.



بی تردید در میان رویدادهای قرون نخستین اسلام، واقعه عاشورا مهمترین و تاثیرگذارترین رخداد به شمار آمده، در میان دیگر حوادث تاریخی از ابعاد گوناگون، بیشترین اهمیت را به خود اختصاص داده است. عظمت و اهمیت ویژه این رخداد تاریخی موجب شد که از همان نخستین روزها، کسانی نقش گزارشگر را ایفا کرده، ماجرا را به تفصیل برای دیگران بازگویند. اینان همان شاهدان عینی حادثه بودند که به گونه‌ای در کربلا حضور داشتند و از نزدیک رخدادها را دیده بودند. در یک سوی این گروه، بازماندگان کاروان حسینی به منزله موثق‌ترین گزارشگران این حادثه حضور داشتند که اصلی‌ترین ایشان امام سجاد (علیه‌السّلام) به شمار می‌آمد. در سوی دیگر نیز، برخی از افراد سپاه دشمن بودند. بر این دو، باید روایت‌های امامان معصوم شیعه را نیز افزود که هرچه از تاریخ حادثه دورتر می‌شدند، برای زنده نگه‌داشتن یاد این رخداد، رفته رفته گوشه‌هایی از ماجرا را باز می‌گفتند.
مجموعه این روایت‌ها و گزارش‌ها، با گذشت زمان از شکل شفاهی خارج شد و صورت مکتوب یافت. آنگاه که هنوز تاریخ و دیگر علوم اسلامی، از حدیث متمایز نشده بود و مدونات حدیثی، مجموعه‌ای از احادیث مربوط به رشته‌ها و گرایش‌های گوناگون را در برمی‌گرفت، روایت‌های مربوط به ماجرای کربلا را نیز می‌شد در لابه‌لای آثار حدیثی جست. اما رفته رفته، همراه با تمایز موضوعی اخبار و روایت‌ها، آثاری با عنوان «مقتل الحسین» یا با عناوین مشابه، ولی شامل روایت‌هایی که به گونه‌ای در پی‌ بیان مقدمه‌ها، اصل رویداد و پیامدهای آن بودند، پدید آمد.


یکی از مقاتل قرن دوم، مقتل جابر بن یزید، است که در حال حاضر نسخه اصلی آن در دسترس نیست.

۲.۱ - معرفی مؤلف

جابر بن یزید جُعْفی، فقیه، مفسر قرآن، محدّث، و از اصحاب نامدار امام باقر و امام صادق (علیهماالسلام) بود که در سال ۱۲۸ قمری وفات کرد.

۲.۲ - معرفی اثر

در منابع رجالی آثار فراوانی به جابر بن یزید نسبت داده شده است و یکی از آنها کتابی به نام مقتل الحسین (علیه‌السّلام) است. در حال حاضر اصل این کتاب که از مقاتل قرن دوم هجری و جزو قدیمی ترین مقاتل است، در دسترس نیست ولی منقولاتی از آن‌ در کتاب‌های معتبر و مشهور مانند رجال نجاشی و تاریخ طبری وجود دارد. طبری، گزارشی را به نقل از وی آورده است.


روایات منقول از امام باقر (علیه‌السّلام) و امام صادق (علیه‌السّلام) در مقتل حضرت سیدالشهدا، به جز روایات کوتاه درباره حادثه کربلا که از امامان شیعه (علیه‌السّلام) در مجامع حدیثی نقل شده است، گاه به روایات بلندی برمی‌خوریم که در نوع خود می‌تواند یک مقتل قلمداد شود؛ از جمله می‌توان به یک حدیث طولانی اشاره کرد که شیخ صدوق در امالی خود به صورت مسند از امام صادق (علیه‌السّلام) نقل کرده است. این حدیث، بخش‌های مختلف حادثه کربلا را از بدو شکل گیری آن در مدینه پس از مرگ معاویه و تلاش والی مدینه برای اخذ بیعت از امام حسین (علیه‌السّلام) برای یزید، تا شهادت حضرت و سپس گوشه‌ای از جریان اسارت اهل بیت (علیه‌السّلام) و مجلس ابن زیاد شرح می‌دهد. همچنین روایت عمار دهنی از امام باقر (علیه‌السّلام) درباره سیر قیام امام حسین (علیه‌السّلام) از آغاز تا پایان و جریان اسارت اهل بیت (علیه‌السّلام) و در شام و بازگشت آنان به مدینه و نیز جریان قیام مسلم در کوفه نیز از این دست روایات به شمار می‌روند.


مقتل قاسم بن اصبغ، کهن‌ترین‌ مقتل‌ مکتوب‌ در بین مقاتل قرن دوم بوده و در حال حاضر نسخه اصلی آن در دسترس نیست.

۲.۱ - معرفی مؤلف

قاسم بن اصبغ، فزند اَصبَغ بن نُباته، یکی از اصحاب امام علی (علیه‌السّلام)، و از حاضران جنگ‌های جمل و صفین بوده است.

۲.۲ - معرفی اثر

مشهور آن‌ است‌ که‌ کهن‌ترین‌ مقتل‌ مکتوب‌ در بین مقاتل، از اصبغ‌ بن‌ نباته‌ است‌، چنان‌ که‌ شیخ‌ طوسی‌ کتاب‌ مقتل‌ الحسین‌ بن‌ علی‌ را از آثار اصبغ‌ بن‌ نباته‌ دانسته‌ است‌.بنا بر خبری‌ که‌ شیخ‌ صدوق‌ نقل‌ کرده‌ است‌، اصبغ‌ بن‌ نباته‌، شهادت‌ امام‌ حسین‌ (علیه‌السلام‌) را درک‌ کرده‌ است. شیخ‌ صدوق‌ در جریان‌ آویختن‌ سر یکی‌ از شهدای‌ کربلا توسط‌ یکی‌ از سپاهیان‌ عمر سعد، از قول‌ قاسم‌ بن‌ اصبغ این‌ گونه‌ بیان‌ کرده‌ است‌: «من‌ به‌ پدرم‌ گفتم‌: ای‌ کاش‌ این‌ مردِ حامل‌ سر،‌ اندکی‌ سر را بالاتر آویزان‌ می‌کرد، مگر نمی‌یینی‌ که‌ دستان‌ اسب‌ با سر چه‌ می‌کند؟» این‌ گفته قاسم‌ حاکی‌ از آن‌ است‌ که‌ اصبغ‌ در زمان‌ حادثه کربلا، زنده‌ بوده‌ است‌. اما در اخبار و گزارش‌های‌ تاریخی‌، هیچ‌ گونه‌ خبری‌ درباره‌ واقعه‌ عاشورا از او نقل‌ نشده‌ است‌، بلکه‌ راوی‌ برخی‌ از گزارش‌ها در این‌ باره‌، فرزند وی‌ قاسم‌ بن‌ اصبغ‌ است‌، از این‌رو آن‌چه‌ صحیح‌ به‌ نظر می‌رسد آن‌ است‌ که‌ قاسم‌ فرزند اصبغ‌ که‌ راوی‌ برخی‌ از اخبار واقعه‌ عاشورا است‌، مقتلی‌داشته‌ است‌، چنان‌ که‌ طبری‌ گزارشی را از او نقل کرده و ابن‌ حمزه طوسی‌ نيز اين‌ خبر را با حذف‌ اسناد، مستقيماً از قاسم‌ بن‌ اصبغ‌ نقل‌ نموده است‌. همچنین ابوالفرج‌ اصفهانی‌، شیخ‌ صدوق‌، و سبط‌ بن‌ جوزی‌ اخباری‌ را به‌ یک‌ یا چند واسطه‌ از او نقل‌ کرده‌اند.


مقتل عمار دهنی، نیز یکی دیگر از مقاتل قرن دوم هجری می‌باشد که در حال حاضر نسخه اصلی این مقتل در دسترس نیست.

۲.۱ - معرفی مؤلف

ابومعاویه عمار بن معاویة دهنی، از فقها و بزرگان شیعه و از یاران و راویان مورد اعتماد امام صادق و امام باقر (علیهماالسلام) در قرن دوم هجری قمری بود که به سال ۱۳۳ق درگذشت.
[۲۲] غطفانی، یحیی بن معین، تاریخ، ج۱، ص۲۳۹.


۲.۲ - معرفی اثر

مقتل الحسین (علیه‌السّلام)؛ نگاشته عمار بن ابی معاویة بجلی دهنی، یکی از مقاتل قرن دوم قمری می‌باشد. گرچه هیچ یک از مورخان و رجال‌شناسان متقدم، برای عمار دهنی، نگاشته‌ای به نام مقتل الحسین یا رساله‌ای درباره واقعه عاشورا ثبت نکرده‌اند؛ اما با توجه به آنکه طبری چند صفحه از تاریخ خود را به خبری نسبتا طولانی از عمار دهنی درباره کل واقعه عاشورا اختصاص داده، و همچنین برخی از اخبار وی دراین باره در بعضی از منابع دیگر آمده است، به نظر می‌رسد که وی نیز در این باره نگاشته مستقلی، هرچند مختصر همانند بسیاری از نگاشته‌های دیگر متقدمان، داشته و مطالب آن محدود به روایات یادشده نبوده است. برخی از محققان معاصر نیز چنین مقتلی را به او نسبت داده‌اند.
[۳۱] محمودی، محمدباقر، عبرات المصطفین، ج۱، ص۶، پاورقی دوم.



یکی از مقاتل قرن دوم، تسمیة من قتل مع الحسین (علیه‌السّلام) من ولده و اخوته اهل بیته و شیعته؛ نگاشته فضیل بن زبیر اسدی رستان کوفی از اصحاب امام باقر (علیه‌السّلام) و امام صادق (علیه‌السّلام) است.

۲.۱ - معرفی مؤلف

مؤلف این اثر هرچند از محدثان و اصحاب امام پنجم و ششم بوده، ولی بنا بر اعتقاد برخی رجالیان، زیدی مذهب و از اصحاب برجسته و از مبلغان وی بوده است.
[۳۳] اشعری قمی، سعد بن عبدالله، کتاب المقالات والفرق، ص۷۱، تصحیح محمد جواد مشکور.
با این وجود، او را ممدوح یا موثق دانسته‌اند. سال درگذشت وی معلوم نیست؛ اما باید در نیمه دوم قرن دوم باشد.

۲.۲ - معرفی اثر

کتاب «تسمیه من قتل مع الحسین» در قرن دوم، توسط فضیل بن زبیر به نگارش درآمده و در آن نام ۱۰۶ تن شهدای کربلا ضبط شده است. فضیل در کتابچه خود به جمع آوری نام اصحاب سیدالشهداء و شهدای کربلا اکتفا نموده و در برخی موارد نام مادر شهید و نیز نام قاتل آن شهید را نیز ذکر کرده است. او در این اثر، نام افرادی را که همراه امام حسین (علیه‌السّلام) شهید شده‌اند، آورده و در مواردی، نام قاتل یا قاتلان آنان را نیز بیان کرده است. وی ابتدا اسامی بیست تن از شهدای اهل بیت (علیه‌السّلام) را که در راس آنان امام حسین (علیه‌السّلام) قرار دارد، نام می‌برد و سپس اسامی ۸۶ نفر از شهدای اصحاب را برمی‌شمرد و در مجموع، ۱۰۶ نام را آورده است. البته در رساله یادشده از ۱۰۷ نفر به عنوان شهید نام برده شده که ناشی از غلط چاپی است؛ زیرا نام زهیر بن قین از قلم افتاده است و دو قاتل او، شهید به حساب آمده‌اند.) وی در پایان، به اسارت اهل بیت (علیه‌السّلام) و برخی از سخنان آنان اشاره می‌کند. از نقل‌های نادر و عجیب وی آن است که با وجود تصریح به بیماری امام سجاد (علیه‌السّلام)، می‌گوید وی در برخی از میادین جنگ در کربلا حضور داشت.

۶.۳ - نقاط ضعف

مقتل فضیل بن زبیر اسدی، به رغم قدمت و اهمیتی که دارد، به دلیل فقدان نسخه‌ اصلی و تناقضات موجود، به تنهایی اعتبار لازم برای منبع قرار گرفتن را ندارد مگر آنکه دیگر منابع کهن و معتبر گفته او را تأیید کنند.

۶.۳.۱ - نبود نسخه اصلی

ظاهراً نسخه‌ اصلی این کتابچه در دست نیست، بلکه آنچه بدان استناد شده، مطالبی است که المرشد بالله یحیی بن حسین (۴۹۹ ق) در الامالی الخمیسیه با سندش از فضیل بن زبیر نقل کرده است.
[۳۸] المرشد بالله، یحیس بن حسین، الامالی الخمیسیه، ج۱، ص۱۷۰-۱۷۳.
بعد از وی همان مطالب توسط حمید بن احمد بن محمد محلی معروف به ابن احمد (۶۵۲ ق) در الحدائق الوردیه روایت شده است.
[۳۹] محلی، حمید بن احمد، الحدائق الوردیه فی مناقب الائمة الزیدیه، ج۱، ص۲۰۷-۲۱۲، تحقیق مرتضی محطوری حسنی.


۶.۳.۲ - ذکر متفرد اسامی

در این کتاب نام افرادی که در تاریخ، خصوصاً تاریخ کربلا هیچ نام و نشانی از آن‌ها وجود ندارد یا در زمان قبل یا بعد از کربلا می‌زیستند، در شمار شهدای کربلا ذکر شده است، همانند: سلیمان بن ربیعه، قاسم بن بشر، همام بن سلمه، هفهاف بن مهند و ... . به نظر می‌رسد کتاب تسمیه در ذکر این اسامی متفرد بوده و تمام منابع متاخر با تکیه بر کتاب مذکور، نام این افراد را در شمار شهدا ضبط نموده‌اند، حال آنکه در کتب معتبر و کهن نام این افراد نه‌تنها در شمار شهدای کربلا ضبط نشده، بلکه حتی در کتب رجال و تراجم و برخی کتب تاریخی، نام این افراد ذیل اصحاب امام حسین نیز تثبیت نگردیده است.

۶.۳.۳ - خطای در ضبط اسامی

در این کتاب از یک سو نام برخی از شهدای کربلا همانند بریر بن خضیر ضبط نشده، و از سوی دیگر نام برخی از دشمنان سیدالشهداء را در شمار شهدای کربلا ضبط کرده است. یکی از این افراد مهاجر بن ‌اوس است. ظاهراً فضیل، اولین کسی است که نام مهاجر را در شمار شهدای کربلا ثبت کرده و راجع به وی گفته است: «از طایفه بجیله: مهاجربن اوس به شهادت رسید». این مطلب در حالی بیان شده که نه‌تنها در کتب کهن، تراجم و رجال نام این شخص در زمره اصحاب سیدالشهداء و شهدای کربلا ذکر نشده بلکه به عکس، مورخین بزرگ تصریح کرده‌اند: روز عاشورا مهاجر بن اوس در لشکر ابن ‌سعد حضور داشت. از دیگر کسانی که «تسمیه من قتل» به شهادت وی تصریح کرده، کثیر بن عبدالله است و در مورد وی بیان کرده: «از طایفه بجیله: کثیر بن عبدالله شعبی به شهادت رسید». اما بر خلاف ادعای فضیل، نه‌تنها نمی‌توان نام وی را در شمار اصحاب امام حسین (علیه‌السّلام) برشمرد، بلکه روز عاشورا کثیر در لشکر ابن‌ سعد حضور داشت. مورد سوم، فردی به نام بکر بن حی است. فضیل ضمن بیان شهادت این فرد در کربلا می‌نویسد: «بکر بن حی تَیمُلی از بنی تیم الله بن ثعلبه در کربلا به شهادت رسید».اما این مطلب از دو جهت دارای اشکال است، اولاً: نام فرزند حی که در کربلا حضور داشت، بکیر بود، نه بکر! ثانیاً: این فرد در لشکر ابن‌ سعد حضور داشت و روز عاشورا، یکی از یاران امام حسین (علیه‌السّلام) را به شهادت رساند. بزرگان از مورخین در این باره نوشته‌اند: «شمر بن ذی‌الجوشن به جانب چپ لشکر سیدالشهداء حمله کرد، اما با مقاومت اصحاب امام حسین مواجه شد که او را دفع کردند؛ در این هنگام‌ هانی‌ بن ثبیت حضرمی و بکیر بن حی تیمی از تیم الله بن ثعلبه بر عبدالله بن عمیر کلبی حمله برده و او را به شهادت رساندند.» همچنین او نام سعد بن حارثکه در جنگ صفین به شهادت رسیده را در زمره شهدا ثبت نموده و مطالب همین منبع متقدم منجر شده تمام این مطالب با اضافات در دیگر کتب شیوع و رواج پیدا کند. بنابراین کتاب «تسمیه من قتل مع الحسین» اثر فضیل بن زبیر اسدی، به دلیل اشکالاتی که در بالا گذشت، اعتبار لازم برای استناد را ندارد، مگر آنکه در دیگر کتب کهن و معتبر همان مطالب ذکر شده باشد، که در این صورت مطلب ابن‌زبیر نیز به عنوان مؤید مورد استناد قرار می‌گیرد و نمی‌تواند منبعی کاملاً قابل استناد برای واقعه ی کربلا باشد.


یکی از مقاتل قرن دوم، مقتل الحسین (علیه‌السّلام)، اثر ابومخنف لوط بن یحیی بن سعید بن مخنف بن سلیم ازدی غامدی (۱۵۷ق) می‌باشد.

۲.۱ - معرفی مؤلف

ابومخنف لوط بن یحیی ازدی کوفی، دیگر مقتل نویس قرن دوم است که با تدوین کتاب مقتل الحسین نام خود را به عنوان مشهورترین و در زمره قدیمی‌ترین مقتل نویسان در تاریخ ثبت کرد. اگرچه وی در خانوادهای با پیشینه شیعی (به معنای تشیع سیاسی و دوستدار اهل بیت) رشد و نمو کرده، تشیع خود او ثابت نشده است. نجاشی، رجالی شهیر شیعی، در اثر رجالی خود، از وی با عنوان شیخ اصحاب الاخبار بالکوفة و وجههم، یعنی استاد و چهره بزرگ اصحاب اخبار در کوفه، (و نه شیخ اصحابنا) یاد می‌کند که دلالتی بر تشیع وی ندارد. برخی از محققان، قرینه دیگری بر عدم تشیع او (به معنای تشیع اعتقادی) بیان کرده‌اند، و آن اینکه رجالیان غیر شیعی، او را متهم به «رافضی بودن» نکرده‌اند؛ اصطلاحی که آنان معمولا برای توصیف شیعیان اعتقادی به کار میبرند. ابن ابی الحدید نیز به شیعه نبودن او تصریح کرده است. برخی دیگر از رجالیان، معتقد به تشیع او هستند. دلیل آنها این است که برخی از رجالیان اهل سنت او را متهم به تشیع کرده‌اند. به هر حال، صرف نظر از مذهب او، با توجه به مدح نجاشی از وی، با جمله وکان یسکن الی ما یرویه؛ «آنچه را نقل می‌کرد، مورد اعتماد و پذیرش بود»، وثاقت او اثبات شدنی است.

۷.۲ - ویژگی‌های کتاب

ابومختف، صاحب آثار متعددی بوده که بیشتر آنها تک نگاری‌های مربوط به حوادث مهم قرن اول و دوم است. در میان این آثار، کتاب مقتل الحسین (علیه‌السّلام) او به لحاظ ویژگی‌های ذیل، جایگاه ویژهای یافته است:
۱. اهمیت موضوع؛ چرا که جریان کربلا همواره در قیاس با دیگر حوادث، موقعیت خاصی، به ویژه نزد شیعیان، داشته است.
۲. قرب زمانی مؤلف و تالیف به حادثه: ابومخنف، روایات این کتاب را گاه از شاهدان عینی و گاه با یک یا دو واسطه نقل کرده که نسبت به مقتل‌های تدوین شده در ادوار بعدی، امتیاز ویژه‌ای است.
۳. توجه مورخان بعدی _اعم از شیعه و سنی_ به این اثر، و نقل تمام یا بیشتر روایات آن؛ از جمله توسط شاگردش هشام بن محمد کلبی (۲۰۴ یا ۲۰۶ق) و سپس محمد بن جریر طبری (۳۱۰ق)، ابوالفرج اصفهانی (۳۵۶ق)، شیخ مفید (۴۱۳ق) و سبط بن جوزی (۶۵۴ ق).
۴. جایگاه مؤلف، که به تعبیر نجاشی، شیخ اصحاب الاخبار بالکوفة بوده و در تالیف تک‌نگاری‌های تاریخی ید طولایی داشته است.
ارزش تاریخی مقتل ابومخنف از این جهت است که خود او حوادث را از نزدیک دیده و یا از زبان مشاهده کننده به طور مستقیم نقل می‌کند. در آثار ابن ندیم، نجاشی به کتاب مقتل ابومخنف اشاره شده و طبری در تاریخ خود و شیخ مفید در ارشاد مطالب و منقولات او را آورده و اخیراً در کتاب جداگانه ای منقولات او جمع آوری و تحقیق شده است. این مقتل شامل روایات مفصّلی درباره واقعه کربلا از بررسی زمینه های آن تا خروج امام حسین (علیه السّلام) از مدینه شروع و به فعالیّت شیعیان در کوفه و مقابله عبیدالله بن زیاد، جنگ سپاه شام با امام، قیام کوفیان و قیام مختار را ذکر کرده و به تمامی زوایای واقعه کربلا اشاره کرده است. علامه مجلسی نام مقتل ابومخنف را در جلد ۱۰ بحار الانوار آورده و به آن اشاره کرده است. مقتل ابومخنف از نخستین و مهم ترین مقتل های موجود بوده و از منابع دست اوّل و مورد اعتماد در این زمینه می باشد و مقتل نویسان متأخر از آن بهره برده اند. اما مقتل ابی مخنف موجود، غیر از کتاب لوط بن یحیی است و در آن مطالب سست و بی پایه فراوان آمده و لذا بر آن اعتماد نشاید. محدث قمی در این باره می‌نویسد: ولکن الاسف انه فقد و لا لوجد منه نسخه و اما المقتل الذی بایدینا و ینسب الیه فلیس له.

۷.۳ - زمان نگارش

اما درباره زمان نگارش این مقتل، برخی از قراین حاکی از آن است که ابومخنف این مقتل را در دهه سوم قرن دوم نگاشته است؛ چنان که وی در خبر ورود مسلم بن عقیل به خانه مختار بن ابوعبیده ثقفی در کوفه می‌گوید که هم اکنون این خانه، خانه مسلم بن مسیب خوانده می‌شود و مسلم بن مسیب در سال ۱۲۸ قمری عامل یوسف بن عمر بر شیراز بوده است. همچنین یعقوبی می‌نویسد: پس از شهادت زید بن علی در سال ۱۲۱ قمری، شیعیان خراسان (یعنی عباسیان و علویانی که مخالف بنی امیه بودند) به جنب و جوش آمدند و پیروان بسیاری پیدا نموده، ظلم‌های بنی امیه و ستم‌هایی را که بر خاندان پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) رفته بود، برای مردم بازگو کردند و یکی از کارهایی که بدان پرداختند، تدریس و مباحثه کتاب‌های ملاحم بود. البته مقصود از این نوع کتاب‌ها، کتاب‌هایی در موضوع جنگ‌ها و نبردهای مسلمانان بود که از مصادیق بارز آن، مقتل‌ها و به ویژه مقتل امام حسین (علیه‌السّلام) به شمار میرفت. به نظر می‌رسد این، همان زمانی است که ابومخنف شرایط را برای نگارش مقتل امام حسین مناسب دیده و چنان که برخی از محققان گفته‌اند، تشویق و ترغیب ابومخنف توسط برخی از داعیان عباسی که در پی ترویج مثالب و مفاسد و جنایات بنی امیه بوده‌اند، و نیز ضعف و افول دولت بنی امیه که شرایط مناسبی را برای بیان ستم‌های آنان بر اهل بیت پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) فراهم کرده بود، سبب شد که او اقدام به جمع آوری اخبار واقعه عاشورا و نگارش این مقتل کند. بنابراین می‌توان گفت که مقتل ابومخنف تقریبا همزمان با مقتل جابر بن یزید جعفی نگاشته شده است. متاسفانه این مقتل در گذر زمان مفقود شد و اگر گزارش‌هایی از آن در منابعی همچون تاریخ طبری، مقاتل الطالبیین ابوالفرج اصفهانی، ارشاد شیخ مفید و تذکرة الخواص سبط ابن جوزی منعکس نمی‌شد، امروزه از این مقتل نیز، همچون بسیاری دیگر، جز نامی باقی نبود. البته ممکن است علت اصلی از بین رفتن چنین مقتلی، اقدام هشام بن محمد، شاگرد ابومخنف در انعکاس تمام یا بیشتر اخبار مقتل استادش در کتاب مقتل الحسین خود باشد، که این امر سبب شد مورخان و مقتل نویسان قرون بعدی، رفته رفته مقتل ابومخنف را به فراموشی بسپارند.

۷.۴ - صحت گزارش‌ها

نکته دیگر در این باره آنکه تا حافظه تاریخ به خاطر دارد، هر امر و کار ارزشمندی در طول زمان، دچار صدمات و آسیب‌هایی شده است. مقتل ابومخنف نیز به سبب اعتبار و قدمت آن، از این آسیب مصون نمانده است. از این رو از قرن ششم به بعد، برخی از اخبار و نوشته‌ها را درباره حادثه عاشورا، که اعتبار چندانی هم نداشته‌اند، به ابومخنف نسبت داده‌اند و این امر تا بدانجا پیش رفته است که در قرون اخیر به سبب فقدان اصل کتاب مقتل الحسین ابومخنف، کتابی با همان عنوان، به وی نسبت داده‌اند که تفاوت‌های آشکاری بین آن و گزارش‌های ابومخنف در آثار فوق الذکر وجود دارد. افزون بر این، اثر یادشده مشتمل بر اغلاط فاحشی است. زمان نگارش چنین مقتل جعلی و محرفی به درستی روشن نیست؛ اما برخی از محققان، اثر یادشده را ساخته و پرداخته عصر صفوی دانسته‌اند.
[۶۸] میرشریفی، سید علی، ابومخنف و سرگذشت مقتل وی، ص۳۴، آینه پژوهش، ۱۳۶۹ش، ش ۲.
[۶۹] امین، سید حسن، مستدارکات اعیان الشیعة، ج۶، ص۲۵۵.
گویا این اثر برای نخستین بار، در سال ۱۲۷۵ قمری به خط محمدرضا خوانساری در تهران به ضمیمه کتاب الملهوف و مهیج الاحزان چاپ سنگی شده است.
[۷۰] میرشریفی، سید علی، ابومخنف و سرگذشت مقتل وی، ص۳۸.
[۷۱] امین، سید حسن، مستدارکات اعیان الشیعة، ج۶، ص۲۵۷.
همچنین تا جایی که اطلاع داریم، اثر یادشده، یک بار به اردو و دو بار به فارسی ترجمه شده است. نخستین ترجمه فارسی آن، در سال ۱۳۳۲ به قلم محمدطاهر بن محمدباقر موسوی دزفولی و همراه با کتاب اخذ الثار فی احوال المختار، که این اثر نیز منسوب به ابومخنف است، در ۲۴۰ صفحه، و ترجمه دوم در سال ۱۴۰۵ قمری به ضمیمه همان کتاب در ۳۱۷ صفحه به چاپ رسیده است.
[۷۲] میرشریفی، سید علی، ابومخنف و سرگذشت مقتل وی»، ص۳۶.
[۷۳] امین، سید حسن، مستدارکات اعیان الشیعة، ج۶، ص۲۵۶.
در سال‌های اخیر، اقداماتی برای بازسازی آثار ابومخنف صورت گرفته است که از جمله می‌توان به احیای مقتل وی توسط یکی از محققان معاصر، با عنوان وقعة الطف بر اساس گزارش‌های موجود از مقتل الحسین ابومخنف در کتاب‌های یادشده، اشاره کرد. (این مقتل به همت محقق محترم، محمدهادی یوسفی غروی از منابع اولیه جمع آوری و تحقیق شده و توسط مرکز انتشارات اسلامی وابسته به جامعه مدرسین به چاپ رسیده است. همچنین چاپ جدید آن با اضافات و اصلاحات در سال ۱۳۸۵ شمسی توسط انتشارات مجمع جهانی اهل بیت (علیه‌السّلام) منتشر شده است.) همچنین پیش از وی، محقق دیگری اخبار ابومخنف را درباره قیام عاشورا و حوادث پس از آن، از جمله قیام توابین و مختار، از تاریخ طبری استخراج کرده و با افزودن تعلیقاتی بر آن، به غلط بر تمام آن، مقتل الحسین (علیه‌السّلام) ابومخنف، نام نهاده است. افزون بر این، محقق یادشده برخی اخبار هشام از راویانی مانند ابوهذیل، عمرو بن شمر، محمد بن سائب (پدر هشام) و عوانة بن حکم را در لابه‌لای اخبار ابومخنف آورده که از ارزش کار وی کاسته است.

۷.۵ - چند نمونه از اخبار جعلی

۱. گزارش اخبار مقتل از ابومخنف و او از هشام و او از پدرش محمد بن سائب کلبی! در حالی که هشام شاگرد ابومخنف است و او از ابومخنف روایت می‌کند.
۲. گزارش بازگشت امام حسین (علیه‌السّلام) از راه کربلا به مدینه، هنگام شنیدن خبر کشته شدن مسلم و هانی، و پناه بردن حضرت به قبر جدش پیامبر و گریه کردن وی در آنجا، که هیچ سند تاریخی‌ای، آن را تایید نمی‌کند.
۳. جریان کشته شدن طرماح بن عدی در کربلا با آنکه وی در کربلا حضور نداشت.

۷.۶ - نسخه‌های موجود

نکته دیگر آنکه بر اساس گزارش برخی از محققان معاصر، چهار نسخه خطی از مقتل الحسین در کتابخانه‌های گوثه (شماره ۱۸۳۶)، برلین (شماره ۱۵۹، ۱۶۰)، لیدن (شماره ۷۹۲) و سنت پطرزبورگ (شماره ۷۸) موجود است که هرچند برخی از مستشرقان در انتساب این نسخه‌ها به ابومخنف تردید کرده‌اند، اما در اینکه این نسخه‌ها از قدمت خاصی برخوردار است، هیچ کس تردید نکرده است.
[۸۵] جعفری، سید حسین محمد، تشیع در مسیر تاریخی، ص۲۵۴-۲۵۵.
همچنین بنا بر گزارش محقق دیگری، میکروفیلم یک نسخه خطی دیگر، به نام مقتل الحسین ابومخنف در کتابخانه امبروزیانای شهر میلان ایتالیا به شماره f۲۳۳ موجود است که احراز قدمت آن، نیاز به بررسی دارد. این نسخه در سال ۱۳۱۱ قمری در بمبئی
[۸۷] بروکلمان، کارل، تاریخ الادب العربی، ج۱، ص۲۵۳، ترجمه به عربی: عبدالحلیم النجار.
و در سال ۱۳۴۳ قمری در نجف چاپ شده است.
[۸۸] فؤاد سازگین، تاریخ التراث العربی، ج۱، جزء دوم، ص۱۲۹.
افزون بر این، بروکلمان و سزگین، شماری از نسخه‌های مقتل الحسین را معرفی کرده‌اند.
[۸۹] سازگین، فؤاد، تاریخ التراث العربی، ج۱، جزء دوم، ص۱۲۹.
[۹۰] بروکلمان، کارل، تاریخ الادب العربی، ج۱، ص۲۵۳.



۱. نجاشی، احمد بن علی، رجال نجاشی، ص۱۲۸-۱۲۹.    
۲. طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک، ج۵، ص۴۴۹.    
۳. صدوق، محمد بن علی، الامالی، ص۲۱۵-۲۳۲.    
۴. طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک، ج۵، ص۳۴۷-۳۵۱.    
۵. طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک، ج۵، ص۳۸۹-۳۹۰.    
۶. مزی، یوسف، تهذیب الکمال فی اسماء الرجال، ج۶، ص۴۲۲-۴۳۰.    
۷. عسقلانی، ابن حجر، الاصابة فی تمییز الصحابه، ج۲، ص۶۹-۷۱.    
۸. منقری، نصر بن مزاحم، وقعه صفّین، ص۳۲۲.    
۹. منقری، نصر بن مزاحم، وقعه صفّین، ص۴۰۶.    
۱۰. مفید، محمد بن نعمان، امالی، ص۳۵۱.    
۱۱. ابن ابی الحدید، ابوحامد، شرح نهج البلاغه، ج۱، ص۲۶۳.    
۱۲. طوسی، محمد بن حسن، الفهرست، ص۸۵-۸۶.    
۱۳. صدوق، محمد بن علی، ثواب‌ الاعمال‌ و عقاب‌ الاعمال‌، ص‌۲۱۹.    
۱۴. طبری‌، محمد بن جریر، تاریخ‌ الامم‌ و الملوک‌، ج۵، ص‌۴۴۹.    
۱۵. طوسی‌، ابن‌ حمزه، الثاقب‌ فی‌ المناقب‌، ص‌ ۳۴۱.    
۱۶. ابوالفرج‌ اصفهانی‌، مقاتل‌ الطالبیین‌، ص‌ ۷۸.    
۱۷. صدوق، محمد بن علی، ثواب‌ الاعمال‌ و عقاب‌ الاعمال‌، ص۲۱۸-۲۱۹.    
۱۸. سبط‌ بن‌ جوزی‌، یوسف، تذکرة‌ الخواص‌، ص۲۵۳.    
۱۹. ذهبی، محمد بن احمد، سیر اعلام النبلاء، ج۶، ص۱۳۸.    
۲۰. ابن عماد حنبلی، عبدالحی، شذرات الذهب، ج۲، ص۱۵۱.    
۲۱. بخاری، محمد بن اسماعیل، التاریخ الکبیر، ج۷، ص۲۸.    
۲۲. غطفانی، یحیی بن معین، تاریخ، ج۱، ص۲۳۹.
۲۳. ذهبی، محمد بن احمد، تاریخ الاسلام، ج۸، ص۵۰۰.    
۲۴. نصری، عبدالرحمان بن عمر، تاریخ ابی زرعه، ج۱، ص۴۷۹.    
۲۵. نصری، عبدالرحمان بن عمر، تاریخ ابی زرعه، ج۱، ص۵۵۲.    
۲۶. خزرجی، احمد بن عبدالله، خلاصة تذهیب تهذیب الکمال، ص۲۷۹.    
۲۷. بروجردی، سید علی، طرائف المقال، ج۱، ص۵۳۶.    
۲۸. حسینی تفرشی، سید مصطفی، نقد الرجال، ص۲۴۷.    
۲۹. خوئی، سیدابوالقاسم، معجم رجال الحدیث، ج۱۳، ص۲۶۸.    
۳۰. ابن عساکر، علی بن حسن، تاریخ مدینه دمشق الکبیر، ج۱۴، ص۱۹۹.    
۳۱. محمودی، محمدباقر، عبرات المصطفین، ج۱، ص۶، پاورقی دوم.
۳۲. خویی، سید ابوالقاسم، معجم رجال الحدیث، ج۱۴، ص٣٤٦.    
۳۳. اشعری قمی، سعد بن عبدالله، کتاب المقالات والفرق، ص۷۱، تصحیح محمد جواد مشکور.
۳۴. خویی، سید ابوالقاسم، معجم رجال الحدیث، ج۹، ص۲۶۲.    
۳۵. اسدی، فضیل بن زبیر، تسمیه من قتل مع الحسین، ص۲۶.    
۳۶. فضیل بن زبیر، تسمیة من قتل مع الحسین، ص۲۹، تحقیق سید محمدرضا حسینی جلالی، تراثنا، ۱۴۰۶ ق، ش ۲.    
۳۷. اسدی، فضیل بن زبیر، تسمیة من قتل مع الحسین، ص۳۲، تحقیق سید محمدرضا حسینی جلالی.    
۳۸. المرشد بالله، یحیس بن حسین، الامالی الخمیسیه، ج۱، ص۱۷۰-۱۷۳.
۳۹. محلی، حمید بن احمد، الحدائق الوردیه فی مناقب الائمة الزیدیه، ج۱، ص۲۰۷-۲۱۲، تحقیق مرتضی محطوری حسنی.
۴۰. اسدی، فضیل بن زبیر، تسمیة من قتل مع الحسین، ص۲۶.    
۴۱. اسدی، فضیل بن زبیر، تسمیة من قتل مع الحسین، ص۳۰.    
۴۲. اسدی، فضیل بن زبیر، تسمیة من قتل مع الحسین، ص۳۰.    
۴۳. اسدی، فضیل بن زبیر، تسمیة من قتل مع الحسین، ص۳۰.    
۴۴. محمدی ری‌شهری، محمد، دانشنامه امام حسین (علیه‌السلام) بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ، ج۶، ص۱۹۸.    
۴۵. محمدی ری‌شهری، محمد، دانشنامه امام حسین (علیه‌السلام) بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ، ج۶، ص۱۹۹.    
۴۶. اسدی، فضیل بن زبیر، تسمیة من قتل مع الحسین، ص۲۹.    
۴۷. محمدی ری‌شهری، محمد، دانشنامه امام حسین (علیه‌السلام) بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ، ج۶، ص۲۵۷.    
۴۸. محمدی ری‌شهری، محمد، دانشنامه امام حسین (علیه‌السلام) بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ، ج۶، ص۲۹۹.    
۴۹. محمدی ری‌شهری، محمد، دانشنامه امام حسین (علیه‌السلام) بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ، ج۶، ص۳۰۱.    
۵۰. اسدی، فضیل بن زبیر، تسمیة من قتل مع الحسین، ص۲۹.    
۵۱. محمدی ری‌شهری، محمد، دانشنامه امام حسین (علیه‌السلام) بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ، ج۶، ص۳۹۵.    
۵۲. اسدی، فضیل بن زبیر، تسمیة من قتل مع الحسین، ص۲۸.    
۵۳. محمدی ری‌شهری، محمد، دانشنامه امام حسین (علیه‌السلام) بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ، ج۶، ص۳۳۵.    
۵۴. اسدی، فضیل بن زبیر، تسمیة من قتل مع الحسین، ص۲۸.    
۵۵. حموی، یاقوت، معجم الادباء، ج۵، ص۲۲۵۲.    
۵۶. کتبی، محمد بن شاکر، فوات الوفیات، ج۲، ص۲۲۵.    
۵۷. طوسی، محمد بن حسن، الفهرست، ص۲۰۴.    
۵۸. نجاشی، احمد بن علی، رجال نجاشی، ص۳۲۰.    
۵۹. ابومخنف، لوط بن یحیی، وقعة الطف (مقتل ابی مخنف)، ص۱۹.    
۶۰. ابن ابی الحدید، ابوحامد، شرح نهج البلاغه، ج۱، ص۱۴۷.    
۶۱. نجاشی، احمد بن علی، رجال النجاشی، ص۳۲۰.    
۶۲. قمی، عباس، الکنی و الالقاب، ج۱، ص۱۵۵.    
۶۳. طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک، ج۵، ص۳۵۵.    
۶۴. طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک، ج۷، ص۳۷۲.    
۶۵. یعقوبی، احمد بن اسحاق، تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۳۲۶.    
۶۶. ابومخنف، لوط بن یحیی، وقعة الطف، ص۱۷.    
۶۷. ابومخنف، لوط بن یحیی، وقعة الطف، ص۲۲-۲۹، مقدمه.    
۶۸. میرشریفی، سید علی، ابومخنف و سرگذشت مقتل وی، ص۳۴، آینه پژوهش، ۱۳۶۹ش، ش ۲.
۶۹. امین، سید حسن، مستدارکات اعیان الشیعة، ج۶، ص۲۵۵.
۷۰. میرشریفی، سید علی، ابومخنف و سرگذشت مقتل وی، ص۳۸.
۷۱. امین، سید حسن، مستدارکات اعیان الشیعة، ج۶، ص۲۵۷.
۷۲. میرشریفی، سید علی، ابومخنف و سرگذشت مقتل وی»، ص۳۶.
۷۳. امین، سید حسن، مستدارکات اعیان الشیعة، ج۶، ص۲۵۶.
۷۴. ابومخنف، لوط بن یحیی، مقتل الحسین، ص۱۸۷.    
۷۵. ابومخنف، لوط بن یحیی، مقتل الحسین، ص۹۵.    
۷۶. ابومخنف، لوط بن یحیی، مقتل الحسین، ص۲۲ ۱۸۹.    
۷۷. ابومخنف، لوط بن یحیی، مقتل الحسین، ص۲۱۶.    
۷۸. ابومخنف، لوط بن یحیی، مقتل الحسین، ص۲۰۳.    
۷۹. ابومخنف، لوط بن یحیی، مقتل الحسین، ص۲۲۰.    
۸۰. ابومخنف، لوط بن یحیی، مقتل الحسین، ص۲۲۸.    
۸۱. ابومخنف، لوط بن یحیی، مقتل الحسین، ص۲۳۲.    
۸۲. ابومخنف، لوط بن یحیی، مقتل الحسین، ص۲.    
۸۳. ابومخنف، لوط بن یحیی، مقتل الحسین، ص۳۹.    
۸۴. ابومخنف، لوط بن یحیی، مقتل الحسین، ص۸۹.    
۸۵. جعفری، سید حسین محمد، تشیع در مسیر تاریخی، ص۲۵۴-۲۵۵.
۸۶. ابن طولون، شمس الدین محمد، الائمة الاثنی عشر، ص۱۳۸.    
۸۷. بروکلمان، کارل، تاریخ الادب العربی، ج۱، ص۲۵۳، ترجمه به عربی: عبدالحلیم النجار.
۸۸. فؤاد سازگین، تاریخ التراث العربی، ج۱، جزء دوم، ص۱۲۹.
۸۹. سازگین، فؤاد، تاریخ التراث العربی، ج۱، جزء دوم، ص۱۲۹.
۹۰. بروکلمان، کارل، تاریخ الادب العربی، ج۱، ص۲۵۳.



• پیشوایی، مهدی، مقتل جامع سیدالشهداء، ج۱، ص۴۵.






جعبه ابزار