• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

مفهوم باطل

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



باطل به معنای پوچ و بی‌محتوا
[۱] لسان‌العرب، ج۱، ص۴۳۲.
[۲] التحقیق، ج۱، ص‌۲۹۰، «بطل».
و فاقد ثبات و در برابر حق می‌باشد.



ریشه «ب ط ل» به معنای ضایع، نیست و هدر شدن است.
[۴] لسان العرب، ج‌۱، ص‌۴۳۲، «بطل».
موجود متصف به وصف باطل، غیر منطبق با طبیعت و خلقت اصلی خود است. چشم ، دست یا هر عضوی از بدن که در حادثه‌ای از طبیعت اصلی خود خارج شود به‌نحوی که کاری از آن نیاید باطل خوانده‌می‌شود.
[۵] نثر طوبی، ج‌۱، ص‌۸۳‌.
سخن باطل نیز سخن بی‌محتوا و غیر مطابق با‌واقع
[۶] نثر طوبی، ج‌۱، ص‌۸۳‌.
است. ابطال سحر نیز، از‌بین‌بردن نمودن ظاهری آن است. از نظر جرجانی ، هر آنچه از اساس نادرست است، و هر امر بی فایده و فاقد نتیجه که تنها ظاهری درست و نیکو دارد باطل است.
[۸] التعریفات، ص‌۱۹.



ریشه بطل دارای معادل‌های نزدیکی در زبان‌های عبری، سریانی و حبشی است.
[۹] واژه‌های دخیل، ص‌۱۴۳.
واژه Faus
[۱۰] فرهنگ فرانسه فارسی، ج‌۱، ص‌۵۷۰‌۵۷۱‌.
/ Fausseدر زبان فرانسه،
[۱۱] Der Sprach Brock Haus، P ۲۴۷.
Faslch در زبان آلمانی و
[۱۲] Longman Contemporary English، P ۴۹۷.
[۱۳] Dictionary of English Etymology، P ۱۴۴.
False در انگلیسی نیز به معنای دروغین، نادرست، تقلبی، مجعول، تصنعی
[۱۴] قاموس القرآن، ص‌۷۱.
، فاسد و تباه و مانند آن است.


واژه باطل در برخی اشعار پیش از اسلام نیز به کار رفته که دارای مفهوم سلبی و منفی است:«ألا کلّ شیء ما خلا الله باطل»
[۱۵] السیرة النبویه، ج‌۱، ص‌۳۷۰.
[۱۷] دائرة معارف القرن العشرین، ج‌۸‌، ص‌۲۸۱.
همچنین نابغه ذبیانی در شعر خود ریشه «بطل» را در مفهوم خلاف واقع به کار برده است:«لقد نطقت بطلا علی الأقارع».
[۱۸] ترتیب العین، ص‌۸۶‌، «بطل».
در شعری منقول از ابوطالب نیز واژه باطل به معنای امر و سخن ناروا و نابجا آمده است:«أعوذ بربّ البیت من کل قاصد علینا بسوء أو ملح بباطل».
[۱۹] السیرة النبویه، ج‌۱، ص‌۲۷۳.

افزون بر دین اسلام در ادیان و مکاتب دیگر نیز درباره باطل بحث شده است؛ متون دینی چون اوستا
[۲۲] اوستا، ج‌۱، ص‌۹۲ و ۱۴۷ و ۲۵۴.
[۲۳] اوستا، ج‌۲، ص‌۲۶۲ و ۵۶۶‌ و ۵۷۵‌.
، اوپانیشاد
[۲۴] اوپانیشاد، ج‌۱، ص‌۲۰۱.
، عهد عتیق
[۲۵] کتاب مقدس، خروج ۵:۹.
و عهد جدید
[۲۶] کتاب مقدس، متی، ۱۵:۷.
[۲۷] امثال، ۳۰:۳۱.
، پیروان خود را از پیروی باطل نهی کرده‌اند.
سوفسطایی‌گری در یونان قدیم نیز با انکار هرگونه حق و باطل ثابتی، حق را به چیزی که فرد آن را حق بپندارد و باطل را آنچه باطل بشمرد، دانسته‌اند. پیدایش فلسفه به وسیله‌ سقراط و شاگردانش افلاطون و ارسطو ، نوعی واکنش در برابر این جریان و تلاش برای شناخت حق و باطل به شمار می‌رود.
[۲۸] مجموعه آثار، ج‌۶‌، ص‌۷۶‌۷۷، «اصول فلسفه و روش رئالیسم».



در فلسفه اسلامی حق به معنای واقعیت و وجود و باطل در مقابل آن است.
[۲۹] الشفاء، ص‌۴۸.
چون هر چیزی غیر از واجب الوجود، هستی خود را از علتش دارد نه از ذات خویش، پس حق بودن خود را هم از علت خود دارد و در ذات خود باطل و هیچ است. آن علت نیز اگر ممکن الوجود باشد، مشمول همین بطلان است تا به علتی منتهی شود که هستیش از خودش باشد
[۳۰] الشفاء، ص‌۴۷.
، ازاین‌رو همه اشیا در ذات خود و در عین وجود، باطل و عدم هستند و تنها ذات الهی وجود مطلق و حق است
[۳۱] الشفاء، ص‌۴۸.
:«کُلُّ شَیء هالِکٌ اِلاّ وجهَهُ».
[۳۴] مجموعه آثار، ج‌۳، ص‌۴۲۹، «حق و باطل».



از نظر عرفا نیز حق
[۳۵] کشاف اصطلاحات الفنون، ج‌۱، ص‌۳۴۰.
[۳۶] کشاف اصطلاحات الفنون، ج‌۲، ص‌۱۲۷۱.
یا وجه الله جنبه هستی اشیا بوده و به آن‌ها حقیقت و بقا داده است و هر چیزی جز او باطل
[۳۷] الشفاء، ص‌۴۸.
، عدم
[۳۸] اصطلاحات الصوفیه، ص‌۱۳.
و هالک است.
[۳۹] شرح اصطلاحات تصوف، ص‌۲۳۶.



باطل و همخانواده‌های آن ۳۶ بار در قرآن به کار رفته است.
[۴۰] المعجم الاحصائی، ج‌۱، ص‌۳۸۱.
بیشتر استعمال‌های این واژه در قرآن به همراه واژه «حق» و در برابر آن مفهوم است. قرآن کریم خداوند را عین حق:«فَتَعلَی اللّهُ المَلِکُ الحَقُّ» و منشأ حق:«اَلحَقُّ مِن رَبِّکَ» دانسته، هر معبودی را جز او باطل خوانده است:«ذلِکَ بِاَنَّ اللّهَ هُوَ الحَقُّ و اَنَّ ما یَدعُونَ مِن دونِهِ هُوَ البطِلُ».
قرآن واژه باطل را در مناسبت‌های گوناگونی به کار برده است؛ در مواردی به تقابل حق _ و باطل‌ به‌طور مطلق اشاره کرده و باطل را نابود شونده:«جاءَ الحَقُّ و زَهَقَ البطِلُ اِنَّ البطِلَ کانَ زَهوقا» دانسته، در مواردی نیز مصادیقی از این دو مفهوم را بیان کرده است. برخی از کاربردهای واژه باطل در قرآن بدین قرار است:حق بودن کلام الهی و راه نداشتن باطل در آن، در مقابل ادعای کافران مبنی بر بطلان قرآن:«لا‌یَأتیهِ البطِلُ مِن بَینِ یَدَیهِ و لا مِن خَلفِهِ تَنزیلٌ مِن حَکیم حَمید»، پیروی کافران از باطل در برابر پیروی اهل ایمان از حق:«ذلِکَ بِاَنَّ الَّذینَ کَفَرُوا اتَّبَعُوا البطِلَ واَنَّ الَّذینَ ءامَنُوا اتَّبَعُوا الحَق»، شهادت دروغ و اختلاط حق و باطل :«ولا تَلبِسُوا الحَقَّ بِالبطِلِ وتَکتُموا الحَقَّ»، باطل و بیهوده نبودن آفرینش جهان:«رَبَّنا ما خَلَقتَ هذا بطِلاً»، بی‌فایده و بی‌نتیجه بودن اعمال و رفتار کافران برای از بین بردن حق با مجادله به باطل:«و‌یُجدِلُ الَّذینَ کَفَروا بِالبطِل لِیُدحِضوا بِهِ الحَقَّ»، «فَوَقَعَ الحَقُّ وبَطَلَ ما کانوا یَعمَلون» و منع مردم از استفاده ناروا از اموال دیگران:«لا تَأکُلوا اَمولَکُم بَینَکُم بِالبطِل».
اشاره به مفهوم عدم و نیستی در همه کاربردهای واژه «باطل» مشترک است. از مجموع آیات چنین برمی‌آید که باطل، مفهومی اعتباری بوده و وجود مستقلی ندارد و با نقیض خود شناخته می‌شود. در نگاه قرآن حق اصیل و باطل بی‌ریشه است و همواره بین این دو نزاع و اختلاف وجود‌ دارد.
[۵۲] مجموعه آثار، ج‌۳، ص‌۴۲۷، «حق و باطل».



امام‌خمینی با استناد به آیه (کُلُّ شَیْءٍ هَالِکٌ اِلَّا وَجْهَهُ) معتقد است این آیه دلالت بر امکان فقری موجودات دارد و مفاد آن این است که همه موجودات‌هالک الذوات و باطل الحقیقة هستند و از این آیه مذکور برمی‌آید که ممکنات دارای دو حیث هستند، یکی حیثیت ذات آنها که از این لحاظ بطلان محض و نیاز صرف‌اند، نه اقتضای وجود دارند و نه اقتضای عدم. دیگری حیثیت با خدا بودن است در این ‌صورت ممکنات اگرچه ذاتاً اقتضای وجود را ندارند، ولی به حیث تقییدی وجود، موجودند.
ایشان در تفسیر‌هالک می‌گوید همه اشیای عالم نه‌تنها در آینده بلکه هم‌اینک‌ هالکند. و هلاکت آن‌ها، هلاکت ازلی و ابدی است و همه خیرها و کمال حقیقی از آن حق‌تعالی است و دیگر موجودات مظاهر حق هستند و به اعتبار انتسابشان به خود، کمال و خیریتی ندارند.
به اعتقاد امام‌ خمینی وجه واحد حق‌تعالی در همه اشیاء ظهور یافته و به تناسب هر شیءای، تعین و کثرت یافته است. امر واحد در هر چیزی به حسب آن چیز ظهور یافته است، اما ظهور امر واحد هر چیزی را تنها باید به حسب آن چیز دانست که به حسب نفس‌الامر است، زیرا در نفس‌الامر آن امر واحد هیچ تکثری ندارد و همچنان بر وحدت صرف خود باقی است بنابراین در دار هستی هیچ چیزی حقیقت بالذات نیست و بلکه دیگر موجودات باطل‌اند.


احکام القرآن، جصاص؛ اصطلاحات الصوفیه؛ اوپانیشاد؛ اوستا؛ البدایة و‌النهایه؛ پرتوی از قرآن؛ التبیان فی تفسیر القرآن؛ التحقیق فی کلمات القرآن الکریم؛ ترتیب کتاب العین؛ التعریفات؛ تفسیر التحریر و‌التنویر؛ تفسیر الصافی؛ التفسیر الکبیر؛ تفسیر المنار؛ تفسیر من وحی القرآن؛ تفسیر نمونه؛ جامع البیان عن تأویل آی القرآن؛ دائره معارف القرن العشرین؛ زبدة البیان فی براهین احکام القرآن؛ سبل الهدی والرشاد؛ السیرة‌النبویه، ابن‌هشام؛ شرح اصطلاحات تصوف؛ الشفاء (الهیات)؛ الفرقان فی تفسیر القرآن؛ فرهنگ فرانسه فارسی؛ فهرس الکتاب المقدس؛ فی ظلال القرآن؛ القاموس الفقهی لغةً و اصطلاحاً؛ قاموس القرآن الکریم عربی انگلیسی؛ کتاب مقدس؛ الکشاف؛ کشف الاسرار و عدة الابرار؛ گوهر مراد؛ لسان العرب؛ مجمع البحرین؛ مجمع البیان فی تفسیر القرآن؛ مجموعه آثار، استاد مطهری؛ المعجم الاحصائی لالفاظ القرآن الکریم؛ معجم الفاظ الفقه الجعفری؛ مفردات الفاظ القرآن؛ موسوعة کشاف اصطلاحات الفنون و‌العلوم؛ المیزان فی تفسیر القرآن؛ نثر طوبی؛ نهج‌البلاغه؛ واژه‌های دخیل در قرآن مجید.


۱. لسان‌العرب، ج۱، ص۴۳۲.
۲. التحقیق، ج۱، ص‌۲۹۰، «بطل».
۳. مفردات، ص‌۱۳۰، «بطل».    
۴. لسان العرب، ج‌۱، ص‌۴۳۲، «بطل».
۵. نثر طوبی، ج‌۱، ص‌۸۳‌.
۶. نثر طوبی، ج‌۱، ص‌۸۳‌.
۷. المیزان، ج‌۱۰، ص‌۱۱۰.    
۸. التعریفات، ص‌۱۹.
۹. واژه‌های دخیل، ص‌۱۴۳.
۱۰. فرهنگ فرانسه فارسی، ج‌۱، ص‌۵۷۰‌۵۷۱‌.
۱۱. Der Sprach Brock Haus، P ۲۴۷.
۱۲. Longman Contemporary English، P ۴۹۷.
۱۳. Dictionary of English Etymology، P ۱۴۴.
۱۴. قاموس القرآن، ص‌۷۱.
۱۵. السیرة النبویه، ج‌۱، ص‌۳۷۰.
۱۶. مجمع‌البحرین، ج‌۱، ص‌۲۱۳، «بطل».    
۱۷. دائرة معارف القرن العشرین، ج‌۸‌، ص‌۲۸۱.
۱۸. ترتیب العین، ص‌۸۶‌، «بطل».
۱۹. السیرة النبویه، ج‌۱، ص‌۲۷۳.
۲۰. البدایة و النهایه، ج‌۳، ص‌۷۰.    
۲۱. سبل الهدی، ج‌۲، ص‌۳۸۰.    
۲۲. اوستا، ج‌۱، ص‌۹۲ و ۱۴۷ و ۲۵۴.
۲۳. اوستا، ج‌۲، ص‌۲۶۲ و ۵۶۶‌ و ۵۷۵‌.
۲۴. اوپانیشاد، ج‌۱، ص‌۲۰۱.
۲۵. کتاب مقدس، خروج ۵:۹.
۲۶. کتاب مقدس، متی، ۱۵:۷.
۲۷. امثال، ۳۰:۳۱.
۲۸. مجموعه آثار، ج‌۶‌، ص‌۷۶‌۷۷، «اصول فلسفه و روش رئالیسم».
۲۹. الشفاء، ص‌۴۸.
۳۰. الشفاء، ص‌۴۷.
۳۱. الشفاء، ص‌۴۸.
۳۲. قصص/سوره۲۸، آیه۸۸‌.    
۳۳. رحمن/سوره۵۵، آیه۲۶ ۲۷.    
۳۴. مجموعه آثار، ج‌۳، ص‌۴۲۹، «حق و باطل».
۳۵. کشاف اصطلاحات الفنون، ج‌۱، ص‌۳۴۰.
۳۶. کشاف اصطلاحات الفنون، ج‌۲، ص‌۱۲۷۱.
۳۷. الشفاء، ص‌۴۸.
۳۸. اصطلاحات الصوفیه، ص‌۱۳.
۳۹. شرح اصطلاحات تصوف، ص‌۲۳۶.
۴۰. المعجم الاحصائی، ج‌۱، ص‌۳۸۱.
۴۱. طه/سوره۲۰، آیه۱۱۴.    
۴۲. بقره/سوره۲، آیه۱۴۷.    
۴۳. حجّ/سوره۲۲، آیه۶۲.    
۴۴. اسراء/سوره۱۷، آیه۸۱.    
۴۵. فصّلت/سوره۴۱، آیه۴۲.    
۴۶. محمّد/سوره۴۷، آیه۳.    
۴۷. بقره/سوره۲، آیه۴۲.    
۴۸. آل عمران/سوره۳، آیه۱۹۱.    
۴۹. کهف/سوره۱۸، آیه۵۶.    
۵۰. اعراف/سوره۷، آیه۱۱۸.    
۵۱. نساء/سوره۴، آیه۲۹.    
۵۲. مجموعه آثار، ج‌۳، ص‌۴۲۷، «حق و باطل».
۵۳. قصص/سوره۲۸، آیه۸۸.    
۵۴. خمینی، روح‌الله، شرح دعاء السحر، ص۱۳۴-۱۳۵، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۸۶.    
۵۵. خمینی، روح‌الله، شرح دعاء السحر، ص۱۳۴-۱۳۵، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۸۶.    
۵۶. خمینی، روح‌الله، شرح دعاء السحر، ص۲۱، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۸۶.    
۵۷. خمینی، روح‌الله، شرح دعاء السحر، ص۶۹-۷۱، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۸۶.    
۵۸. خمینی، روح‌الله، تقریرات فلسفه امام خمینی، ج۲، ص۲۳۶-۲۳۷، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۸۵.    



دائرةالمعارف قرآن کریم، برگرفته از مقاله«باطل».    
دانشنامه امام خمینی    ، تهران، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی    ، ۱۴۰۰ شمسی.


رده‌های این صفحه : دیدگاه های فلسفی امام خمینی




جعبه ابزار