مفضل بن مهلب
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
مفضل
بن مهلب از شخصیتهای خاندان
آلمهلب میباشد؛ این
خاندان، خاندانی اصالتا ایرانی منسوب به
مهلّب بن ابیصُفره بوده، که در اوایل ظهور
اسلام برآمد و لااقل تا
سده ۷قمری/۱۳میلادی امیران، وزیران، شاعران و دانشمندانی از آن برخاستند.
مفضل
بن مهلب (مق ۱۰۲ق/۷۲۰م). از آغاز کار او آگاهی چندانی در دست نیست.
چنین مینماید که او در کنار
یزید بن مهلب در
خراسان بود. زیرا در
سال ۸۳ق/۷۰۲م که یزید سپاه به جنگ عبدالرحمن ابن عباس مطلبی در
هرات فرستاد، مفضل را فرماندهی داد
و او پس از جنگ کوتاهی عبدالرحمن را گریزاند.
در سال ۸۵ق/۷۰۴م که
حجاج بن یوسف سرانجام توانست موافقت خلیفه را با عزل یزید از حکومت خراسان جلب کند، برای جلوگیری از شورش
آلمهلب و ایجاد دودستگی میان آن
خاندان، مفضل را به حکومت آنجا گماشت. او پس از ورود به خراسان بیدرنگ دست به کار توسعۀ قلمرو خود شد، زیرا چیزی نگذشت که بادغیس و آخرون و شومان را فتح کرد.
ولی حکومت او دیری نپایید و حجاج پس از دستگیری یزید، مفضل را نیز از حکومت برداشت و ظاهراً به زندانش افکند، زیرا در سال ۹۰ق/۷۰۹م از مفضل و عبدالملک و یزید که در
زندان حجاج بودند، یاد شده است.
در همین سال مفضل نیز همراه یزید و عبدالملک، به مدد مروان برادر دیگرش که در
بصره بود، گریخت و به
فلسطین نزد
سلیمان بن عبدالملک رفت.
اینکه او را از جملۀ کاتبان
سلیمان دانستهاند
میبایست مربوط به همین دوران باشد.
به نظر میرسد که وقتی یزید دوباره به حکومت
خراسان منصوب گشت و سپس عزل و زندانی شد، مفضل در
عراق بود، زیرا در سال ۱۰۱ق/۷۱۹م که یزید از زندان
عمر بن عبدالعزیز گریخت و
یزید بن عبدالملک از
عدی بن ارطاه حاکم بصره خواست که کسان یزید را در
بصره گرفتار سازد، مفضل از جملۀ این کسان بود که به زندان افتادند.
اما پس از آنکه یزید در بصره چیره گشت، مفضل را از زندان بیرون آورد و او در آخرین جنگ یزید با
مسلمة بن عبدالملک، فرماندهی جناح چپ سپاه مهلبیان را به عهده داشت. وی در این جنگ بهرغم ثبات و شجاعتی که نشان داد، چون از
قتل برادرش یزید آگاه شد به واسط گریخت و از آنجا با مهلبیان دیگر به بصره رفت تا به
بحرین رود،
اما امیر بحرین آنان را نپذیرفت و مهلبیان ناچار به
کرمان رفتند و مفضل را به سروری برداشتند. در اینجا نیز میان مهلبیان و سپاهی که
مسلمة بن عبدالملک به فرماندهی مدرک
بن ضبّ کلبی به تعقیب آنان فرستاده بود، جنگی روی داد که در آن تعدادی از یاران مفضل کشته شدند. او نیز بقیۀ مهلبیان را برداشت و برای آنکه فاصلۀ بیشتری میان خود و مروانیان ایجاد کند روی به سند نهاد و در قَندابیل مقیم شد. اما
مسلمه دست از تعقیب او برنداشت و سپاهی به سرکردگی هلال
بن اَحْوَز تمیمی
مازنی به آن سامان فرستاد. در واپسین جنگی که میان آل مهلب و آن لشکر درگرفت، مفضل و تعدادی از افراد خاندان مهلب کشته شدند
و بسیاری از آنان از جمله دُرید و حجاج و غسان و شبیب و فضل، پسران مفضل، به
اسارت رفتند که سپس به دستور
یزید بن عبدالملک در همان سال به قتل رسیدند.
«مفضل، مردی دانسته و آهسته و مردمشناس بود»
و چون
پدر و
برادر خود
شعر و
ادب را دوست میداشت و خود نیز شعر میگفت و ابیاتی از او نقل شده است.
دانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، برگرفته از مقاله «آلمهلب»، ج۲، ص۴۷۳.