• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

معیت امام علی با پیامبر

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



امام علی (علیه‌السّلام) همیشه و در همه جا، حتی در جاهای حساس و خطرناک در کنار رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) بوده است.



امام علی (علیه‌السّلام) این افتخار را دارد که از کودکی در خانه رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) رشد یافت. در این باره نقل‌های جالبی وجود دارد که ابن ابی الحدید آن‌ها را یکجا فراهم آورده است. از جمله از زید بن علی بن الحسین (علیه‌السّلام) نقل شده است که در آن دوران، رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) گوشت و خرما را در دهانشان نرم کرده تا خوردن آن راحت تر شده، آنگاه آن را در دهان امام می‌گذاشت. به دلیل همین قرابت بود که امام، نخستین کسی بود که به رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) ایمان آورد. او خود فرمود: (لم یسبقنی الا رسول الله بالصلاة.) در این باره به قدری شهادات و شواهد وجود دارد که جای هیچ گونه تردیدی را به افراد منصف باقی نمی‌گذارد. درباره اسلام آوردن امام گزارش شده است که رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) از او دعوت کردند تا اسلام را بپذیرد. این امر بلوغ فکری امام را نشان می‌دهد. مسعودی می‌گوید: برخی سن امام را در وقت اسلام آوردن کم گفته‌اند تا بگویند او در زمانی که اسلام آورده طفلی بیش نبوده است. حقیقت آن است که پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) قدر شناس اصحاب فداکار بود، زمانی که از جان گذشتگی امام علی (علیه‌السّلام) را در همه ئ صحنه‌ها می‌دید چگونه می‌توانست او را همانند دیگران بداند. این امر سبب شد تا در هر فرصت مناسب، با فرمایشاتی که درباره خصایص و ویژگیهای آن حضرت می‌فرمود، قدر و اعتبار او را به مردم بنمایاند. اینها اموری است که ما به عنوان فضایل امام در مصادر معتبر حدیثی و تاریخی داریم. بعدها زمانی که کتابهای حدیث در قرن دوم تدوین شد، کسانی که جامع و راوی این کتب روایی بودند، عمدتا متاثر ازگرایشات عثمانی مذهبانی بودند که برای امام فضیلتی را تحمل نمی‌کردند. به علاوه آنچه را طرفداران اموی و عثمانی در دوران بنی امیه درباره خلفا و مدافعان صحابی آنها ساخته بودند، نقل می‌کردند. بخشی از این جعلیات، درست اموری بود که در اصل، از فضایل امام بود و به خلفا نسبت داده شده بود این تحریفات راه به جایی نبرد،زیرا تا اندازه‌ای فضایل نقل شده امام جدی، و راویان آن مورد اعتماد بودند که به هر روی در کتابها باقی ماند. در این زمینه راویان کوفی نقش مهمی در حفظ این فضایل داشتند. احمد بن حنبل می‌گفت: آن اندازه که برای علی (علیه‌السّلام) فضایل صحیحه وارد شده برای هیچ یک از صحابه وارد نشده است.
[۷] ا بن جوزی، ص۱۶۰.
همو می‌گفت: (ان ابن ابی طالب لایقاس به احد).
[۹] احمد بن حنبل، مناقب، ص۱۶۳.



از میان این فضایل، روایاتی را می‌توان مطرح کرد که کوچکترین تردیدی در درستی آنها وجود ندارد. برخی از این نقلها به قدری اهمیت دارد که به تنهایی قادر است شخصیتی عظیم از امام را در دیدگان رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) برای ما ترسیم کند. ابو سعید خدری می‌گفت: (کان لعلی من النبی (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) دخلة لیست لاحد، و کان للنبی (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) من علی دخلة لیست لاحد غیره فکانت دخلة النبی (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) من علی ان النبی (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) کان یدخل علیهم کل یوم)
[۱۱] بلاذری، احمدبن یحی، انساب الاشراف، ج۲، ص۹۸.
[۱۲] ابن عساكر، أبو القاسم، تاریخ دمشق، ج۳۸، ص۳۳.
[۱۳] شیخ صدوق، امالی ، ص۳۳، حدیث سوم، مجلس ۲۷ .
[۱۴] کندی، ابومحمد احمد بن اعثم کوفی، الفتوح، ج۲، ص۱۶۵.
علی نزد پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) رفت و شدی داشت که کسی جز او نداشت. همین طوری، پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) نزد علی رفت و شدی داشت که برای کسی جز او نبود. رفت و شد پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) چنان بود که هر روز بر آنها وارد می‌شد. زید بن ثابت نیز به امام گفت: و (انت من رسول الله (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) بالمکان الذی لایعدله احد)
[۱۵] شامی، صالحی، سبل الهدی و الرشاد، ج۶، ص۶۴۲.
زید زمانی این سخن را می‌گفت که سرسختانه از عثمان طرفداری می‌کرد. همین سبب شده بود که امام چنان رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) را بشناسد که دیگر اصحاب آن چنان معرفت را به آن حضرت نداشتند.
[۱۶] بغدادی، محمد بن سعد بن منیع ، طبقات الکبری، ج۸، ص۲۲.
یکی از شواهد اعتنای رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) به امام آن بود که دخترش فاطمه را که از زنان برگزیده عالم بود، به عقد آن حضرت درآورد. پیش از آن ابوبکر و عمر به خواستگاری رفته بودند و حضرت قبول نکرده بود. زمانی که امام به خواستگاری رفت، آن حضرت پذیرفت و فرمود: لست بدجال، «این سخن را به دو صورت می‌توان خواند: (لست) و (لست) ابن سعد به صورت اول خوانده و تفسیر کرده است که من دجال نیستم. یعنی قبلا وعده فاطمه را علی داده بود. کاوشی در روایات خواستگاری نشان می‌دهد که هیچ صحبت وعده نبوده است. بنابراین معنای سخن پیامبر چیست؟ »
[۱۷] بغدادی، محمد بن سعد بن منیع، طبقات الکبری، ج۸، ص۲۲.
فاطمه از آن توست. زمانی که امام با فاطمه ازدواج کرد، حضرت از او خواست تا خانه‌ای پیدا کند. حضرت خانه‌ای دور یافت. پس از ازدواج، رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) ازآنها خواست تا نزد او باشند. این کار با گذشت حارثة بن نعمان و واگذاری خانه اش انجام شد.
[۱۸] بغدادی، محمد بن سعد بن منیع ، طبقات الکبری، ج۸، ص۲۲.
شاید به همین دلیل بود که عبدالله بن عمر می‌گفت: اگر می‌خواهید موقعیت علی را نزد پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) بدانید، موقعیت خانه او را نسبت به آن حضرت نگاه کنید. .


در جریان اخوت، رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّمعلی (علیه‌السّلام) را به عنوان (برادر) خود برگزید.
[۲۰] الألباني، ناصر الدين، صحیح ترمذی، ج۱۳، ص۱۷۰.
[۲۱] ابن ابی شیبه، المصنف، ج۱۲، ص۶۲.
[۲۲] ابن ابی شیبه، المصنف، ج۱۲، ص۸۲.
[۲۳] طبرسی، میرزا حسین، المستدرک، ج۳، ص۱۴.
[۲۴] زمخشری، محمود بن عمر، ربیع الابرار، ج۱، ص۸۰۷.
زمانی که رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) خطبه می‌خواند، امام علی (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) در فاصله‌ای دورتر سخنان آن حضرت را بازگو می‌کرد.
[۲۷] زمخشری، محمود بن عمر، ربیع الابرار، ج۳، ص۷۳۲.
و آنگاه که پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) خشمگین می‌شد، کسی جز امام جرات سخن گفتن با وی را نداشت.
[۲۹] طبرسی، میرزا حسین، المستدرک، ج۳، ص۱۳۰.
مردم علی (علیه‌السّلام) را واسطه خود در حل مسالشان قرار می‌دادند. سنیان از عایشه نقل کرده‌اند که گفت: از زنان فاطمه (سلام‌الله‌علیهم) و از مردان علی (علیه‌السّلام) محبوبترین اشخاص نزد رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) بودند.
[۳۱] ابن‌ عبد البر، یوسف‌ بن‌ عبد الله محقق، الاستیعاب، ج۱، ص۳۷۸.
[۳۲] السهمي، حمزة، تاریخ جرجان، ص۲۱۸.
رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) در یکی از قطعی‌ترین فضایل امام، یعنی حدیث منزلت، نسبت علی را با خود همچون نسبت هارون با موسی دانست.(همانطور که در متن اشاره شد، هیچ کس در این حدیث تردید ندارد.) هر بار که مشکلی پیش میآمد و نیاز به آن داشت تا کسی برای اصلاح کارها اعزام شود، پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) امام علی (علیه‌السّلام) را می‌فرستاد.
[۳۳] بغدادی، محمد بن سعد بن منیع ، طبقات الکبری، ج۷، ص۴۳۵.
[۳۴] الكتاني، عبد الحي، التراتیب الاداریه، ج۱، ص۴۴۳-۴۴۴.

[۳۵] علامه مجلسی، بحارالانوار، ج۳۸، ص۷۵ـ۷۳.
از امام پرسیدند که چگونه است که شما بیش از دیگر صحابه حدیث نقل می‌کنید؟ آن حضرت فرمود: (لانی کنت اذا سالته انبانی و اذا سکت ابتدانی) امام پاسخ داد: برای این که زمانی که من از آن حضرت سوال می‌کردم، به من علم می‌آموخت و زمانی که من ساکت می‌شدم آن حضرت خود آغاز سخن می‌کرد. آن حضرت می‌فرمود: من به نکته مجهولی برنخوردم جز آن که درباره آن از رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) سوئال کردم و پاسخ آن را در خاطرم نگه داشتم.
[۳۷] امام علی علیه السلام، نهج البلاغه، خطبه ۲۰۸.
و می‌فرمود: هر چه از رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) شنیدم آن را حفظ کردم و هیچگاه چیزی را فراموش نکردم. امام در نامه‌ای نوشت: (و انا من رسول الله کالصنو من الصنو و الذراع والعضد)، من و رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) چون دو شاخیم از یک درخت رسته و چون آرنج به بازو بسته. امام می‌فرمود: من همچون نوازد شتری که دنبال مادرش می‌رود دنباله رو پیامبر بودم.
[۴۰] تصنیف نهج البلاغه، ص۳۵۵.
و می‌فرمود: (انی لم ارد علی الله و لا علی رسوله ساعة قط،) من حتی لحظه‌ای مد مقابل خدا و رسول اظهار مخالفت نکردم. در مساله اعلام برات، خداوند به رسول خدا فرمود: این پیام را یا باید خودت به مردم ابلاغ کنی یا کسی که از تو باشد. به همین دلیل بود که آن حضرت، ابوبکر را از نیمه راه باز گردانده و پیام را به امام علی (علیه‌السّلام) داد تا در روز حج اکبر بخواند. .


امام در خطبه قاصعه درباره نزدیکی خود به پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) جملات زیبایی دارد. آن حضرت می‌فرماید: شما می‌دانید مرا نزد رسول خدا چه رتبت است و خویشاوندیم با او در چه نسبت است. آنگاه که کودک بودم مرا در کنار خود نهاد و بر سینه خویشم جا داد و مرا در بسر خود می‌خوابانید چنان که تنم را به تن خویش می‌سود و بوی خوش خود را به من می‌بویانید. و گاه بود که چیزی را می‌جوید و سپس آن را به من می‌خوارانید. از من دروغی در گفتار ندید و خطایی در کردار نشنید. هنگامی که از شیر گرفته شد، خدا بزرگترین فرشته از فرشتگانش را شب و روز همنشین او فرمود تا راههای بزرگواری را پیمود و خویهای نیکوی جهان را فراهم نمود. و من در پی او بودم چنان که شتر بچه در پی مادر. هر روز بر من از اخلاق خودنشانه‌ای بر پا می‌داشت و مرا به پیروی آن می‌گماشت. هر سال در حرا خلوت می‌گزید، من او را می‌دیدم و جز من کسی وی را نمی‌دید. آن هنگام جز خانه‌ای که رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) و خدیجه در آن بود، در هیچ خانه‌ای مسلمانی راه نیافته بود و من سومین آنان بود. روشنایی وحی و پیامبری را می‌دیدم و بوی نبوت را می‌شنودم.
[۴۵] امام علی علیه السلام، نهج البلاغه، خطبه ۱۹۲.
امام آن چنان به رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) نزدیک بود که می‌فرمود: به خدا سوگند آیه‌ای فرود نیامد مگر آن که من آگاهم که درباره چه و در کجا نازل شده است. ابن عباس می‌گفت: خداوند سوره‌ای را فرود نفرستاد جز آن که علی امیر و شریف آن بود. خداوند اصحاب محمد (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) را معاتبه کرد اما درباره علی جز به نیکی چیزی نفرمود.
[۴۷] ابن منده، محمد بن إسحاق، معرفة الصحابه، ج۱، ص۲۹۸.

احمد بن حنبل درباره شگفتی کسانی که از این که علی قسیم بهشت و جهنم باشد، می‌گفت: مگر روایت نشده است که رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) به علی فرمود: لا یحبک الا موئمن و لا یبغضک الا منافق؟ گفتند: آری. گفت: از آنجا که مومن جایش در بهشت است و منافق جایگاهش در آتش، بنابر این علی (علیه‌السّلام) تقسیم کننده بهشت و جهنم است. .


عمر بن عبدالعزیز می‌گفت: اگر این مردم نفهم، از آنچه ما درباره علی می‌دانستیم، آگاه بودند، دو نفرشان از ما متابعت نمی‌کردند.
[۵۱] زمخشری، محمود بن عمر، ربیع الابرار، ج۱، ص۴۹۹.
سلمان می‌گفت: اگر علی از میان شما برود، کسی نیست تا از اسرار پیامبرتان برای شما بگوید. ابن ابی الحدید به درستی می‌گوید: هیچ کس به اندازه ابوطالب و فرزندانش علی و جعفر، پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) را یاری نکردند. زمانی که کسی بخاطر مساله‌ای از امام، نزد رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) شکایت کرد، آن حضرت سه بار فرمود: علی را راحت بگذارید، (فان علیا منی و انا منه و هو ولی کل موئمن).
[۵۴] الصنعاني،عبد الرزاق، الامالی فی آثار الصحابه، ص۸۰.
[۵۵] الصنعاني،عبد الرزاق، الامالی فی آثار الصحابه، پاورقی، از مسند احمد، ج۴، ص۴۳۷.
[۵۶] الألباني، ناصر الدين، صحیح ترمذی، ش ۳۷۹۶.
[۵۷] طیالسی، ابو داوود، مسند طیالسی، ش ۸۲۹.
[۵۸] نسا، خصاص علی (علیه‌السّلام) ، ص۶۵.
[۶۰] طبرسی، میرزا حسین، المستدرک، ج۳، ص۱۱۰.

[۶۲] ابن‌ عبد البر، یوسف‌ بن‌ عبد الله محقق، الاستیعاب، ج۴، ص۳۲۲.
امام در شب هجرت جان پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) را نجات داد در بدر نزدیک به سی تن از مشرکان را به قتل رساند. در احد، در حالی که بسیاری از صحنه جنگ گریختند، در کنار پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) ماند و جان آن حضرت را نجات داد. یک ضربه ئ شمشیر علی در خندق، که بر عمروبن عبدود فرود آمد، از طرف پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) ، برتر از عبادت جن و انس دانسته شد. این ضربت باعث شد تا دشمن به هزیمت کشانده شود.
آن حضرت در بیشتر جنگها پرچمدار سپاه اسلام بود.
[۶۸] الكاندهلوي، محمد يوسف، حیاة الصحابه، ج۲، ص۵۱۵-۵۱۴.
.


بی شبهه در میان اصحاب پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) ، کسی دانش امام را نداشته است. این مطلبی است که در کلام خود رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) و اصحاب آمده و تاریخ نیز بر آن گواهی داده است. این سخن رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) که فرمود: انا مدینة العلم و علید بابها، بهترین گواه بر این مطلب است. سخن خود امام (علیه‌السّلام) در بالای منبر به این که: سلونی قبل از تفقدونی نشانگر دانش برتر امام بود. این ادعایی بود که به قول سعید بن مسیب هیچ کس از صحابه جز امام آن را مطرح نکرد. رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) ، اما را موظف فرمود تا به مردم وضو و سنت را تعلیم دهد. عایشه که دشمنیش نسبت به فاطمه و علی (علیهماالسلام) به همان زمان پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) باز می‌گشت، می‌گفت: علی اعلم الناس بالسنه،
[۷۲] معاش، الخطيب الشيخ عبد الرضا، مقتل الامام امیرالموئمنین (علیه‌السّلام) ، ص۱۰۷.
عطا از تابعین معروف می‌گفت: علی (علیه‌السّلام) فقیه‌ترین فرد از میان اصحاب رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) است.
[۷۳] معاش، الخطيب الشيخ عبد الرضا، مقتل الامام امیرالموئمنین (علیه‌السّلام) ، ص۱۰۷.
عمر بن عبدالعزیز نیز، امام را زاهدترین اصحاب پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) خواند.
[۷۴] معاش، الخطيب الشيخ عبد الرضا، مقتل الامام امیرالموئمنین (علیه‌السّلام) ، ص۱۰۷.
در این باب و خصایص و فضایل امام صدها صفحه می‌توان مطالبی را نوشت.


۱. بلاذری، احمدبن یحی، انساب الاشراف، ج۲، ص۹۱.    
۲. ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۱۳، ص۲۰۱-۱۹۸.    
۳. امام علی علیه السلام، نهج البلاغه، خطبه ۱۳۱.    
۴. اسکافی، ابوجعفر، المعیار و الموازنه، ص۶۹.    
۵. بلاذری، احمدبن یحی، انساب الاشراف، ج۱، ص۱۱۲.    
۶. مسعودی، ابوالحسن علی بن حسین، التنبیه و الاشراف، ص۱۹۸.    
۷. ا بن جوزی، ص۱۶۰.
۸. ابن أبی یعلی، طبقات الحنابله، ج۱، ص۳۱۹.    
۹. احمد بن حنبل، مناقب، ص۱۶۳.
۱۰. صنعانی، عبدالرزاق، المصنف، ج۱۰، ص۱۴۰.    
۱۱. بلاذری، احمدبن یحی، انساب الاشراف، ج۲، ص۹۸.
۱۲. ابن عساكر، أبو القاسم، تاریخ دمشق، ج۳۸، ص۳۳.
۱۳. شیخ صدوق، امالی ، ص۳۳، حدیث سوم، مجلس ۲۷ .
۱۴. کندی، ابومحمد احمد بن اعثم کوفی، الفتوح، ج۲، ص۱۶۵.
۱۵. شامی، صالحی، سبل الهدی و الرشاد، ج۶، ص۶۴۲.
۱۶. بغدادی، محمد بن سعد بن منیع ، طبقات الکبری، ج۸، ص۲۲.
۱۷. بغدادی، محمد بن سعد بن منیع، طبقات الکبری، ج۸، ص۲۲.
۱۸. بغدادی، محمد بن سعد بن منیع ، طبقات الکبری، ج۸، ص۲۲.
۱۹. بلاذری، احمدبن یحی، انساب الاشراف، ج۲، ص۱۸۱-۱۸۰.    
۲۰. الألباني، ناصر الدين، صحیح ترمذی، ج۱۳، ص۱۷۰.
۲۱. ابن ابی شیبه، المصنف، ج۱۲، ص۶۲.
۲۲. ابن ابی شیبه، المصنف، ج۱۲، ص۸۲.
۲۳. طبرسی، میرزا حسین، المستدرک، ج۳، ص۱۴.
۲۴. زمخشری، محمود بن عمر، ربیع الابرار، ج۱، ص۸۰۷.
۲۵. بلاذری، احمدبن یحی، انساب الاشراف، ج۱، ص۲۷۰.    
۲۶. بلاذری، احمدبن یحی، انساب الاشراف، ج۲، ص۱۴۵.    
۲۷. زمخشری، محمود بن عمر، ربیع الابرار، ج۳، ص۷۳۲.
۲۸. بلاذری، احمدبن یحی، انساب الاشراف، ج۲، ص۱۰۷.    
۲۹. طبرسی، میرزا حسین، المستدرک، ج۳، ص۱۳۰.
۳۰. الکتانی، عبد الحی، التراتیب الاداریه، ج۱، ص۵۶۵۸.    
۳۱. ابن‌ عبد البر، یوسف‌ بن‌ عبد الله محقق، الاستیعاب، ج۱، ص۳۷۸.
۳۲. السهمي، حمزة، تاریخ جرجان، ص۲۱۸.
۳۳. بغدادی، محمد بن سعد بن منیع ، طبقات الکبری، ج۷، ص۴۳۵.
۳۴. الكتاني، عبد الحي، التراتیب الاداریه، ج۱، ص۴۴۳-۴۴۴.
۳۵. علامه مجلسی، بحارالانوار، ج۳۸، ص۷۵ـ۷۳.
۳۶. بلاذری، احمدبن یحی، انساب الاشراف، ج۲، ص۹۸.    
۳۷. امام علی علیه السلام، نهج البلاغه، خطبه ۲۰۸.
۳۸. بلاذری، احمدبن یحی، انساب الاشراف، ج۲، ص۱۲۱.    
۳۹. امام علی علیه السلام، نهج البلاغه، نامه ۴۵.    
۴۰. تصنیف نهج البلاغه، ص۳۵۵.
۴۱. امام علی علیه السلام، نهج البلاغه، خطبه ۱۹۵.    
۴۲. بلاذری، احمدبن یحی، انساب الاشراف، ج۱، ص۳۸۲.    
۴۳. بلاذری، احمدبن یحی، انساب الاشراف، ج۲، ص۱۲۳.    
۴۴. بلاذری، احمدبن یحی، انساب الاشراف، ج۲، ص۱۵۵.    
۴۵. امام علی علیه السلام، نهج البلاغه، خطبه ۱۹۲.
۴۶. بلاذری، احمدبن یحی، انساب الاشراف، ج۲، ص۹۹.    
۴۷. ابن منده، محمد بن إسحاق، معرفة الصحابه، ج۱، ص۲۹۸.
۴۸. السمعانی، عبد الکریم، المعجم الکبیر، ج۱۱، ص۲۶۴.    
۴۹. الأصبهانی، أبو نعیم، حلیة الاولیا، ج۱، ص۶۴.    
۵۰. ابن أبی یعلی، طبقات الحنابله، ج۱، ص۳۲۰.    
۵۱. زمخشری، محمود بن عمر، ربیع الابرار، ج۱، ص۴۹۹.
۵۲. بلاذری، احمدبن یحی، انساب الاشراف، ج۲، ص۱۸۳.    
۵۳. ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۷، ص۱۷۵.    
۵۴. الصنعاني،عبد الرزاق، الامالی فی آثار الصحابه، ص۸۰.
۵۵. الصنعاني،عبد الرزاق، الامالی فی آثار الصحابه، پاورقی، از مسند احمد، ج۴، ص۴۳۷.
۵۶. الألباني، ناصر الدين، صحیح ترمذی، ش ۳۷۹۶.
۵۷. طیالسی، ابو داوود، مسند طیالسی، ش ۸۲۹.
۵۸. نسا، خصاص علی (علیه‌السّلام) ، ص۶۵.
۵۹. الأصبهانی، أبو نعیم، حلیة الاولیا، ج۶، ص۲۹۴.    
۶۰. طبرسی، میرزا حسین، المستدرک، ج۳، ص۱۱۰.
۶۱. القاسم سلیمان بن أحمد طبرانی، أبی القاسم سلیمان بن أحمد، المعجم الکبیر، ج۱۸، ص۱۲۸.    
۶۲. ابن‌ عبد البر، یوسف‌ بن‌ عبد الله محقق، الاستیعاب، ج۴، ص۳۲۲.
۶۳. بلاذری، احمدبن یحی، انساب الاشراف، ج۱، ص۲۶۰.    
۶۴. محقق، ابن عبری، غریغوریوس بن هارون، تاریخ مختصر الدول، ص۹۵.    
۶۵. شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، ج۵، ص۷.    
۶۶. بلاذری، احمدبن یحی، انساب الاشراف، ج۲، ص۹۱.    
۶۷. بلاذری، احمدبن یحی، انساب الاشراف، ج۲، ص۹۴.    
۶۸. الكاندهلوي، محمد يوسف، حیاة الصحابه، ج۲، ص۵۱۵-۵۱۴.
۶۹. امام علی علیه السلام، نهج البلاغه، خطبه ۱۸۹.    
۷۰. ابن بسطام،یحیی بن مَعین، تاریخ یحیی بن معین، ج۳، ص۱۴۳.    
۷۱. بغدادی، محمد بن سعد بن منیع، طبقات الکبری، ج۴، ص۵۲.    
۷۲. معاش، الخطيب الشيخ عبد الرضا، مقتل الامام امیرالموئمنین (علیه‌السّلام) ، ص۱۰۷.
۷۳. معاش، الخطيب الشيخ عبد الرضا، مقتل الامام امیرالموئمنین (علیه‌السّلام) ، ص۱۰۷.
۷۴. معاش، الخطيب الشيخ عبد الرضا، مقتل الامام امیرالموئمنین (علیه‌السّلام) ، ص۱۰۷.



سایت اندیشه قم، برگرفته از مقاله «معیت امام علی با پیامبر».    

رده‌های این صفحه : مقالات اندیشه قم




جعبه ابزار