معماری دوره سامانیان
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
بخارا از شهرهای مهم
خراسان بزرگ در دوره اسلامی است. در این شهر بناهای باشکوهی بنا گردیده که هر یک از نظر معماری و تزیینات از اهمیت خاصی برخوردارند. در
دوره سامانی بخارا مورد توجه حکمرانان این سلسله قرار گرفت و رو به آبادانی گذاشت و مرکز تجمع هنرمندان و شاعران شد در حدود سال ۳۰۰ هجری بنای کوشک و زیبایی که یاداور معماری
عهد ساسانی است در این شهر بنا شد.
بخارا از شهرهای مهم
خراسان بزرگ در دوره اسلامی است. در این شهر بناهای باشکوهی بنا گردیده که هر یک از نظر معماری و تزیینات از اهمیت خاصی برخوردارند. در
دوره سامانی بخارا مورد توجه حکمرانان این سلسله قرار گرفت و رو به آبادانی گذاشت و مرکز تجمع هنرمندان و شاعران شد در حدود سال ۳۰۰ هجری بنای کوشک و زیبایی که یاداور معماری
عهد ساسانی است در این شهر بنا شد. این بنا در مرکز شهر قرار دارد و آرامگاه
امیر اسماعیل یکی از معروفترین شاهان سلسله سامانی است. بنای مزبور به شکل مربع بوده اندازه هر ضلع آن ده متر است. مقبره دارای
گنبد نیم کرهای است که در چهار گوشه آن چهار گنبد کوچک بنا کردهاند. گنبد بر فراز اتاق چهارگوش با کمک سه کنج احداث شده که قابل مقایسه با شیوه گنبد سازی در معماری پارتی ساسانی است. مقبره اسماعیل سامانی گرچه بنای بسیار کوچکی است؛ ولی سادگی و موزون بودن اجزای آن و بالاخره تریین فوق العاده در سطوح داخلی و خارجی این بنا آن را در زمره شاهکارهای معماری صدر
اسلام قرار داده است.
کریستین ویلسن بنای مقبره شاه اسماعیل را بی ارتباط به معماری پیش از اسلام نمیداند و چنین اظهار میدارد.
«مقبره اسماعیل سامانی در بخارا از یک دوره فترت بنای عجیبی است و بسیاری از اشکال معماری را در مرحله ابتدایی نشان میدهد که بعد در
دوره سلجوقی در تمام
ایران انتشار یافت. این مقبره شامل ویژگی معماری پیش از اسلام هم دارای ویژگیهای جدید است که بعدها جزو اصول معماری ایران میگردد».
ناحیه
ماورالنهر از نظر مصالح ساختمانی نیز
فقیر بود و آجر در قسمتهای زیادی از آن ناحیه کمیاب و تهیه آن مشکل و پرهزینه بود. بیشتر آنها و حتی مساجد از مصاح گلی و چوب و خشت خام ساخته میشدن این امر خود سبب ناپایداری بناهای آن دوره میشد.
تمام دیوار بزرگ بخارا و
ربض را از خشت خام و یا گل ساخته بودند.
و تنها در مسجدها رباطها منارهها و بسیاری از مقبرههایی که در آن دوره ساخته میشد، آجر به کار میبردند؛ مثلا در دیوارها و
سقف بنای
مسجد جامع فرب (فربر) آجر به کار میبردند و چوب در آن به کار نرفته بود.
در معماری نخستین بنای اصیلی که به دست معماران ایرانی در اویل سده چهارم هجری ساخته شد بنای آرامگاه شاه اسماعیل سامانی در بخارا بود که سرمشق ساختن برای آرامگاههای باشکوه قرار گرفت در این بنا که چهارگوش ساخته شد و گنبدی بر روی آن قرار گرفت از اجر یا استادی هرچه تمام تر برای ایجاد نگارههای گوناگون بر سطوح داخل و خارج آن و ساختن حواشی انواع قابها و قاب بندیها و حتی ایجاد لچکها یا لوزیهای نامنظم و خمیده چهارگوشه قاعده گنبد استفاده شده است.
از حدود سال ۳۹۰ نوع دیگری از ساختمان اسلامی دوشادوش
مسجد و
مدرسه رواج کلی یافت و آن عبارت بود از بقعه یا
آرامگاه با شکوه که معمولا بنایی بود گرد یا چهارگوش یا چند ضلعی منظم و یا چون برجی به شکل ستاره که با هرم یا
مخروطی مسقف میشد.
هم چنین از نمونه مشابه آن در معماری ساسانی به کار گرفته میشد، در مجموع از میان بناهای به جامانده از این دوره میتوان به
مسجد جامع فهرج مسجد جامع نایین،
تاریخانه دامغان،
مسجد جامع یزد،
آرامگاه قابوس در
گرگان اشاره کرد.
آرامگاه قابوس یا گنبد قابوس یکی از مقابر به جای مانده از این دوره است که مردی دانشمند و حامی شعرا و نویسندگان و هنرمندان بود. این بنا در سال ۳۹۷ (ه. ق) و بر روی تپهای به ارتفاع ۱۷ متر بنا شده و به شکل
مخروطی است و ارتفاع آن به ۱۸ متر میرسد.
مناره یک گروه از ساختمانهای چشمگیر و قابل توجه ماورالنهر در قرن پنجم و ششم هجری بودند که در شهرهای بخارا و
اوزکند نمونههای بسیار جالب و چشم گیری از آنها به جا مانده است. این منارهها که از آجر به صورت میلهای، استوانهای متمایل به
مخروطی بودند.
به شکل برج و بسیار بلند ساخته میشدند و نماد عظمت بودند این آثار با هدف دینی و گفتن
اذان ساخته نمیشدند، بلکه برجهای دیده بانی بودند و یا برای راهنمای مسافران و. . استفاده میشدند.
در دوره سامانیها دو مرکز مهم سفال سازی در
نیشابور و
سمرقند وجود داشت، برخی از اقسام سفال نقاشی شده نیشابور در سمرقند نیز معروف بود.
در سال ۲۸۹ هجری سرزمین خراسان و پایتختش نیشابور به تصرف سلاطین سامانی درآمد و ضمیمه ماورالنهر گردید. از ظرفهای سفالی بسیاری که از این دو مرکز به دست آمده است. مشترکات نوع ظروف تزیین آنها به اثبات میرسد ظروف سفالی سیاه و سفید نوشته دار در مرو و مرکز آن ساخته میشد. از تزیینات دیگری که بین هر دو آیات مشترک است طرحهای تزیینی به رنگ ارغوانی و سبز و قرمز روی زمینه سفید است. این تزئینات شامل نوشتههایی به خط عربی و طرحهای گیاهی است. دو نمونه از این ظروف یکی از نیشابور و دیگری از سمرقند در موزه متروپولیتن وجود دارد طرح تزیینی دیگری شامل اشکال گل و بوتهای و گلدانی در مناق مثلث شکل معمول بود که بی شباهت به
دوره عباسی نیست.
ظرفهای نیشابور با شکلهای گیاهی و پرندگان و حیوانات و عناصر انسانی و کتیبههایی به
خط کوفی زینت یافته این تزئینات یا با یک رنگ و یا به رنگهای گوناگون نقاشی شده است. رنگها در سفالهای نیشابور تند و سیر به کار برده میشد و عناصر تزیینی تمام سطح ظرف را میپوشاند.
بهترین نمونه آن یک بشقاب مربوط به قرن چهارم هجری است که تزیین آن با موضوعهای انسانی و حیوانی و گیاهی با رنگهای سیاه و سبز و زرد بر زمینه سفید انجام گرفته است.
تزیینات نوشتنی موجود روی ظرفها یا از یک کلمه در وسط و یا از چند کلمه به دور لبه ظرف تشکیل یافته است.
گاهی این نوشتهها با عناصر بادبزنی و یا پرندگان همراه با یکی از ظرفهای زیبا که در موزه متروپولیتن است، نوشتهای به خط کوفی که در آن کلمه برکه تکرار شده به رنگ سفید روی زمینه سیاه و قهوهای دیده میشد که مربوط به قرن چهارم و پنجم است. که نشان میدهد از دو ناحیه شرق و غرب
ایران در طرح و میزان تولیدات هنری خلاقیت بیشتری داشته است.
در این منطقه رایجترین و شاید هم هنریترین اشیا ظروف سفالی بود. مهمترین مرکز تولید آن شهر سمرقند محله کهن آن افراسیاب بود که تعداد زیادی ظروف دست نخورده و سالم و تعداد بی شماری خرده ریزهای کوزه تا سال ۱۹۱۴ از آن جا کشف شده است.
ظروف مکشوفه نیشابور چندان اهمیتی نداشت. اما باستان شناسان موزه هنری متروپولیتن در سالهای پیش از جنگ جهانی دوم با کاوشهای خود بابی تازه در تاریخ سفالگری اسلامی گشودند. در غزنه در نزدیکی قلعه بست مواد اولیه تهیه میشد؛ اما یافتههای اواخر سده چهارم و اوایل سده پنجم حاکی از تنوع محلی ظروف سفالی سمرقند و نیشابور است.
فلزکاری عهد سامانیان نیز در درجه بالائی از تکامل قرار داشته است. مقدسی مراکز عمده فلزکاری ماوراءالنهر در اواخر قرن چهارم را در بخارا و
فرغانه و
خوارزم و سمرقند دانسته است.
دو کوزه زیبای سیمین با بدنه کروی و گردن دراز به شکل یک
مخروط ناقص و حاوی یک کتیبه کوفی در اطراف پایه که در حال حاضر در موزه آرمیتاژ در روسیه نگهداری میشوند، منسوب به هنر دوره سامانی میباشد. یکی از کوزهها که با قلم زنی تزئین شده است، تصاویری از پرندگانی دارد که نواری را با منقار خود حمل میکنند. بر روی گردن کوزه دیگر تصویر
طاووس و پرنده دیگری قلمزنی شده و بر روی تنه آن پرندگانی به صورت نقش برجسته که در پیچکهای نخل محصور شدهاند، وجود دارند. این طرحها از نوع و سبک ساسانی اقتباس شدهاند.
و اما شیشه گری عهد سامانی ضمن ارائه نمونه هائی از این صنعت هنری میگوید که در این دوره علاوه بر ظروف شیشهای که با نقش پرندگان مزین بود بطریهای استوانهای شکل با خطوط تزئینی هندسی تولید میشده و آشکار است که به طور طبیعی تولید بطری در میان سایر انواع ظروف شیشهای رواج بیشتری داشت.
یکی از مراکز مهم پارچه بافی در دوره سامانیان شهر سمرقند بود. برخی دانشمندان قطعه پارچههای حریر موجود در برخی مورزهها را که مزین به یک جفت حیوان در درون دایرههایی بود به بافتههای
سمرقند نسبت میدهند.
در مورد پارچه بافی در تاریخ بخارا آمده است: «بخارا را کارگاهی بوده است میان حصار و شهرستان، نزدیک مسجد جامع، و در وی بساط و شادروانها بافتندی، و یزدیها و بالشها و (مصلیها) و بردیهای فندقی از جهت خلیفه بافتندی، که به یکی شادروان
خراج بخارا خرج شدی. و از
بغداد هر سال عاملی علی حده بیامدی، و هر چه خراج بخارا بودی از این جامه عوض بردی. باز چنان شد که این کارگاه (معطل ماند)، و آن مردمان (که) این صناعت میکردند پراکنده شدند، و اندر شهر بخارا استادان بودندی که معین بودند مر این شغل (را)، و از ولایتها بازرگانان بیامدندی چنان که مردم زندنیجی (میبردند) از آن جامهها بردندی تا به
شام و
مصر و در شهرهای (
روم)، و به هیچ شهر خراسان نیافتندی.
و عجب آن بود که اهل این صناعت به خراسان رفتند بعضی، و آن چه آلت این شغل بود بساختند، و از آن جامه بافتند، به این آب و تاب نیامد و هیچ
پادشاه و امیر و رئیس و صاحب منصب نبودی که وی را از این جامه نبودی، و رنگ وی سرخ و سفید و سبز بودی، و امروز زندنیجی از آن معروف تر است به همه ولایتها».
زکی محمدحسن مینویسد: «از منسوجات منسوب به بافتهای قرن دوم و چهارم ایران یک نوع پارچهای ابریشمی وجود دارد که اشکال حیوانی با خط شکسته و زاویههای ظاهری در آن موجود است».
یکی دیگر از منسوجات ایرانی منسوب به آن دوره پارچهای است از
ابریشم و
پنبه که اشکال و تزیینات این پارچه عبارتند از: دو فیل بزرگ رو در رو و تصاویر طاووس و شترها همراه کتبهای در حاشیه آن در نوشته این قطعه نام فرمانروا
ابومنصور بختکین سردار معروف
عبدالملک بن نوح سامانی امیر خراسان منطقه ماورالنهر مشاهده میشود.
هنر نقاشی در دوره سامانیان شروع شد و نخستین نمونههای
نقاشی در حکومت سامانیان در نیشابور مشاهده شده است. نیشابور در زمان سامانیان سپه سالارنشین و امیرنشین
خراسان بود و چون خود دروازه رخدادهای فرهنگی بود، الگوی شهری هم چون بخارا شد. در حقیقت نیشابور در آن دوران دروازه و راه گذر بسیاری از هنجارهای فرهنگی جهان
اسلام بود.
هنر نقاشی ایران در آغاز دوره اسلامی به دلیل ممانعتهایی که در آغاز ظهور اسلامی برای تصویر پردازی و شبیه سازی بود به سمت نقوش انتزاعی و هندی و عمدتا نقوش گیاهی تعدیل یافت شاید تنها استثنا نقاشی دیواری یک
کاخ در نبشابور باشد که در آن اسب سواری را با هیئت پادشاهان ساسانی تصویر کرده است اما هنر نقاشی بیش از همه در تصویر سازی کتب خطی تجلی یافت در ابتدا این کار فقط منحصر به قرآن بود ولی به تدریج کتابهای دیگر نیز تصویر پردازی شد. در مجموع نقاشی کتاب از سده سوم هجری میان
مسلمانان رواج یافت. قدیمیترین کتب نقاشی شده به کتب بغداد مربوط میشود در آن هنگام بغداد مرکز تحولات و فعالیتهای علمی و هنری بود و از این آثار خلق شده در این دوره به مصور شدن کتابهای طبی،
مقامات حریری و
کلیله و دمنه است روش نقاشی این سبک بیشتر مبنی بر میراث هنر ساسانی و گاه الهام گرفته از هنر بیزانس بود روش کار بسیار ساده و با حداقل عناصر بصری تصاویر ترسیم میشدند.
رابطه سامانیان و طاهریان؛
سقوط سامانیان؛
روابط عباسیان و سامانیان
سایت پژوهه، برگرفته از مقاله «معماری و هنر در زمان سامانیان»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۵/۰۱/۲۱.