معجم البلدان (کتاب)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
اندیشه تدوین فرهنگنامه جغرافیایی معجم البلدان برای یاقوت به
سال ۱۲۱۸ م/ ۶۱۵ ه. در مرو پدید آمد و رنگ خاص کتاب از اوضاعی که با تالیف آن پیوسته بود، بر ما معلوم میشود.
چنین رخ داد که یاقوت با امام
سمعانی ، پسر مؤلف
الانساب معروف، در مجلسی بود و از کلمه حباشه، نام محلی در جزیرة العرب، سخن رفت که در
حدیث آمده بود و یاقوت بر بنیان اشتقاق کلمه مدلل داشت که باید آن را با ضم «ح» خواند، ولی یکی از حاضران مصر بود که باید حباشه با فتح «ح» خوانده شود و یاقوت نتوانست مرجع موثقی به تایید نظر خود پیدا کند، و با آنکه کتابخانههای مرو در آن هنگام پر از مراجع بود، از یافتن شاهد ناتوان ماند. در این هنگام مصمم شد تا فرهنگ جغرافیایی را توضیح کند بلکه تلفظ درست آنها را نیز به دست دهد. بنابراین کتاب وی از نوع آن فرهنگهای لغوی است که از
قرن نهم به بعد با آن روبه رو شدهایم، و این نکته از کلمات خود یاقوت به هنگام وصف کتاب در مقدمه معلوم میشود که گوید: «کتابی است درباره نام شهرها و کوهها و درهها و دشتها و دهکدهها و جاها و وطنها و دریاها و رودها و برکهها و بتها». به همین جهت آن را معجم البلدان نامیده است.
با آنکه یاقوت راهی هموار در پیش داشت که بسیار کسان از پیش پیموده بودند، باز هم بیم آن داشت که به آن متهم شود که از تالیف فرهنگ هدف جغرافیایی صرف دارد، بدین جهت بیشتر از هر چیز کوشش دارد تا مطالب خود را با شواهدی از
قرآن و حدیث تایید کند. اشاره میکند که
آیات خالق و دلایل قدرت او بر همه
زمین گسترده است، از این رو در قرائت سفرنامهها و اطلاع از وضع شهرها فواید بزرگ هست و اندرزهای نکو، و مرد پارسا میباید که در اثنای سفر مشاهدات خود را به منظور فایده معاصران و نسلهای بعد یادداشت و تدوین کند. یاقوت از این نکته که اطلاعات جغرافیایی از لحاظ علمی نیز اهمیت دارد غافل نیست. به عقیده او نسخه برداران و روایتگرانی که نامها را بی دقت میپذیرند، غالبا آنها را به خطا ثبت میکنند، در صورتی که همه مردم به ضبط درست اعلام نیاز دارند. حاکمان و قانونگذاران باید از فتح هر
شهر به دست
مسلمانان خبر داشته باشند که چگونه انجام گرفته تا خراج شهر را تعیین توانند کرد. اهل حدیث باید علما و مجتهدان معروف هر ولایت را بشناسند. اطلاع یافتن از آب و هوا و اوضاع طبیعی برای طبیبان اهمیت دارد. منجمان نیز باید منازل نجوم را بدانند تا طالع بلاد را توانند دید. شاعران و عالمان لغت باید تلفظ نام مکانها و رودها و کوهها و چاهها را درست بدانند تا خطا نکنند و مضحکه مردم دانا نشوند. یاقوت شرحی را که در مقامات حریری آمده، که یکی از دانشمندان بزرگ دوران از تعیین محلی عاجز مانده بود، شاهد گفتار خود میگیرد.
همه این دلایل که یاقوت آورده در حد خود موجه است و بار دیگر تصوری از آن ملاحظات عملی که نوشتههای جغرافیایی را به نزد مؤلفان مسلمان پدید آورد و به کمال رسانید، به دست میدهد که البته یاقوت همه را یاد نمیکند.
در آخر مقدمه نام جغرافی شناسان سلف را بتفصیل میآورد، اما نباید پنداشت که نام همه مؤلفاتی را که مرجع وی بودهاند آورده است. سابقا بسیاری از آنها را نام بردیم و درباره بعضیشان فقط بر یاقوت تکیه داشتیم، زیرا متن آثاری که از آنها نقل کرده به جا نمانده است.
یاقوت مقدمه را با تحلیل کتاب و روش تالیف آن به سر میبرد؛ که روزن این قسمت را در تحقیقی که از آن یاد کردیم تا حدی روشن کرده است. یاقوت تقاضای کسانی را که به اصرار خواستار اختصار کتاب وی بودهاند با خشونت رد کرده و در این مورد به حکایتی از جاحظ در معایب اختصار کتب استشهاد میکند.
به دنبال مقدمه پنج باب هست که به منزله مدخل کتاب است. باب نخست از نظریات مختلف درباره شکل زمین بر اساس جغرافیای ریاضی که ماهیت آن را میشناسیم سخن دارد و خود او زمین را به شکل کره میداند، که فلک چون مغناطیس از هر طرف آن را میکشد. باب دوم از نظام تقسیم اقالیم گفت و گو دارد و ضمنا
بروج دوازده گانه و بلاد متعلق بدان و راههای عملی برای تعیین
قبله هر شهر را نیز یاد میکند. باب سوم در تفسیر اصطلاحات جغرافیایی است که از برید، فرسخ، میل، و عنوان ناحیهها چون اقلیم، کوره، ولایت، استان، رستاق، طسوج، جند، آباد، سکه، و
مصر گفت و گو میکند، آنگاه اصطلاحات جغرافیایی نجومی را چون طول، عرض، درجه، و دقیقه، و اصطلاحات مخصوص خراج و درآمد زمین را چون صلح، سلم، عنوة، خراج، فی ء،
غنیمت ،
صدقه ، خمس، و اقطاع شرح میدهد، باب چهارم فهرست بلادی است که مسلمانان گشودهاند به ترتیب خراجی که از هر یک وصول میشود. باب پنجم بحثی مقدماتی است در اخبار بلاد و مردم نواحی مختلف و طبقه بندی ممالک از لحاظ منزلت و اهمیت؛ که بابل به مقام اول است، سپس هند، آنگاه
چین ، بعد ترک، بعد روم. از پس این بابهای مقدمه وار که پنجاه صفحه کتاب را میگیرد فرهنگ به معنای دقیق آغاز میشود.
نام مکانها مانند فرهنگهای سابق به ترتیب ابجدی آمده، ولی فراموش نباید کرد که ترتیب کلمات وابسته به یک حرف گاه به خلاف سابق است. پس از نام، توضیحاتی مفصل درباره تلفظ آن با ذکر اختلاف قرائتها هست. غالبا یاقوت به توضیح منشا و اصل کلمه میپردازد و به عادت لغت شناسان عرب میخواهد کلمه را از مایه لغات عربی درآورد. جز در موارد استثنایی از اندیشه عربی نبودن آن غافل است و بحث لغوی معمولا با شواهدی از شاعران عرب که میتوان در کار تلفظ درست بر آنها تکیه کرد همراه است و گاه مقیاس تلفظ کلمه به کمک بحر و قافیه
شعر مشخص میشود. پس از آن طول و عرض مکان و
برج مخصوص آن معین میشود.
به دنبال آن، قسمت تاریخی است که از اصل محل جغرافیایی و کیفیت پیدایش و سکنه و نقش تاریخی آن بحث میکند و غالبا اخبار و داستانهای متعلق بدان را نیز همراه دارد. اگر نام محل در قرآن آمده شاهد آن نقل میشود. اگر مسلمانان آن را گشودهاند تاریخ فتح گفته میشود و تقریبا همیشه از نام دانشوران محل بخصوص
فقها و اهل حدیث و نام استادان و شاگردانشان سخن میرود. به علاوه، در بعضی از موارد یاقوت از جاها و شهرهایی که دیده گزارشی دقیق دارد. از بناهای مختلف، قلعهها، بندرها، و عادات و اخلاق قبایل و اقوام بتفصیل سخن میکند و از عجایب بلاد دور غافل نمیماند. ضمن سخن حکایات جالب و نکتهها و لطیفهها و اشعار منتخب و گهگاه قطعات یا رسائل کامل از مؤلفان سابق نقل میشود و یک مقاله مستقل ده و پانزده صفحهای به وجود میآید.
البته همه کلمات فرهنگ چنین مفصل نیست. قسمت لغوی همیشه هست ولی به هنگام سخن از محلی گمنام یا نامعروف طبعا قسمت تاریخی وجود ندارد. در این موارد قسمت نجومی نیز نیست و مشخصات و محل بتقریب معین میشود و گاه توضیح کلی کلمه با یک سطر به سر میرود.
گفت و گو از منابع فرهنگ یاقوت
ضرورت ندارد. در فصول پیشین مکرر از آن سخن داشتهایم و گفتهایم که وی همه مطالب جغرافیایی را که طی شش قرن روی هم انبوه شده بود فراهم آورد. با آنکه مؤلف
سلیقه لغوی دارد، اما این کتاب جامع چنانکه مکرر معلوم داشتهایم، به جغرافیای لغوی یا توصیفی بس نکرده شامل جغرافیای نجومی نیز هست و در آن زمینه از منابعی که گاه به جا نیست مطالبی به دست میدهد. هونیگمان این موضوع را در کتاب خویش راجع به
هفت اقلیم با دقت کامل روشن کرده و از بعض موارد فرهنگ نیز معلوم میشود. مثلا یاقوت از میان همه زیجها (یعنی جدولهای نجومی) به زیج ابو عون اسحاق بن علی توجه خاص داشته که برای کارشناس بزرگی چون نالینو شناخته نبوده و شباهت آن را با صورة الارض خوارزمی از روی قطعات منقول یاقوت اثبات کرده است. از اینجا توان دانست که یاقوت حتی در این زمینه که چندان مورد توجه وی نبوده منابعی به دسترس داشته که به ما نرسیده است.
مطالب یاقوت فوق العاده متنوع است و مانند نمایندگان
مکتب کلاسیک در عالم
اسلام محصور نمانده و نیز مانند نمایندگان مکتب لغوی برای مواضع جزیرة العرب اهمیت استثنایی قائل نشده و چنانکه دیدیم به جهان اسلام و شرق دور به یک شکل توجه کرده و این قضیه درباره اروپای شرقی و شمالی نیز صادق است. البته مشرق را بهتر از مغرب میشناسد، ولی از ناحیه اخیر نیز گاه اطلاعاتی میدهد که نمودار وسعت معرفت وی از اوضاع آنجاست. آماری مدلل داشته که یاقوت تنها مؤلفی است که قطعاتی از دو کتاب مفقود دو مؤلف سیسیلی را نگاه داشته، یکی ابو علی حسن (حدود
سال ۱۰۵۰) و دیگری ابن قطاع (متوفی به سال ۱۱۲۱/ ۵۱۵ ه.) که همه اطلاعات خود را درباره جزیره مذکور از آنها گرفته است. به عکس این، اطلاعات وی درباره ایتالیا نوعا خوب نبوده و همین قضیه چنانکه زیبولت گوید درباره کرس، لومباردی، کالابریا، مالت، و جز آن صادق است.
بجز فرهنگ بزرگ، دو کتاب جغرافی دیگر با نام یاقوت ارتباط دارد که پیش از فرهنگ چاپ شده بود و پس از آن بی ارزش شد: یکی، که پس از فرهنگ بزرگ و با هدفی خاص تالیف شده، عنوان کتاب المشترک وضعا و المتفرق صقعا دارد، یعنی فرهنگ جاهایی است که نام آن مشترک است. از عبارات خود یاقوت در مقدمه کتاب معلوم میشود که آن را از فرهنگ بزرگ استخراج کرده تا مراجعه به آن آسان باشد. مطالب کتاب بسیار مختصر است و همه استطرادهایی که مایه اعتبار منبع اصلی است افتاده و چون از پس فرهنگ بزرگ تالیف شده گاه مطالبی مختصر بدان افزوده شده که در فرهنگ بزرگ نیست. در این گونه موارد مراجعه بدان مفید تواند بود. مطالب آن از لحاظ تعداد مفصل است و یکهزار و نود و یک نام مربوط به چهار هزار و دویست و شصت و یک محل جغرافیایی در آن هست. کتاب دیگر که عنوان متکلفانه مراصد الاطلاع علی اسماء الامکنة و البقاع دارد و جوینبول متن آن را چاپ کرده کار یاقوت نیست، و مختصری از فرهنگ بزرگ است که یکصد سال بعد ظاهرا به وسیله شخصی به نام صفی الدین
عبد المؤمن بن عبد الحکم (متوفی به سال ۱۳۳۸/ ۷۳۹ ه.) فراهم شده و هنوز درباره مؤلف آن اختلاف هست. رنو، که متن چاپ شده را با دقت کامل مطالعه کرده، به این نتیجه رسیده که دست کم سه مختصر یا سه رونویس با یک عنوان وجود داشته که فقط یکی از یاقوت بوده که به ما نرسیده است. با توجه به نظر یاقوت درباره «مختصر نامهها» که در آخر مقدمه فرهنگ بزرگ آمده وجود تالیفی از این گونه متعلق به او مشکوک مینماید. رنو مختصر دوم را از عبد المؤمن مذکور میداند و سومی را به
سیوطی مشهور نسبت میدهد. کتاب اخیر در همین اواخر به دست آمده و جوینبول آن را در شش جلد چاپ کرده که مورد توجه بسیار شده تا آنجا که کار ووستنفلد را در مورد چاپ فرهنگ بزرگ به نسبت زیاد آسان کرده است و اکنون نیز از این جهت اهمیت دارد که میتوان نکات پیچیده فرهنگ بزرگ را به وسیله آن توضیح کرد. البته اضافات جوینبول بر کتاب مذکور همیشه مفید و پر ارزش خواهد ماند.
یاقوت ادیبی گسترده افق و نویسندهای پرکار و ذو فنون بود. بدون نیاز به گفت و گو از مؤلفات مفقود وی کافی است
معجم الادباء را یاد کنیم که به حجم و اهمیت از فرهنگ جغرافیایی (معجم البلدان) کمتر نیست، بلکه از لحاظ مطالب تاریخی و فرهنگی
جهان اسلام از آن برتر است. یاقوت را با محققی چون بیرونی، که در سطح جهانی است، یا جهانگردی از نوع مسعودی و مقدسی برابر نمیتوان گرفت، اما با قیاس به گروه جغرافی شناسان لغوی چون بکری، یاقوت نه فقط از لحاظ فراوانی و تنوع مطالب بلکه از لحاظ روش مستقل و هوشمندانه نیز از همه آنها سر است. به همین دلایل تالیف جغرافیایی او بحق ختم دوران پیش از حمله
مغول به شمار میرود و خود او را نیز به صف بزرگترین جغرافی شناسان آن دوران میتوان شمرد و فرهنگ وی تا به روزگار ما مرجعی موثق و بی مانند است.
نرم افزار قاموس، مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی.