مطالب نامعتبر تاریخ عاشورا
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
در قرون اخیر آثار بسیاری درباره قیام
حضرت سیدالشهدا (علیهالسّلام) نگاشته شده است که در این میان، برخی از آنها به دلیل شهرت مؤلفشان یا به سبب برخی از ویژگیها و امتیازات نگاشته، تاثیر بسزایی در
تبلیغ و ترویج برخی از گزارشهای سست و ضعیف، و در مواردی موهن، در تاریخ
عاشورا داشتهاند. البته مطالعه و بررسی درباره زمینهها، علل و عوامل نقل و ترویج گزارشهای نامعتبر و نادر در تاریخ نگاری عاشورا، پژوهش مستقلی را میطلبد؛ اما آنچه در این نگاشته مختصر میتوان به آن اشاره کرد، آن است که از
قرن پنجم به بعد، عاشورانگاری به تدریج رو به افول گذاشت. این امر معلول عواملی از قبیل دور شدن از منابع کهن این موضوع و به فراموشی سپردن تدریجی آنها از یک سو، و بی توجهی و حتی حذف عمدی آنها از طرف برخی از فرقههای مذهبی متعصب از سوی دیگر و اقبال و توجه ویژه
جامعه به آگاهی بیشتر درباره جزئیات و تفاصیل واقعه از سوی سوم بود. در نتیجه، نگارش آثار تحقیقی، جای خود را به نگاشتههایی با رویکردهای ادبی و اجتماعی داد که بیشتر متاثر از عواملی چون ذوق و سلیقههای شخصی و درونی مؤلفان، شرایط اجتماعی حاکم بر پدیدآورندگان آن آثار و توجه به
سلیقه و خواست مخاطبان و خوانندگان بود.
به تعبیر دیگر، از دوره یاد شده، مقتل نویسان و تاریخنگاران عاشورا از یک سو _به دلایلی که بیان شد_ به روایات و گزارشهای تاریخی کهن واقعه عاشورا کمتر توجه داشتند، و از سوی دیگر، به سبب عظمت این حادثه و شیفتگی جامعه
شیعه و حتی سنی برای افزودن به آگاهیهای خود درباره جزئیات این واقعه، زمینه را برای توسعه و شاخ و برگ دادن به برخی از اخبار این واقعه، فراهم دیده، بسته به
ذوق و تعهد و تخصصشان در این حوزه، به حوادث و رویدادهای این واقعه افزودند؛ تا آنجا که از قرن دهم به این سو با نگارش روضة الشهداء، این رویکرد شتاب خاصی به خود گرفت و در طول چهار قرن بعد، نگاشتههایی از قبیل منتخب طریحی، تظلم الزهرا قزوینی، مخرق القلوب نراقی، ادمعة الساکبه بهبهانی، معالی السبطین محمدمهدی حائری مازندرانی و تذکرة الشهداء
ملا حبیب الله شریف کاشانی و از همه مهمتر، اکسیرالعبادات
فاضل دربندی پای به عرصه وجود گذاشتند که چون نویسندگان آنها با بی توجهی به ریشهها و ابعاد سیاسی حادثه و بدون بررسی انگیزه و فلسفه قیام امام حسین (علیهالسّلام) و نتایج و آثار آن، بیشتر از دو زاویه ابتلا و آزمایش و نگاه کاملا عاطفی و احساسی _که
غم و اندوه، یکی از عناصر لازم و مهم این نوع نگاه است_ به این حادثه نگریستند، در روایت و برداشت خود از این حادثه بزرگ، چندان به مصادر کهن و درخور اعتماد تاریخی پایبند نماندند؛ بلکه آنچه بیشتر مورد عنایت و تاکید آنان بود، تدوین و تالیف یک اثر صددرصد عاطفی _احساسی و حزن آور و غم انگیز درباره این واقعه بود، تا مخاطبان و شنوندگان در مجالس روضه خوانی و سوگواری، هرچه بیشتر متالم و متاثر شوند، عزاداری کنند و
اشک بریزند. از این رو به کارگیری مضامینی از قبیل مصیبت، حزن و غم، غربت و بی کسی، تشنگی، اسارت، بلا و ابتلا در این گونه برداشت، بسیار رایج و در مواردی، مبالغه آمیز بوده است. البته در این میان آنچه به چنین برداشتی از تاریخ عاشورا، بیشتر دامن زد و آن را بیشتر مورد تاکید و تایید قرار داد، رویکرد سطحی و عوامپسند برخی از شاعران و تعزیه خوانان بود. البته بر اساس روایات بسیاری _که برخی از آنها در فصل چهارم از بخش اول این کتاب نقل میشود_
گریه و عزاداری در سوگ امام حسین (علیهالسّلام)، از بالاترین پاداشها برخوردار است؛ اما مشکل در اینجا بود که برخی از این مقتل نگاران برای رسیدن به چنان پاداشی، استخدام هر وسیلهای را روا دانستند؛ هرچند به قیمت نادیده گرفتن اخبار معتبر درباره این حادثه باشد؛ چرا که بسیاری از اخبار یاد شده با سلیقه و مذاق چنین برداشتی، ناهمگون بود و از تامین چنین هدفی، ناتوان.
به هر تقدیر، نگاه اجمالی به اسامی برخی از آثاری که در تاریخ عاشورا از
دوره صفوی به بعد و بیشتر در عصر قاجار نگاشته شده است، این ادعا را به خوبی تایید میکند؛ آثاری از قبیل: طریق البکاء، طوفان البکاء، عمان البکاء، محیط البکاء، امواج البکاء، ریاض البکاء، مفتاح البکاء، منبع البکاء، مخزن البکاء، معدن البکاء، مناهل البکاء، مجری البکاء، سحاب البکاء، عین البکاء، کنز الباکین، بکاء العین، مبکی العیون، مبکی العینین، المبکیات، بحر البکاء فی مصائب المعصومین، بحر الحزن، بحر الدموع، بحار الدموع، فیض الدموع، عین الدموع، سحاب الدموع، ینبوع الدموع، منبع الدموع، دمع العین، مدامع العین، مخازن الاحزان، بیت الاحزان، ریاض الاحزان، قبسات الاحزان، بحرغم، داستان غم، غمکده، ماتمکده، بستان ماتم، هم و غم، نشتر غم، کنزالمصائب، مجمع المصائب، وجیزة المصائب، اکلیل المصائب، ابتلاء الاولیاء و بلا و ابتلا در رویداد
کربلا.
اکنون در ذیل، چند کتاب مشتمل بر
مطالب نامعتبر در تاریخ عاشورا با ارائه برخی از گزارشهای نامعتبر و نادر آنها، شناسایی و معرفی میشوند. بسیاری از قضایای نه درخور اعتماد، یا تفاصیل و جزئیات و شاخ و برگهای اضافی، که با معیارهای تاریخ نگاری علمی نمیتوان آنها را قبول کرد، نخست در این منابع مطرح شده و سپس به کتابهای بعدی راه یافته و به تدریج در مقاتل و افواه رواج و
شهرت یافته است. بر این اساس به متفردات این کتابها نمیتوان اعتماد کرد. هنگام معرفی این چند کتاب، چند نمونه از متفردات آنها نیز نقل میشود.
کمال الدین
حسین بن علی واعظ کاشفی (۹۱۰ق)، استاد ادب پارسی و مؤلف کتاب روضة الشهداء، بلایا و مصائب انبیا را از آدم تا
پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) در این کتاب نگاشته و در ادامه، به مصائب امامان (علیهالسّلام) پرداخته است. در این میان، او بیش از نیمی از کتاب را به زندگی
امام حسین (علیهالسّلام) و واقعه عاشورا و حوادث پس از آن، اختصاص داده است؛ یعنی چهار باب آن (باب هفتم تا دهم) درباره امام حسین (علیهالسّلام) و خاندان و یارانش است.
فهرست ابواب مربوط به امام حسین (علیهالسّلام) چنین است:
باب هفتم: در مناقب امام حسین (علیهالسّلام) از ولادت آن حضرت و بعضی از احوال وی بعد از برادر؛
باب هشتم: در شهادت
مسلم بن عقیل بن ابی طالب و قتل بعضی از فرزندان او؛
باب نهم: در رسیدن امام حسین (علیهالسّلام) به کربلا و محاربه نمودن با اعدا و
شهادت آن حضرت با اولاد و اقربا و سایر شهدا؛
باب دهم: در وقایعی که
اهل بیت را بعد از واقعه کربلا پیش آمده و عقوبات مخالفان که مباشر (مرتکب) آن حرب (جنگ) شدند.
با توجه به آنکه کاشفی، مرام صوفیانه داشته، تحلیلی که از نهضت
عاشورا کرده، بر بنیاد تحمل درد و رنج توسط اولیای خداست؛ به این معنا که خدا با ایجاد واقعه کربلا، یکی از بندگان برگزیده خود را گرفتار رنج و بلا کرد تا او را به مقامات عالیه برساند؛ چرا که این یک سنت الهی است که همه اولیا و مقربان الهی باید از جام بلا بنوشند:
آن که در این بزم مقرب تر است جام بالا بیشترش میدهند
و ان که ز دلبر نظر خاص یافت داغ عنا بر جگرش مینهند
وی تا پایان کتاب، از ماهیت و ابعاد دیگر قیام عاشورا، به ویژه بعد سیاسی آن، هیچ سخنی به میان نیاورده است.
کاشفی این کتاب را به درخواست یکی از اعیان و سادات بزرگ
هرات با نام «مرشد بالله» معروف به «سید میرزا» در اواخر عمر خویش نگاشته است؛
یعنی زمانی که به واسطه کبرسن و دیگر موانع» نمیتوانسته «رایت فصاحت در بلاغت» بر افرازد.
تاریخ نگارش این اثر
سال ۹۰۷ (نه ۹۰۸) بوده است؛ چراکه خود گفته است: «از روز شهادت امام حسین (علیهالسّلام) تا تاریخ تالیف این کتاب که قریب به هشتصد و چهل و هفت سال است هرگاه که ماه
محرم نو شود...» . (از جمله اخیر دانسته میشود که این اثر پیش از محرم ۸۴۷، یعنی در سال ۸۴۶ نگاشته شده است که اگر به این تاریخ، ۶۱ سال افزوده شود، ۹۰۷ میشود، نه ۹۰۸ که بسیاری گفتهاند.)
درباره مذهب کاشفی، به یقین نمیتوان سخن گفت. چون نامش حسین، و زادگاهش
سبزوار بوده که از زمانهای دور، به
تشیع شهرت داشته است، شاید بتوان او را شیعه دانست؛ اما برخی قراین و شواهد، بر سنی بودن او دلالت دارد؛ از جمله سکونت طولانی وی در هرات، و ارتباط و دوستی با افرادی همانند امیرعلی شیرنوایی و
عبدالرحمن جامی که هر دو از صوفیان
نقشبندیه بودهاند و چنان که میدانیم این فرقه، تنها فرقهای است که
ابوبکر را سرسلسله خویش میداند. بنابراین اگرچه آن دو به اهل بیت علاقه بسیار داشتند، از رفض بیزار بودند.
از این رو میتوان گفت کاشفی سنی حنفی مذهب بوده است؛ چنانکه افندی از برخی فواید میرداماد، نقل کرده که کاشفی را
حنفی مذهب دانسته است.
کاشفی اطلاعات زیادی درباره منابع کتابش ارائه نکرده است و در نقل گزارشهای مهم، از ذکر منبع طفره رفته است. بسیاری از منابعی هم که معرفی کرده، نامشهور و نامعتبر است؛ چنان که افندی پس از آنکه به بهرهمندی کاشفی از منابع شیعی چون
عیون اخبار الرضا،
الارشاد،
اعلام الوری و کتاب الال ابن خالویه اشاره میکند، میافزاید: «اما بیشتر
روایات این کتاب و حتی همه آنها، از کتابهای غیرمشهور و حتی غیر قابل اعتماد، گرفته شده است». (علامه میرزا ابوالحسن شعرانی در دفاع از کاشفی و در جهت اثبات اعتبار روضه الشهداء مینویسد: «او مردی جامع، عالم و متبحر بود؛ در شهر هرات میزیست؛ معاصر صاحب روضه الصفا و امیرعلی شیر وزیر علم دوست بود. آن قدر کتب ادب و تواریخ و وسایل که آن وقت در هرات بود، در هیچ زمان در هیچ شهر فراهم نشد؛ از غایت
حرص و ولعی که وزیر مزبور به علم، مخصوصا به تواریخ داشت...» یادآوری میشود که در اینجا کثرت منابع و وسایل در آن زمان در هرات و دسترسی کاشفی به آنها، و حتی استناد او به بیش از چهل منبع در روضه الشهداء محل بحث و انکار نیست. آنچه در اینجا محل بحث است، مستندات کاشفی در بخش مقتل امام حسین (علیهالسّلام) و حادثه عاشورا از کتاب روضة الشهداء است. چنان که در متن آمده، او در این بخش، کمتر منابع گزارشهای خود را معرفی کرده (تا میزان اعتبار آنها سنجیده شود) و آنچه هم که نام برده، برای اثبات اعتبار آنها کفایت نمیکند؛ زیرا این منابع - چنان که از نام آنها پیداست - چندان معتبر نیستند و نمیتوان به آنها اطمینان کرد و منابعی مانند مقتل فارسی خوارزمی (نورالائمة) و مقتل ابوالمفاخر رازی که کاشفی از آنها نام برده، بیشتر در قالب
شعر بوده است و دقیقا معلوم نیست گزارشهای منثور آنها چقدر بوده است؛ جز اینکه این منقولات در منابع متقدم نیامده است.)
دلیل بی اعتباری این کتاب از لحاظ علمی، آن است که کاشفی برای ارائه گزارش این واقعه مهم، شیوه علمی تاریخ نگاری، که بنیاد آن بر منابع اصیل کهن تاریخی و
نقد و پالایش گزارشهای مربوط به این حادثه است، در پیش نگرفته است؛ بلکه به تعبیر یکی از محققان معاصر، روضه الشهداء کتابی تاریخی نیست، بلکه اثری ادبی و رمان تاریخی است.
که شرایط اجتماعی و علمی و فرهنگی حاکم بر روزگار حیات نگارنده، آن را فراهم ساخته بود. به تعبیر دیگر، این اثر محصول دورهای است که نقد و بررسی علمی در مراکز علمی و آکادمیک
ایران و ماوراءالنهر چندان وجود نداشته و متنهای ادبی _ داستانی همانند ابو مسلم نامهها و حمزه نامهها در دسترسی مردم بوده که با از بین رفتن متنهای یادشده، کتاب کاشفی جایگزین آنها شده است.
یکی از نویسندگان معاصر نیز درباره شیوه و ارزش تاریخنگاری این اثر، چنین نظر داده است: «روضة الشهداء پیش از آنکه کتابی تاریخی باشد، داستان پردازی تاریخی است و چون داستانپردازی است، تخیلی هم هست و چون نویسنده آن ادیب و انشاء نویس است، داستان آفرینی هم در آن مشاهده میشود».
پذیرش فراگیر و استقبال مناسب از چنین آثاری از سوی عامه مردم و حتی از سوی علما و دانشمندان، سبب شد تا این کتاب به سرعت جای خود را در محافل عزاداری شیعی و سنی باز کند؛ چندان که وعاظ و خطبا در ایران، در منابر و محافلی، مصائب
امام حسین و خاندانش را از روی این کتاب خواندهاند و تعبیر «روضه خوان» از این کتاب برای مجالس روضه خوانی، به عاریت گرفته شده است.
نکته آخر در این باره آنکه از این کتاب، نسخههای متعددی در کتابخانهها موجود است و این نگاشته، چندین بار تلخیص و به چند زبان ترجمه شده که برخی از ترجمههای آن، منظوم است.
۱. پیوستن ده هزار نفر از شامیان به فرماندهی عامر
بن طفیل به
ابن زیاد در حالی که به اتفاق مقتل نویسان و مورخان، هیچ سپاهی از
شام در
کربلا حضور نداشت.
۲. ذکر برخی از نامهای جعلی از قبیل زهیر
بن حسان اسدی، سامر، حجر حجار، حمادبن انس، وقاص
بن مالک، شریح
بن عبید، قیس
بن منبه،
هاشم بن عتبه، به عنوان اسامی افرادی در دو سپاه امام حسین (علیهالسّلام) و
عمر سعد.
۳. عروسی
حضرت قاسم بدون ذکر هیچ ماخذی.
به نظر میرسد مقتل نویسان بعدی، این قصه را از این کتاب گرفتهاند.
مؤلف المنتخب، فخرالدین
بن محمد بن علی طریحی (۹۷۹-۱۰۸۵ق) است. طریحی را عالمی فاضلی، فقیهی نبیل، محدثی جلیل القدر، دانشمندی ادیب، لغوی، شاعر، و از بزرگان علمای
امامیه معرفی کردهاند. او صاحب آثار و تالیفات متعدد علمی و شروح و تعلیقاتی بر بعضی از آثار علمای گذشته در موضوعات اصولی، فقهی، حدیثی، رجالی، و... است.
که یکی از آنها
مجمع البحرین و مطلع النیرین در شرح لغات و مفردات
قران و
حدیث است. این کتاب نظیر
النهایة فی غریب الحدیث والاثر تالیف
ابن اثیر، مجدالدین مبارک جزری (۵۴۴-۶۰۶ق) از علمای
اهل سنت به شمار میرود و در موضوع خود، اثری ارزنده و ماندگار، و در محافل علمی همواره مورد استفاده محققان است.
المنتخب را نمیتوان یک نگاشته تاریخی درباره زندگی امام حسین (علیهالسّلام) یا تاریخ قیام عاشورا یا مقتل سیدالشهداء (علیهالسّلام) دانست؛ بلکه مجموعهای از روایات و مراثی حزن برانگیز و گریه آور است که در قالب نثر خطابی و شعر سامان یافته است. بیشتر مباحث این کتاب، درباره امام حسین علیهالسّلام و پارهای از آنها درباره برخی امامان دیگر است و به صورت
جنگ و کشکول، تدوین و نگارش یافته است. این اثر، دارای دو جزء و هریک، دارای ده مجلس و هر مجلس، شامل چند باب است. در هر مجلس و هر باب، مباحثی متعدد و بی ارتباط باهم مطرح شده است. وی در نگارش این کتاب بر نقلیات کتاب روضة الشهداء کاشفی اعتماد کرده و بسیاری از
مطالب نادرست را از کتاب یادشده نقل کرده است. طریحی برخلاف سایر آثارش، در نگارش این کتاب، دقت علمی به خرج نداده است. (طبق نقل بعضی از علمای مطلع ساکن
نجف اشرف، مرحوم طریحی، این کتاب را در دوران جوانی، هنگام اقامت در روستای طریح، و پیش از ورود به
حوزه علمیه نجف و کسب مراحل عالی علمی، نوشته بود و بعدها راضی به رونویسی و نشر آن نبود؛ اما دیگر فایده نداشت و ذاکران، آن را رونویسی میکردند و جمع آوری آن ممکن نبود. طبق این نقل، از نوادگان او، دو روحانی فاضل به نامهای شیخ عباس و شیخ عبدالمولی در حوزه نجف بودند. و شیخ عباس، به تدوین منتخب در دوران جوانی جدش در طریح تاکید داشت.) مرحوم
محدث نوری، یکی از عوامل راه یافتن
مطالب دروغ و بی اساسی در مقاتل را، تسامح علما در این زمینه دانسته، آن را چنین معرفی میکند: «استقرار سیره علما در مؤلفات خود بر نقل اخبار ضعیفه و ضبط روایات غیرصحیحه، در ابواب فضایل و قصصی و مصائب، و مسامحه ایشان در این مقامات، خصوص مقام اخیر، چنان که مشاهد و محسوس است».
متن کتاب، نشانگر آن است که وی ابتدا
مطالب آن را در ایام محرم در محافل و مجالس روضه خوانی میخوانده و سپس آن را در قالب مجالس نگاری، سامان داده است. اندیشمندان و حدیث شناسان، بر مؤلف این کتاب به سبب نقل گزارشها و نقلیات غیرمعتبر و بی اساسی، خرده گرفتهاند.
با این وجود، این اثر جایگاه خود را به خوبی در میان روضه خوانان باز کرده و بسیاری از نقلیات آن، در مقاتل بعدی منعکس شده و در قرون اخیر، زمینه تحریفات بسیاری را در مقتل خوانی امام حسین (علیهالسّلام) فراهم ساخته است.
۱. آمار هفتادهزار نفر برای سپاه عمر سعد؛
۲. انتساب جمله اسقونی شربة من الماء
به امام حسین (علیهالسّلام)، در حالی که در منابع معتبر نقل نشده است؛
۳. عروسی حضرت قاسم؛
۴. کشته شدن ده هزار نفر از سپاه دشمن به دست امام حسین (علیهالسّلام) که چون تعداد لشکریان بسیار بودند، این تعداد کشته در سپاه آنان شکاف ایجاد نکرد؛
۵. قصه ساربان امام و جنایت شرمآور او نسبت به بدن مطهر آن حضرت در شب یازدهم محرم؛
۶. گزارش قصه شیر گریان بر
امام.
چنان که پیشتر اشاره شد، به سبب قدمت و اعتبار اخبار و گزارشهای
ابومخف درباره حادثه
کربلا، از قرن ششم به بعد، برخی از اخبار جعلی و سست به این مورخ نسبت داده شده است که هیچ اثری از آنها، در منابع معتبر که به نقل گزارشهای ابومخنف پرداختهاند، وجود ندارد. جعل اخبار دروغین و سست و بی محتوا و انتساب آن به ابومخنف در قرون بعدی تا آنجا پیش رفت که برخی در قرون اخیر، به نگارش کتابی با نام مقتل الحسین المشتهر بابی مخنف دست یازیدهاند و آن را به این مؤلف بزرگ نسبت دادهاند.
۱. گزارش اخبار مقتل از ابومخنف و او از
هشام و او از پدرش
محمد بن سائب کلبی! در حالی که
هشام شاگرد ابومخنف است و او از ابومخنف روایت میکند؛
۲. گزارش بازگشت امام حسین (علیهالسّلام) از راه کربلا به
مدینه، هنگام شنیدن خبر کشته شدن مسلم و
هانی، و پناه بردن حضرت به قبر جدش
پیامبر و گریه کردن وی در آنجا،
که هیچ سند تاریخیای، آن را تایید نمیکند؛
۳. سوار شدن امام (علیهالسّلام) بر هفت اسب و فرود آمدن از آنها به سبب توقف و نرفتن آنها به سوی
کربلا،
که به این صورت در هیچ مقتلی نیامده است؛
۴. جریان کشته شدن طرماح
بن عدی در کربلا
با آنکه وی در کربلا حضور نداشت؛
۵. انتساب برخی از گفتهها به حضرت زینب همانند: «لیتنی کنت قبل هذا الیوم عمیاء و...» هنگام شهادت
حضرت علی اکبر،
که با شان و مقام و
صبر آن بانوی بزرگ سازگار نیست؛ ۶. و افزون بر اینها، ۲۵
تحریف یا تصحیف فاحش دیگر که در مقدمه وقع الطف آمده است.
مؤلف این کتاب، رضی
بن نبی قزوینی (زنده تا ۱۱۳۴ق) است. تاریخ تالیف آن،
سال ۱۱۱۸ قمری است. نگارنده در مقدمه کتابش گفته است که این اثر، شرح کتاب ملهوف
سید بن طاووس است و بیشتر مآخذ آن، منابع
بحار الانوار از قبیل ملهوف، مجالس (امالی)
شیخ صدوق، ارشاد شیخ مفید، منتخب طریحی،
مثیر الاحزان،
مقاتل الطالبیین، مناقب آل
ابی طالب، تسلیة المجالس سید
محمد بن ابی طالب حسینی است.
این کتاب، همانند ملهوف، در سه مقدمه و سه مسلک و خاتمه سامان یافته است که هر مسلک و خاتمه، دربردارنده چند مجلس است:
مقدمه نخست: برخی از معجزات و کرامات و مکارم اخلاقی و احتجاجات امام حسین؛
مقدمه دوم: برخی از
روایات در فضیلت گریستن و تباکی بر آن حضرت و دیگر
ائمه؛
مقدمه سوم: در روایات وارده در آداب عزاداری، به ویژه در
تاسوعا و
عاشورا؛
مسلک اول: در امور پیش از
جنگ، که شامل شش مجلس است؛
مسلک دوم: در حوادث کربلا و شهادت امام حسین (علیهالسّلام) و یاران حضرت، که دارای چهار مجلس است؛
مسلک سوم: اسارت اهل بیت (علیهالسّلام) و رفتن به کوفه و شام، گزارش حضور اهل بیت (علیهالسّلام) در روز اربعین در کربلا و بازگشت آنان به
مدینه، که دارای چهار مجلس است؛
خاتمه کتاب بیش از ۱۶۰ صفحه و شامل مباحثی همانند رجعت امام حسین (علیهالسّلام) در عصر حضرت حجت عجّلاللهفرجهالشریف عقوبت و عذاب کشندگان امام حسین (علیهالسّلام)، قیام مختار و موضع حاکمان اموی و عباسی در برابر قبر امام حسین (علیهالسّلام) است.
واعظ تبریزی خیابانی افزون بر آنکه بر برخی از گزارشهای این کتاب خرده گرفته و مؤلف آن را به سبب نقل چنین اخباری سرزنش کرده، گفته است که برخی از استنساخ کنندگان، در آن دست برده، دخل و تصرفهایی کردهاند.
۱. مجروح شدن طرماح
بن عدی در روز
عاشورا و گزارش او،
در حالی که طرماح در کربلا حضور نداشته است؛
۲. نقل گزارش منتخب طریحی درباره کشته شدن ده هزار نفر از سپاه دشمن به دست امام حسین (علیهالسّلام) و توجیه و تایید آن؛
۳. زبان حال ذلیلانه و مرثیه بیاساس
زنان اهل بیت بر بالین امام.
مؤلف این کتاب، ملا آقا
بن عابد
بن رمضان
بن زاهد شیروانی دربندی حائری، معروف به فاضل دربندی (۱۲۸۵ یا ۱۲۸۶ق)
است. دربندی را «شیخ فقیه نبیه، متکلم محقق مدقق، جامع معقول و منقول، عارف به
فقه و اصول»
معرفی کردهاند. دربندی در این کتاب، به تفصیل به تشریح و تبیین حادثه عاشورا پرداخته است. او این اثر را در ۴۴ مجلس و دوازده مقدمه و یک خاتمه (که خاتمه نیز دارای سه مجلس است) نگاشته است. مدت نگارش این اثر، هجده ماه و تاریخ پایان نگارش آن، روز
جمعه، پانزدهم
ذیقعده سال ۱۲۷۲ قمری بوده است.
این کتاب دارای ویژگیهایی است که در این میان، سه ویژگی آن برجسته به نظر میرسد:
۱. تحلیلی بودن آن: مؤلف این کتاب، تنها به تدوین اخبار و توصیف وقایع نپرداخته است؛ بلکه به سبب آشنایی با
حکمت و معقولات، و داشتن ذهنی خلاق و نقاد، در مواردی به تحلیل گزارشها و کیفیت جمع بین اخبار معارض نیز پرداخته است.
۲. ضعیف و خرافه آمیز بودن بسیاری از
مطالب آن: نویسنده در این اثر، افزون بر آنکه گزارشهای نادر و دور از واقعیت و در مواردی، خرافه آمیز نقل کرده، دست به توجیه آنها زده و دلایلی برای درستی آنها، بیان کرده است.
۳. مفصل بودن آن: این کتاب تا عصر خود، مفصلترین کتاب در
تاریخ عاشورا بوده است و تا آن تاریخ، نگاشتهای به این تفصیل، فراهم نشده بود.
اما درباره خود مؤلف، مرحوم
محدث قمی مینویسد:
در مقام اخلاص کیشی نسبت به حضرت سیدالشهدا ارواحنا فداه و در اقامه مصیبت و تعزیت و سوگواری آن مظلوم، بی اختیار بوده؛ به نحوی که در بالای منبر، از شدت گریه، غش میکرده و بی اختیار عمامه بر
زمین میزده و گریبان چاک میکرده و نقل شده در روز عاشورا لباس خود را از بدن میکند و لنگ میبست و خاک بر سر میریخت و گل به بدن میمالید و به همان هیئت بر
منبر میرفت.
سخن دربندی درباره چگونگی بهرهگیری وی از کتابی که متعلق به یکی از روضه خوانان معاصر خود به نام سید جعفر بوده، در واقع بیانگر اساس سست و بیپایه او در نقل گزارشهای مربوط به تاریخ عاشور است.
این اثر به سبب داشتن اخبار و گزارشهای سست و بی اساس، از همان آغاز هدف
نقد و خردهگیری معاصران نویسنده و اندیشمندان بعدی قرار گرفته است؛ چنان که حدیث شناسان و اندیشمندانی همانند محدث نوری،
تنکابنی،
آقا بزرگ تهرانی،
سید محسن امین و استاد مطهری
بر این کتاب، ایرادهای بسیاری گرفتهاند.
به گزارش آقا بزرگ تهرانی، دربندی خود، این کتاب را از فصل «مقام وحدة الحسین» به بعد در سیزده باب (که هر باب شامل چند مجلس است) ترجمه، و به نام ناصرالدین شاه، سعادات ناصری نام گذاری کرد که بارها چاپ شده است.
همچنین شخصی به نام میرزامحمد حسین
بن علی اکبر این کتاب را به فارسی برگرداند و با عنوان انوار السعادة فی ترجمه اسرارالشهادة در تبریز چاپ کرد.
به سبب عربی بودن متن اسرار الشهادات و تفصیل آن، دربندی بعدها مقتلی مختصر و فارسی با نام سرمایه
ایمان و جواهر ایقان در ترجمه و شرح اسرارالشهادت
نوشت که این نیز چاپ شده است.
شایان توجه است که چاپ قدیم اکسیر العبادات،
مطالب خلاف واقع بیشتری دارد؛ اما در چاپ و تحقیق جدید آن، برخی از این گونه
مطالب، حذف شده است. (دربندی آمار سپاه دشمن را به نقل از مقتل
ابن عصفور بحرانی، ۴۶۰ هزار نفر گفته که ۳۳۰ هزار نفر آن به دست امام حسین (علیهالسّلام)، ۲۵ هزار نفر (غیر از مجروحان) به دست
حضرت عباس، و ۲۵ هزار نفر دیگر به دست سایر
بنی هاشم کشته شدند و از لشکر عمر سعد تنها هشتادهزار نفر باقی ماند. این گزارش در چاپ جدید حذف شده است.)
صرف نظر از اساس نادرست و غیرعلمی نویسنده، از کتابی با این گستردگی، با توجه به سرعت در تالیف آن، که گفته شده در هجده ماه نوشته شده است، و با توجه به امکانات اندک آن روزگار در شناسایی منابع معتبر، تا چه رسد به گزینش و استفاده از آنها، نمیتوان انتظار دقت و موشکافی علمی در گزینش صحیح و ارائه گزارشهای معتبر در نقل حادثه عاشورا داشت.
چنان که اشاره شد، این اثر گزارشهای نادرست، موهن، عجیب و افسانهای بسیاری دارد؛ چندانکه گزارش فهرستوار آنها، خود چند صفحه را در برمیگیرد و از حوصله این نوشتار خارج است. از این رو تنها به ذکر چند نمونه اکتفا میکنیم:
۱. گزارش ناپذیرفتنی کیفیت خروج امام حسین (علیهالسّلام) به همراه خاندانش از مدینه با موکب مجلل و با شوکت و با چهل محمل حریر و دیباج همانند حاکمان و پادشاهان؛
۲. گزارشی افسانهای و خیالی آمار لشکر عمر سعد بالغ بر یک میلیون و ششصدهزار نفر
و در جای دیگر، ۴۶۰ هزار نفر و کشته شدن ۳۳۰ هزار نفر از آنان به دست امام حسین (علیهالسّلام) و ۲۵ هزار نفر به دست حضرت عباس (به جز مجروحان) و ۲۵ هزار نفر به دست دیگر
بنی هاشم و جان سالم بدر بردن تنها ۸۰ هزار نفر از آنان
وی در جای دیگر، تعداد کشتههای دشمن را به دست امام حسین (علیهالسّلام)، به چهارصدهزار نفر و تعداد سپاه را به پانصدهزار نفر رسانده است؛
۳. هفتاد
یا ۷۲ ساعت بودن روز عاشورا،
۴. نام بردن از افرادی به عنوان یاران امام حسین (علیهالسّلام) یا افراد سپاه عمر سعد که در هیچ منبع معتبری نام آنان یافت نمیشود، از جمله عبدالله
بن شقیق،
اسحاق
بن مالک اشتر
کثیربن یحیی انصاری،
مارد
بن صدیف تغلبی،
غلامی به نام مبارک،
مسعود
هاشمی و...
۵. قصه ساربان امام و جنایت او نسبت به بدن مطهر آن حضرت (علیهالسّلام) در شب یازدهم محرم.
محمدباقر بهبهانی (۱۲۸۵ق) نویسنده این کتاب است. وی زندگانی
ائمه (علیهالسّلام) را در چند جلد نگاشته است که دو جلد آن (جزء چهارم و پنجم) در چهارده فصل، به
امام حسین (علیهالسّلام) و عاشورا اختصاص دارد. او از شاگردان و مریدان فاضل دربندی بوده و در این کتاب با تعبیر (قال الفاضل) از او نقل کرده است.
واعظ تبریزی خیابانی، از این نویسنده ستایش کرده و به نقل از شیخ
محمود عراقی در کتاب دارالسلام فی من فاز بسلام الامام درباره او گفته است: «ذکر مصائب مینمود؛ به طوری که در آن عصر و بلد (نجف) متعارف بود. از کتابهای مقتل فارسی مثل روضة الشهداء و محرق القلوب (محرق القلوب تالیف مرحوم ملامهدی نراقی (۱۲۰۹ یا ۱۲۱۱ق)، پدر
ملا احمد نراقی مؤلف معراج السعادة (در اخلاق اسلامی) است. مرحوم
ملامهدی نراقی در عصر خود از علمای بزرگ و طراز اول
شیعه در
ایران بوده و آثار علمی متعددی دارد. فرزندش ملااحمد نیز در
علم و فضل و وارستگی راه پدر را رفته است. در
سال ۱۳۸۱ شمسی نکوداشتی برای این دو فاضل نراقی در
حوزه علمیه قم برگزار گردید و تعدادی از آثار آنها احیا و تجدید چاپ شد. برخلاف سایر آثار مرحوم ملامهدی، محرق قلوب در مقتل، از دقت علمی برخوردار نیست و شامل
مطالبی بی اساسی و ضعیف و نپذیرفتنی میباشد. چنانکه هدف انتقاد مرحوم محدث نوری قرار گرفته است این کتاب، به زبان فارسی و مفصل است و دارای دو مقدمه و بیست مجلس میباشد.)
و مانند اینها کتابی به دست میگرفت و میخواند و چون
نیت خالص بود، تاثیری تمام مینمود.
بهبهانی، در نقل گزارش عاشورا، از کتاب منتخب طریحی بسیار بهره برده است. منابع دیگر او عبارتاند از:
بحار الانوار،
عوالم العلوم، تظلم الزهراء، مسند البتول، تذکار الحزین،
جامع الاخبار، نور العین، مهیج الاحزان، معدن البکاء او المصائب، مقتل منسوب به ابو مخنف و تفسیر منصوب به
امام عسکری (علیهالسّلام) برخی از نمونهها:
۱. سخنان امام حسین (علیهالسّلام) پس از شهادت حضرت عباس و
طلب آب برای طفل شیرخوار، و اجابت
حضرت علی اکبر برای آوردن آب؛ در حالی که مسلم است علی اکبر پیش از حضرت عباس شهید شده بود.
۲. نقل گفت وگوی امام حسین (علیهالسّلام) با سکینه درباره شهادت حضرت علی اکبر و امر کردن سکینه به صبر و انتساب همه اینها به آثار
شیخ مفید ؛
در حالی که در آثار شیخ مفید چنین
مطلبی نیست؛
۳. باقی ماندن جنازه حضرت عباس در محل شهادتش به علت کثرت جراحات پیکر او، تا جایی که امام حسین (علیهالسّلام) به نتوانست او را به محل جنازههای شهدای دیگر ببرد.
در حالی که چنین
مطلبی در هیچ یک از منابع معتبر نیامده است.
کتاب
ناسخ التواریخ یک دوره تاریخ جهان از حضرت آدم تا عصر مؤلف است که محمدتقی سپهر (۱۲۱۶_۱۲۹۷ق) آن را نگاشته است. او به دستور
محمد شاه قاجار (سومین شاه سلسله قاجار) و با حمایت
حاج میرزا آقاسی (صدراعظم
محمد شاه) به نگارش تاریخ مفصل
جهان همت گماشت. او این کار مهم را در سال ۱۲۵۸ قمری در اواسط سلطنت
محمد شاه آغاز کرد و تالیف دو جلد اول آن به قطع رحلی تا سال ۱۲۶۳ قمری طول کشید.
کتاب ناسخ التواریخ در چهار دوره تنظیم یافته است:
دوره اول از هبوط
آدم (علیهالسّلام) تا
هجرت پیامبر
اسلام (دو جلد)، جلد اول از هبوط تا ولادت
حضرت عیسی، و جلد دوم از ولادت حضرت عیسی تا هجرت
پیامبر اسلام؛
دوره دوم: از هجرت رسول خدا به بعد (۶ جلد):
جلد اول: تاریخ و سیره پیامبر از سال اول هجرت تا سال یازدهم؛
جلد دوم: تاریخ خلفا مشتمل بر شرح خلافت
ابوبکر و عمر و عثمان و شرح حال
صحابه؛
جلد سوم: شرح حال
حضرت علی (علیهالسّلام)؛
جلد چهارم: شرح حال
حضرت فاطمه (علیهالسّلام) ؛
جلد پنجم: شرح حال
امام مجتبی (علیهالسّلام)؛
جلد ششم: شرح حال امام حسین (علیهالسّلام)؛
دوره سوم: که به دستور
ناصرالدین شاه به تالیف آن پرداخت، شامل تاریخ قاجار است (سه جلد).
دوره چهارم: تاریخ زندگانی ائمه اطهار (علیهالسّلام)، هرچند محمدتقی سپهر قصد داشت برای هر کدام از امامان معصوم (علیهالسّلام) کتاب مستقلی بنویسد، اجل به او مهلت نداد. پس از او یکی از دو فرزندش به نام عباسقلی خان که او را سپهر ثانی میخواندند، به تکمیل کار پدر پرداخت و در عصر
مظفرالدین شاه (۱۳۱۴-۱۳۲۴ق) کتابهای زیر را به عنوان دوره چهارم ناسخ تالیف کرد:
- ناسخ التواریخ، طراز المذهب در شرح حال
حضرت زینب (علیهالسّلام) ؛
- ناسخ التواریخ، تاریخ زندگانی
امام زین العابدین (علیهالسّلام) ؛
- ناسخ التواریخ، تاریخ زندگانی
امام موسی کاظم (علیهالسّلام) (سه جلد).
پس میتوان گفت که ناسخ التواریخ در چاپ اول، شانزده جلد به قطع بزرگ رحلی بود که یازده جلد آن را محمدتقی سپهر نوشته بود و پنج جلد آن را پسرش عباسقلی خان تالیف کرد.
محل بحث ما در اینجا، جلد مربوط به زندگانی و شهادت امام حسین (علیهالسّلام) است.
۱. گزارش پراکنده شدن سپاه امام حسین (علیهالسّلام) در شب عاشورا و ماندن تنها خویشاوندان و خاصان حضرت
در حالی که چنین ادعایی با هیچ یک از مستندات تاریخی، سازگار نیست؛
۲. گزارش افسانهای طرماح
بن عدی از بازگشت سر امام (علیهالسّلام) به تن و دیدن پیغمبر در قتلگاه و..
با اینکه طرماح در
کربلا حضور نداشت و تنها در میانه راه با امام دیداری داشت و پیش از آنکه خود را به کربلا برساند، خبر شهادت امام را شنید و برگشت؛
۳. قصه ساربان امام و جنایت او که پیشتر از بعضی مقاتل تحریف گستر دیگر نیزنقل شد.
مؤلف این کتاب، آیتالله ملاحبیب الله شریف کاشانی (۱۳۴۰ق) از علمای برجسته عهد
قاجار است که تالیفات بسیاری در علوم مختلف دارد که یکی از آنها، کتاب مفصل تذکرة الشهداء در تاریخ عاشوراست. آثار علمی به جا مانده از مرحوم
آیتالله شریف کاشانی، که در سالهای اخیر تعدادی از آنها با همت بعضی از بازماندگانش احیا و تجدید چاپ شده، بیانگر رتبه بالای علمی او است. برخلاف سایر آثار علمی آیتالله شریف کاشانی که نوعا از دقت و عمق علمی برخوردارند. تذکرة الشهداء دارای برخی گزارشهای ضعیف و مخدوش است. چنان که پیشتر در معرفی منتخب طریحی گفته شد، گویا علت عدم دقت برخی از بزرگان علمی در نقل اخبار مربوط به مقتل، تسامح آنان در این مقوله بوده که مثل سایر علوم و مقولهها، آن را در خور دقت و بررسی علمی نمیدانستند. بر اساس گفته مؤلف، او این کتاب را در
سال ۱۳۰۶ قمری، یعنی در۴۴ سالگی، برای مرثیه خوانان، مداحان و توده مردم نگاشته است.
۱. حضور چهارصد نفر از مفتیهایی که فتوا به قتل امام حسین (علیهالسّلام) داده بودند در کربلا؛ از جمله ظفر
بن ملجم، و انداختن عصا به سوی امام (علیهالسّلام) به جای استفاده از
نیزه و
شمشیر؛
۲. نشان دادن سپر خونین
حضرت عباس به مادرش
ام البنین توسط حضرت زینب، و بیهوش شدن وی در مدینه،
۳. درخواست سکینه از پدرش امام حسین (علیهالسّلام) به هنگام وداع، که از اسب پیاده شود و او را همانند یتیمان نوازش کند که حضرت پذیرفت و او را در میان خیمه گاه و میدان در آغوش نشاند و نوازش کرد؛
در حالی که این داستان در هیچ یک از منابع قدیمی نیامده است؛
۴. دادن یک رشته مروارید از سوی امام حسین (علیهالسّلام) به یکی از لشکریان دشمن، به این سبب که هنگام بیرون آمدنش از خانه، دختر آن دشمن به او گفته بود که از این سفر برایش سوغات بیاورد؛
۵. خودداری
ذو الجناح از راه رفتن، هنگام سوار شدن امام بر آن، و حرکت با این شرط که حضرت در قیامت بر او سوار شده، امت گناهکار را
شفاعت کند
پاره کردن بند
قنداق توسط طفل شیرخوار و خود را از
گهواره به زمین انداختن، هنگام شنیدن صدای یاری خواستن امام حسین
هیچ یک از این موارد، مستند تاریخی ندارد.
محمدمهدی حائری مازندرانی (۱۳۰۰-۱۳۸۵ق) مؤلف کتاب معالی السبطین فی احوال السبطین الحسن و الحسین (علیهالسّلام)، هر چند این کتاب را در شرح حال امام حسن (علیهالسّلام) و امام حسین (علیهالسّلام) نگاشته، بیشتر آن را به زندگی امام حسین اختصاص داده است. او در نگارش این اثر، از منابع ضعیف و غیر قابل اعتماد، از جمله روضة الشهداء، منتخب طریحی، مقتل الحسین (علیهالسّلام) منسوب به ابومخنف، مدینه المعاجز، ناسخ التواریخ، اسرار الشهادات، تظلم الزهراء و... بهره برده و ناگزیر تحریفات بسیاری در نگاشته او راه یافته است.
۱. نسبت دادن سخن «لیتنی کنت قبل هذا الیوم عمیاء...» به حضرت زینب هنگام روبه رو شدن با جنازه
حضرت علی اکبر؛
۲. حضور لیلا در کربلا و خارج شدن وی از خیمه با پا و سر برهنه هنگام شهادت علی اکبر
در صورتی که هیچ سند تاریخی قدیمی درباره حضور او در
کربلا وجود ندارد؛
۳. اینکه شمر سر امام (علیهالسّلام) را از قفا برید؛ چون حضرت به شمر گفت که شمشیر جای بوسیدن
پیامبر را نخواهد برید، و چون شمر هر رگ و استخوانی را از سر حضرت قطع میکرد، امام میگفت: «واجداه، وا ابالقاسماه...»
۴. قصه ساربان امام و جنایت او نسبت به بدن مطهر حضرت در شب یازدهم محرم.
این کتاب منسوب به ابراهیم
بن محمد بن ابراهیم
بن مهران شافعی اشعری، معروف به
ابواسحاق اسفراینی (۴۱۷ یا ۴۱۸ ق) است. این اثر بدون فصلبندی و عنوانبندی است. نویسنده برای گزارشهای خود سند ارائه نکرده و تنها هر گزارش را با تعبیر «قال الراوی» آغاز کرده است. از این رو سبک نگارش آن شبیه داستان و عامه پسند است. برخی از محققان بر این باورند که کتاب یادشده، ساختگی و منسوب به اسفراینی است؛ چراکه اسلوب نگارش آن با نوشتههای
قرن چهارم، سازگاری ندارد.
در تایید این سخن، اضافه میکنیم که در متن کتاب عبارتی درباره محل دفن سر امام حسین (علیهالسّلام) وجود دارد که گمان متاخر بودن این اثر را به یقین تبدیل میکند و آن عبارت این است: «وروی عن طائفة الفاطمیة الذی (الذین) حکموا مصر، ان الراس وصلت الیهم ودفنوها فی مشهد (المشهد) المشهور»
بر اساس گزارش مورخان تاریخ فاطمیان، انتقال سر از عسقلان به
مصر و دفن آن در قاهره مصر و ساختن بنای باشکوه بر آن، پس از سال ۵۴۸ بوده است؛
یعنی ۱۳۰ سال پس از
مرگ اسفراینی! گزارش شده است که طلائع
بن رزیک، وزیر شیعی خلیفه فاطمی، فائز بالله، پس از انتقال سر به قاهره در سال ۵۴۹، بنای باشکوهی بر آن ساخت.
اما درباره اعتبار و ارزش گزارشهای این کتاب، باید گفت: بسیاری از گزارشها و
مطالب آن ضعیف، جعلی و سخیف است و نزد محققان، هیچ اعتباری ندارد؛ چنان که
شهید قاضی طباطبایی این کتاب را از کتب بسیار ضعیف و غیرقابل اعتماد
و «مجعول و ضعیف و مجهول المؤلف»
دانسته و بر این باور است که «مقتل اسفراینی پر از جعلیات و نقلیات قصه سرایان است».
نکته آخر آنکه اگر در انتساب این کتاب به اسفراینی تردید نکنیم، باید دانست که او یک سنی اشعری مسلک، و به اعتقاد
صاحب بن عباد، یک آتش سوزانده بوده است.
از این رو نمیتوان به
مطالب این کتاب اعتماد کرد.
۱. آمدن گروهی از فرشتگان و نیز جنیان مؤمن نزد
امام حسین (علیهالسّلام) که برای یاری، هنگام خروج حضرت از
مدینه و نپذیرفتن امام، که هیچ مستند تاریخی ندارد؛
۲. گزارشهای نادرست و محرف از جریان قیام
مسلم در
کوفه، از جمله عدم اقدام مسلم به ترور ابن زیاد در خانه هانی (پس از پیشنهاد این امر توسط هانی) به این علت که یک منادی، او را از این کار بازداشته است
و کشته شدن ۱۱۰۰ نفر از سپاه ۱۸۰۰ نفری ابن زیاد توسط مسلم در درگیری کوفه پیش از دستگیری مسلم.
۳ کشته شدن ۱۶۰۰ نفر به دست امام حسین (علیهالسّلام) در روز
عاشورا.
پیشوایی، مهدی، مقتل جامع سیدالشهداء، ج۱، ص۱۱۲_۱۳۷.