• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

مصقله (مفردا‌ت‌نهج‌البلاغه)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف





مَصْقَلَه (به فتح میم و قاف و لام) از واژگان نهج البلاغه، فرماندار حضرت علی (علیه‌السلام) در اردشیر خرّه (فیروزآباد شیراز) که به طرف معاویه گریخت و حضرت در کوفه خانه او را خراب کرد. حضرت علی (علیه‌السلام) بعد از اطلاع از فرار او، در کلامی فصیح و بلیغ که در خطبه ۴۴ آمده از این واژه استفاده نموده است.



مَصْقَلَه فرماندار حضرت علی (علیه‌السلام) در اردشیر خرّه (فیروز آباد شیراز) که به طرف معاویه گریخت و حضرت در کوفه خانه او را خراب کرد.
ماجرا از این قرار بود که مردی بنام خرّیت بن راشد از «بنی ناجیه» در صفین از یاران امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) بود، بعد از جریان حکمین از خوارج شد و بر علی (علیه‌السلام) شورید و در اطراف فارس موضع گرفت و شروع به ناامنی و اغفال مردم کرد، امام (صلوات‌الله‌علیه) یکی از فرماندهان خویش را به نام معقل بن قیس ریاحی را با دو هزار نفر برای سرکوبی او فرستاد.
معقل در اطراف شیراز به وی رسید و او را به توبه و طاعت امام فرا خواند، خریّت قبول نکرد، معقل با لشکریان خویش به وی حمله نمود، در نتیجه خریّت و جمعی از یارانش کشته شدند و در ضمن پانصد نفر از نصاری از قوم بنی ناجیه اسیر شدند، معقل بن قیس با اسیران به طرف کوفه حرکت کرد چون به اردشیر خرّه (فیروز آباد) رسیدند، اسیران گریه و ناله کردند و از مصقله خواستند که آنها را از معقل بن قیس خریده و آزاد کند، معقل آنها را به پانصد هزار درهم به مصقله فروخت که پول را به تدریج به کوفه حواله کند امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) بعد از اطلاع، عمل معقل بن قیس را پسندید و منتظر ماند که مصقله پول را به بیت‌المال حواله دهد ولی او این کار را نکرد، امام (علیه‌السلام) از وی مطالبه مال نمود، او می‌توانست از اسیران آن پول را گرفته و ارسال کند ولی نکرد و به طرف معاویه گریخت.


امام (صلوات‌الله‌علیه) بعد از اطلاع از فرار مصقله فرموده است: «قَبَّحَ اللهُ مَصْقَلَةَ! فَعَلَ فِعْلَ السَّادَةِ، وَفَرَّ فِرَارَ الْعَبِيدِ! فَمَا أَنْطَقَ مَادِحَهُ حَتَّى أَسْكَتَهُ، وَلاَ صَدَّقَ وَاصِفَهُ حَتَّى بَكَّتَهُ، وَلَو أَقَامَ لاََخَذْنَا مَيْسُورَهُ، وَانْتَظَرْنا بِمَالِهِ وُفُورَهُ» «خدا مصقله را از خیر دور گرداند، کار بزرگان کرد (در آزاد کردن اسیران) ولی مانند بردگان فرار نمود، او ثناگویش را به سخن در نیاورده ساکت کرد. و تعریف‌ کننده‌اش را پیش از تصدیق، خشونت کرد (و هنوز سخن ستايشگران به پايان نرسيده بود كه آنها را به زحمت انداخت!) اگر در کار خودش می‌ماند آنچه بر وی آسان بود می‌گرفتیم و برای بقیّه مهلت می‌دادیم که مال بدست بیاورد.»


این ماده فقط یک بار در «نهج البلاغه» آمده است.


۱. قرشی بنابی، علی‌اکبر، مفردات نهج البلاغه، ج۲، ص۶۴۲.    
۲. طریحی، فخر‌الدین، مجمع البحرین ت-الحسینی، ج۵، ص۴۰۶.    
۳. السید الشریف الرضی، نهج البلاغة ت الحسون، ص۱۰۵، خطبه ۴۴.    
۴. عبده، محمد، نهج البلاغة - ط مطبعة الاستقامة، ج۱، ص۹۱، خطبه ۴۴.    
۵. صبحی صالح، نهج البلاغه، ص۸۵، خطبه ۴۴.    
۶. ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغة، ج۳، ص۱۱۹.    



قرشی بنابی، علی‌اکبر، مفردات نهج البلاغه، برگرفته از مقاله «مصقله»، ج۲، ص۶۴۲.    






جعبه ابزار