مصروف (لغاتقرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
مَصْروف:
(يَأْتِيهِمْ لَيْسَ مَصْرُوفًا) مَصْروف: از مادّه
«صرف» اسم مفعول به معنى «گردانيده شده» است.
«مَصْرف» اسم مكان از مادّه
«صرف» به معنى «گريزگاه» آمده است.
به موردی از کاربرد
مَصْروف در
قرآن، اشاره میشود:
(وَ لَئِنْ أَخَّرْنَا عَنْهُمُ الْعَذَابَ إِلَى أُمَّةٍ مَّعْدُودَةٍ لَّيَقُولُنَّ مَا يَحْبِسُهُ أَلاَ يَوْمَ يَأْتِيهِمْ لَيْسَ مَصْرُوفًا عَنْهُمْ وَ حَاقَ بِهِم مَّا كَانُواْ بِهِ يَسْتَهْزِئُونَ) (اگر
مجازات را تا زمان محدودى از آنها به تأخير اندازيم، از روى
استهزا مىگويند: «چه چيز مانع آن شده است؟!» آگاه باشيد، آن روز كه
عذاب به سراغشان آيد، از آنها بازگردانده نخواهد شد و آنچه را مسخره مىكردند، دامانشان را مىگيرد.)
علامه طباطبایی در
تفسیر المیزان میفرماید: اين آيه به منزله جواب از گفتار
کفار است كه گفتند:
(ما يَحْبِسُهُ) و اين سؤال، گفتارى است كه در موقعيت استهزاء واقع شده چون در معناى رد آن عذابى است كه با آن تهديد شدند و حاصلش اين بود كه:
اگر اين عذابى كه
خدای تو ما را به آن تهديد مىكند حق بود در نازل كردنش درنگ نمىكرد و هيچ سببى نيست كه خدا به انتظار آن سبب از فرستادن عذاب صرفنظر كند، چون اگر سببى باشد، ايمان آوردن ما است، كه ما ابدا
ایمان نخواهيم آورد و از كفر خود دست بر نخواهيم داشت، پس درنگ در فرستادن عذاب هيچ وجه صحيحى ندارد و وجه صحيح در تعجيل آن است و اين خود كاشف است از اينكه تهديد مذكور از قبيل تهديد كاذب است.
خدای تعالی از اين سخن كفار پاسخ داد به اينكه آن عذاب به زودى خواهد آمد و هيچ عاملى نمىتواند آن را از اين كفار برگرداند، بلكه عذابى كه به آن استهزاء مىكردند آنان را فرا خواهد گرفت.
با اين بيان روشن مىشود كه عذابى كه خداى تعالى كفار را با آن تهديد كرده عذاب دنيوى بوده كه خيلى زود بر آنان نازل مىشده و بر اين اساس اين آيه و آيه قبل از آن هر يک، يكى از هوسهاى جاهلانه كفار را ذكر مىكند، آيه قبلى تذكر مىدهد كه وقتى مساله
قیامت بر كفار گفته مىشود و از عذاب روز قيامت انذار مىشوند، مىگويند: اين سخن سحرى است آشكار و آيه مورد بحث يادآور مىشود كه وقتى عذاب موعود تا مدتى تاخير انداخته مىشود و خبرش به آنان مىرسد، از در استهزاء مىگويند: چه شد كه تاخير افتاد؟
(وَ رَأَى الْمُجْرِمُونَ النَّارَ فَظَنُّوا أَنَّهُم مُّوَاقِعُوهَا وَ لَمْ يَجِدُوا عَنْهَا مَصْرِفًا) (و گنهكاران،
آتش دوزخ را مىبينند و يقين مىكنند كه در آن گرفتار مىشوند و هيچ گونه راه گريزى از آن نخواهند يافت.)
علامه طباطبایی در تفسیر المیزان میفرماید: در اينكه از
مشرکین به مجرمين تعبير فرموده فهميده مىشود كه حكم عام است و همه صاحبان گناهان و جرائم را شامل مىشود و مراد از ظن به طورى كه گفتهاند علم است. جمله
(وَ لَمْ يَجِدُوا عَنْها مَصْرِفاً) و از آن مفرى نمىيابند به اين گفته شهادت مىدهد. مقصود از مواقعه نار - به طورى كه گفته شده- واقع شدن در آتش است.
و بعيد نيست كه مراد وقوع از دو طرف باشد يعنى وقوع
مجرمین در آتش و وقوع آتش در مجرمين و آتش زدن آنان. كلمه
مصرف - به كسر راء- اسم مكان از
صرف است، يعنى نمىيابند محلى كه به سويش
منصرف شوند و از آتش به سوى آن فرار كنند.
(دیدگاه شیخ طبرسی در مجمع البیان:
)
آيه ۸
سوره هود مىگويد:
«...آگاه باشيد آن روز كه مجازات الهى فرارسيد هيچچيز جلو آن را نخواهد گرفت (و مانع آن نخواهد بود)...»
در آيه ۵۳
سوره کهف به واژه «
مصرف» بر مىخوريم كه آن نيز اسم مكان از مادّه «
صرف» به معنى «گريزگاه» آمده است. اين آيه اشاره به سرانجام كار پيروان
شیطان و
مشرکان مىكند و مىگويد:
(...وَ لَمْ يَجِدُوا عَنْهٰا مَصْرِفاً.) «...و هيچگونه راه گريز از آن نخواهند يافت» نه معبودهاى ساختگیشان به فريادشان مىرسند، نه شفاعت شفيعان درباره آنها مؤثر است و نه با
کذب و دروغ و يا توسل به زر و زور مىتوانند از چنگال آتش دوزخ رهايى يابند.
•
شریعتمداری، جعفر، شرح و تفسیر لغات قرآن بر اساس تفسیر نمونه، برگرفته از مقاله «مصروف»، ج۲، ص۵۹۸.