مصایب حضرت زهرا (دیدگاه عالمان امامی)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
جستجوگری در مستندهای روایی و تاریخی، حکایت
از زندگانی پر آلام
حضرت فاطمه (سلاماللهعلیها) در دوران کوتاه پس
از شهادت
رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم)، دارد. بر پایه این مستندها،
تمامی این مسائل در راستای دفاع
از امامت امیرمومنان (علیهالسّلام) بوده است. با توجه به اهمیت این موضوع، در نگارشهایی جداگانه به بررسی
مصائب این بانو، با استناد به میراث حدیثی
امامیه پرداخته شده. حال در این نوشتار
دیدگاه دانشمندان
امامی را در اینباره ارائه میکنیم.
دانشمندان
امامی از دیر هنگام، دغدغه ثبت
مصائب حضرت فاطمه (سلاماللهعلیها) را داشته و در این راستا قلم فرسایی کردند. البته اصرار این
عالمان، دلائلی دارد که در جای خود قابل بررسی است. کوشش این اندیشمندان را میتوان در میراث کلامی، حدیثی و فقهیشان به نظاره نشست. در ادامه نمونههایی
از دیدگاه این
عالمان تقدیم میگردد:
نُعمانی معروف به ابن ابیزینب، متوفای حدود ۳۶۰ ق،
مصائبی که بر
حضرت فاطمه (سلاماللهعلیها) توسط حکومت وقت روا گشته را بسیار دردآور معرفی میکند و میگوید:
فلو لم یکن فی الاسلام
مصیبة... الا ما لحق فاطمة (علیهاالسّلام) حتی مضت غضبی علی امة ابیها و دعاها ما فعل بها الی الوصیة بان لا یصلی علیها احد منهم لکان عظیما.
اگر در
اسلام هیچ
مصیبتی نبود مگر آنچه که به فاطمه (سلاماللهعلیها) (
از سوی دستگاه خلافت) رسید تا به آنجا که
از این
دنیا رخت بربست در حالی که بر اُمت پدرش غضبناک بود. همچنین باعث آن شد که وصیت کند تا احدی
از آنان بر او
نماز نگذارند، هر آینه مسالهای بسیار بزرگ و دردآور است.
شیخ صدوق متوفای ۳۸۱ ق، در یکجا به مناسبتی سخن
از سقط
محسن به میان میآورد ومینویسد:
هو (المحسن) السقط الذی القته فاطمة (علیهاالسّلام) لما ضغطت بین البابین.
محسن همان جنینی است که فاطمه آنگاه که بین دو درب مورد فشار قرار گرفت، او را انداخت.
و در باب زیارت آن بانو، هم اینگونه میگوید:
السَّلَامُ عَلَیْکِ یَا بِنْتَ رَسُولِ اللَّهِ... السَّلَامُ عَلَیْکِ اَیَّتُهَاالصِّدِّیقَةُ الشَّهِیدَةُ... السَّلَامُ عَلَیْکِ اَیَّتُهَا الْمَظْلُومَةُالْمَغْصُوبَةُالسَّلَامُ عَلَیْکِ اَیَّتُهَا الْمُضْطَهَدَةُ الْمَقْهُورَة.
سلام بر تو ای دختر رسول خدا... سلام بر تو ای صدیقه شهیده... سلام بر تو که مورد
ظلم واقع شدی و حق تو
غصب شد. سلام بر تو که مورد
ستم واقع شدی.
شیخ مفید متوفای ۴۱۳ق، نیز در باب زیارت این بانو، به شهادت او تصریح میکند و مینویسد:
فَاِذَا اَرَدْتَ زِیَارَتَهَا فَقِفْ بِالرَّوْضَةِ وَ قُل السَّلَامُ عَلَیْکِ... یَا سَیِّدَةَ نِسَاءِ الْعَالَمِینَ اَیَّتُهَا الْبَتُولُ الشَّهِیدَة...
هرگاه اراده نمودی زیارت کنی آن بانو را، در روضه توقف کن و بگو: سلام بر تو ای سرور بانوان
عالم. ای بتول شهیده.
سیدمرتضی، دانشمند معروف
امامی در
قرن پنجم، مواردی
از مصائب حضرت فاطمه (سلاماللهعلیها)،
از جمله تهدید به آتشکشیدن درب خانه این بانو توسط برخی سردمداران خلافت را مطرح میکند و میگوید:
هذا الخبر (فقالت (فاطمة) یا ابن الخطاب اتراک محرقا علی بابی قال: نعم...) قد روته الشیعة من طرق کثیرة... وای اختیار لمن یحرق علیه بابه حتی یبایع؟
این روایت را (فاطمه گفتای پسر خطاب آیا میخواهی خانهام را بر سرم آتش بزنی؟! )
شیعه از طریقهای گوناگونی نقل کرد. حال این چگونه اختیاری است که درب خانه کسی آتش زده شود تا
بیعت کند؟
شیخ طوسی دیگر دانشمند پرآوازه قرن پنجم، ضرب فاطمه (سلاماللهعلیها) توسط
خلیفه دوم و سقط محسن را مسالهای اتفاقی در میان
شیعیان خواند و روایتهای آن را مشهور شمرد. متن کلام او چنین است:
و المشهور الذی لا خلاف فیه بین الشیعة: ان عمر ضرب علی بطنها حتی اسقطت فسمی السقط محسنا و الروایة بذلک مشهورة عندهم.
اختلافی بین شیعیان نیست که عمر بن الخطاب بر شکم فاطمه (سلاماللهعلیها) زد تا آنکه فرزندش را سقط کرد و آن فرزند محسن نامیده شد. روایت در اینباره نزد شیعیان مشهور است.
ابوالصلاح حلبی و
قاضی ابن براج هم
از جمله دانشمندان قرن پنجماند که بر این موضوع تاکید کردند. مسائلی مانند هجوم به خانه دختر
رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) و شهادت آن بانو
از جمله مسائلی است که در کلمات این دو نفر به چشم میخورد. متن هر کدام به ترتیب چنین است:
ومما یقدح فی عدالة الثلاثة...
احضار الحطب لتحریق منزله والهجوم علیه بالرجال من غیر اذنه واضطرارهم بذلک زوجته وبناته وغیرهم الی الخروج عن بیوتهم.
از جمله مسائلی
عدالت سه خلیفه را مورد خدشه قرار میدهد... آماده کردن هیزم برای به آتش کشاندن منزل
علی (علیهالسّلام) (و فاطمه) و هجوم بر آن خانه بدون اجازه او و مضطر کردن همسر و دختران او و سایر افراد در خانه، به خارج شدن
از منزلشان، میباشد.
(زیارة مولاتنا السیدة فاطمة صلوات الله علیها) السلام علی البتول الشهیدة... السلام علیک ایتها المظلومة.
(برای) زیارت دختر رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم)، چنین میگویی: سلام بر تو ای بتول شهیده.
در قرن ششم هم
ابنشهر آشوب مازندرانی با تصریح به شهادت این بانو
از او با عنوان "الْمَظْلُومَةُ الشَّهِیدَةُ" یاد کرد.
سید بن طاووس دانشمند نام آشنای قرن هفتم، ظلم بر فاطمه (سلاماللهعلیها) توسط خلیفه اول و دوم را مورد اتفاق
علماء اهل بیت (علیهمالسّلام) میداند. او میگوید:
وعلماء اهل البیت (علیهمالسّلام) لا یحصی عددهم وعدد شیعتهم الا الله تعالی، وما رایت ولا سمعت عنهم انهم یختلفون فی انابا بکر وعمر ظلما امهم فاطمة (علیهاالسّلام) ظلما عظیما.
دانشمندان
اهل بیت (علیهمالسّلام)، تعدادشان و تعداد شیعیانشان قابل شمارش نیست.
از کسی
از آنان ندیدم و نشنیدم که اختلاف داشته باشند در اینکه
ابوبکر و
عمر بر مادرشان فاطمه (علیهاالسّلام)، ظلم بزرگ روا داشتند.
خواجه نصیر طوسی اندیشمند کمنظیر قرن هفتم نیز به برخی
مصائب این بانو اشاره میکند و مینویسد:
وبعث (ابوبکر) الی بیت امیرالمؤمنین (علیهالسّلام) لما امتنع من البیعة فاضرم فیه النار وفیه فاطمة و الحسن والحسین و جماعة من بنیهاشم.
آنگاه که علی (علیهالسّلام)
از بیعت با ابوبکر امتناع ورزید، او به سوی خانه آن
حضرت (و فاطمه) فرستاد پس در آنجا آتش روشن کرد در حالی که فاطمه، حسن، حسین و عدهای
از بنیهاشم، در آن بودند.
علامه حلی در توضیح گفتار پیشین استادش خواجه نصیر، موضوع ضرب فاطمه (سلاماللهعلیها) و سقط محسن را بدان اضافه نمود و نوشت:
وضربت فاطمة (علیهاالسّلام) فالقت جنینا اسمه محسن.
فاطمه (سلاماللهعلیها) مورد ضرب واقع شد پس جنینی را که اسمش محسن بود انداخت.
فاضل مقداد، متکلم مشهور قرن هشتم، بار دیگر موضوع ضرب و سقط را در کنار برخی مسائل دیگر مطرح نمود و اینگونه نگاشت:
بعث (ابوبکر) الیها عمر حتّی ضربها علی بطنها و اسقطت سقطااسمه محسن و اضرم النار لیحرق علیهم البیت و فیه فاطمة علیها السّلام و جماعة من بنیهاشم فاخرجوا علیّا (علیهالسّلام) قهرا.
خلیفه اول، عمر بن الخطاب را به سوی فاطمه فرستاد تا آنکه بر شکم او ضربهای وارد آورد و در اثر آن جنینی که نامش محسن بود سقط شد و آتش روشن کرد تا خانه را بسوزاند در حالی که فاطمه و عدهای
از بنیهاشم در آن بودند و علی (علیهالسّلام) را به اجبار
از منزل بیرون آوردند.
زینالدین بیاضی،
عالم قرن نهم، قرار گرفتن
حضرت فاطمه (سلاماللهعلیها) در میان درب و سقط محسن در اثر آن را مشهور میان شیعیان میداند و مینویسد:
واشتهر فی الشیعة انه حصر فاطمة فی الباب حتی اسقطت محسنا.
در میان شیعیان مشهور است که او فاطمه را در پشت درب فشار داد تا آنکه محسن را سقط کرد.
محقق کرکی،
فقیه نامور شیعه در قرن دهم، برخی
از این آلام
از جمله تهدید به آتش کشیدن و سقط محسن را مطرح نمود. متن او چنین است:
والطلب الی البیعة بالاهانةوالتهدید بتحریقالبیت و جمع الحطب عند البابواسقاط فاطمة محسنا.
(آنان بر اهل بیت (علیهمالسّلام) غلبه کردند که
از جمله آن) طلب بیعت نمودن با اهانت و تهدید به آتش کشیدن منزل و جمع کردن هیزم نزد درب منزل، همچنین سقط کردن فاطمه فرزندش را...
مجلسی اول در قرن یازدهم، سقط محسن در اثر ضربتی که
از سوی حکومت وقت متوجه فاطمه (سلاماللهعلیها) گشته، همچنین به شهادت رسیدن آن بانو در پی آن ضربت را پذیرفته و مینویسد:
شهادتها صلوات الله علیها کانت من ضرب عمر الباب علی بطنها عند ارادة امیرالمؤمنین لبیعة ابی بکر و ضرب قنفذ غلام عمر السوط علیها باذنه و سقط بالضرب غلام کان اسمه محسن.
شهادت فاطمه (سلاماللهعلیها) به سبب آن بود که خلیفه دوم (با ضربت خود) درب منزل را به شکم آن بانو زد این در آن هنگام بود که میخواستند علی (علیهالسّلام) را برای بیعت با ابوبکر ببرند و
قنفذ غلام عمر بن الخطاب هم به دستور او، تازیانه بر فاطمه زد و در اثر این ضربت پسری که نامش محسن بود سقط شد.
بعد
از او
ملا صالح مازندرانی متوفای ۱۰۸۱ق، بر همین موضوع تاکید کرد و گفت:
قتلوها بضرب الباب علی بطنها وهی حامل فسقط حملها فماتت لذلک.
فاطمه (سلاماللهعلیها) را با زدن (و ضربت) درب بر شکمش به
قتل رساندند در حالی که او
حامله بود و در اثر آن فرزندش سقط شد و به همان جهت درگذشت.
فیض کاشانی متوفای ۱۰۹۱ق، روشن کردن آتش توسط خلیفه دوم برای سوزاندن منزل علی و فاطمه (علیهماالسّلام) را
از جمله مطاعن او به شمار میآورد و میگوید:
منها (المطاعن). .. اضرامه (عمر) النار فی بیت علیّ لیحرقه و فیه فاطمة و جماعة من بنیهاشم.
از جملهی مطاعن... روشن کردن آتش در خانه علی (و فاطمه) توسط خلیفه دوم برای آنکه آن را بسوزاند در حالی که فاطمه و عدهای
از بنیهاشم در آن بودند.
شیخ حر عاملی دانشمند نامدار قرن دوازدهم، موضوع سقط محسن را در ضمن اشعاری اینگونه میسراید:
اولادها خمس حسین والحسن •••• وزینب منام کلثوم اسن
ومحسن اسقط فی یوم عمر •••• من فتحه الباب کما قد اشتهر
فرزندان فاطمه پنجتایند که عبارتند
از حسن،
حسین و
زینب از (فرزند چهارم)
امکلثوم بزرگتر است. (فرزند پنجم) محسن است که مشهور شده که بواسطه گشودن درب (خانه فاطمه) در ایام عمر بن الخطاب، سقط شد.
علامه مجلسی متوفای ۱۱۱۱ق، ذیل روایت "ان فاطمة (علیهاالسّلام) صدیقة شهیدة " شهادت
حضرت فاطمه (سلاماللهعلیها) را متواتر خوانده و به جزئیات این جریان پرداخته است. مشروح سخن او چنین است:
ان هذا الخبر " ان فاطمة (علیهاالسّلام) صدیقة شهیدة " یدل علی ان فاطمة صلوات الله علیهاکانت شهیدة و هو من المتواترات و کان سبب ذلک انهم لما غصبوا الخلافة و بایعهم اکثر الناس بعثوا الی امیرالمؤمنین (علیهالسّلام)
لیحضر للبیعة، فابی فبعث عمر بنار لیحرق علی اهل البیت بیتهم و ارادوا الدخول علیه قهرا، فمنعتهم فاطمة عند الباب فضرب قنفذ غلام عمر الباب علی بطن فاطمة (علیهاالسّلام) فکسر جنبیها و اسقطت لذلک جنینا کان سماه رسول الله (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) محسنا، فمرضت لذلک و توفیت صلوات الله علیها فی ذلک المرض.
روایت" ان فاطمة (علیهاالسّلام) صدیقة شهیدة " دلالت میکند بر اینکه فاطمه (سلاماللهعلیها) به شهادت رسید. این موضوع
از جمله موضوعات متواتر است. سبب آن هم این بود که زمانی که سردمداران
حکومت، خلافت را غصب کردند و اکثر مردم با آنان بیعت کردند، به دنبال علی (علیهالسّلام) فرستادند تا برای بیعت
حاضر شود آن
حضرت امتناع ورزید در این هنگام عمر بن الخطاب (برخی را) به همراه آتش فرستاد تا آنکه خانهشان را بسوزاند و میخواستند با اجبار وارد منزل شوند که فاطمه (سلاماللهعلیها) نزد درب خانه، مانع
از ورودشان شد. پس قنفذ غلام عمر بن الخطاب، درب منزل را به شکم آن بانو زد که در اثر آن پهلویش شکست و جنینش که رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) او را محسن نامیده بود، سقط شد. در اثر آن، مریض گشت و در همان مریضی، درگذشت.
شیخ یوسف بحرانی فقیه صاحب نام شیعه در قرن دوازدهم، به مناسبتی برخی
از مصائب حضرت فاطمه (سلاماللهعلیها)
از جمله کتک خوردن او و سقط محسن را در کتاب فقهی خود، مطرح میکند. او مینویسد:
وضرب
الزهراء (علیهاالسّلام) حتی اسقطها جنینها ولطمها حتی خرت لوجهها وجبینها.
فاطمه (سلاماللهعلیها) را کتک زد تا آنکه جنینش را سقط کرد و به صورت او سیلی زد تا آنکه با صورت و پیشانی به زمین خورد.
عده فراوانی
از دانشمندان معاصر هم پیرامون
مصائب حضرت فاطمه (سلاماللهعلیها)، قلم زدند. در ادامه
از باب نمونه به سخن متفکر شهید آیتالله
سیدمحمدباقر صدر، اکتفا میشود. وی در کتاب "
فدک فی التاریخ" بدین صورت مینگارد:
... قد هجم علی آل محمد (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) وسلم فی دارهم واشعل النار فیها او کاد... ان عمر هدد بحرق بیته وان کانت فاطمة فیه...
همانا عمر بن الخطاب به تحقیق هجوم آورد بر
آل محمد (علیهمالسّلام) در خانهشان و آتش روشن کرد یا نزدیک بود آتش بزند... همانا عمر بن الخطاب به سوزاندن خانه او تهدید کرد اگر چه فاطمه در آن باشد...
رهاورد این نگاشته، اثبات رویکرد همگانی دانشمندان
امامی از قرنهای نخستین تا به امروز، پیرامون
مصائب و آلام
حضرت فاطمه (سلاماللهعلیها) از قبیل هجوم، آتش زدن، ضرب، سقط فرزند، فشار میان در و دیوار، و
شهادت، در دوران اندک پس
از رحلت
رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم)، توسط سران دستگاه خلافت و پیروان آنان، میباشد.
موسسه ولیعصر، برگرفته از مقاله «دیدگاه عالمان امامی درباره مصائب حضرت فاطمه (علیهاالسّلام) در طول تاریخ چگونه بوده است؟»