مصارع المصارع (کتاب)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
«
مصارع المصارع» اثر
خواجه نصیر الدین طوسی است. این کتاب، به
زبان عربی و در تحلیل و بررسی کتاب «
مصارع الفلاسفة » شهرستانی و در واقع، پاسخ به شبهات و اشکالاتی است که دیدگاه کلام اشعری نسبت به فلسفه دارد.
شهرستانی ، در کتاب مزبور، به نقد مباحث
ابن سینا پرداخته و در مواردی نیز تعابیر گزندهای نسبت به ابن سینا به کار برده است و خواجه، در این کتاب، ضعفها و نادرستیهای دیدگاه شهرستانی را در انتقاد از
فلسفه و ابن سینا، آشکار میکند و مغالطههای شهرستانی را به خوبی نشان میدهد.
کتاب، مشتمل بر یک مقدمه و پنج مسئله است.
مطالب مورد بحث در این کتاب، اجمالا عبارتند از: حصر اقسام وجود، اثبات
واجب الوجود ، توحید واجب الوجود، علم واجب الوجود و حدوث عالم.
شهرستانی، در کتاب خود، از ابن سینا انتفاد کرده و قول او را راجع به قدم عالم و انکار معاد و نفی علم
خدا و قدرت او و نیز خلقت
عالم ، رد نموده است. به نظر شهرستانی، جسم، مرکب از اجزای بالفعل نیست و لیکن به اجزای متناهیه قابل قسمت است.
این قول را خواجه طوسی، از
امام فخر ، در
شرح اشارات ، نقل کرده است. بحث دیگر راجع به جوهر فرد است که اکنون به اجمال به آن اشاره میکنیم: جسم، در تجزیه به حدی میرسد که دیگر تجزیه نمیپذیرد که آن حد را
متکلمان جوهر فرد میگویند.
فیلسوفان بر خلاف متکلمان، میگویند:
جسم ، به آن حد که تجزیه ناپذیر شود، نمیرسد. سر مسئله این است که جسم، نزد متکلمان، مرکب از اجزای متناهی است، ولی در نزد فیلسوفان، جسم، از صورت و هیولی مرکب است؛ نه از اجزا. متکلمان، برای اثبات نظر خود، چند دلیل میآورند که یکی، این است که میگویند: نقطه، وجود دارد و در هیچ جهت قابل قسمت نیست، حال این نقطه، یا جوهر است و یا
عرض ؛ اگر جوهر و قائم به خود است، پس جزء لایتجزی ثابت است و همین، مطلوب ماست و اگر عرض است، پس محل میخواهد؛ اکنون محل آن، یا تقسیم میشود و یا نمیشود؛ اگر تقسیم شود، نقطه بالطبع تقسیم خواهد شد و اگر تقسیم نشود، مدعای ما ثابت میگردد، چه جزء لایتجزی، همان جوهری است که به هیچ وجه قابل تقسیم نیست.
خواجه، میفرماید: حکیمان، در جواب این دلیل متکلمان، میگویند: حال، بر دو قسم است: حال سریانی و حال طریانی؛ حال سریانی، آن است که بر شی ء عارض میشود از آن جهت که شی ء، قابل است؛ مثلا سفیدی
قند ، حال است در جسم قند و از آن جهت که قند، قسمت پذیر است، حال، نیز با انقسام محل خود، منقسم میگردد. اما حال طریانی، آن است که عارض محل میشود، ولی نه از آن جهت که محل، تقسیم پذیر است؛ نقطه در خط حال است و خط نیز عرض است و حال در سطح، هم چنین سطح در جسم، ولی نقطه که در خط حال است، از آن جهت است که خط در طول مستقیم است و بیان آن این است که خط، در یک جهت منقسم میشود، ولی نقطه، منقسم نمیشود، چون حلول نقطه در خط، طریانی است.
شایان توجه اینکه، خواجه طوسی، در این کتاب، برخورد بسیار تند و غیر قابل انتظاری با شهرستانی میکند و وی را سارق دیدگاههای
فلاسفه و ابن سینا میخواند و نظریات او را به سخنان واعظان تشبیه کرده و بارها او را بی سواد و خطبه خوان معرفی میکند. خواجه، تصریح میکند که من این نقد را نه به خاطر دفاع از ابن سینا، بلکه به دلیل آنکه مغالطههای کتاب شهرستانی را متذکر شوم، نوشتم، چون کتاب وی را اثری بسیار ضعیف با مقدماتی واهی یافتم که به سفاهت آمیخته است.
نرم افزار خواجه نصیرالدین طوسی،مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی.