مشروعیت تأدیب کودکان و نوجوانان
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
مشروعیت تأدیب کودکان و نوجوانان از مباحث فقهی و حقوقی مربوط به
حقوق جزا و درباره
مشروعیت تأدیب کودکان و نوجوانان بحث میکند. فقهای ما کمتر به سراغ این بحث رفته، بلکه غالبا از ابتدا به کمیّت و کیفیّت
تادیب پرداختهاند، و این مطلب نشانگر آن است که اصل
مشروعیّت تادیب نزد آنان به قدری روشن بوده که نیازی به بحث از آن نمیدیدند. البتّه فقهای اهل سنّت بیشتر به سراغ این بحث رفتهاند. با استناد به اطلاق روایات تادیب، احادیث تعیین کننده مقدار تادیب و
سیره عقلا و
متشرعه میتوان بر
مشروعیت تادیب کودکان و نوجوانان استدلال کرد.
در این جا به بررسی کلمات فقها در باره
مشروعیت تادیب میپردازیم:
محقق حلی نویسندۀ کتاب
شرایع الاسلام، میگوید:
«یکره ان یزاد فی تادیب الصبی علی عشرة اسواط و کذا المملوک، ثم قال صاحب الجواهر: لکن لم اجد دلیلا واضحا علیه؛
مکروه است که به هنگام تادیب کودکان و بردگان بیش از ده تازیانه زده شود.
صاحب جواهر پس از این سخن میگوید: دلیل روشنی بر این عدد نیافتم.»
صاحب ریاض در کتاب
ریاض چنین مینویسد:
«یکره ان یزاد فی تادیب الصبی و تعزیره حیث یحتاج الیه عن عشرة اسواط الا فی حد؛
مکروه است که در تادیب و تعزیر کودکان (در جایی که نیاز به آن است). از ده تازیانه تجاوز شود، مگر این که آن جرم حدّ
شرعی داشته باشد.»
امام خمینی (رحمهاللّه) در
تحریر الوسیله چنین آوردهاند:
«و الظاهر ان تادیبه بحسب نظر المؤدب و الولی فربما تقتضی المصلحة اقل و ربما تقتضی الاکثر و لا یجوز التجاوز عما هو مقتضی المصلحة؛
ظاهر آن است که مقدار تادیب بستگی به نظر تادیبکننده دارد. گاه مصلحت اقتضا میکند که کمتر از ده ضربه تازیانه زده شود، و گاه مقتضای مصلحت مقدار بیشتری است. ولی به هر حال تجاوز از آنچه مصلحت اقتضا میکند جایز نیست.»
ابن قدامه از فقهای معروف عامّه میگوید:
«للمعلم ضرب الصبیان للتادیب … سئل احمد عن ضرب المعلم الصبیان؟ قال: علی قدر ذنوبهم و یتوقی بجهده الضرب، و اذا کان صغیرا لا یعقل فلا یضربه، و من ضرب هؤلاء الضرب الماذون، لم یضمن ما تلف؛
معلّم حق دارد شاگردانش را به منظور تادیب بزند … از
احمد بن حنبل (یکی از فقهای اربعۀ اهل سنّت). در مورد مقدار تنبیه شاگردان توسّط معلّم سؤال کردند، در پاسخ گفت: به مقدار کار خلافی که مرتکب شدهاند، تنبیه میشوند؛ ولی تا حدّ امکان از تنبیه بدنی خودداری شود، و چنانچه آن قدر کوچک باشد که خوب و بد را نمیفهمد زدن او جایز نیست، و کسی که در موارد مجاز کودکان را تنبیه میکند، ضامن خسارتهای وارده نیست.»
خلاصه این که تادیب کودکان و نوجوانان اجمالا مورد قبول همۀ فقها میباشد.
برای اصل جواز تادیب میتوان به سه دلیل استناد جست:
اطلاقات روایات تادیب، که آن را یکی از حقوق فرزندان بر پدران میداند. چرا که تادیب گاه بدون مجازاتهای بدنی حاصل نمیشود. به سه نمونه از این روایات توجّه کنید:
الف) یکی از راویان حدیث به نام «درست» از
امام کاظم (علیهالسّلام) نقل میکند که مردی خدمت
پیامبر اسلام (صلّیاللّهعلیهوآله) رسید، و از آن حضرت در مورد حقوق فرزندش پرسید. حضرت فرمود:
«تحسن اسمه و ادبه، وضعه موضعا حسنا؛
نامی نیکی برایش انتخاب کن، و خوب ادبش نما، و جایگاه اجتماعی نیکویی برایش مهیّا کن.»
مقتضای ادب نیکو و اطلاق آن، شامل تنبیه بدنی در موارد ضروری نیز میگردد.
ب)
حضرت علی (علیهالسّلام) میفرماید:
«و حقّ الوالد علی الوالد ان یحسن اسمه و یحسن ادبه و یعلّمه القرآن؛
حقّ فرزند بر پدر آن است که نامی نیک برایش انتخاب کند، و نیکو ادبش نماید، و تعلیم قرآنش دهد.»
اطلاق کلمۀ ادب در دو روایت فوق، شامل
تنبیه بدنی نیز میگردد. اضافه بر این، در برخی روایات به تنبیه و تادیب بدنی کودکان تصریح شده است. به روایت زیر توجّه کنید:
غیاث بن ابراهیم از
امام صادق (علیهالسّلام) نقل میکند که حضرت امیرالمؤمنین (علیهالسّلام) فرمود: «ادّب الیتیم ممّا تؤدّب منه ولدک، و اضربه ممّا تضرب منه ولدک؛ یتیم را همانند فرزند ادب کن، و آن گونه که فرزندت را تنبیه بدنی میکنی، او را نیز تنبیه کن.»
خلاصه این که اطلاق روایات تادیب، بلکه صریح برخی از آن روایات، دلالت بر
مشروعیّت تنبیه بدنی در موارد ضروری دارد.
دلیل دوم احادیث و روایاتی است که مقدار تادیب را بیان میکند.
این دسته از روایات به دلالت التزامی، دلالت بر جواز مجازات بدنی کودکان و نوجوانان در موارد ضروری دارد.
سیره عقلا و
متشرّعه، از دیگر ادلّۀ
مشروعیّت تادیب کودکان است.
تفاوت این دو در این است که سیرۀ عقلا زمانی
حجّت خواهد بود که به امضا و تایید
شارع مقدّس برسد؛ هر چند امضای
شارع را از سکوت وی به دست آورده باشیم.
امّا سیره
متشرّعه احتیاج به امضای
شارع ندارد. چرا که رضایت
شارع در دل آن نهفته است. به هر تقدیر، سیره عقلا و
متشرّعه اجمالا دلالت بر جواز تنبیه بدنی کودکان دارد.
نکته: مردم در این مساله بر سه دستهاند:
۱- عدّهای معتقدند که اصلا مجازاتهای بدنی جایز نیست.
۲- برخی بر این اعتقادند که چنین مجازاتهایی مطلقا جایز است.
۳- و گروه سوم اعتقاد دارند که اجمالا چنین مجازاتهایی
مشروعیّت دارد. ولی اصل و اساس بر نصیحت و تادیب بدون مجازات بدنی است، و فقط در موارد ضرورت و ناچاری باید از چنان مجازاتهایی استفاده کرد.
این عقیده مطابق حقیقت است، و در وصیّت حضرت علی (علیهالسّلام) به
امام حسن (علیهالسّلام) نیز به چشم میخورد. آنجا که فرمود:
«فانّ العاقل یتّعظ بالادب و البهائم لا تتّعظ الّا بالضّرب
؛ انسان عاقل با تادیب و مجازاتهای غیر بدنی پند میگیرد، ولی چهارپایان تنها با مجازاتهای بدنی پند میگیرند.»
•
مکارم شیرازی، ناصر، تعزیر و گستره آن، ص۱۴۱-۱۶۰.