مشروطه عامه
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
یکی از
قضایای موجهه بسیطه قضیه "
مشروطه عامه" است.
مشروطه عامه، از نوع
قضایای ضروریه است. اما
ضرورت آن
مشروط به ثبوت و بقای وصف عنوانی برای ذات موضوع است مثل: دونده، ضرورتا متحرک است، مادام که به حالت رفتن، باقی باشد. اما ذات موضوع، اگر قید عنوان راه رفتن از آن حذف شود، ضرورتا متحرک نیست.
و مانند: هر نویسندهای مادام که در حال نوشتن است، بالضرورة انگشتانش در حال حرکت است و هیچ کاتبی مادام که نویسنده است ضرورتا ساکن الاصابع نیست عنوان در مثال فوق " کاتب " است. و ذات موضوع حسن و حسین و… هستند که مصادیق کاتباند البته کسانی که کاتباند یعنی دارای سواد و خط هستند همیشه در حال کتابت نیستند و بنابر این، در بسیاری از موارد انگشتانشان در حرکت نیست. اما هرگاه مشغول نوشتن شوند، مادام که در حال نوشتن هستند، ناچار و ضرورتا انگشتان آنها در حرکت خواهد بود. ضرورت وصفی؛ ضرورت به حسب وصف عنوانیِ موضوع و در زمان تلبس ذات به وصف عنوانی، مانند: "هر نویسندهای انگشتان دستش در حرکت است مادامی که نویسنده است". این
قضیه را از آن جهت که
مشروط به وصف است "
مشروطه عامه" مینامند.
دلیل این که این نوع
قضیه را
مشروطه عامه نامیدهاند این است که اولا ضرورت آن
مشروط به وصف عنوانی است و ثانیا از
مشروطه خاصه (که از
قضایای موجهه مرکبه است) عام تر است. در متون منطقی (به
زبان عربی) به دو
قضیه مشروطه عامه و
عرفیه عامه، "عامتان" (دو
قضیه عامه) اطلاق میشود.
مشروط عامه از لحاظهای مختلف قابل انقسام است.
از نظر
کیفیت نسبت که به
سالبه مانند " لا شی من الکتاب بساکن الاصابع بالضرورة مادام کاتبا " تقسیم میشود. و
موجبه مثل: "کل کاتب متحرک الاصابع بالضرورة مادام کاتباً".
از لحاظ اعتبار
جهات (ضرورت و دوام) پنج قسم است:
۱.
مشروط ضروری: یعنی هم به حسب وصف و هم به حسب ذات ضروری باشد و این صنف به ضروری مطلق بازگشت میکند.
۲.
مشروط دائم: یعنی به حسب وصف ضروری و به حسب ذات دائمی است که محتمل ضرورت و لا ضرورت میباشد.
۳.
مشروط دائم لا ضروری: که به حسب وصف ضروری و به حسب ذات، دائم لا ضروری است.
۴.
مشروط لا ضروری که به حسب وصف ضروری، و به حسب ذات لا ضروری است.
۵.
مشروط لا دائم که به حسب وصف ضروری، و به حسب ذات لا دائم است.
و قسم دوم مشتمل بر اول و سیوم، و قسم چهارم مشتمل بر سیوم و پنجم میباشد و
مشروط مطلق که مشتمل بر این پنج قسم است را
مشروط عام مینامند… "
ضرورت به اعتبار وصف موضوع، خود بر سه معنا اطلاق میشود:
۱. ضرورت مادامالوصف؛ یعنی ضرورت حاصل در جمیع اوقات اتصاف موضوع به وصف عنوانی، مثل: "کلّ انسان کاتبٌ بالضرورة مادام کاتباً".
۲. ضرورت
بشرطالوصف؛ که وصف دخیل در ضرورت است، مثل: "کلّ کاتب متحرّک الاصابع مادام کاتباً".
۳. ضرورت لاجلالوصف؛ که وصف، منشا ضرورت است، مثل: "کلّ متعجّب ضاحکٌ بالضرورة مادام متعجباً".
در تنظیم این مقاله از منابع ذیل استفاده شده است:
• مظفر، محمدرضا، المنطق.
• سبزواری، ملاهادی، شرح المنظومة.
• خوانساری، محمد، منطق صوری.
• مجتهد خراسانی (شهابی)، محمود، رهبر خرد.
• گرامی، محمدعلی، منطق مقارن.
• خوانساری، محمد، فرهنگ اصطلاحات منطقی.
• ابوالحسن سالاری، بهمنیار بن مرزبان، التحصیل.
• ابنسینا، حسین بن عبدالله، الشفا (منطق).
• علامه حلی، حسن بن یوسف، الجوهر النضید.
• تهانوی، محمدعلی بن علی، کشاف اصطلاحات الفنون و العلوم.
• خواجه نصیرالدین طوسی، محمد بن محمد، اساس الاقتباس.
• ابوالبركات ابنملكا، هبهالله بن علي، الکتاب المعتبر فی الحکمة.
• تفتازانی، عبدالله بن شهابالدين، الحاشیة علی تهذیب المنطق.
• مشکوةالدینی، عبدالمحسن، منطق نوین مشتمل بر اللمعات المشرقیه فی الفنون المنطقیه.
پایگاه مدیریت اطلاعات علوم اسلامی، برگرفته از مقاله «مشروطه عامه»، تاریخ بازیابی۱۳۹۶/۴/۱۶.