مسعود میرزا ظل السلطان
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
"مسعود میرزا" یا سلطلان مسعود میرزا ظل
السلطان، متولد ۱۲۶۶ هجری قمری، بیستم ماه
صفرالمظفر میباشد. او خود را فرزند سوم
ناصرالدینشاه میداند و دومین فرزند ذکور شاه بود. ظل
السلطان پس از
ازدواج در سن هفده سالگی برای اولین بار به حکومت
اصفهان به وزارت و پیشکاری امیر
اصلانخان مجدالدوله منصوب گردید.
او از ولیعهد
مظفرالدینمیرزا سه سال بزرگتر بود، مادر او عفت
السلطنه دختر رضاقلی بیک غلام، پیشخدمت بهمنمیرزا پسر چهارم
عباسمیرزا نائب
السلطنه بود و از جمله زنان منقطعۀ
ناصرالدینشاه محسوب میشود که در زمان ولیعهدی خویش با او
ازدواج کرده بود و چون مادر ظل
السلطان عقد
دائم نبودن به همین دلیل او به ولیعهدی ناصرالدینشاه انتخاب نشد.
هنوز دوازده سال بیشتر نداشت که از جانب پدر در سال ۱۲۷۸ ه.ق حاکم
استراباد و
مازندران و ترکمان یموت و
سمنان و
دامغان شد او نیز به همراه وزیر خود بنام مصطفیخان افشار که ملقب به بهاءالملک بود عازم این دیار شد و چون توانست
مالیات شاه را خوب وصول کند و راهها را در این منطقه امن کند بسیار محبوب دربار شد و در سال ۱۲۷۹ ه.ق به
تهران فرا خوانده شد و یمنالدوله لقب گرفت و در حالی که سیزده سال بیشتر نداشت، بهمراه وزارت
محمدناصرخانقاجار دولو (ظهیرالدوله) بجای
تهماسبمیرزا مؤیدالدوله به حکومت فارس منصوب و روانه
شیراز شد. در سال بعد برای ازدواج با همدمالملوک از شیراز به تهران احضار شد و بجای او
سلطان مراد
میرزاحسامالسلطنه برای بار دوم به حکومت فارس منصوب شد.
ظل
السلطان پس از ازدواج در سن هفده سالگی برای اولین بار به حکومت اصفهان به وزارت و پیشکاری امیراصلانخانمجدالدوله منصوب گردید. حکومتش در اصفهان تا آخر سال ۱۲۸۵ ه.ق ادامه داشت و در اول سال ۱۲۸۶ ه.ق برای بار دوم به شیراز روانه گردید و در این سال بلقب "ظل
السلطان" ملقب گردید.
حضور وی دو سال و چهار ماه در شیراز به طول انجامید، و بعد بجای او قسمخان والی که در اوایل همین سال بجای آصفالدوله به پیشکاری ظل
السلطان معین شده بود پس از ظل
السلطان به حاکمیت فارس منصوب شد، بعد از گذشت شش ماه با
مرگ حاکم شیراز دو باره او را به فارس گسیل داشتند و او تا سال ۱۲۹۱ه.ق در آنجا بود و در این سال به اصفهان فرستاده شد، از این سال تا اوایل مشروطیت به مدت ۳۴ سال حاکم مطلق و
مسلط بر همه چیز اهالی اصفهان بود.
وی در این مدت دست
تعدی و تطاول بمال و ناموس و جان اشخاص دراز نمود و املاک فراوانی از مردم که دسترسی بجائی نداشتند
غصب و تصرف نمود، او در مدتی که در اصفهان حکومت کرد خیلی از آثار بجا مانده از
صفویه را از بین برد و یکی از ظالمترین حاکمان ایران در این زمان شمرده شده است.
او به مدت ده سال حاکم مستبد چهارده ایالت جنوب غربی و مغرب ایران نیز بوده است که در این مناطق هم خود و خاندانش از هیچ
ظلم و ستمی نسبت به مردم کوتاهی نکردند.
وی که همواره در پناه دولت استعماری انگلیس بسر میبرد و تمام کارهای خود را در پناه کمکها و مساعدتهای این کشور بدست آورده و انجام میداد هر ساله به قلمرو خود میافزود و چون مانند پدر علاقه زیادی به اروپا داشت چندین بار به اروپا مسافرت کرد و سعی داشت خود را جزء متجددین معرفی کند و همواره فرهنگ غرب را در ایران ترویج میکرد، با این کمکها بود که در سال ۱۳۰۰ ه.ق به فکر این افتاد که خود را به جای مظفرالدینمیرزا، نائب ولایتعهدی ناصرالدینشاه کند.
او برای این امر حاضر شد که یک میلیون تومان به شاه تقدیم کند تا اینکه او را ولیعهد کند، اما موفق به این امر نشد، سپس در اوایل سال ۱۳۰۳ ه.ق که ظل
السلطان به تهران آمده بود، پس از یاس از ولایتعهدی خیلی میل داشت که شاه کامران میرزا نائب
السلطنه را از وزارت جنگ معزول کند و او را وزیر جنگ نماید که این امر نیز محقق نشد.
ظل
السلطان تا سال ۱۳۰۵ ه.ق حاکم ایلات و ولایات زیادی در ایران بود، اما چنانچه قبلا گفته شد این حکومتها را با کمک انگلستان به دست آورده بود و حکومتهایی که زیر نظر کامران میرزا پسر دیگر شاه قرار داشت بنا بر تمایل دولت روس بود.
چندی که رقابت بین روسها و انگلیسیها زیاد شد و انگلیسیها توانستند در این مسئله بر روسها پیشی گیرند، با این وجود روسها، انگلیسیها را راضی کردند بر عزل ظل
السلطان از حکومتهای در دست خود، و انگلیسیها نیز با این مسئله موافقت کردند، لذا طی مراسمی شاه او را به پایتخت دعوت کرد و از تمام حکومتهای بلاد معزول و حکومتش منحصر به اصفهان شد، ولی در سال ۱۳۰۷ ه.ق دوبار با دادن پیشکشهایی به شاه توانست حکومت
یزد و
عراق و گلپایگان را به دست آورد و مانند سابق نائبالحکومههایی را با تعهدات و قراردادهایی مخصوص به محلهای مزبور گسیل داشت تا آنچه را در این راه خرج کرده از مردم چپاول کنند، سال ۱۳۰۹ ه.ق حکومت عراق (
اراک) از وی گرفته شد و به جای آن، حکومت خوانسار و محلات به او واگذار گردید.
بعد از مرگ ناصرالینشاه در سال ۱۳۱۳ ه.ق او نامهای به مظفرالدینشاه نوشت و به او گفت هرچه که امر شود حاضر است اطاعت کند، این امر باعث شد که در حکومت ولایت اصفهان باقی بماند.
او تا سال ۱۳۲۴ ه.ق که
محمدعلیشاه به حکومت رسید در اصفهان بود و در این سال که برای عرض تهنیت به تهران آمده بود، مردم اصفهان در غیاب او دست به شورش و تعطیلی عمومی زدند و عزل او را از حکومت خواستار شدند، مجلس هم با خواستههای شاکیان همراهی نمود و عزل وی را تصویب کرد.
ظل
السلطان هم وقتی تلاشهایش برای برگشت به حکومت بینتیجه ماند خود استعفاء کرد، و توانست حکومت فارس را به دست آورد، ولی طولی نکشید که آن را نیز از دست داد و با این پیش آمد به اروپا سفر کرد و بعد از مدتی که از راه شمال ایران خواست وارد کشور شود در
رشت دستگیر شد و با پرداخت
غرامت و کمک انگلستان آزاد شد و دوباره به انگستان بازگشت و بعدها به ایران آمد، به اصفهان رفت و تا آخر عمر در آنجا به صورت منزوی زندگی کرد و در سال ۱۳۳۶ ه.ق در سن ۷۰ سالگی در گذشت و جنازۀ او را به
مشهد انتقال داده و در آنجا بخاک سپردند.
سایت پژوهه، برگفته از مقاله «مسعود میرزا ظل السلطان»، تاریخ بازیابی ۹۵/۹/۲۸.