مرثیه سرایی عبیدالله بن حر جعفی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
مرثیه سرایی عبیدالله بن حر جعفی، از مباحث مرتبط به تاریخچه عزاداری برای
امام حسین (
علیه
السّلام) است. پس از
واقعه عاشورا و
شهادت امام حسین (علیهالسّلام)، بسیاری از شخصیتهای سرشناس جهان
اسلام تحت تاثیر مظلومیت آن حضرت، به مرثیهسرایی و سوگواری پرداختند. مضامین مطرح شده در این مرثیهها از یک طرف مظلومیت، عزت و عظمت اهل بیت و
شهادت امام حسین و یارانش در کربلا، و از دیگر سو محکومیت جنایت دشمنان و قاتلان اهل بیت بوده است. یکی از نخستین شاعران مرثیهسرا برای
شهادت امام حسین (
علیه
السّلام)،
عبیدالله بن حر جعفی است.
عبیدالله بن حر جعفی، از
عشیره بنیسعد و از یاران
عثمان بن عفان و از حاضران در
جنگ صفین بود. او از یاران
عثمان بن عفان بود و چون عثمان به قتل رسید، جانب
معاویة بن ابیسفیان را گرفت و همراه وی در
جنگ صفین شرکت نمود و تا زمان
شهادت امام علی (علیهالسّلام)، نزد معاویه باقی ماند، آنگاه راهی
کوفه گردید. در فاجعه
کربلا و رخداد عاشورای
۶۱ ق شرکت نکرد. پس از مدتی ابن زیاد وی را طلبید، اما عبیدالله از رفتن نزد او خودداری ورزید و در محلی کنار
رود فرات ماوی گزید و جماعتی فراوان گرد او فراهم آمدند.
او وقتی قتلگاه
امام و یارانش را دید، برای آنها طلب آمرزش کرد و پس از
مشاهده آن منظره اشعاری در سوگ
حضرت سیدالشهدا سرود و ضمن آن، از یاری نکردن آن حضرت اظهار تاسف کرد.
گفتنی است عُبَید الله بن حر سپس از کربلا به
مدائن رفت و پس از ماجراجوییهایی، در سال
۶۸ قمری، در درگیری با نیروهای
مصعب بن زبیر، هنگام عبور از نهری، در آب غرق شد.
برخی معتقدند نخستین کسی که در رثای
امام حسین (
علیه
السّلام) شعر سرود،
عبیدالله بن حر جعفی بود. او به فاصله اندکی از
شهادت آن حضرت، بر سر تربتش حضور یافت و در مصیبت آن حضرت چنین سرود:
یَقولُ امیرٌ غادِرٌ حَقَّ غادِرٍ | | الا کُنتَ قاتَلتَ الشَّهیدَ ابنَ فاطِمَه |
فَیا نَدَمی الّا اکونَ نَصَرتُهُ | | الا کُلُّ نَفسٍ لا تُسَدَّدُ نادِمَه |
واِنِّی لِاَنِّی لَم اکُن مِن حُماتِهِ | | لَذو حَسرَةٍ ما ان تُفارِقَ لازِمَه |
سَقَی اللّه ُ ارواحَ الَّذینَ تَاَزَّروا | | عَلی نَصرِهِ سُقیا مِنَ الغَیثِ دائِمَه |
وَقَفتُ عَلی اجداثِهِم ومَجالِهِم | | فَکادَ الحَشا یَنفَضُّ وَالعینُ ساجِمَه |
لَعَمری لَقَد کانوا مَصالیتَ فِی الوَغی | | سِراعا الَی الهَیجا حُماةً خَضارِمَه |
فَاِن یُقتَلوا فَکُلُّ نَفسٍ تَقِیَّةٍ | | عَلَی الارضِ قَد اضَحت لِذلِکَ واجِمَه |
وما ان رَاَی الرَّاؤونَ افضَلَ مِنهُمُ | | لَدَی المَوتِ ساداتٍ وزُهرا قُماقِمَه |
اتَقتُلُهُم ظُلما وتَرجو وِدادَنا | | فَدَع خِطَّةً لَیسَت لَنا بِمُلائِمَه |
لَعَمری لَقَد راغَمتُمونا بِقَتلِهِم | | فَکَم ناقِمٍ مِنّا عَلَیکُم وناقِمَه |
اهُمُّ مِرارا ان اسیرَ بِجَحفَلٍ | | الی فِئَةٍ زَاغَت عَنِ الحَقِّ ظالِمَة |
فَکُفّوا واِلّا ذُدتُکُم فی کَتائِبٍ | | اشَدُّ عَلَیکُم مِن زُحوفِ الدَّیالِمَه |
| | |
• آن فرمانده خیانتکار خائنزاده به من میگوید: چرا تو با آن
شهید، فرزند فاطمه (
علیه
السّلام) نجنگیدی؟!
• آری پشیمانم که چرا او را یاری نکردم. بلی، هر که به موقع توفیق نیابد، پشیمان میشود.
• من از اینکه در جرگه حامیان او نبودهام، به حسرتی دچارم که هرگز از من جدا نخواهد شد.
• خدا روان کسانی را که در نصرتش کمر همت بستند، از باران رحمت خویش سیراب کند.
• اکنون که بر قبور و جایگاه آنان ایستادهام، اشکم ریزان است و نزدیک است جگرم پاره شود.
• به جانم قسم آنان در جنگ دلیر و پیشتاز بودند و چون شیر، از حسین (
علیه
السّلام) حمایت کردند.
• اگرچه آنها کشته شدند، هر انسان باتقوایی بر روی زمین، در مرگشان غمگین و حیران است.
• هرگز کسی برتر از آنان دیده نخواهد شد، که در دم مرگ، سروران و سرفرازانی درخشان باشند.
• ای
ابن زیاد آنان را از روی ستم میکشی و درعین حال دوستی ما را امید داری؟! از این نقشه ناسازگار با ما، دست بردار.
• قسم به جانم، با کشتن آنها ما را به خشم آوردهاید؛ تا جایی که بسیاری از مردان و زنانمان در پی انتقام از شمایند.
• پیوسته در پی آنم که همراه با لشکری، به جنگ این گروه، که ظالمانه از مسیر حق منحرف شدهاند، بروم.
• دست بردارید، و گرنه با گروههای جنگجو، چنان بر شما حمله میبرم که از هجوم دیلمیها بر شما سختتر باشد.
• پیشوایی، مهدی، مقتل جامع سیدالشهداء، ج۲، ص۳۴۶.