مراحل عصمت
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
عصمت و مصونیت از
خطا و لغزش، یکی از شرایط
نبوت است، زیرا بدون آن غرض از
بعثت تحقق نمیپذیرد. از این رو، در اصل لزوم عصمت پیامبران الهی، میان علمای
ادیان و
مذاهب اختلافی نیست.
عصمت
پیامبران مراحلی دارد که یادآور میشویم:
۱. مصونیت از
خطا در دریافت
وحی و ابلاغ آن.
۲. مصونیت از مخالفت با
احکام الهی در عمل.
مانند این که واجبی را ترک نماید یا کار حرامیرا انجام دهد.
۳. مصونیت از
اشتباه در موضوعات و مصادیق احکام.
مانند این که در تشخیص وقت نماز یا جهت قبله یا تعداد رکعات نماز یا مقدار بدهی مالی به افراد اشتباه کند.
۴. مصونیت از اشتباه در مسایل مربوط به
مصالح و
مفاسد اجتماعی
مثل این که درجایی که صلح به صلاح جامعه است، جنگ را ترجیح دهد.یا برعکس.
و فردی.
۵. مصونیت از اشتباه در مسایل عادی
زندگی فردی.
عصمت در دریافت و حفظ و ابلاغ وحی، در واقع خمیر مایة
نبوت است و بدون آن، نبوت و ارسال پیامبران بیفایده خواهد بود. بنابراین، همان دلیلی که بر
ضرورت نبوت اقامه شده است، دلیل بر لزوم عصمت در
تبلیغ الهی نیز هست.
توضیح این که: در باب
ضرورت نبوت، گفته شده است از آن جا که ادراکهای عادی انسانها، برای شناسایی کامل راه
سعادت و
شقاوت، کافی نیست، پس خدا باید این نقص و کمبود را از راه وحی و ارسال پیامبر جبران کند. در غیر این صورت، هدف از خلقت انسان ـ که تکامل اختیاری میباشد ـ نقض میشود، زیرا تکامل اختیاری در گرو شناخت صحیح و کافی است، و آن امر نیز بدون بعثت انبیاء حاصل نخواهد شد. پس اگر خداوند پیامبری بفرستد، ولی این پیامبر در دریافت وحی یا حفظ و ابلاغ آن دچار خطا گردد، هدف از بعثت نقض خواهد شد، و این کار با
حکمت خدا منافات دارد.
این
قضاوت و حکم روشن عقلی از برخی آیات قرآن نیز استفاده میشود، چنان که میفرماید:
«عالِمُ الْغَیْبِ فَلا یُظْهِرُ عَلی غَیْبِهِ اَحَداً اِلاَّ مَنِ ارْتَضی مِنْ رَسُولٍ فَاِنَّهُ یَسْلُکُ مِنْ بَیْنِ یَدَیْهِ وَ مِنْ خَلْفِهِ رَصَداً لِیَعْلَمَ اَنْ قَدْ اَبْلَغُوا رِسالاتِ رَبِّهِمْ وَ اَحاطَ بِما لَدَیْهِمْ وَ اَحْصی کُلَّ شَیْءٍ عَدَداً».
دانای
غیب اوست و هیچ کسی را بر اسرار غیبش آگاه نمیسازد، مگر رسولانی که آنان را برگزیده و مراقبینی از پیش رو و پشت سر برای آنها قرار میدهد، تا بداند پیامبرانش رسالتهای پروردگارشان را ابلاغ کردهاند؛ و او به آن چه نزد آنهاست احاطه دارد و همه چیز را احصا کرده است. این دو آیه بیانگر آن است که وقتی
خداوند غیب خود را بر رسولان آشکار میسازد،
فرشتگان را از هر طرف مامور مینماید که او را در اخذ
وحی و حفظ و ابلاغ آن مراقبت کنند تا دچار اشتباه و لغزش نشوند. و روشن است که انجام چنین رسالتی بدون عصمت آنان در مقام اخذ و حفظ و ابلاغ وحی، ممکن نیست.
متکلمان امامیه معتقدند؛ این نوع از عصمت قبل و بعد از بعثت، و نیز
گناهان کبیره و صغیره هر دو را ـ خواه به صورت عمدی یا سهوی ـ شامل میشود.
دو دلیل زیر، این مسئله را اثبات میکند:
۱.
پیامبران در واقع نمایندة خداوند در رساندن پیامهای او به مردم هستند، و این نمایندگی به دو صورت میتواند انجام پذیرد: یکی گفتاری و دیگری رفتاری. یعنی همانگونه که گفتار پیامبر، حاکی از دریافت
وحی الهی است. رفتار او هم چنین حکایتی دارد و نشانگر آن است که این کار مورد
رضایت و اجازه خداست. اگر پیامبر مرتکب
گناه گردد، چون نمایندة خدا در بین مردم است، مردم به تصور این که، این کار شایسته است آن را انجام میدهند و به خطا میافتند. و این نقض غرض خدا در بعثت انبیاء میباشد.
بلکه اگر پیامبر کاری بر خلاف محتوای وحی انجام دهد و
تصریح کند که این کار من
جایز نیست، باز به دلیل تناقض میان گفتار و رفتار، مردم دچار تردید میشوند و میگویند: اگر این کار نارواست پس چرا خود او که نمایندة خداست انجام داد؟
۲. بعثت انبیاء، صرفاً پیام رسانی نیست، بلکه پیامبران الهی مسؤولیت
هدایت انسانها به سوی خدا را به
عهده دارند. و هدایت تنها با بیان احکام الهی حاصل نمیشود، بلکه
ایمان راسخ انبیاء به آن چه آوردهاند و تجلی آن در اعمال آنها در هدایت
مردم نقش اساسی دارد، زیرا نقش تربیتی طرز عمل و رفتار مربی و حالتها و صفات او در افرادی که تحت تربیت او قرار دارند، به مراتب بیشتر از گفتار اوست. چنان که قرآن کریم میفرماید:
«لَقَدْ کانَ لَکُمْ فِی رَسُولِ اللَّهِ اُسْوَةٌ
حَسَنَةٌ».
به تحقیق
رسول خدا اسوة نیکو برای شماست.
بر این پایه، باید عوامل بازدارنده از گناه، بهاندازهای در پیامبر نیرومند باشد که به کلی ازگناه به دور بوده، و از مصونیت کامل نسبت به گناه و مخالفت احکام الهی برخوردار باشد، و هیچ نقطة تاریکی در صفحة حیات او پیدا نشود.
پس از آن که
عصمت در مرحله نخست (دریافت و ابلاغ وحی) اثبات شد، میتوان بر عصمت پیامبران در مراحل دیگر به وحی استناد نمود، لذا ما در این جا آیاتی از قرآن را که بر عصمت پیامبران از گناه
دلالت دارند، با ذکر مضمون هر یک یادآور میشویم:
۱. پیامبر از روی
هوای نفس سخن نمیگوید:
«وَ ما یَنْطِقُ عَنِ الْهَوی اِنْ هُوَ اِلاَّ وَحْیٌ یُوحی».
۲. پیامبران هدایت یافتگانند، و هر کس را خدا هدایت کند گمراه نمیشود:
«اُولئِکَ الَّذِینَ هَدَی اللَّهُ...» .
«وَ مَنْ یَهْدِ اللَّهُ فَما لَهُ مِنْ مُضِلٍّ».
۳. منشا
ضلالت و گناه،
شیطان است، و شیطان نمیتواند در پیامبران نفوذ کند:
«فَبِعِزَّتِکَ لَاُغْوِیَنَّهُمْ اَجْمَعِینَ اِلاَّ عِبادَکَ مِنْهُمُ الُْمخْلَصِینَ».
۴.
اطاعت از پیامبر، اطاعت از خداست، و اطاعت از خدا، با گناه قابل جمع نیست:
«مَنْ یُطِعِ الرَّسُولَ فَقَدْ اَطاعَ اللَّهَ».
۵. عمل پیامبر
اسوه حسنه است، و گناه با اسوة
حسنه بودن سازگار نیست:
«لَقَدْ کانَ لَکُمْ فِی رَسُولِ اللَّهِ اُسْوَةٌ
حَسَنَةٌ».
۶. پیروی از پیامبر مورد
محبت خداست، و خدا گناه را دوست ندارد:
«قُلْ اِنْ کُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ...» .
۷. پیامبران برگزیدگان خدایند، و خدا گناهکار را بر نمیگزیند:
«وَ اِنَّهُمْ عِنْدَنا لَمِنَ الْمُصْطَفَیْنَ الْاَخْیارِ».
«وَ اجْتَبَیْناهُمْ وَ هَدَیْناهُمْ اِلی صِراطٍ مُسْتَقِیمٍ».
دلیل بر لزوم عصمت پیامبران از امور یاد شده در مراحل دیگر عصمت، این است که از نظر افراد عادی که اکثریت انسانها را تشکیل میدهند، اشتباه در امور عادی، از خطای در
احکام دین قابل تفکیک نیست. بنابراین، اگر پیامبر در امور یاد شده دچار
خطا و اشتباه گردد، آن را به احکام دینی هم سرایت میدهند و در نتیجه،
اطمینان آنان نسبت به پیامبر از دست میرود. و این با غرض
رسالت منافات دارد.
گذشته از این، شکی نیست، پیامبری که از هر گونه خطا ـ اعم از
احکام دینی و موضوعات و مسایل عادی زندگی ـ مصون است، بهتر و بیشتر میتواند توجه و
اعتماد مردم را جلب کند تا پیامبری که فقط از
عصمت در احکام برخوردار است. و مقتضای جود و
رحمت الهی این است که کاملترین لطف را در حق بندگان انجام دهد.
سایت اندیشه قم، برگرفته از مقاله «مراحل عصمت» تاریخ بازیابی ۹۵/۰۳/۲