• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

مدیریت آموزشی

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



مدیریت آموزشی، یکی از مباحث مطرح در علوم تربیتی بوده و به معنای برنامه‌ریزی، سازمان‌دهی، هدایت، هماهنگی و نظارت و ارزشیابی فرایند آموزش تعریف شده است که به طور خاص دارای شاخصه‌های ویژه‌ای است.در این مقاله بعد از تعریف دقیق مدیریت آموزشی و بیان ضرورت، اهداف و کارکردهای آن از مفاهیم سازمانی و بحث قدرت و اختیار بحث می‌کنیم.

فهرست مندرجات

۱ - مقدمه
       ۱.۱ - تعریف مدیریت
       ۱.۲ - فراگرد مدیریت
۲ - تعریف
۳ - ضرورت
۴ - اهداف
۵ - مهارت‌های سه‌گانه مدیریت
       ۵.۱ - مهارت فنی
       ۵.۲ - مهارت انسانی
       ۵.۳ - مهارت ادراکی
۶ - کارکردها
۷ - ویژگی‌های مدیر آموزشی
۸ - مفاهیم مهم سازمانی
       ۸.۱ - تعریف سازمان
       ۸.۲ - تعریف سازماندهی
       ۸.۳ - اصول سازمانی
              ۸.۳.۱ - وحدت هدف
              ۸.۳.۲ - وحدت فرمان
              ۸.۳.۳ - سلسله‌مراتب
              ۸.۳.۴ - حیطه نظارت
              ۸.۳.۵ - تقسیم کار
              ۸.۳.۶ - گروه‌بندی وظایف
              ۸.۳.۷ - صف
              ۸.۳.۸ - ستاد
                     ۸.۳.۸.۱ - ستاد شخصی
                     ۸.۳.۸.۲ - ستاد تخصصی
              ۸.۳.۹ - اختیار و مسئولیت
              ۸.۳.۱۰ - هماهنگی
       ۸.۴ - انواع سازمان
              ۸.۴.۱ - سازمان‌های رسمی
              ۸.۴.۲ - سازمان‌های غیررسمی
       ۸.۵ - نمودار سازمانی
       ۸.۶ - انواع نمودار سازمانی
              ۸.۶.۱ - نمودار ساده
              ۸.۶.۲ - نمودار وظایف
              ۸.۶.۳ - نمودار کارگزینی
       ۸.۷ - سازمان‌دهی ماتریس
۹ - اختیار و قدرت
       ۹.۱ - قدرت
       ۹.۲ - مسئولیت
       ۹.۳ - اختیار
       ۹.۴ - تمایز قدرت و اختیار
       ۹.۵ - انواع اختیار
              ۹.۵.۱ - اختیار فرهمند
              ۹.۵.۲ - اختیار سنتی
              ۹.۵.۳ - اختیار قانونی
       ۹.۶ - تفویض اختیار
       ۹.۷ - مزایای تفویض اختیار
       ۹.۸ - تمرکز و عدم تمرکز
       ۹.۹ - سیستم‌های آموزشی متمرکز و غیرمتمرکز
              ۹.۹.۱ - محاسن سیستم آموزشی متمرکز
              ۹.۹.۲ - محاسن سیستم آموزشی غیرمتمرکز
۱۰ - پانویس
۱۱ - منبع


امروزه مدیریت، یکی از مهمترین علوم عصر جدید محسوب گردیده و روز به روز بر اهمیت آن افزوده می‌شود. به‌طور کلی، مدیریت به موازات پیچیده‌تر شدن و محدود شدن منابع مالی و مادی سازمان‌ها، اهمیت بیشتری پیدا می‌کند. مدیریت آموزشی، یکی از جدیدترین شاخه‌های علمی – پژوهشی مدیریت است که اصول و مبانی آن عمدتا ناشی از مطالعات و پژوهش‌های صاحبنظران مدیریت در زمینه صنعت، تجارت و آموزش و پرورش است.
[۱] شیرازی، علی، مدیریت آموزشی، ص۱۵، مشهد، جهاد دانشگاهی، ۱۳۷۳، چاپ اول.


۱.۱ - تعریف مدیریت

مدیریت در مفهوم کلی و عام، از دیدگاه‌های متفاوتی تعریف شده است. ماری پارکر فالت می‌گوید: مدیریت، هنر انجام دادن کارها به وسیله‌ دیگران است. در این معنی هر کس بتواند کارها را با استفاده از نیروی دیگران به انجام برساند، مدیر است. به عبارت دیگر، مدیر هماهنگ‌کننده و کنترل‌کننده فعالیت‌های دسته‌جمعی برای رسیدن به هدف مطلوب سازمان با حداکثر کارآیی است.
[۲] قرائی‌مقدم، امان‌الله، مدیریت آموزشی، ص۳۳، تهران، ابجد‌، ۱۳۷۵، چاپ اول.

در تعریف جامع‌تر، مدیریت را هماهنگی منابع انسانی و مادی در جهت تحقق هدف‌های سازمانی گفته‌اند.
[۳] صافی، احمد، مدیریت و برنامه‌ریزی در آموزش و پرورش، ص۱۳، تهران، اداره کل آموزش‌های ضمن خدمت، ۱۳۷۳، چاپ سوم.

می‌توان گفت: مدیریت، فعالیتی است منظم، در جهت تحقق هدف‌های معین که از طریق ایجاد روابط میان منابع موجود، انجام دادن کار با مشارکت افراد دیگر و شرکت فعال در تصمیم‌گیری صورت می‌گیرد. به بیان دیگر، منظور اصلی مدیریت در هر سازمانی عبارت است از هماهنگ‌سازی کوشش‌های افراد انسان و استفاده از منابع دیگر برای تحقق هدف‌های سازمان. در مؤسسات آموزشی این هدف‌ها مربوط به امور آموزش و پرورش و پیشبرد یادگیری است.
[۴] علاقه‌بند، علی، مقدمات مدیریت آموزشی، ص۱۵، تهران، بعثت، ۱۳۷۴، چاپ هشتم.


۱.۲ - فراگرد مدیریت

تلقی مدیریت به عنوان "فراگرد" یا "فرایند" نسبتا تازگی دارد. مفهوم فراگرد، بر شیوه منظم انجام دادن کارها دلالت دارد و به توالی گام‌ها یا عناصری که به هدف خاصی منجر می‌شود، اشاره می‌کند. زیرا که همه مدیران، صرفنظر از قابلیت‌ها یا مهارت‌های خاص خود، به فعالیت‌های پیوسته و منظمی می‌پردازند تا به هدف‌های معین نایل گردند. نخستین بار سقراط از مدیریت به عنوان فراگرد اجتماعی یاد کرد، فراگردی که متضمن یک سلسله وظایف، فعالیت‌ها و روابط متقابل بوده و مناسبات و روابط متقابل افراد در آن نقشی اساسی دارد.
[۵] علاقه‌بند، علی، مقدمات مدیریت آموزشی، ص۱۵-۱۶، تهران، بعثت، ۱۳۷۴، چاپ هشتم.



مدیریت آموزشی به معنی عام، برنامه‌ریزی، سازمان‌دهی، هدایت، هماهنگی و نظارت و ارزشیابی فرایند آموزش تعریف شده است. اما مدیریت به معنی خاص، به صورت‌های زیر تعریف می‌شود:
· مدیریت آموزشی، راهنمایی، مددکاری و ایجاد محیط مناسب برای فعالیت آموزشی است.
· مدیریت آموزشی، فراگردی اجتماعی است که مستلزم ایجاد، نگهداشتن، برانگیختن، کنترل کردن و وحدت بخشیدن نیروهای انسانی و مادی می‌باشد که به‌طور رسمی و غیررسمی در درون یک نظام واحد شکل و سازمان می‌یابند، تا هدف‌ها و مقاصد آموزشی را تحقق بخشند.
· مدیریت آموزشی، فرایند هماهنگ کردن استعدادهای آدمی و بهره‌گیری از شرایط محیطی برای اهداف آموزشی است.
[۶] صافی، احمد، مدیریت و برنامه‌ریزی در آموزش و پرورش، ص۶۹-۷۰، تهران، اداره کل آموزش‌های ضمن خدمت، ۱۳۷۳، چاپ سوم.

با توجه به آنچه گفته شد، مدیریت آموزشی غالبا به معنی خاص، مورد نظر است. یعنی مدیریت آن بخشی از فعالیت‌های سازمان‌های آموزشی است که مستقیما با امر آموزش و پرورش و یادگیری مرتبط است. از جمله، فعالیت‌های مربوط به برنامه‌های آموزشی، مواد و محتوای دروس، روش‌ها و وسایل آموزشی، مشاوره و راهنمایی تحصیلی، اقدامات آموزشی مکمل، امور معلمان و دانش‌آموزان.
[۷] علاقه‌بند، علی، مقدمات مدیریت آموزشی، ص۱۳۶، تهران، بعثت، ۱۳۷۴، چاپ هشتم.



امروزه، عصر مدیریت و رهبری است و موفقیت نهادها و سازمان‌ها تا حد زیادی به کارآیی و اثربخشی مدیریت بستگی دارد.
[۸] میرکمالی، سیدمحمد، رهبری و مدیریت آموزشی، ص۱۵، تهران، یسطرون، ۱۳۷۸، چاپ ششم.
ساخت نظام آموزشی هر کشوری دربرگیرنده‌ مجموعه‌ای از نیازهای سازمان‌های رسمی آن کشور بوده و عملکرد نظام آموزش و پرورش که مدیران آموزشی اداره آن را بر عهده دارند، نه تنها از نظر پیشرفت اقتصادی و اجتماعی مهم است، بلکه از نظر تاثیری که بر تحرک شغلی و انتظارات دارد، از اهمیت تعیین‌کننده‌ای برخوردار است. همچنین آموزش و پرورش، بهترین وسیله، برای ایجاد تغییر ارزش‌ها و رفتارها به‌شمار رفته و باعث می‌شود که افراد، به تناسب استعداد و رغبتی که دارند برای انجام خدمت‌های اجتماعی و اقتصادی و کسب مشاغل و در نتیجه آسایش فردی مهیا شوند. از اینرو، از آغاز قرن اخیر، هیچ کشوری بدون توسعه در مؤسسات آموزشی و مدیران آموزشی تحصیل کرده و مجرب، مراحل توسعه و پیشرفت را طی نکرده است.
[۹] قرائی‌مقدم، امان‌الله، مدیریت آموزشی، ص۱۳، تهران، ابجد‌، ۱۳۷۵، چاپ اول.


بنابراین، با افزایش تعداد دانش‌آموزان در سطوح مختلف آموزشی، تاسیس مدارس و مراکز آموزشی جدید، استخدام معلمان بیشتر و سرمایه‌گذاری بیشتر، ضرورت یافته است. از سوی دیگر، ضرورت در تصمیم‌گیری و سیاست‌گذاری، بهبود کیفی و ایجاد فرصت‌های برابر آموزشی برای همگان، نقش خطیر مدیریت نظام آموزشی را بارزتر ساخته است.
[۱۰] جهانیان، رمضان، مدیریت آموزشی و آموزشگاهی، ص۲۷، کرج، سرفراز، ۱۳۸۷، چاپ اول.



هدف کلی آموزش و پرورش در هر جامعه‌ای این است که هر فرد را طبق الگوی ارزش‌های فرهنگی، سیاسی، دینی و اجتماعی خود تربیت کرده و انسانی متناسب تحویل جامعه دهد. اهداف آموزش و پرورش سه نقش مهم در مدیریت آموزشی ایفا می‌کنند: اولا به فراگرد آموزش و پرورش جهت می‌دهند، ثانیا انگیزه‌ حرکت و فعالیت را به وجود می‌آورند و ثالثا ملاک‌های کنترل و ارزشیابی فعالیت‌های آموزشی را ایجاد می‌نمایند.
[۱۱] علاقه‌بند، علی، مقدمات مدیریت آموزشی، ص۱۴۰-۱۴۱، تهران، بعثت، ۱۳۷۴، چاپ هشتم.

مدیریت آموزشی، باید قبل از هر چیز اهداف آموزش و پرورش را به خوبی شناخته و آنها را مورد بررسی قرار دهد و به‌کار بندد که برخی از آنها عبارتند از:
· کمک به افراد سازمان آموزشی برای رسیدن به اهداف آموزش و پرورش
· راهنمایی اعضای سازمان برای تشخیص و درک بهتر هدف‌ها
· راهنمایی، همکاری، کمک، تقویت و حمایت از اعضای سازمان آموزشی
· مشارکت افراد در تصمیم‌گیری و تبادل نظر آنها و ایجاد مسئولیت‌های مشترک در سازمان آموزشی
· ایجاد روابط انسانی مطلوب و احترام متقابل بین مدیر و اعضای سازمان آموزشی
· شناخت نیازها و حل مشکلات دانش‌آموزان به منظور دستیابی به اهداف آموزشی
· توجه به تفاوت‌های فردی و کمک به کشف و بروز استعدادهای دانش‌آموزان
· کمک و یاری به بهبود و اصلاح فرآیند آموزش و پرورش
· فراهم نمودن امکانات و زمینه مساعد برای بروز خلاقیت و ابتکار، به منظور رشد و بلوغ فکری اعضای سازمان
· ایجاد هماهنگی بین منابع و فعالیت‌های سازمان آموزشی.
[۱۲] قرائی‌مقدم، امان‌الله، مدیریت آموزشی، ص۴۲-۴۸، تهران، ابجد‌، ۱۳۷۵، چاپ اول.



رابرت کاتز، مهارت‌های مورد نیاز مدیران را به صورت فنی، انسانی و ادراکی طبقه‌بندی کرده است. مهارت، به توانایی‌های قابل پرورش شخص که در عملکرد و ایفای وظایف منعکس می‌شود، اشاره می‌کند. منظور از مهارت، توانایی به‌کار بردن مؤثر دانش و تجربه‌ شخصی است.

۵.۱ - مهارت فنی

یعنی دانایی و توانایی در انجام وظایف خاص که لازمه آن ورزیدگی در کاربرد فنون و ابزار ویژه و شایستگی عملی در رفتار و فعالیت است. مهارت فنی از طریق تحصیل، کارورزی و تجربه حاصل می‌شود. مدیران، معمولا این مهارتها را طی دوره‌های کارآموزی فرامی‌گیرند، نظیر دانش، روش‌های برنامه‌ریزی، بودجه‌بندی، کنترل، حسابداری، امور مالی، کارگزینی و غیره. ویژگی بارز این مهارت این است که به بالاترین درجه شایستگی و خبرگی در آن می‌توان دست یافت.
[۱۳] علاقه‌بند، علی، مقدمات مدیریت آموزشی، ص۱۸۳، تهران، بعثت، ۱۳۷۴، چاپ هشتم.


۵.۲ - مهارت انسانی

منظور دارا بودن توانایی و قدرت کار کردن با مردم، در انجام کار به وسیله‌ آنان است. در این نوع از مهارت، مدیران قادرند، انگیزه‌های کارکنان را دریابند و از محرک‌ها و نیازهای آنان در رهبری مؤثر بهره گیرند.
[۱۴] صافی، احمد، مدیریت و برنامه‌ریزی در آموزش و پرورش، ص۱۵۳، تهران، اداره کل آموزش‌های ضمن خدمت، ۱۳۷۳، چاپ سوم.
مهارت انسانی به آسانی قابل حصول نیست و روش‌های مشخصی ندارد اما امروزه روان‌شناسی اجتماعی و مردم‌شناسی، زمینه دستیابی به این مهارت را فراهم می‌نمایند.
[۱۵] علاقه‌بند، علی، مقدمات مدیریت آموزشی، ص۱۸۴-۱۸۵، تهران، بعثت، ۱۳۷۴، چاپ هشتم.


۵.۳ - مهارت ادراکی

یعنی توانایی درک پیچیدگی‌های کل سازمان و تصور همه عناصر و اجزای تشکیل‌دهنده کار و فعالیت سازمانی به صورت یک کل واحد در سیستم. به عبارت دیگر، توانایی درک و تشخیص اینکه کارکردهای گوناگون سازمان به یکدیگر وابسته هستند و تغییر در هر یک از بخش‌ها، الزاما بخش‌های دیگر را تحت تاثیر قرار می‌دهد.
[۱۶] علاقه‌بند، علی، مقدمات مدیریت آموزشی، ص۱۸۴-۱۸۵، تهران، بعثت، ۱۳۷۴، چاپ هشتم.
مدیران واجد این مهارت قادرند به دریافت اطلاعات و تحلیل مسایل سازمان پرداخته و با توجه به اهداف سازمان به تهیه طرح‌ها و ارائه راه‌حل‌ها بپردازند.
[۱۷] صافی، احمد، مدیریت و برنامه‌ریزی در آموزش و پرورش، ص۱۵۴، تهران، اداره کل آموزش‌های ضمن خدمت، ۱۳۷۳، چاپ سوم.



فراگرد مدیریت را غالبا به کارکردها یا وظایف مدیریت تفکیک و تجزیه می‌کنند. منظور از کارکرد، فعالیتی مهم و اساسی است که در نیل به هدف، ضرورت دارد.
[۱۸] علاقه‌بند، علی، مقدمات مدیریت آموزشی، ص۱۸، تهران، بعثت، ۱۳۷۴، چاپ هشتم.
هنری فایول، اولین کسی که وظایف مدیریت را تقسیم کرده، معتقد است وظایف اساسی مدیریت عبارتند از:
· برنامه‌ریزی: یعنی تعیین هدف، یافتن و ساختن راه‌ها و وسایلی که رسیدن به هدف را امکان‌پذیر می‌سازد و همچنین پیش‌بینی کارهایی که باید در آینده انجام گیرد.
· سازمان‌دهی: یعنی ترکیب و تخصیص افراد، منابع و امکانات میان افراد و واحدهای مختلف سازمان و همچنین هماهنگی بین آنها به منظور رسیدن به اهداف سازمان.
[۱۹] قرائی‌مقدم، امان‌الله، مدیریت آموزشی، ص۴۹، تهران، ابجد‌، ۱۳۷۵، چاپ اول.

· فرماندهی: یعنی هدایت و جهت‌دهی افراد در انجام دادن کارها.
[۲۰] علاقه‌بند، علی، مقدمات مدیریت آموزشی، ص۱۸، تهران، بعثت، ۱۳۷۴، چاپ هشتم.

· هماهنگی: یعنی به هم پیوستن و وحدت بخشیدن همه امکانات و منابع مادی و انسانی و همچنین فعالیت‌ها، که برای رسیدن به هدف سازمان ضرورت دارد.
· کنترل کردن: یعنی رسیدگی به اینکه آیا کلیه برنامه‌ها و عملیات انجام شده طبق مقررات و دستورات صورت می‌گیرند یا خیر.
[۲۱] قرائی‌مقدم، امان‌الله، مدیریت آموزشی، ص۵۰، تهران، ابجد‌، ۱۳۷۵، چاپ اول.



مدیر خوب، کسی است که با استفاده صحیح، منطقی و عقلایی از منابع مادی و انسانی، سازمان را برای رسیدن به هدف خود که برآورنده یکی از نیازهای جامعه است، رهبری و هدایت کند. پس مدیران آموزش و پرورش علاوه بر آگاهی کامل از علم مدیریت، اصول و تئوری‌های آن باید شرایط و ویژگی‌هایی را دارا باشند که برخی از مهمترین آنها عبارتند از:

· در زمینه‌ مدیریت، دارای مهارت‌های فنی، انسانی و ادراکی باشد
· به کار خود به عنوان مدیر آموزشی، نگرشی آگاهانه و علمی داشته باشد
· کلیات روش‌ها و فنون تدریس را به خوبی بداند
· از سلامت جسمانی، روانی و شخصیتی کامل برخوردار باشد
[۲۲] قرائی‌مقدم، امان‌الله، مدیریت آموزشی، ص۳۳-۳۶، تهران، ابجد‌، ۱۳۷۵، چاپ اول.

· نظام آموزشی کشور خود را به خوبی بشناسد و از سوابق و تحولات تاریخی آن آگاه باشد
· از فلسفه، ارزش‌ها، هدف‌ها و مقاصد کلی آموزشی مطلع باشد
· با‌اندیشه‌ها و نظریه‌های مدیریت و رهبری آشنا باشد و به اقتضای محیط کار خود، آنها را به‌کار بندد
· بر مسئولیت‌ها و وظایف چندبعدی آموزشی، ارشادی، فرهنگی و اجتماعی خود واقف باشد
· سابقه آموزشی و معلمی حداقل پنج سال داشته باشد
· در زمینه‌ علوم تربیتی و روان‌شناسی دانش کافی داشته و بتواند معلمان را راهنمایی نماید
· روابط و مناسبات متقابل میان مدرسه، خانواده و جامعه را درک کرده و در انجام وظایف محوله آنها را نادیده نگیرد.
[۲۳] صافی، احمد، مدیریت و برنامه‌ریزی در آموزش و پرورش، ص۱۴۳-۱۴۴، تهران، اداره کل آموزش‌های ضمن خدمت، ۱۳۷۳، چاپ سوم.



سازمان، یک پدیده اجتماعی بوده و از جمع عده‌ای از افراد که توانایی همکاری داشته و با ایجاد روابط گوناگون برای نیل به هدف مشترکی کوشش می‌نمایند، تشکیل می‌شود. آنچه در سازمان‌ها به صورت یکسان و مشابه وجود دارد، اصل نیاز به تقسیم کار و در نتیجه، همکاری و هماهنگی است برای وصول به هدف که در حقیقت به منظور نیازهای معینی تعیین گردیده است.
[۲۴] نیرومند، پوراندخت و مسجدیان، سهراب، مدیریت آموزشی، ص۸۷، تهران، پیک مروا، ۱۳۸۴، چاپ اول.


۸.۱ - تعریف سازمان

سازمان، عبارت است از کوشش جمعی براساس روابط منظم و منطقی برای رسیدن به هدف مشترکی که هر یک از افراد به تنهایی از رسیدن به آن عاجزند.
[۲۵] قرائی‌مقدم، امان‌الله، مدیریت آموزشی، ص۸۹، تهران، ابجد، ۱۳۷۵، چاپ اول.

سازمان، دربرگیرنده‌ مجموعه‌ای از فعالیت‌های مختلفی است که بر محور "اختیار" و "مسئولیت" با یکدیگر پیوند داشته و توسط منابع انسانی، بر طبق "تقسیم کار و شرح وظایف" به انجام رسانده می‌شود. به‌طور کلی در این تعریف، ویژگی‌های سازمان به شرح زیر می‌باشد:

· سازمان‌ها، سیستم‌های اجتماعی هستند. به‌ عبارت دیگر، انسان‌ها به صورت گروهی در آنها فعالیت می‌کنند.
· سازمان‌ها، دارای فعالیت‌هایی هستند که بین آنها هماهنگی وجود دارد.
· سازمان‌ها، هدفدار می‌باشند، بدین معنی که افراد در آنها دارای اهداف معینی هستند.

براساس گفته شروود و فینفر: سازمان، الگویی از روش‌هاست که از طریق آن، تعداد زیادی از انسان‌های درگیر در وظایف گوناگون را از طریق تبیین منظم اهداف مورد توافق، با یکدیگر مرتبط می‌نماید.
[۲۶] نیرومند، پوراندخت و مسجدیان، سهراب، مدیریت آموزشی، ص۸۸، تهران، پیک مروا، ۱۳۸۴، چاپ اول.


۸.۲ - تعریف سازماندهی

می‌توان گفت، اصطلاح سازمان در مدیریت دو معنای متداول دارد. در معنای اول آن، سازمان به هر مؤسسه یا گروه کاری اطلاق می‌شود. برای مثال هر مدرسه یا اداره دولتی یا هر تیم ورزشی را می‌توانیم سازمان بنامیم. در معنای دوم، فراگرد سازمان‌دهی، یعنی جریان نظم و ترتیب دادن به کار و فعالیت و تقسیم و تکلیف آن به افراد، به منظور انجام دادن کار و تحقق هدف‌های معین، می‌باشد. در نتیجه سازمان‌دهی، ایجاد ساختار سازمان است و ساختار سازمان، روابطی منظم و منطقی که لازمه فعالیت اعضای سازمان است را به وجود می‌آورد. به وسیله سازمان‌دهی، طرق و وسایل منظمی برای تفکیک و هماهنگی منابع انسانی و مادی جهت تحقق هدف‌های سازمان فراهم می‌شود.
[۲۷] علاقه‌بند، علی، مقدمات مدیریت آموزشی، ص۴۹، تهران، بعثت، ۱۳۷۴، چاپ هشتم.


پس، سازمان‌دهی عبارت است از فرایندی که توسط آن، ساختار یک سازمان ایجاد و نگهداری می‌شود. تقسیم کار میان افراد و گروه‌های کاری و هماهنگی میان آنها، به منظور نیل به هدف‌های سازمان صورت می‌پذیرد.
[۲۸] قرائی‌مقدم، امان‌الله، مدیریت آموزشی، ص۸۵، تهران، ابجد، ۱۳۷۵، چاپ اول.
سازماندهی طی مراحل زیر، صورت می‌گیرد:

· تشخیص فعالیت‌های لازم برای رسیدن به اهداف و اجرای خط مشی و برنامه‌ها.
· گروه‌بندی فعالیت‌ها با توجه به منابع انسانی و مادی موجود و تشخیص بهترین مسیر استفاده از آنها
· دادن اختیار عمل و حق دستوردهی و تصمیم‌گیری برای انجام دادن کار به مسئول هر گروه
· ارتباط دادن واحدهای گروه‌بندی‌شده، به یکدیگر به صورت عمودی و افقی و از طریق روابط اختیار و شبکه ارتباطی.
[۲۹] علاقه‌بند، علی، مقدمات مدیریت آموزشی، ص۵۰، تهران، بعثت، ۱۳۷۴، چاپ هشتم.

اجرای مراحل فوق مبتنی بر اصول سازمان‌دهی و مدیریت است که اهم این اصول عبارتند از: وحدت هدف، وحدت فرمان، تقسیم کار بر مبنای تخصص، گروه‌بندی وظایف، حیطه نظارت، سلسله‌مراتب، صف و ستاد و هماهنگی.

۸.۳ - اصول سازمانی

مدیریت آموزشی دارای اصول سازمانی است که بسیار هائز اهمیت‌اند که به آنها اشاره می‌کنیم.

۸.۳.۱ - وحدت هدف

منظور آن است که تمام فعالیت‌های سازمان، در جهت یک هدف خاص و مشترک هدایت و از پراکندگی فعالیت‌ها و تلاش‌های مغایر با هم، خودداری گردد.
[۳۰] صافی، احمد، سازمان و مدیریت در آموزش و پرورش، ص۱۰، تهران، ارسباران، ۱۳۷۹، چاپ اول.


۸.۳.۲ - وحدت فرمان

وحدت فرمان یعنی یک عضو زیردست، تنها در مقابل فردی که اقتدار و مسئولیت را به او واگذار کرده است، پاسخگو باشد.
[۳۱] فرد. سی، لاننبورگ و آلان. سی، ادنستین، مدیریت آموزشی، ص۶۲، ترجمه محمدعلی فرنیا، تبریز، آگاه، ۱۳۸۲، چاپ اول.
وحدت فرمان با اصل دیگر مدیریت، یعنی زنجیره فرمان یا سلسله‌مراتب، بستگی دارد. سلسله‌مراتب به یک سلسله روابطی اشاره می‌کند که از راس سازمان (مدیر سازمان) شروع و در پایین به کارکنان عملیاتی ختم می‌شود. سلسله‌مراتب یا زنجیره فرمان، به صورت یک هرم تصور می‌شود.
[۳۲] علاقه‌بند، علی، مقدمات مدیریت آموزشی، ص۶۲، تهران، بعثت، ۱۳۷۴، چاپ هشتم.


۸.۳.۳ - سلسله‌مراتب

به نظر فایول، سلسله‌مراتب به معنای خط و فرمان یا جریان قدرت و اختیار از بالاترین سطح به پایین‌ترین سطح مؤسسه است که تبعیت از این سلسله‌مراتب ضروری است. طبقات افقی، یکی پس از دیگری قرار دارند که هر طبقه نسبت به طبقه‌ بی‌واسطه‌ مافوق خود، مسئول هستند و لذا سلسله‌مراتب، مسئولیت زیردست‌ها را به مافوق‌ها در یک سازمان نشان می‌دهد. با توجه به اصل حیطه‌ نظارت در بنای یک سازمان، به‌تدریج که از بالای سازمان به پایین می‌رسیم، تعداد کارکنان هر طبقه به طبقه‌ قبل افزایش می‌یابد.
[۳۳] صافی، احمد، سازمان و مدیریت در آموزش و پرورش، ص۱۶، تهران، ارسباران، ۱۳۷۹، چاپ اول.


اصل سلسله‌مراتب، گویای این امر است که قدرت و مسئولیت بایستی در یک خط مستقیم و به صورت عمودی، از مدیریت رده بالا به رده پایین منتقل شود.
[۳۴] فرد. سی، لاننبورگ و آلان. سی، ادنستین، مدیریت آموزشی، ص۶۲، ترجمه محمدعلی فرنیا، تبریز، آگاه، ۱۳۸۲، چاپ اول.
بنابراین، زنجیره فرمان یا سلسله‌مراتب، مجرای رسمی سازمانی برای تعیین اختیار، مسئولیت و ارتباطات است. چون این پدیده‌های سازمانی پیچیده‌اند، از اینرو لازم است که هیچ فرد زیردستی در معرض مستقیم بیش از یک مافوق قرار نگیرد، یعنی فقط از یک سرپرست دستور بگیرد و فقط به او گزارش دهد.
[۳۵] علاقه‌بند، علی، مقدمات مدیریت آموزشی، ص۶۲، تهران، بعثت، ۱۳۷۴، چاپ هشتم.


۸.۳.۴ - حیطه نظارت

که به نام "حیطه سرپرستی"، "حیطه مدیریت" و "قلمرو نظارت" نیز خوانده می‌شود، تعیین‌کننده تعداد کارمندانی است که یک مدیر می‌تواند به نحو مؤثر کار آنها را اداره و سرپرستی کند. بدین جهت هر سازمانی با توجه به طبیعت کار و وظایفی که بر عهده افراد گذارده است، دارای حیطه نظارت خاصی می‌باشد و مدیران نیز با توجه به مسئولیت‌هایی که در سطوح مختلف سازمانی دارند، دارای قلمرو نظارت متفاوتی می‌باشند.
[۳۶] قرائی‌مقدم، امان‌الله، مدیریت آموزشی، ص۱۱۸، تهران، ابجد، ۱۳۷۵، چاپ اول.


حیطه نظارت،‌اندازه و وسعت واحد کار را مشخص می‌کند. طبق اصول سنتی مدیریت، حیطه نظارت مدیر، از لحاظ وسعت و‌اندازه، حتی‌الامکان باید کوچک باشد.
[۳۷] صافی، احمد، سازمان و مدیریت در آموزش و پرورش، ص۵۶، تهران، ارسباران، ۱۳۷۹، چاپ اول.
منظور این است که، در هر سازمان، هر وظیفه و محدوده‌ آن، از نظر وسعت با توانمندی مقام نظارت‌کننده، تعداد کارکنان و میزان امکانات موجود، تناسب داشته باشد. این اصل، در انواع سازمان‌هایی که افراد انسانی در آنها، تشکیل یافته‌اند، صادق است. پس با توجه به این نکته، ضرورت دارد که به نسبت پیچیدگی و نوع مسئولیت‌ها، از تعداد افرادی که باید زیر نظر و هدایت یک فرد قرار گیرند، کاسته شود. همچنین وسعت یا محدودیت حیطه‌ نظارت به توانایی مدیران، تخصص آنها، نوع کار، قابلیت‌های کارکنان و دیگر عوامل بستگی دارد.
[۳۸] صافی، احمد، سازمان و مدیریت در آموزش و پرورش، ص۱۳، تهران، ارسباران، ۱۳۷۹، چاپ اول.


۸.۳.۵ - تقسیم کار

عبارت است از تفکیک وظایف میان افراد به‌طوری که هر فرد، به جای انجام همه کارها، مسئول وظیفه یا مجموعه وظایف معینی شود.

۸.۳.۶ - گروه‌بندی وظایف

عبارت است از تفکیک فعالیت‌های سازمان به‌طوری که وظایف و مشاغل مشابه و مرتبط در واحدهای معینی انجام گیرند.
[۳۹] علاقه‌بند، علی، مقدمات مدیریت آموزشی، ص۵۱، تهران، بعثت، ۱۳۷۴، چاپ هشتم.
تقسیم کار و تعیین وظایف و طبقه‌بندی آن، مستلزم رعایت اصول "شایستگی و تخصص" است. رعایت این اصل موجب شکل‌گیری واحدهای "صف و ستاد" در سازمان شده است و هرچه سازمان گسترده‌تر باشد، اهمیت توجه به اصل تقسیم کار، نیز آشکارتر می‌گردد. معمولا پس از تعیین اهداف سازمان، هر برنامه را نیز به فعالیت‌های مختلف تقسیم کرده و اجرای آنها را به افراد مختلف واگذار می‌کنند. آنچه باید مورد توجه قرار گیرد این است که، واگذاری مسئولیت‌ها به افراد باید براساس "حجم کار"، "لیاقت"، "ذوق" و "علاقه فرد" در رعایت تجانس وظایف باشد.
[۴۰] صافی، احمد، سازمان و مدیریت در آموزش و پرورش، ص۱۱، تهران، ارسباران، ۱۳۷۹، چاپ اول.


۸.۳.۷ - صف

صف، شامل آن دسته از واحدها، گروه‌ها و افرادی است که فعالیت آنها، مستقیما به تامین هدف سازمان کمک می‌کند.
[۴۱] نیرومند، پوراندخت و مسجدیان، سهراب، مدیریت آموزشی، ص۱۱۵، تهران، پیک مروا، ۱۳۸۴، چاپ اول.
ترکیب عمودی یا صف، تقسیم کار را براساس سلسله‌مراتب اداری مطرح ساخته و جریان قدرت و اختیار را از بالاترین رده‌ مدیریت آغاز و در پایین‌ترین رده‌ اجرای عملیات ادامه می‌دهد. پس واحدهای صف، مامور اجرای کلیه عملیاتی هستند که مستقیما منتهی به برآورده شدن هدف یا اهداف سازمان می‌شوند و دستورات اجرایی را از طریق خطوط فرماندهی دریافت می‌کنند.
[۴۲] صافی، احمد، سازمان و مدیریت در آموزش و پرورش، ص۹، تهران، ارسباران، ۱۳۷۹، چاپ اول.


۸.۳.۸ - ستاد

ستاد، آن دسته از واحدها، گروه‌ها و افرادی است که فعالیت آنها به‌طور غیرمستقیم به اجرای وظایف اصلی سازمان کمک می‌نماید.
[۴۳] نیرومند، پوراندخت و مسجدیان، سهراب، مدیریت آموزشی، ص۱۱۵، تهران، پیک مروا، ۱۳۸۴، چاپ اول.
در واقع ستاد، شامل تمام وظایفی است که تحت عنوان صف قرار نمی‌گیرند. بنابراین، هدف سازمان، ملاک تشخیص وظایف و مسئولیت‌های صف از ستاد است. در سازمان‌های آموزشی، وظایف آموزشی، وظایف صف است. وظایف دیگر، نظیر برنامه‌ریزی، ارزشیابی، امور مالی، تدارکاتی و غیره وظایف ستادی هستند.
[۴۴] علاقه‌بند، علی، مقدمات مدیریت آموزشی، ص۷۱، تهران، بعثت، ۱۳۷۴، چاپ هشتم.
واحدهای ستادی را می‌توان به ستاد شخصی و تخصصی تقسیم نمود.

۸.۳.۸.۱ - ستاد شخصی

از فرد یا افرادی تشکیل می‌شود که به یک نفر رئیس، در انجام وظایفی که بر عهده دارد، کمک می‌نماید مانند مشاوران وزیر یا مشاوران ریاست دانشگاه.

۸.۳.۸.۲ - ستاد تخصصی

این ستاد، به کلیه مدیران مسئول، در اموری که تخصص آنهاست، یاری می‌کند تا کارآیی سازمان افزایش یابد. ارتباط میان ستاد تخصصی و مدیران صف ممکن است مشورتی، خدماتی، نظارتی و یا وظیفه‌ای، در مورد فعالیت‌های صف باشد.
[۴۵] نیرومند، پوراندخت و مسجدیان، سهراب، مدیریت آموزشی، ص۱۱۶، تهران، پیک مروا، ۱۳۸۴، چاپ اول.


۸.۳.۹ - اختیار و مسئولیت

اختیار، قدرتی است که به فرد سازمانی داده می‌شود تا اجرای وظایف خاصی را عهده‌دار شود. مسئولیت، عبارت است از تعهد فرد سازمانی در استفاده از اختیارات، برای انجام آن وظایف. اختیار را حق انجام دادن کار و مسئولیت را تعهد و الزام در انجام آن کار گفته‌اند. مفهوم اختیار در سازمان، یعنی انتقال قسمتی از اختیارات مدیر به بعضی از همکاران اداری خود.
[۴۶] صافی، احمد، سازمان و مدیریت در آموزش و پرورش، ص۱۸، تهران، ارسباران، ۱۳۷۹، چاپ اول.


۸.۳.۱۰ - هماهنگی

تقسیم وظایف و تشکیل واحدهای کار و فعالیت، هماهنگی آنها را الزامی می‌سازد. هماهنگی، عبارت است از فراگرد ایجاد وحدت و یگانگی میان اهداف و فعالیت‌های واحدهای مختلف سازمان به نحوی که هدف‌های سازمان، به‌طور مؤثر تحقق یابند. بدون پیش‌بینی تدابیر هماهنگ‌کننده، افراد و واحدهای سازمانی ممکن است از هدف‌های سازمانی، انحراف پیدا کنند.
[۴۷] علاقه‌بند، علی، مقدمات مدیریت آموزشی، ص۵۴، تهران، بعثت، ۱۳۷۴، چاپ هشتم.


۸.۴ - انواع سازمان

به‌طور کلی، سازمان‌ها را می‌توان به دو دسته تقسیم کرد:

۸.۴.۱ - سازمان‌های رسمی

این سازمان‌ها، برطبق طرح و نقشه قبلی به وجود می‌آیند، سلسله‌مراتب مشخصی دارند و روابط اعضاء خشک و رسمی است، مانند سازمان‌های اداری، آموزشی، اقتصادی، سیاسی و غیره.
[۴۸] قرائی‌مقدم، امان‌الله، مدیریت آموزشی، ص۸۸، تهران، ابجد، ۱۳۷۵، چاپ اول.
به عبارت دیگر، سازمان رسمی که شامل ساخت سلسله‌مراتب اداری است، در آن مقام‌ها، مسئولیت‌ها، اختیارات و خطوط فرماندهی به وضوح استواریافته و تعریف‌شده است. می‌توان گفت، سازمان رسمی به معنای ساخت هدفدار نقش‌ها در یک مؤسسه می‌باشد.
[۴۹] نیرومند، پوراندخت و مسجدیان، سهراب، مدیریت آموزشی، ص۹۲، تهران، پیک مروا، ۱۳۸۴، چاپ اول.


۸.۴.۲ - سازمان‌های غیررسمی

این سازمان‌ها، از برقراری یک سلسله روابط عاطفی بین اعضای سازمان به وجود می‌آیند. سازمان غیررسمی معمولا همزمان یا پس از تشکیل سازمان رسمی به وجود می‌آید. در واقع، در درون و بطن سازمان‌های رسمی، گروه‌های احساسی بر مبنای نگرش‌ها و ارزشیابی مشترک فرهنگی و علایق مشترک، از طریق برقراری روابط دوستانه، صمیمی و شخصی به وجود می‌آیند. در حقیقت سازمان‌های غیررسمی، برخاسته از آرمان‌ها و تمایلات درونی اعضا است و در نمودار ظاهری و رسمی سازمان متجلی نمی‌باشد، ولی در تحقق اهداف افراد سازمان و یا در رکود و ایجاد فضای نامساعد آن، تاثیر زیادی دارد.
[۵۰] صافی، احمد، سازمان و مدیریت در آموزش و پرورش، ص۱۰، تهران، ارسباران، ۱۳۷۹، چاپ اول.


۸.۵ - نمودار سازمانی

منظور از نمودار سازمانی، نشان دادن ارتباط مشاغل با یکدیگر و همچنین ارتباط واحدهای تابعه سازمان در قالب شبکه‌ای از اختیارات و مسئولیت‌هاست. این نوع نمودار، همچنین نشان‌دهنده‌ سلسله‌مراتب سازمانی، تقسیم وظایف و مشاغل صفی و ستادی است که معمولا در بیشتر کشورها به صورت هرمی ترسیم می‌شود و به نمودار هرمی نیز معروف است.
[۵۱] قرائی‌مقدم، امان‌الله، مدیریت آموزشی، ص۹۳، تهران، ابجد، ۱۳۷۵، چاپ اول.

نمودارهای سازمانی، وسیله‌ای برای شناسایی (تشریح وظایف و سمت‌های) اعضای سازمان به شمار می‌آیند. نمودارهای سازمانی به عنوان وسیله برقراری ارتباطات و جریان اطلاعات در سازمان‌ها می‌باشد.
[۵۲] نیرومند، پوراندخت و مسجدیان، سهراب، مدیریت آموزشی، ص۹۵، تهران، پیک مروا، ۱۳۸۴، چاپ اول.


۸.۶ - انواع نمودار سازمانی

در این قسمت به انواع نمودار سازمانی در مدیریت آموزشی می‌پردازیم.

۸.۶.۱ - نمودار ساده

تصویر طرح کلی سازمان، سلسله‌مراتب اداری و روابط واحدهای تابع سازمان را به یکدیگر مجسم می‌نماید. این نوع نمودار، حاوی پست‌ها یا مقام‌ها بوده و نشان‌دهنده عناوین سازمانی آنهاست.
[۵۳] نیرومند، پوراندخت و مسجدیان، سهراب، مدیریت آموزشی، ص۹۶، تهران، پیک مروا، ۱۳۸۴، چاپ اول.


۸.۶.۲ - نمودار وظایف

این نوع سازمان‌دهی، شاید رایج‌ترین طرح‌ریزی سازمانی باشد که در آن فعالیت‌های اصلی سازمان در بالاترین رده و سلسله‌مراتب مدیریت منعکس است. نمودار وظایف، همچنین نشان‌دهنده روابط واحدهای اصلی است که معمولا به وسیله‌ چهارگوشه‌های منظمی که در آن وظایف و فعالیت‌های اصلی، نوشته می‌شوند، می‌باشد. این نمودار، دارای عناوین سازمانی و وظایف هر یک از واحدهای مربوطه می‌باشد.
[۵۴] قرائی‌مقدم، امان‌الله، مدیریت آموزشی، ص۹۴، تهران، ابجد، ۱۳۷۵، چاپ اول.


۸.۶.۳ - نمودار کارگزینی

در این نمودار، عناوین پست‌های سازمانی نشان داده می‌شود که معمولا نام متصدیان این پست‌ها را نیز در آن درج می‌نمایند.
[۵۵] صافی، احمد، سازمان و مدیریت در آموزش و پرورش، ص۲۲، تهران، ارسباران، ۱۳۷۹، چاپ اول.


۸.۷ - سازمان‌دهی ماتریس

امروزه به منظور تحقق مؤثر اهداف و پیشبرد و بهبود عملکردهای سازمانی، جریان سازمان‌دهی و طراحی ساختار سازمانی دستخوش تغییر شده است. یکی از شیوه‌های جدیدی که در سازمان‌دهی کار رایج شده است، طرح ماتریس نام دارد. از این طرح غالبا برای طرح پروژه‌ها و طرح‌های موقت استفاده می‌شود.

به زبان ساده، سازمان ماتریس، ترکیبی از گروه‌بندی واحدها، برحسب وظایف تخصصی و خدمات (تولید) است. در ساختار ماتریس، کارکنان متخصص به اجرای برنامه ویژه‌ای منصوب شده و تحت نظر و سرپرستی مدیر برنامه، کار می‌کنند. علاوه بر آن، وظایف عادی و منظم خود را در واحدهای تخصصی نیز، تحت نظر مدیران واحدها، یعنی تحت سرپرستی دوگانه انجام می‌دهند.
[۵۶] علاقه‌بند، علی، مقدمات مدیریت آموزشی، ص۷۹، تهران، بعثت، ۱۳۷۴، چاپ هشتم.


به عبارت دیگر، در این نوع سازمان‌ها، دو ساختار تشکیلاتی، یکی بر حسب تخصص و دیگری براساس طرح‌ها و برنامه‌ها وجود دارد. این سازمان‌ها به دلیل، مسئولیت مشترک چند مدیر، از لحاظ ارائه یک گزارش در باب عملکرد، میزان سوددهی، کنترل هزینه‌ها، زمان‌بندی و غیره با دشواری‌هایی روبرو هستند.
[۵۷] نیرومند، پوراندخت و مسجدیان، سهراب، مدیریت آموزشی، ص۹۱، تهران، پیک مروا، ۱۳۸۴، چاپ اول.


سازمان ماتریس با ایجاد دو خط اختیار، اصل وحدت فرمان را زیر پا می‌گذارد. در ساختار ماتریس، کارکنان سازمان، تکلیف دوگانه دارند: دستورگیری از گروه تخصصی و گروه کار. این دوگانگی، هر چند مشکلاتی را به وجود می‌آورد ولی دارای مزایایی است از جمله، ساختار انعطاف‌پذیر و انطباق‌پذیری که بر اثر آن، از ارزش و مهارت‌های تخصصی کارکنان، متناسب با شرایط و اهداف سازمانی به‌طور مقتضی استفاده به‌عمل می‌آید. روابط سلسله‌مراتبی یک حرفه کاهش می‌یابد، تصمیم‌گیری‌ها به افراد بیشتری واگذار می‌شود و کار گروهی اهمیت و اولویت پیدا می‌کند.
در ساختار ماتریس، مدیران برنامه‌ها، فقط می‌توانند متناسب با اهداف برنامه به کارکنان، دستور دهند. تصمیمات مربوط به ارتقا و ترفیع، استانداردها و مقررات انجام کار، جزء مسئولیت‌های مدیر واحدهای تخصصی است.
[۵۸] علاقه‌بند، علی، مقدمات مدیریت آموزشی، ص۷۹-۸۱، تهران، بعثت، ۱۳۷۴، چاپ هشتم.



آنچه در سازمان‌دهی و مدیریت اهمیت فراوانی دارد، اختیار و مسئولیت است. زیرا اختیار، وسیله انجام دادن وظایف و مسئولیت‌ها، برای رسیدن به هدف‌های سازمان است و کنترل، نظارت و هماهنگی و ارتباطات را تسهیل می‌کند.
[۵۹] قرائی‌مقدم، امان‌الله، مدیریت آموزشی، ص۱۱۳، تهران، ابجد، ۱۳۷۵، چاپ اول.

اختیار، حق تصمیم‌گیری و هدایت کار دیگران است. اختیار در ساختار سازمانی یک مفهوم مهم به حساب می‌آید، زیرا مدیران و سایر کارکنان باید، حق انجام کارهایی را که به آنها محول می‌شود، داشته باشند. به‌علاوه، اختیار و مسئولیت باید در ارتباط و توام با همدیگر باشد.
[۶۰] فردسی، لاننبورگ و آلان‌سی، ادنستین، مدیریت آموزشی، ص۶۲، ترجمه محمدعلی فرنیا، تبریز، آگاه، ۱۳۸۲، چاپ اول.

از اینرو، روابط اختیار، بخش مهم زندگی در سازمان رسمی است و جوهر اکثر روابط میان دانش‌آموزان و معلم و مدیر و زیردست و بالادست، اختیار می‌باشد. متاسفانه برای عده‌ای از افراد، اختیار و خودکامگی مترادف هستند و به خاطر همین، باید اختیار را به عنوان یک مفهوم تئوریک، به‌طور واضح تعریف کرد.
[۶۱] وین. ک، هوی و سیسیل، ج. میسکل، مدیریت آموزشی، ص۲۰۶، ترجمه میرمحمد عباس‌زاده، ارومیه، دانشگاه ارومیه، ۱۳۸۲، چاپ چهارم.


۹.۱ - قدرت

قدرت را می‌توان، توانایی اشخاص یا گروه‌ها در اثر نهادن بر عقاید و ارزش‌های فکری اشخاص یا گروه‌های دیگر، با وادار کردن آنها به انجام اعمال خاص و یا بازداشتن آنها از انجام کاری تعریف کرد.
[۶۲] نیرومند، پوراندخت و مسجدیان، سهراب، مدیریت آموزشی، ص۱۰۷، تهران، پیک مروا، ۱۳۸۴، چاپ اول.
به عبارت دیگر، توانایی فرد یا گروه در نفوذ بر اعمال فرد یا گروه دیگر، علیرغم خواسته‌هایشان، قدرت است. نفوذ بر اعمال دیگران می‌تواند با مجازات، پاداش، تخصص، قانون یا جاذبه‌ شخصی همراه باشد. اما اختیار، خود نوعی قدرت است که به نفوذ یا تسلطی گفته می‌شود که براساس پیروی یا همکاری داوطلبانه دیگران است. در حالی که قدرت ممکن است منجر به زور، تهدید یا رشوه گردد، اختیار اطاعتی داوطلبانه را به دنبال دارد.
[۶۳] شیرازی، علی، مدیریت آموزشی، ص۸۰، مشهد، جهاد دانشگاهی، ۱۳۷۳، چاپ اول.


۹.۲ - مسئولیت

عبارت است از تعهد فرد در استفاده از اختیار واگذارشده، برای انجام آن وظایف که البته بستگی به وسعت سازمان، کثرت اشتغالات، حجم کار و وقت مدیران سازمان دارد.
[۶۴] نیرومند، پوراندخت و مسجدیان، سهراب، مدیریت آموزشی، ص۱۰۷، تهران، پیک مروا، ۱۳۸۴، چاپ اول.


۹.۳ - اختیار

اختیار، نوعی قدرت است که پایگاه سازمانی دارد، یعنی از شغل، مقام و موقعیت سازمانی سرچشمه می‌گیرد.
[۶۵] نیرومند، پوراندخت و مسجدیان، سهراب، مدیریت آموزشی، ص۱۰۷، تهران، پیک مروا، ۱۳۸۴، چاپ اول.
یا عبارت است از اعطای قدرت از مقام مافوق به مقام زیردست در جهت اجرای وظایف.
[۶۶] قرائی‌مقدم، امان‌الله، مدیریت آموزشی، ص۱۱۳، تهران، ابجد، ۱۳۷۵، چاپ اول.

مفهوم دیگری که در سازمان‌دهی و مدیریت سازمان، اهمیت فراوان دارد، اختیار رسمی است که روابط سلسله‌مراتبی میان سطوح مدیریت و مراکز تصمیم‌گیری بر مبنای آن به وجود می‌آیند. در واقع، اختیار رسمی و قدرت ناشی از آن، وسیله انجام دادن وظایف و مسئولیت‌هاست برای رسیدن به هدف‌های سازمان. به عقیده سایمون، اختیار به معنی قدرت تصمیم‌گیری برای هدایت فعالیت‌ها و اعمال دیگران می‌باشد.
تحلیل کلاسیک اختیار به وسیله ماکس وبر، جامعه‌شناس آلمانی، صورت گرفته است. از نظر او، اختیار عبارت است از اطاعت بلاشرط و ارادی افراد از مافوق براساس این باور که، مافوق حق دارد اراده خود را بر آنان اعمال کند و عدم اطاعت از آن نارواست. قدرت و اختیار، هر دو وسیله کنترل اجتماعی محسوب می‌شوند.
فایول، اختیار را به عنوان "حق صدور دستور و طلب اطاعت از آن" تعبیر کرده است. حق صدور است که مدیران را قادر می‌سازد برای رسیدن به هدف‌های سازمانی تصمیم بگیرند یا دستور صادر کنند و زیردستان را وادار می‌سازد تا از دستورات مدیر، اطاعت نمایند.
[۶۷] علاقه‌بند، علی، مقدمات مدیریت آموزشی، ص۶۴، تهران، بعثت، ۱۳۷۴، چاپ هشتم.
بنابراین، دو ملاک تشخیص اختیار عبارتند از:

· اطاعت و اجابت ارادی دستورات مشروع
· کنارگذاشتن قضاوت شخصی قبل از صدور دستور.
[۶۸] علاقه‌بند، علی، مبانی و اصول مدیریت آموزشی، ص۱۰۰، تهران، روان، ۱۳۷۹، چاپ دوازدهم.


از نظر بارنارد، برای اینکه دستوری مشروعیت پیدا کند و از طرف زیردستان، مورد پذیرش قرار گیرد، لازم است چهار شرط زیر را به‌طور همزمان، دارا باشد:

· قابل‌ فهم و درک باشد.
· مغایر با هدف‌های سازمان نباشد.
· با منافع شخصی زیردستان، همخوانی و توافق داشته باشد.
· از لحاظ فکری و جسمی، زیردستان قادر به اجرای آن باشند.

به اعتقاد وی، دستوراتی که مدیران سازمان صادر می‌کنند، معمولا با شرایط ذکر شده همخوانی دارد و زیردستان نیز به دلیل تمایل به همکاری، دستورات را اجرا می‌کند.
[۶۹] علاقه‌بند، علی، مقدمات مدیریت آموزشی، ص۶۶، تهران، بعثت، ۱۳۷۴، چاپ هشتم.


۹.۴ - تمایز قدرت و اختیار

برخلاف بعضی باورهای معروف، اعمال اختیار در یک سازمان، نوعا مستلزم اجبار نمی‌شود. اختیار باید از مفهوم مرتبط با آن، یعنی قدرت، تمییز داده شود.
قدرت، که توانایی وادار کردن دیگران به انجام کاری که از آنها خواسته می‌شود، می‌باشد یا آن‌چنان که وبر، آن را تعریف کرد: احتمال اینکه فردی در یک رابطه‌ اجتماعی، در موقعیتی قرار گیرد که علیرغم مقاومت دیگران، اراده‌ خود را عملی نماید. بدین منظور قدرت، یک اصطلاح کلی و جامع بوده و شامل کنترل مبتنی بر ترغیب‌ها و پیشنهادهای غیرتعهدی به‌شدت مجبورکننده است.

اختیار نسبت به قدرت، دارای وسعت محدودتری است. وبر، اختیار را چنین تعریف می‌کند: احتمال اینکه به بعضی دستورهای خاص یا همه‌ دستورها، ناشی از یک منبع معین، به وسیله‌ گروه مشخصی از افراد، اطاعت خواهد شد. اما وبر بلافاصله اشاره می‌کند که اختیار، شامل هر روش اعمال قدرت یا نفوذ بر دیگران نمی‌شود. وی اظهار می‌دارد که اختیار به درجه‌ معینی از اجابت ارادی به دستورهای مشروع، ارتباط دارد. برخلاف قدرت، اختیار متضمن مشروعیت می‌باشد. یعنی اختیار، نوعی قدرت مشروع است.
هربرت سایمون، اظهار می‌دارد که اختیار از دیگر انواع قدرت یا نفوذ به این ترتیب متمایز است که زیردست، برای انتخاب از میان راه‌حل‌ها، قوای ذهنی خود را برای داوری استفاده می‌نماید و دریافت یک دستور یا خطا را به عنوان معیار رسمی و اساس انتخاب خود، به‌کار می‌برد.
[۷۰] وین. ک، هوی و سیسیل، ج. میسکل، مدیریت آموزشی، ص۲۰۶-۲۰۷، ترجمه میرمحمد عباس‌زاده، ارومیه، دانشگاه ارومیه، ۱۳۸۲، چاپ چهارم.


۹.۵ - انواع اختیار

چنانکه ملاحظه شد، وقتی جهت‌گیری ارزشی مشترکی پدید می‌آید و استفاده از قدرت و کنترل اجتماعی را به نحوی واجب می‌سازد، اختیار موجودیت پیدا می‌کند. باورها و ارزش‌هایی که تسلط و کنترل اجتماعی را مشروعیت می‌بخشد، متفاوت‌اند. وبر، با مبنا قرار دادن این تفاوت‌ها و نوع مشروعیت آنها، سه نوع اختیار را شناسایی کرده است.
[۷۱] علاقه‌بند، علی، مبانی و اصول مدیریت آموزشی، ص۱۰۳، تهران، روان، ۱۳۷۹، چاپ دوازدهم.


۹.۵.۱ - اختیار فرهمند

اختیار فرهمند یا کاریزماتیک، به طرفداری از فردی خارق‌العاده متکی است که به واسطه‌ اعتماد شخصی نسبت به او و صفاتش، رهبر است.
[۷۲] وین. ک، هوی و سیسیل، ج. میسکل، مدیریت آموزشی، ص۲۰۸، ترجمه میرمحمد عباس‌زاده، ارومیه، دانشگاه ارومیه، ۱۳۸۲، چاپ چهارم.
یا به شکلی از تسلط گفته می‌شود که یک رهبر، به لحاظ خصوصیات شخصی و جاذبه‌اش قادر است وفاداری پیروان را به خود، جلب نماید.
[۷۳] شیرازی، علی، مدیریت آموزشی، ص۸۰، مشهد، جهاد دانشگاهی، ۱۳۷۳، چاپ اول.
اختیار رهبر کاریزما، تابع جذبه‌ غلبه‌کننده شخصی است و نوعا جهت‌گیری ارزشی مشترکی در میان اعضای گروه پدید می‌آورد که تعهد و پایبندی شدید هنجارگونه‌ای به رهبر و شوق وافری به همانند کردن با او، به وجود می‌آورد. مثلا در قلمرو آموزش و پرورش، دانش‌آموزان یک کلاس بر اثر جذبه شخصیتی یک معلم، رهنمودها و دستورات آموزشی او را با شوق و رغبت اطاعت می‌کنند و می‌کوشند او را سرمشق خود قرار دهند.
[۷۴] علاقه‌بند، علی، مبانی و اصول مدیریت آموزشی، ص۱۰۳-۱۰۵، تهران، روان، ۱۳۷۹، چاپ دوازدهم.


۹.۵.۲ - اختیار سنتی

این نوع اختیار مبتنی بر اعتقادات سنتی است و اینکه بایستی به مقام کسانی که در گذشته اعمال قدرت می‌کردند، احترام گذاشت. پیروان، از منصب اختیار و شخصی که آن را به موجب رسوم و سنت گذشتگان اشغال می‌کند، اطاعت می‌کنند. مثلا در مدرسه، دانش‌آموزان، به معلم و مقام او احترام می‌گذارند، چون گذشتگان، برای معلم، مشروعیت و حرمت قایل شده‌اند.
[۷۵] شیرازی، علی، مدیریت آموزشی، ص۸۰-۸۱، مشهد، جهاد دانشگاهی، ۱۳۷۳، چاپ اول.


۹.۵.۳ - اختیار قانونی

اختیار قانونی، مبتنی بر قوانین تصویب شده‌اند که می‌تواند با روش‌های رسمی و صحیح تغییر کند. در این نوع اختیار، اطاعت در قبال خود شخص یا مقام نیست، بلکه نسبت به قوانین است که این قوانین مشخص می‌کنند از چه کسی و تا چه‌اندازه باید اطاعت کرد. به عبارت دیگر، اختیار قانونی، فقط به موجب قوانین رسمی و فقط در اختیاری که در ادارات وجود دارد، به اشخاص و مقام‌ها واگذار می‌شود. در یک مدرسه، اطاعت در قبال اصول شخصی است که بر اداره‌ سازمان حکم‌فرماست.
[۷۶] وین. ک، هوی و سیسیل، ج. میسکل، مدیریت آموزشی، ص۲۰۹، ترجمه میرمحمد عباس‌زاده، ارومیه، دانشگاه ارومیه، ۱۳۸۲، چاپ چهارم.
اختیار عقلانی در صورت تغییر مصوبات قانونی، که از طریق رعایت ضوابط و استفاده از شیوه‌های رسمی، صورت می‌گیرد، قابل تغییر و اصلاح است. این خصوصیت تغییرپذیری برای انجام امور و فعالیت‌های سازمان وضع شده‌اند.
[۷۷] شیرازی، علی، مدیریت آموزشی، ص۸۱، مشهد، جهاد دانشگاهی، ۱۳۷۳، چاپ اول.


۹.۶ - تفویض اختیار

امروزه به علت رشد سریع، فزاینده و پیچیده مؤسسات و سازمان‌ها، این امکان وجود دارد که وظایف و مسئولیت‌های نیروی کار به خوبی تعریف نشوند. تفویض اختیار که به مفهوم واگذاری قسمتی از اختیارات به کارکنان زیردست می‌باشد، ابزاری است که مدیر به کمک آن، به کارآیی لازم در انجام کارها دست می‌یابد.
این فرآیند، مکمل نقش مدیر است. به عبارتی او ابتدا با تجزیه و تحلیل کارها، به منظور صرفه‌جویی در وقت و نیروی کار خود، قسمتی از اختیارات خود را به بعضی از همکارانش که از توانایی و لیاقت کافی برخوردارند، واگذار می‌نماید. شرط‌های اساسی توفیق در تفویض اختیار، رضایت تفویض‌کننده، استقلال عمل و نظارت فردی که اختیار به او تفویض شده، می‌باشد. همچنین در تفویض اختیار، نه تنها، نظارت و کنترل مدیر از اهمیت فوق‌العاده‌ای برخوردار می‌باشد، بلکه بدون آن، فاقد اعتبار و فایده است.
[۷۸] نیرومند، پوراندخت و مسجدیان، سهراب، مدیریت آموزشی، ص۱۰۷، تهران، پیک مروا، ۱۳۸۴، چاپ اول.

می‌توان گفت، تفویض اختیار، عبارت است از انتقال اختیار و مسئولیت رسمی از مافوق به زیردست برای انجام دادن وظایف خاص. واگذاری اختیار و مسئولیت سبب می‌شود که سازمان به صورت مؤثرتری فعالیت نماید. زیرا هیچ مافوقی نمی‌تواند شخصا همه وظایف سازمانی را به‌طور کامل انجام دهد.
تفویض اختیار و مسئولیت از بالاترین رده مدیریت آغاز می‌شود. مثلا وزارت آموزش و پرورش اختیار و مسئولیت تصمیم‌گیری در سطح استان‌ها را در چارچوب قوانین و مقررات، به مدیران کل آموزش و پرورش تفویض می‌نماید.
[۷۹] علاقه‌بند، علی، مقدمات مدیریت آموزشی، ص۶۷-۶۸، تهران، بعثت، ۱۳۷۴، چاپ هشتم.


۹.۷ - مزایای تفویض اختیار

از آنچه گفته شد، معلوم می‌گردد تفویض اختیار، علاوه بر آنکه برای اداره امور سازمان از اهمیت زیادی برخوردار است، مزایای زیادی نیز دارد که برخی از آنها عبارتند از:

· صرفه‌جویی در وقت مدیران، افزایش نیروی کار آنان و همچنین بالا بردن بازدهی سازمان.
· قوه ابتکار، خلاقیت و آفرینندگی را در کارکنان، افزایش می‌دهد.
· از آنجا که حیطه نظارت، محدودتر می‌گردد نظارت و کنترل، دقیق‌تر صورت می‌گیرد و موجب صرفه‌جویی در وقت و کار نیروی انسانی و منابع مادی سازمان می‌شود.
[۸۰] قرائی‌مقدم، امان‌الله، مدیریت آموزشی، ص۱۱۵، تهران، ابجد، ۱۳۷۵، چاپ اول.

· موجبات مشارکت زیردستان در تصمیم‌گیری را فراهم می‌آورد و این سبب ایجاد اعتماد به نفس و افزایش رشد حرفه‌ای آنان می‌گردد.
[۸۱] علاقه‌بند، علی، مقدمات مدیریت آموزشی، ص۶۸، تهران، بعثت، ۱۳۷۴، چاپ هشتم.

· تفویض اختیار اثربخش و به‌جا، فشار عصبی را که ممکن است مدیر به علت تعدد کارها به آن دچار شود، کاهش می‌دهد.
· دلبستگی و وابستگی کارکنان را به سازمان رشد داده و موجب افزایش کارآیی آنها می‌گردد.
· استقلال و آزادی عمل بیشتری به کارکنان می‌دهد.
[۸۲] نیرومند، پوراندخت و مسجدیان، سهراب، مدیریت آموزشی، ص۱۰۸، تهران، پیک مروا، ۱۳۸۴، چاپ اول.


۹.۸ - تمرکز و عدم تمرکز

تفویض اختیار، میان مقام مافوق و زیردست، روشی برای تقسیم قدرت می‌باشد. تفویض اختیار مافوق – زیردست می‌تواند، تاثیر شگرفی روی کل سازمان داشته باشد. اگر مدیران مدارس ناحیه تمایل داشته باشند، مقدار قابل توجهی از مسئولیت و اختیار را تفویض نمایند، در این صورت، تصمیمات بیشتری در رده‌های پایین‌تر سازمان، گرفته خواهد شد.
در چنین نواحی، زیردستان، نفوذ و تاثیر قابل ملاحظه‌ای را بر عملکرد کلی مدرسه ناحیه دارند. همچنین، سازمان از فلسفه‌ مدیریتی مبتنی بر تمرکززدایی، پیروی می‌کند.
از طرف دیگر، وقتی که مدیران مدارس، دارای بخش اعظمی از اختیار هستند و تنها برای اجرای تصمیمات، به زیردستان متکی هستند، این سازمان از فلسفه‌ تربیتی متمرکز پیروی می‌نماید. تمرکز و عدم تمرکز، دو انتهای متضاد یک محور را تشکیل می‌دهند. بدین معنی که اختیار به نسبت خیلی کم و یا خیلی زیاد، در سازمان تفویض شده است.
[۸۳] فردسی، لاننبورگ و آلان‌سی، ادنستین، مدیریت آموزشی، ص۶۳، ترجمه محمدعلی فرنیا، تبریز، آگاه، ۱۳۸۲، چاپ اول.

تمرکز، یعنی تجمع اختیار تصمیم‌گیری در راس هرم سازمانی و عدم تمرکز، یعنی تجمع اختیار تصمیم‌گیری در قاعده هرم، یعنی سطحی که کار در آنجا انجام می‌شود. البته در عمل، یک سازمان کاملا متمرکز وجود ندارد و موضوع تمرکز و عدم تمرکز فقط برحسب درجه و میزان آن مورد نظر است.
[۸۴] نیرومند، پوراندخت و مسجدیان، سهراب، مدیریت آموزشی، ص۱۱۳، تهران، پیک مروا، ۱۳۸۴، چاپ اول.

به عبارت دیگر، سازمانی که در آن اغلب اختیارات تصمیم‌گیری در دست مدیران بالاترین سطح سازمانی است، سازمان متمرکز نامیده می‌شود و سازمانی که در آن اختیارات تصمیم‌گیری در سطوح مختلف، پراکنده است، سازمان غیرمتمرکز می‌باشد. اصطلاح تمرکز، غالبا اشاره می‌کند به وضعیتی که در آن میزان تفویض اختیار و مسئولیت نسبتا زیاد است. بنابراین مفاهیم، تمرکز و عدم تمرکز، با مفهوم تفویض اختیار رابطه تنگاتنگی دارد.
[۸۵] علاقه‌بند، علی، مقدمات مدیریت آموزشی، ص۶۹، تهران، بعثت، ۱۳۷۴، چاپ هشتم.


۹.۹ - سیستم‌های آموزشی متمرکز و غیرمتمرکز

مروری بر سیستم‌های آموزشی، در جهان نشان می‌دهد که اکثر آنها، کمابیش متمرکز هستند، بدین معنی که خط مشی‌ها، برنامه‌ها و تصمیمات در یک مکان یا مقر مرکزی، چون آموزش و پرورش که معمولا در مرکز کشور قرار دارد، طرح و اتخاذ می‌گردند.
سپس، تصمیمات اتخاذشده، در قالب بخشنامه‌ها، آیین‌نامه‌ها و دستورالعمل‌ها، به‌طور رسمی به واحدهای مرکز استان‌ها، ابلاغ می‌شوند. به عبارت دیگر، مسئولین آموزشی در استان‌ها و شهرستان‌ها فقط مجری تصمیمات اداره مرکزی هستند و خود هیچ‌گونه دخالتی، در شکل‌گیری و تصویب خط‌مشی و برنامه‌ها ندارند.
با بزرگتر و پیچیده‌تر شدن سیستم‌های آموزشی، برخی از سیستم‌های متمرکز، دست به تمرکززدایی زدند. بدین صورت که برخی اختیارات و تصمیم‌گیری‌ها را به رده‌های پایین‌تر، تفویض کردند تا کارها با سرعت بیشتری انجام گیرند.
[۸۶] شیرازی، علی، مدیریت آموزشی، ص۹۲-۹۳، مشهد، جهاد دانشگاهی، ۱۳۷۳، چاپ اول.

مزایای عدم تمرکز، همانند مزایای تفویض اختیارات است، از جمله، تسریع و تسهیل تصمیم‌گیری‌ها، اعتماد به نفس پیدا کردن کارکنان، امکان ابتکار از سوی آنها و ایجاد فرصت بیشتر برای مدیران ارشد برای برنامه‌ریزی و ایفای وظایف اساسی می‌باشد.
عدم تمرکز، معرف نوعی شیوه عمل در مدیریت است. مدیریت غیرمتمرکز، مستلزم آن است که مدیر دقیقا تشخیص دهد، که چه تصمیماتی را به سطوح پایین‌تر واگذار کند و چه تصمیماتی را در اختیار نگهدارد.
[۸۷] علاقه‌بند، علی، مقدمات مدیریت آموزشی، ص۷۰-۷۱، تهران، بعثت، ۱۳۷۴، چاپ هشتم.

نگاهی بر سیستم‌های آموزشی مشخص می‌نماید که به جز چند کشور معدود مانند آمریکا و آلمان، کمابیش متمرکز هستند. که البته این امر بستگی به شرایط فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی دارد.
بنابراین، برای مطالعه دقیق و عمیق نظام آموزشی مناسب باید در وهله‌ اول، فلسفه مورد قبول جامعه، هدف، خط‌مشی و سیاست پذیرفته‌شده آن نظام را که مجموعه‌ای از انتظارات و خواسته‌های جامع و کل ملت آن کشور است، مورد بررسی قرار داد. چرا که هدف‌های آموزش و پرورش یک کشور، تحت تاثیر عوامل فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی، سیاسی، مذهبی، جمعیتی، صنعتی و غیره دارد.

۹.۹.۱ - محاسن سیستم آموزشی متمرکز

· برخورداری همگانی از تعلیم و تربیت، به عنوان یک حق طبیعی و اجتماعی، صرفنظر از نژاد، فرهنگ و غیره.
· کمک به برقراری وحدت ملی و یگانگی جامعه و جلوگیری از پراکندگی و تشتت در برنامه‌های آموزش و پرورش در کل کشور.

۹.۹.۲ - محاسن سیستم آموزشی غیرمتمرکز

· به نیازهای محلی و منطقه‌ای و خصوصیات فرهنگی و قومی بیشتر توجه می‌شود.
· چون مردم منطقه از نظر مالی و معنوی، در امر آموزش و پرورش مشارکت می‌کنند، پشتوانه‌ محکمی برای تحقق اهداف تربیتی می‌باشند.
[۸۸] نیرومند، پوراندخت و مسجدیان، سهراب، مدیریت آموزشی، ص۱۱۳-۱۱۴، تهران، پیک مروا، ۱۳۸۴، چاپ اول.



۱. شیرازی، علی، مدیریت آموزشی، ص۱۵، مشهد، جهاد دانشگاهی، ۱۳۷۳، چاپ اول.
۲. قرائی‌مقدم، امان‌الله، مدیریت آموزشی، ص۳۳، تهران، ابجد‌، ۱۳۷۵، چاپ اول.
۳. صافی، احمد، مدیریت و برنامه‌ریزی در آموزش و پرورش، ص۱۳، تهران، اداره کل آموزش‌های ضمن خدمت، ۱۳۷۳، چاپ سوم.
۴. علاقه‌بند، علی، مقدمات مدیریت آموزشی، ص۱۵، تهران، بعثت، ۱۳۷۴، چاپ هشتم.
۵. علاقه‌بند، علی، مقدمات مدیریت آموزشی، ص۱۵-۱۶، تهران، بعثت، ۱۳۷۴، چاپ هشتم.
۶. صافی، احمد، مدیریت و برنامه‌ریزی در آموزش و پرورش، ص۶۹-۷۰، تهران، اداره کل آموزش‌های ضمن خدمت، ۱۳۷۳، چاپ سوم.
۷. علاقه‌بند، علی، مقدمات مدیریت آموزشی، ص۱۳۶، تهران، بعثت، ۱۳۷۴، چاپ هشتم.
۸. میرکمالی، سیدمحمد، رهبری و مدیریت آموزشی، ص۱۵، تهران، یسطرون، ۱۳۷۸، چاپ ششم.
۹. قرائی‌مقدم، امان‌الله، مدیریت آموزشی، ص۱۳، تهران، ابجد‌، ۱۳۷۵، چاپ اول.
۱۰. جهانیان، رمضان، مدیریت آموزشی و آموزشگاهی، ص۲۷، کرج، سرفراز، ۱۳۸۷، چاپ اول.
۱۱. علاقه‌بند، علی، مقدمات مدیریت آموزشی، ص۱۴۰-۱۴۱، تهران، بعثت، ۱۳۷۴، چاپ هشتم.
۱۲. قرائی‌مقدم، امان‌الله، مدیریت آموزشی، ص۴۲-۴۸، تهران، ابجد‌، ۱۳۷۵، چاپ اول.
۱۳. علاقه‌بند، علی، مقدمات مدیریت آموزشی، ص۱۸۳، تهران، بعثت، ۱۳۷۴، چاپ هشتم.
۱۴. صافی، احمد، مدیریت و برنامه‌ریزی در آموزش و پرورش، ص۱۵۳، تهران، اداره کل آموزش‌های ضمن خدمت، ۱۳۷۳، چاپ سوم.
۱۵. علاقه‌بند، علی، مقدمات مدیریت آموزشی، ص۱۸۴-۱۸۵، تهران، بعثت، ۱۳۷۴، چاپ هشتم.
۱۶. علاقه‌بند، علی، مقدمات مدیریت آموزشی، ص۱۸۴-۱۸۵، تهران، بعثت، ۱۳۷۴، چاپ هشتم.
۱۷. صافی، احمد، مدیریت و برنامه‌ریزی در آموزش و پرورش، ص۱۵۴، تهران، اداره کل آموزش‌های ضمن خدمت، ۱۳۷۳، چاپ سوم.
۱۸. علاقه‌بند، علی، مقدمات مدیریت آموزشی، ص۱۸، تهران، بعثت، ۱۳۷۴، چاپ هشتم.
۱۹. قرائی‌مقدم، امان‌الله، مدیریت آموزشی، ص۴۹، تهران، ابجد‌، ۱۳۷۵، چاپ اول.
۲۰. علاقه‌بند، علی، مقدمات مدیریت آموزشی، ص۱۸، تهران، بعثت، ۱۳۷۴، چاپ هشتم.
۲۱. قرائی‌مقدم، امان‌الله، مدیریت آموزشی، ص۵۰، تهران، ابجد‌، ۱۳۷۵، چاپ اول.
۲۲. قرائی‌مقدم، امان‌الله، مدیریت آموزشی، ص۳۳-۳۶، تهران، ابجد‌، ۱۳۷۵، چاپ اول.
۲۳. صافی، احمد، مدیریت و برنامه‌ریزی در آموزش و پرورش، ص۱۴۳-۱۴۴، تهران، اداره کل آموزش‌های ضمن خدمت، ۱۳۷۳، چاپ سوم.
۲۴. نیرومند، پوراندخت و مسجدیان، سهراب، مدیریت آموزشی، ص۸۷، تهران، پیک مروا، ۱۳۸۴، چاپ اول.
۲۵. قرائی‌مقدم، امان‌الله، مدیریت آموزشی، ص۸۹، تهران، ابجد، ۱۳۷۵، چاپ اول.
۲۶. نیرومند، پوراندخت و مسجدیان، سهراب، مدیریت آموزشی، ص۸۸، تهران، پیک مروا، ۱۳۸۴، چاپ اول.
۲۷. علاقه‌بند، علی، مقدمات مدیریت آموزشی، ص۴۹، تهران، بعثت، ۱۳۷۴، چاپ هشتم.
۲۸. قرائی‌مقدم، امان‌الله، مدیریت آموزشی، ص۸۵، تهران، ابجد، ۱۳۷۵، چاپ اول.
۲۹. علاقه‌بند، علی، مقدمات مدیریت آموزشی، ص۵۰، تهران، بعثت، ۱۳۷۴، چاپ هشتم.
۳۰. صافی، احمد، سازمان و مدیریت در آموزش و پرورش، ص۱۰، تهران، ارسباران، ۱۳۷۹، چاپ اول.
۳۱. فرد. سی، لاننبورگ و آلان. سی، ادنستین، مدیریت آموزشی، ص۶۲، ترجمه محمدعلی فرنیا، تبریز، آگاه، ۱۳۸۲، چاپ اول.
۳۲. علاقه‌بند، علی، مقدمات مدیریت آموزشی، ص۶۲، تهران، بعثت، ۱۳۷۴، چاپ هشتم.
۳۳. صافی، احمد، سازمان و مدیریت در آموزش و پرورش، ص۱۶، تهران، ارسباران، ۱۳۷۹، چاپ اول.
۳۴. فرد. سی، لاننبورگ و آلان. سی، ادنستین، مدیریت آموزشی، ص۶۲، ترجمه محمدعلی فرنیا، تبریز، آگاه، ۱۳۸۲، چاپ اول.
۳۵. علاقه‌بند، علی، مقدمات مدیریت آموزشی، ص۶۲، تهران، بعثت، ۱۳۷۴، چاپ هشتم.
۳۶. قرائی‌مقدم، امان‌الله، مدیریت آموزشی، ص۱۱۸، تهران، ابجد، ۱۳۷۵، چاپ اول.
۳۷. صافی، احمد، سازمان و مدیریت در آموزش و پرورش، ص۵۶، تهران، ارسباران، ۱۳۷۹، چاپ اول.
۳۸. صافی، احمد، سازمان و مدیریت در آموزش و پرورش، ص۱۳، تهران، ارسباران، ۱۳۷۹، چاپ اول.
۳۹. علاقه‌بند، علی، مقدمات مدیریت آموزشی، ص۵۱، تهران، بعثت، ۱۳۷۴، چاپ هشتم.
۴۰. صافی، احمد، سازمان و مدیریت در آموزش و پرورش، ص۱۱، تهران، ارسباران، ۱۳۷۹، چاپ اول.
۴۱. نیرومند، پوراندخت و مسجدیان، سهراب، مدیریت آموزشی، ص۱۱۵، تهران، پیک مروا، ۱۳۸۴، چاپ اول.
۴۲. صافی، احمد، سازمان و مدیریت در آموزش و پرورش، ص۹، تهران، ارسباران، ۱۳۷۹، چاپ اول.
۴۳. نیرومند، پوراندخت و مسجدیان، سهراب، مدیریت آموزشی، ص۱۱۵، تهران، پیک مروا، ۱۳۸۴، چاپ اول.
۴۴. علاقه‌بند، علی، مقدمات مدیریت آموزشی، ص۷۱، تهران، بعثت، ۱۳۷۴، چاپ هشتم.
۴۵. نیرومند، پوراندخت و مسجدیان، سهراب، مدیریت آموزشی، ص۱۱۶، تهران، پیک مروا، ۱۳۸۴، چاپ اول.
۴۶. صافی، احمد، سازمان و مدیریت در آموزش و پرورش، ص۱۸، تهران، ارسباران، ۱۳۷۹، چاپ اول.
۴۷. علاقه‌بند، علی، مقدمات مدیریت آموزشی، ص۵۴، تهران، بعثت، ۱۳۷۴، چاپ هشتم.
۴۸. قرائی‌مقدم، امان‌الله، مدیریت آموزشی، ص۸۸، تهران، ابجد، ۱۳۷۵، چاپ اول.
۴۹. نیرومند، پوراندخت و مسجدیان، سهراب، مدیریت آموزشی، ص۹۲، تهران، پیک مروا، ۱۳۸۴، چاپ اول.
۵۰. صافی، احمد، سازمان و مدیریت در آموزش و پرورش، ص۱۰، تهران، ارسباران، ۱۳۷۹، چاپ اول.
۵۱. قرائی‌مقدم، امان‌الله، مدیریت آموزشی، ص۹۳، تهران، ابجد، ۱۳۷۵، چاپ اول.
۵۲. نیرومند، پوراندخت و مسجدیان، سهراب، مدیریت آموزشی، ص۹۵، تهران، پیک مروا، ۱۳۸۴، چاپ اول.
۵۳. نیرومند، پوراندخت و مسجدیان، سهراب، مدیریت آموزشی، ص۹۶، تهران، پیک مروا، ۱۳۸۴، چاپ اول.
۵۴. قرائی‌مقدم، امان‌الله، مدیریت آموزشی، ص۹۴، تهران، ابجد، ۱۳۷۵، چاپ اول.
۵۵. صافی، احمد، سازمان و مدیریت در آموزش و پرورش، ص۲۲، تهران، ارسباران، ۱۳۷۹، چاپ اول.
۵۶. علاقه‌بند، علی، مقدمات مدیریت آموزشی، ص۷۹، تهران، بعثت، ۱۳۷۴، چاپ هشتم.
۵۷. نیرومند، پوراندخت و مسجدیان، سهراب، مدیریت آموزشی، ص۹۱، تهران، پیک مروا، ۱۳۸۴، چاپ اول.
۵۸. علاقه‌بند، علی، مقدمات مدیریت آموزشی، ص۷۹-۸۱، تهران، بعثت، ۱۳۷۴، چاپ هشتم.
۵۹. قرائی‌مقدم، امان‌الله، مدیریت آموزشی، ص۱۱۳، تهران، ابجد، ۱۳۷۵، چاپ اول.
۶۰. فردسی، لاننبورگ و آلان‌سی، ادنستین، مدیریت آموزشی، ص۶۲، ترجمه محمدعلی فرنیا، تبریز، آگاه، ۱۳۸۲، چاپ اول.
۶۱. وین. ک، هوی و سیسیل، ج. میسکل، مدیریت آموزشی، ص۲۰۶، ترجمه میرمحمد عباس‌زاده، ارومیه، دانشگاه ارومیه، ۱۳۸۲، چاپ چهارم.
۶۲. نیرومند، پوراندخت و مسجدیان، سهراب، مدیریت آموزشی، ص۱۰۷، تهران، پیک مروا، ۱۳۸۴، چاپ اول.
۶۳. شیرازی، علی، مدیریت آموزشی، ص۸۰، مشهد، جهاد دانشگاهی، ۱۳۷۳، چاپ اول.
۶۴. نیرومند، پوراندخت و مسجدیان، سهراب، مدیریت آموزشی، ص۱۰۷، تهران، پیک مروا، ۱۳۸۴، چاپ اول.
۶۵. نیرومند، پوراندخت و مسجدیان، سهراب، مدیریت آموزشی، ص۱۰۷، تهران، پیک مروا، ۱۳۸۴، چاپ اول.
۶۶. قرائی‌مقدم، امان‌الله، مدیریت آموزشی، ص۱۱۳، تهران، ابجد، ۱۳۷۵، چاپ اول.
۶۷. علاقه‌بند، علی، مقدمات مدیریت آموزشی، ص۶۴، تهران، بعثت، ۱۳۷۴، چاپ هشتم.
۶۸. علاقه‌بند، علی، مبانی و اصول مدیریت آموزشی، ص۱۰۰، تهران، روان، ۱۳۷۹، چاپ دوازدهم.
۶۹. علاقه‌بند، علی، مقدمات مدیریت آموزشی، ص۶۶، تهران، بعثت، ۱۳۷۴، چاپ هشتم.
۷۰. وین. ک، هوی و سیسیل، ج. میسکل، مدیریت آموزشی، ص۲۰۶-۲۰۷، ترجمه میرمحمد عباس‌زاده، ارومیه، دانشگاه ارومیه، ۱۳۸۲، چاپ چهارم.
۷۱. علاقه‌بند، علی، مبانی و اصول مدیریت آموزشی، ص۱۰۳، تهران، روان، ۱۳۷۹، چاپ دوازدهم.
۷۲. وین. ک، هوی و سیسیل، ج. میسکل، مدیریت آموزشی، ص۲۰۸، ترجمه میرمحمد عباس‌زاده، ارومیه، دانشگاه ارومیه، ۱۳۸۲، چاپ چهارم.
۷۳. شیرازی، علی، مدیریت آموزشی، ص۸۰، مشهد، جهاد دانشگاهی، ۱۳۷۳، چاپ اول.
۷۴. علاقه‌بند، علی، مبانی و اصول مدیریت آموزشی، ص۱۰۳-۱۰۵، تهران، روان، ۱۳۷۹، چاپ دوازدهم.
۷۵. شیرازی، علی، مدیریت آموزشی، ص۸۰-۸۱، مشهد، جهاد دانشگاهی، ۱۳۷۳، چاپ اول.
۷۶. وین. ک، هوی و سیسیل، ج. میسکل، مدیریت آموزشی، ص۲۰۹، ترجمه میرمحمد عباس‌زاده، ارومیه، دانشگاه ارومیه، ۱۳۸۲، چاپ چهارم.
۷۷. شیرازی، علی، مدیریت آموزشی، ص۸۱، مشهد، جهاد دانشگاهی، ۱۳۷۳، چاپ اول.
۷۸. نیرومند، پوراندخت و مسجدیان، سهراب، مدیریت آموزشی، ص۱۰۷، تهران، پیک مروا، ۱۳۸۴، چاپ اول.
۷۹. علاقه‌بند، علی، مقدمات مدیریت آموزشی، ص۶۷-۶۸، تهران، بعثت، ۱۳۷۴، چاپ هشتم.
۸۰. قرائی‌مقدم، امان‌الله، مدیریت آموزشی، ص۱۱۵، تهران، ابجد، ۱۳۷۵، چاپ اول.
۸۱. علاقه‌بند، علی، مقدمات مدیریت آموزشی، ص۶۸، تهران، بعثت، ۱۳۷۴، چاپ هشتم.
۸۲. نیرومند، پوراندخت و مسجدیان، سهراب، مدیریت آموزشی، ص۱۰۸، تهران، پیک مروا، ۱۳۸۴، چاپ اول.
۸۳. فردسی، لاننبورگ و آلان‌سی، ادنستین، مدیریت آموزشی، ص۶۳، ترجمه محمدعلی فرنیا، تبریز، آگاه، ۱۳۸۲، چاپ اول.
۸۴. نیرومند، پوراندخت و مسجدیان، سهراب، مدیریت آموزشی، ص۱۱۳، تهران، پیک مروا، ۱۳۸۴، چاپ اول.
۸۵. علاقه‌بند، علی، مقدمات مدیریت آموزشی، ص۶۹، تهران، بعثت، ۱۳۷۴، چاپ هشتم.
۸۶. شیرازی، علی، مدیریت آموزشی، ص۹۲-۹۳، مشهد، جهاد دانشگاهی، ۱۳۷۳، چاپ اول.
۸۷. علاقه‌بند، علی، مقدمات مدیریت آموزشی، ص۷۰-۷۱، تهران، بعثت، ۱۳۷۴، چاپ هشتم.
۸۸. نیرومند، پوراندخت و مسجدیان، سهراب، مدیریت آموزشی، ص۱۱۳-۱۱۴، تهران، پیک مروا، ۱۳۸۴، چاپ اول.



سایت پژوهه، برگرفته از مقاله «مدیریت آموزشی»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۹/۰۴/۱۶.    
سایت پژوهه، برگرفته از مقاله «مفاهیم مهم سازمانی در مدیریت آموزشی»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۹/۰۴/۱۶.    
سایت پژوهه، برگرفته از مقاله «اختیار و قدرت در مدیریت آموزشی»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۹/۰۴/۱۶.    






جعبه ابزار