• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

مدارس تفسیری

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



مدارس تفسیر قرآن به حلقه‌های تفسیری قرآن در شهرهای مهم اسلامی با محوریت صحابه اطلاق می‌شود.



بسیاری از صحابه، با گسترش اسلام، مدینه را رها و در مقام معلم و مبلغ، قاضی، والی، استاندار یا خزانه‌دار به سراسر دنیای اسلام هجرت کردند و به وسیله آن، معارف کتاب و سنت را گستراندند.
صحابه مهاجر، علمی را افاضه می‌کردند که از پیامبر اسلام (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) فراگرفته بودند، و شاگردانی از محضر ایشان سود می‌بردند. به این شکل، مدارسی در شهرهای مهم اسلامی برای قرآن تشکیل شد که استادان آن مدارس، صحابه بودند و تابعان از آن‌ها می‌آموختند. از میان این مدارس، سه مدرسه مدینه، مکه و عراق شهرت بیشتری دارند.


البته مقصود از مدرسه تفسیری، تشکیلات خاص مدیریتی مدارس فعلی نیست؛ بلکه مراد از مدرسه، حضور چند طالب علم نزد استاد است که معمولا در خانه، مسجد و گاهی در بازار شکل می‌گرفت و آرای آنان ثبت و ضبط می‌شد.
[۱] اسماعیلی قوچانی، علی اکبر، پژوهشی درسیر تطور تفسیر و روشهای تفسیری، ص۴۰.
[۲] کمالی دزفولی، علی، تاریخ تفسیر، ص۳۸.
[۴] کمالی دزفولی، علی، شناخت قرآن، ص۳۸۲.



مشهورترین مکتب‌های تفسیری که بر اساس آوازه بنیانگذاران آن شهرت یافته از این قرار است:

۳.۱ - مدرسه مکه‌

مدرسه مکه را عبداللّه بن عباس بنا نهاد.
وی در سال ۴۰ پس از شهادت امیر مؤمنان (علیه‌السّلام)، که بصره را به مقصد حجاز ترک گفت، این مکتب را پی‌ریزی کرد.
او از طرف امام (علیه‌السّلام) والی بصره بود، ولی پس از ایشان هیچ ولایتی را نپذیرفت؛ بر آستانه حرم الهی نشست و در آنجا سرگرم ادای رسالت خود در نشر علوم و معارفی گردید که از امام (علیه‌السّلام) آموخته بود. این مکتب تفسیری در تمام طول عمر ابن عباس رواج داشت. فارغ التحصیلان این مدرسه، بزرگ‌ترین عالمان آن روزگار جهان اسلام بودند.

۳.۱.۱ - آوازه بلند مدرسه مکه

این مدرسه و فارغ التحصیلانش در سراسر جهان آوازه‌ای بلند داشتند. آثار نیکوی این مدرسه به عنوان سنت‌های مورد قبول در میان مردم قرار گرفت و هم‌چنان باقی است. شاید داناترین تابعان نسبت به معانی قرآن شاگردان ابن عباس و فارغ‌التحصیلان مدرسه او باشند.

۳.۱.۲ - اعلم مفسرین قرآن

ابن تیمیه می‌گوید: «داناترین مردم در زمینه تفسیر، اهل مکه هستند؛ زیرا اصحاب ابن عباس‌اند؛ افرادی چون مجاهد، عطاء، عکرمه و دیگران مثل طاووس، ابو‌شعثاء، سعید بن جبیر و امثال اینان هستند. اصحاب ابن مسعود در کوفه نیز از داناترین مفسرانند؛ از این‌روست که از دیگران ممتاز گردیده‌اند».

۳.۲ - مدرسه مدینه‌

قوام مدرسه مدینه به صحابه موجود در مدینه به ویژه سیّدالقرّاء ابی‌ بن کعب انصاری بود.
ابی‌ از اصحاب عقبه دوم بود و در جنگ بدر و دیگر جنگ‌های پیامبر حضور داشت. پیامبر (صلّی‌اللّه‌علیه‌وآله) خطاب به او گفت: «علم، گوارایت باد‌ ای ابو‌منذر!».

۳.۲.۱ - اولین کتابت قرآن

وقتی پیامبر (صلّی‌اللّه‌علیه‌وآله) به مدینه آمد، ابی‌ نخستین کسی بود که برای پیامبر کتابت نمود و هر گاه حضور نداشت پیامبر به زید بن ثابت دستور می‌داد که بنویسد. در میان اصحاب پیامبر (صلّی‌اللّه‌علیه‌وآله) قرائت او از همه بهتر بود.
وی از کسانی است که قرآن را در زمان پیامبر (صلّی‌اللّه‌علیه‌وآله) به صورت حفظ و پس از وفات وی به صورت تالیف گردآوری نمودند.

۳.۲.۲ - تعلیم قرائت قرآن

ابیّ تمام وقت خود را صرف تعلیم قرائت قرآن نمود، در حالی که دیگر صحابه چنین نکردند؛ از این‌رو مسؤولیت املاء را برای گروه یکسان سازی قرآن‌ها در زمان عثمان عهده‌دار شد که به هنگام اختلاف به او مراجعه می‌کردند. وی به سال ۳۰ در زمان خلافت عثمان دیده از جهان فرو بست.

۳.۳ - مدرسه کوفه‌

این مدرسه را صحابی بزرگ عبداللّه بن مسعود پایه‌گذاری کرد. ابن مسعود به پیامبر (صلّی‌اللّه‌علیه‌وآله) وابسته بود و خادم او بود و بر دست او پرورش یافت.
حذیفه می‌گوید: «نزدیک‌ترین مردم به پیامبر (صلّی‌اللّه‌علیه‌وآله) در مقام راهنمایی، ارشاد و موضع‌گیری، ابن مسعود است».

۳.۳.۱ - صحابه صبور

صحابه پیامبر (صلّی‌اللّه‌علیه‌وآله) می‌دانستند که ابن‌ ام عبد (ابن مسعود) از نزدیک‌ترین بندگان به خداست؛ نخستین کسی است که آشکارا در جمع قریش قرآن خواند و در راه خدا آزارها دید و شکیبایی نمود.
او در دو هجرت (هجرت به حبشه و مدینه) حضور داشت و در تمام جنگ‌های پیامبر شرکت نمود.

۳.۳.۲ - معلم قرآن در کوفه

وی در زمان خلافت عمر به عنوان معلم و مربی به کوفه آمد تا اینکه در سال ۳۱ عثمان او را احضار کرد و در همان سال وفات یافت. ابو‌الدرداء هنگام شنیدن خبر وفات وی گفت: «پس از او، دیگر کسی همانند او نیست».
شمار بسیاری به دست او تربیت یافتند که از جمله ایشان برخی از تابعان همچون علقمة بن قیس نخعی، ابووائل شقیق بن سلمه اسدی کوفی، اسود بن یزید نخعی، مسروق بن اجدع، عبیدة بن عمرو سلمانی، قیس بن ابی‌حازم و دیگران هستند. هم‌چنان که در گذشته ذکر کردیم، مدرسه کوفه پس از مکه، مهم‌ترین مدرسه از نظر گستردگی در تعلیم و تعلم معانی قرآن و فقه و حدیث بود.

۳.۴ - مدرسه بصره‌

این مدرسه را عبداللّه بن قیس معروف به ابو‌موسی اشعری (متوفای ۴۴) بنیان نهاد.
او به سال ۱۷ که عمر مغیره را از ولایت بصره عزل کرد، به عنوان والی وارد آن شهر گردید.
عثمان نیز ابتدا او را ابقا و پس از مدتی بر کنار کرد و او به کوفه رفت.
عثمان وقتی سعید را از ولایت کوفه عزل کرد، ابو‌موسی را به این مهم گمارد.

۳.۴.۱ - برخورد امام علی با اشعری

امیر مؤمنان (علیه‌السّلام) او را عزل کرد، چه اینکه به سبب دوستی دیرینه‌ای که بین او و معاویه بود، با معاویه رابطه پنهانی داشت. این نکته از وصیت معاویه به پسرش یزید درباره ابو‌برده فرزند ابو‌موسی اشعری روشن می‌شود.
ابو‌موسی از امیر مؤمنان (علیه‌السّلام) فاصله گرفته بود و در جنگ صفین هنگامی که به عنوان حکم برگزیده شد، رسوایی او آشکار گردید. هموست که نخست به اهل بصره فقه و قرائت قرآن آموخت.

۳.۴.۲ - تدریس قرآن اشعری در بصره

ابن حجر می‌گوید: «تعدادی از تابعان و اتباع آنان، به دست او تربیت شدند».
حاکم از ابو‌رجاء چنین نقل کرده است: «قرآن را از ابو‌موسی اشعری در این مسجد -یعنی مسجد بصره- آموختیم؛ ما حلقه‌وار می‌نشستیم؛ چنان‌که گویی اکنون او را در حالی که در دو لباس سفید است می‌بینم».

۳.۴.۳ - انحراف شدید در مکتب اشعری

در مکتب تفسیری او انحراف شدیدی وجود داشت و پس از او در بصره، زمینه برای رشد بسیاری از بدعت‌ها و انحرافات فکری و عقیدتی به ویژه در مسائل اصول دین و امامت و عدل فراهم شد.
محمد بن عبدالکریم شهرستانی می‌گوید: «از اتفاقات عجیبی که من شنیدم این است که ابو‌موسی اشعری (متوفای ۴۴) درست همان مطالبی را عنوان می‌کرد که نوه‌اش ابو‌الحسن اشعری (متوفای ۳۲۴) در مذهبش بیان می‌داشت.

۳.۴.۴ - عقاید ابوموسی اشعری

-همچنین می‌گوید:- میان عمرو بن عاص و ابو‌موسی گفت‌وگویی رخ داد: عمرو گفت: از کجا کسی را بیابم که از خدا به سوی او شکایت برم؟ ابو‌موسی گفت: من آن داور هستم. عمرو گفت: آیا خداوند چیزی را بر من مقدر می‌گرداند و سپس مرا به سبب انجام دادن آن عقاب می‌کند؟ ابو‌موسی گفت: آری. عمرو گفت: چرا؟ گفت: چون پروردگارت به تو ستم روا نمی‌دارد! عمرو ساکت شد و نتوانست پاسخی دهد!».
ابو‌موسی مساله جبر در تکلیف را مطرح ساخت که جاهلیت عرب بر آن باور بودند، و بدین‌جهت عمرو نتوانست پاسخی بدهد.
ابن ابی‌الحدید، ابو‌برده فرزند ابو‌موسی اشعری را در زمره دشمنان و بدگویان امیر مؤمنان (علیه‌السّلام) می‌شمرد و می‌نویسد: «این کینه را مستقیما از پدر به ارث برده و در او ریشه دوانیده است و جنبه جانبی و عارضی ندارد».

۳.۵ - مدرسه شام‌

بنیان‌گذار مدرسه شام ابو‌الدرداء عویمر بن عامر خزرجی انصاری است. او از برجستگان و فقیهان و حکیمان صحابه بود.
در جنگ بدر اسلام آورد و در جنگ احد شرکت جست و در آنجا نمودی چشم‌گیر داشت.
روایت شده است که پیامبر (صلّی‌اللّه‌علیه‌وآله) درباره او در جنگ احد فرمود: «عویمر سوارکار خوبی است». نیز فرمود: «او حکیم امت من است».
در ایام خلافت عمر متصدی امر قضاوت در دمشق گردید و در روزگار عثمان به سال ۳۲ درگذشت.

۳.۵.۱ - وفات بانی مدرسه شام و صحابی

از صحابه بزرگ، تنها ابو‌درداء و بلال بن رباح -مؤذن معروف پیامبر که در طاعون عمواس، در سال ۲۰ وفات یافت و در حلب دفن شد- و واثلة بن اسقع وارد دمشق شدند.
واثله آخرین فرد از صحابه پیامبر (صلّی‌اللّه‌علیه‌وآله) بود که در دمشق -در سال ۸۵- در روزگار خلافت عبدالملک بن مروان وفات یافت.

۳.۵.۲ - تربیت شاگردان

در مدرسه شام به دست ابو‌درداء شماری از تابعان بزرگ؛ همچون سعید بن مسیب، علقمة بن قیس، سوید بن غفله، جبیر بن نفیر، زید بن وهب، ابو‌ادریس خولانی و دیگران، تربیت شدند.
ابو‌الدرداء از سرسپردگان استوار بر خط ولایت آل رسول (علیهم‌السّلام) بود که هیچ طوفانی او را متزلزل نساخت.

۳.۵.۳ - نقل روایت ابوالدرداء

مرحوم صدوق در «امالی» از هشام بن عروة بن زبیر و او از پدرش نقل کرده است که گفت: «در مسجد مدینه به صورت دایره‌وار نشسته بودیم و درباره اهل بدر و بیعت رضوان گفت‌وگو می‌کردیم.
ابو‌الدرداء گفت: ‌ای قوم! آیا شما را از شخصی که از نظر مالی کمترین و در مقام ورع، پرهیزگارترین و در زمینه عبادت، کوشاترین مردم است خبر دهم؟ گفتند: چه کسی؟ گفت: او امیر مؤمنان علی بن ابی‌طالب (علیه‌السّلام) است!

۳.۵.۴ - بیان فضایل امام علی از زبان ابوالدرداء

عروه می‌گوید: به خدا سوگند! ابو‌الدرداء این سخن را نگفت مگر اینکه تمام اهل مجلس از او روی برگرداندند؛ سپس مردی از انصار با تاسف رو به سوی او کرد و گفت: عویمر! سخنی گفتی که هیچ کس از همان آغاز از تو نپذیرفت! ابو‌الدرداء گفت: ‌ای مردم! من آنچه دیده‌ام می‌گویم؛ هر یک از شما نیز آنچه دیده است بگوید... آنگاه بار دیگر بیان خود را درباره عبادت امیر مؤمنان و گریه‌های آن حضرت در هنگام شب -موقعی که همه مردم در خوابند- آغاز کرد»


۱. اسماعیلی قوچانی، علی اکبر، پژوهشی درسیر تطور تفسیر و روشهای تفسیری، ص۴۰.
۲. کمالی دزفولی، علی، تاریخ تفسیر، ص۳۸.
۳. ذهبی، محمد حسین، التفسیر و المفسرون، ج۱، ص۱۰۶.    
۴. کمالی دزفولی، علی، شناخت قرآن، ص۳۸۲.
۵. ابن تیمیه حرانی، احمد بن عبدالحلیم، مقدمه اصول التفسیر، ص۲۴- ۲۳.    
۶. ابن منیع، محمد بن سعد، الطبقات الکبری، ج۴، ص۸۳.    
۷. ابن حجر عسقلانی، احمد بن علی، تهذیب التهذیب، ج۵، ص۳۶۲.    
۸. حاکم نیشابوری، محمد بن عبدالله، المستدرک علی الصحیحین، ج۲، ص۲۴۰.    
۹. شهرستانی، محمد، الملل و النحل، ص۱۰۶.    
۱۰. ابن ابی‌الحدید، عبدالحمید، شرح نهج البلاغه، ج۴، ص۹۹.    
۱۱. مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج۴۱، ص۱۱، به نقل از امالی صدوق.    
۱۲. صدوق، محمد بن علی، امالی، ص۱۳۷.    



محمدهادی معرفت، تفسیر و مفسران، ج۱، ص۲۸۸-۲۹۲.    
فرهنگ‌نامه علوم قرآنی، برگرفته از مقاله «مدارس تفسیر قرآن».    






جعبه ابزار