• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

مخفی بودن قبر امام علی

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



شیعیان اتفاق نظر دارند که مرقد مطهر امیرمؤمنان حضرت علی بن ابی‌طالب (علیه‌السّلام) در نجف اشرف است، همان جایی‌که امروزه شیعیان سراسر عالم اسلامی، به زیارت آرامگاه شریف او می‌آیند و محل رفت و شد عاشقان اوست. علل مخفی‌بودن قبر امیرمؤمنان (علیه‌السّلام) از جمله موضوعات پرحجم تاریخی است که اثبات آن نیاز به بررسی تاریخ، و بررسی اظهار نظرهای بزرگان از فریقین است.



امام علی (علیه‌السّلام) در سال چهلم هجری به شهادت رسید، امام حسن و امام حسین (علیهما‌السّلام) با تنی چند از اصحاب خاص آن حضرت، شبانه بدن مطهرش را دفن کردند که به جز از همان چند نفر و فرزندانش تا زوال حکومت امویان و ظهور عباسیان در صحنه سیاسی جهان اسلام کسی دیگر از قبر ناپیدای آن حضرت اطلاعی نداشتند.
سؤال این است: با اینکه آن حضرت از دیدگاه شیعیان، خلیفه بلافصل رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم)، اولین امام و پیشوا و از نظر اهل‌سنت خلیفه چهارم امت اسلامی بود، چرا مضجع شریف او را از پنهان کردند؟
با تتبع در کلمات مورخان و علمای فریقین سه علت مهم در اخفاء قبر آن حضرت به دست می‌آید.

۱.۱ - ترس از نبش قبر توسط بنی‌امیه

در ایام خلافت امیرمؤمنان (علیه‌السّلام) وقایع مهمی به وقوع پیوست که از جمله آنها جنگ جمل، صفین و نهروان بود. هر کدام از عاملان و آفرینندگان این حوادث، دشمنی خاصی با امیرمؤمنان داشتند.
مهم‌ترین دشمن آنحضرت معاویه بود که جنگ صفین را به راه‌ انداخت و در امر خلافت با حضرت منازعه می‌کرد. امیرمؤمنان به خوبی هویت، مرام و مقصود این شخص و دودمان او را درک کرده بود و می‌دانست که اگر بعد از شهادتش نیز به بدن او دست یابند از هرگونه اهانت و بی‌احترامی دریغ نخواهند کرد.
بنا به نظر عده‌ای از علماء، خود آن حضرت وصیت نمود که قبرش را مخفی کنند و بنا به نظر عده‌ای، فرزندان آن حضرت این کار را کردند تا مبادا بنی‌امیه به بدن مطهر پدرشان دست یابند.

۱.۱.۱ - محمد بن نعمان

شیخ مفید در ارشاد می‌نویسد: وعفیا موضع قبره، بوصیة کانت منه الیهما فی ذلک، لما کان یعلمه (علیه‌السّلام) من دولة بنی امیة من بعده، واعتقادهم فی عداوته، وما ینتهون الیه بسوء النیات فیه من قبیح الفعال والمقال بما تمکنوا من ذلک.
جای قبر حضرت را طبق وصیت خودش مخفی کردند. علت مخفی کردن این بود که حضرت می‌دانست دولت بنی‌امیه که بعد از ایشان روی کار می‌آید، در دشمنی با حضرت تصمیم قطعی دارند و هرچه در توان دارند، از گفتار و کردار در دشمنی با آن حضرت دریغ نخواهند کرد.

۱.۱.۲ - سید بن طاوس

سید بن‌ طاوس در مقدمه دوم از کتاب «فرحة الغری» بعد از ذکر مواردی که بنی‌امیه در جهت محو آثار اهل بیت (علیهم‌السّلام) انجام داده‌اند، می‌نویسد: علت این‌که قبر حضرت از دید مردم پنهان شد، وصیت خود حضرت بوده است:
فاقتضی ذالک ان اوصی بدفنه (علیه‌السّلام) سرا خوفا من بنی امیة واعوانهم والخوارج وامثالهم فربما لو نبشوه مع علمهم بمکانهحمل ذلک بنی‌هاشم علی المحاربة والمشاققة- التی اغضی عنها (علیه‌السّلام) فی حال حیاته فکیف لا یرضی بترک ما فیه مادة النزاع بعد.
این امور باعث این شد که امیرمؤمنان (علیه‌السّلام) وصیت کردند تا حضرت را از بیم معاویه و خوارج و پیروانانشان، مخفیانه دفن کنند و کسی را مطّلع نسازند تا مبادا آنها بر نبش قبر تصمیم بگیرند و متعرض بنی‌هاشم شوند و در میانشان جنگ و درگیری به طول انجامد و موجب فتنه‌های عظیم شود و آن حضرت در حال حیات آنگونه تلاش می‌کرد که آتش فتنه را خاموش نماید، چگونه وصیّت نفرمایند به ترک امری که منشا درگیری و نزاع بعد از وفات آن حضرت باشد.

۱.۱.۳ - ابنسمعون بغدادی

ابنسمعون و دمیری شافعی، علت خفاء قبر حضرت را وصیت خود آن حضرت دانسته و می‌گویند:
وعلی رضی الله تعالی عنه، اول امام خفی قبره. قیل: ان علیا رضی الله عنه اوصی ان یخفی قبره لعمله ان الامر یصیرالی بنی امیة فلم یامن ان یمثلوا بقبره.
علی (علیه‌السّلام) نخستین امامی است که قبرش مخفی شد. گفته شده که خود حضرت وصیت کرد تا قبرش را مخفی کنند به جهت این که می‌دانست حکومت به دست بنی‌امیه می‌افتد و آنها ابایی از این ندارند که اگر قبرش آشکار باشد کاری را انجام ندهند.
[۳] ابنسمعون بغدادی، محمد بن احمد، امالی ابنسمعون، ج۱، ص۴۳، دار النشر.


۱.۱.۴ - ابن‌ابی الحدید

ایشان علت ناپیدائی قبر امیرمؤمنان را، تصمیم فرزندان حضرت بر این کار دانسته است: ان علیاً (علیه‌السّلام) لما قتل قصد بنوه ان یخفوا قبره خوفاً من بنی امیة ان یحدثوا فی قبره حدثاً....
هنگامی که علی (علیه‌السّلام) کشته شد، فرزندانش از ترس این‌که بنی‌امیه قبر حضرت را مورد اهانت قرار دهند، آرامگاه او را پنهان نمودند....
به هر حال این کار به وصیت خود حضرت بوده یا فرزندانش این‌گونه مصلحت دیده‌اند، اما نکته مهم این است که علت مخفی کردن قبر، عداوت عمیق بنی‌امیه است که در راس آنان در جامعه آن روز، معاویه قرار داشت.

۱.۱.۵ - اقدامات معاویه

پاره‌ای از کارهایی که معاویه انجام داد ثابت می‌کند که اگر به قبر حضرت دست می‌یافت، حتماً آن را نبش می‌کرد.

۱.۱.۵.۱ - ترویج لعن و سب بر علی

مسلم نیشابوری در صحیح خود نقل می‌کند:
۴۴۲۰، حَدَّثَنَا قُتَیْبَةُ بْنُ سَعِیدٍ وَمُحَمَّدُ بْنُ عَبَّادٍ وَتَقَارَبَا فِی اللَّفْظِ قَالَا حَدَّثَنَا حَاتِمٌ وَهُوَ ابن‌اِسْمَعِیلَ عَنْ بُکَیْرِ بْنِ مِسْمَارٍ عَنْ عَامِرِ بْنِ سَعْدِ بْنِ اَبِی وَقَّاصٍ عَنْ اَبِیهِ قَالَ اَمَرَ مُعَاوِیَةُ بْنُ اَبِی سُفْیَانَ سَعْدًا فَقَالَ مَا مَنَعَکَ اَنْ تَسُبَّ اَبَا التُّرَابِ فَقَالَ اَمَّا مَا ذَکَرْتُ ثَلَاثًا قَالَهُنَّ لَهُ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ فَلَنْ اَسُبَّهُ لَاَنْ تَکُونَ لِی وَاحِدَةٌ مِنْهُنَّ اَحَبُّ اِلَیَّ مِنْ حُمْرِ النَّعَمِ...

عامر بن سعد بن ابی‌وقّاص، از پدرش روایت کرده است که در یکی از روزها، معاویة بن ابی‌سفیان به سعد دستور داد (تا به حضرت علی بن ابی‌طالب (علیه‌السّلام) ناسزا بگوید! «سعد» از دستور او سرپیچی کرد.)
معاویه، از وی پرسید: به چه سبب علی را آماج ناسزا و دشنامت قرار نمی‌دهی؟ سعد گفت: بخاطر آن که سه فضیلت از رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) در شان علی (علیه‌السّلام) شنیده‌ام که با توجه به آن‌ها، هیچگاه به سبّ و دشنام آن حضرت، اقدام نمی‌کنم و هرگاه یکی از آن‌ها برای من بود، بهتر و ارزنده‌تر از شتران سرخ‌مو بود که در اختیار من باشد...
سپس سعد بن ابی‌وقاص سه ویژگی آن حضرت، شامل حدیث منزلت، فتح خیبر و آیه مباهله نام می‌برد.
برخی از بزرگان اهل سنت اعتراف کرده‌اند که معاویه به سعد بن ابی‌وقاص دستور داده است که امیرالمؤمنین را سبّ نماید و او به دلایلی که خود برشمرده، از این کار امتناع کرده است.
ابن‌تیمیه حرانی در این‌باره می‌نویسد: واما حدیث سعد لما امره معاویة بالسب فابی فقال ما منعک ان تسب علی بن ابی طالب؟ فقال ثلاث قالهن رسول الله صلی الله علیه وسلم فلن اسبه لان یکون لی واحدة منهن احب الی من حمر النعم الحدیث، فهذا حدیث صحیح رواه مسلم فی صحیحه....
اما روایت سعد: هنگامی که معاویه به سعد بن ابی‌وقاص فرمان که داد که علی (علیه‌السّلام) را سبّ نماید، وی از سبّ علی (علیه‌السّلام) خودداری کرد. معاویه گفت: چه چیزی تو را از سب و دشنام‌دادن به علی باز می‌دارد؟ سعد گفت: سه فضیلت از رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) در شان علی (علیه‌السّلام) شنیدم که با توجه به آن‌ها، هیچگاه به سبّ و دشنام اقدام نمی‌کنم که اگر یکی از آن سه خصلت را در حق من فرموده بود برای من بهتر و ارزنده‌تر از شتران سرخ‌مو بود.
این حدیث صحیحی است که مسلم در صحیحش آن را نقل کرده است.

ابن‌تیمیه که خود در دشمنی با خاندان رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) زبان‌زد عام و خاص است، در این‌جا به صراحت اعتراف می‌کند که معاویه به سعد دستور داد که امیرالمؤمنین (علیه‌السّلام) را سبّ کن، ولی او نپذیرفت. در حقیقت اصل جمله این چنین بوده است: «اَمَرَ مُعَاوِیَةُ بْنُ اَبِی سُفْیَانَ سَعْدًا ان یسب علیا، فامتنع؛ معاویه به سعد وقاص دستور داد تا علی را سب کند و او امتناع ورزید».
ابوالفداء در تاریخ خود می‌نویسد: کان خلفاء بنی امیة یسبون علیاً رضی الله عنه من سنة اِحدی واربعین وهی السنة التی خلع الحسن فیها نفسه من الخلافة الی اول سنة تسع وتسعین آخر ایام سلیمان بن عبد الملک فلما ولی عمر ابطل ذلک وکتب اِلی نوابه بابطاله....
خلفای بنی‌امیه از سال چهل و یک که سال خلع حسن بن علی از خلافت بود تا سال نود و نه آخرین روزهای حکومت سلیمان بن عبدالملک و آغاز حکومت عمر بن عبدالعزیز، علی (علیه‌السّلام) را سب و لعن می‌کردند.

۱.۱.۵.۲ - تحریف شان نزول آیه

یکی از کارهای معاویه این بود که با دادن پول شان نزول آیات قرآن را درباره افراد می‌ساختند از جمله آیات ۲۰۴ و ۲۰۵ سوره بقره را در شان علی (علیه‌السّلام) و آیه ۲۰۷ بقره را که در شان او نازل شده بود از حضرت سلب و برای قاتل او جعل کرد:
قال ابو جعفر: وقد روی ان معاویة بذل لسمرة بن جندب مائة الف درهم حتی یروی ان هذه الآیة نزلت فی علی بن ابی طالب: «وَمِنَ النَّاسِ مَنْ یُعْجِبُکَ قَوْلُهُ فِی الْحَیاةِ الدُّنْیا وَیُشْهِدُ اللَّهَ عَلی ما فی قَلْبِهِ وَهُوَ اَلَدُّ الْخِصامِ، وَاِذا تَوَلَّی سَعی فِی الْاَرْضِ لِیُفْسِدَ فیها وَیُهْلِکَ الْحَرْثَ وَالنَّسْلَ وَاللَّهُ لا یُحِبُّ الْفَسادَ» وان الآیة الثانیة نزلت فی ابن‌ملجم، وهی قوله تعالی: «وَمِنَ النَّاسِ مَنْ یَشْری نَفْسَهُ ابْتِغاءَ مَرْضاتِ اللَّهِ» فلم یقبل، فبذل له مائتی الف درهم فلم یقبل، فبذل له ثلاثمائة الف فلم یقبل، فبذل له اربعمائة الف فقبل، وروی ذلک.

معاویه برای سمرة بن جندب صد هزار درهم داد تا روایتی جعل کند این آیه درباره علی بن ابی‌طالب نازل شده است: «و از میان مردم کسی است که در زندگی این دنیا سخنش تو را به تعجّب وامی‌دارد، و خدا را بر آنچه در دل دارد گواه می‌گیرد، و حال آنکه او سخت‌ترین دشمنان است. و چون برگردد (یا ریاستی یابد) کوشش می‌کند که در زمین فساد نماید و کشتزار‌ها و نسل بشر را نابود سازد، و خداوند تباهکاری را دوست ندارد.»
و آیه دیگر در شان ابن‌ملجم نازل شده است: «و از میان مردم کسی است که جان خود را برای طلب خشنودی خدا می‌فروشد، و خدا نسبت به (این) بندگان مهربان است.»
اما او قبول نکرد. پس برای او دوصد هزار درهم داد با این هم قبول نکرد تا این‌که چهارصد هزار برایش بخشش کرد و او هم قبول کرد و این حدیث را روایت کرد.

بنی‌امیه دوست نداشتند که هیچ‌کس مطلقا فضائلی را در شان اهل بیت به ویژه فضائل امام علی (علیه‌السّلام) نقل کند. حتی آنها طاقت شنیدن احکام را از طریق روایت امیرمؤمنان نیز نداشتند و اگر کسی روایتی را که درباره احکام بود از حضرت بیان می‌کرد، اسم حضرت را ذکر نکرده و به جای آن می‌گفتند: ابوزینب چنین گفته است. این سیره بنی‌امیه را ابن‌ابی‌الحدید ذکر کرده است:
قال (ابو جعفر): وقد صح ان بنی امیة منعوا من اظهار فضائل علی علیه السلام، وعاقبوا علی ذلک الراوی له؛ حتی ان الرجل اذا روی عنه حدیثاً لا یتعلق بفضله بل بشرائع الدین لا یتجاسر علی ذکر اسمه؛ فیقول: عن ابی زینب.
این مطلب صحت دارد که بنی‌امیه از اظهار فضائل علی (علیه‌السّلام) جلوگری و راوی آن را مجازات می‌کردند. کار به جایی رسید که اگر کسی روایتی را که مربوط به فضائل حضرت نبود بلکه بیانگر شریعت اسلامی بود از امام نقل می‌کرد، اسم حضرت را ذکر نمی‌کرد و تعبیر: عن ابی‌زینب را به کار می‌برد.

دشمنی با علی تنها به معاویه ختم نمی‌شود، بلکه تمام دار و دسته‌اش از علی کینه در دل داشتند. سخن ولید اموی هنگامی که در بستر افتاده بود، حاکی از عمق کینه او با علی است:
وروی الشیخ ابو القاسم البلخی ایضاً، عن جریر بن عبد الحمید، عن مغیرة الضبی، قال: مر ناس بالحسن بن علی علیه السلام، وهم یریدون عیادة الولید بن عقبة، وهو فی علة شدیدة، فاتاه الحسن (علیه‌السّلام) معهم عائداً، فقال للحسن: اتوب الی الله تعالی مما کان بینی وبین جمیع الناس، الا ما کان بینی وبین ابیک، فانی لا اتوب منه.
مردمانی که قصد عیادت ولید بن عقبه را داشتند با امام حسن (علیه‌السّلام) بر خوردند، حضرت نیز همراه آنها به عیادت ولید رفت. ولید به امام حسن (علیه‌السّلام) گفت: از تمام کارهای که بین من و مردم واقع شده به سوی خدا توبه می‌کنم، مگر از آنچه میان من و پدرت واقع شد و از آن توبه نمی‌کنم.
سخن در این باب زیاد است و ما فقط خواستیم نمونه‌ای از کارهای بنی‌امیه را که نشانگر تلاش آنان در محو آثار اهل بیت رسول خداست بیان کنیم.
حال با در نظر گرفتن این موارد و موارد بسیار دیگر، و با در نظر داشت شرایط آن زمان، فرزندان آن حضرت (امام حسن و امام حسین (علیهماالسلام)) چگونه می‌توانستند قبر پدرش را برای مردم آشکار کنند که نتیجه آن جز هتک حرمت به ساحت مقدس امیرمؤمنان چیزی دیگری نباشد!

۱.۱.۵.۳ - تصمیم بر نبش قبر علی

افزون بر تلاش‌های فوق، در برخی از منابع نقل شده است که معاویه بر نبش قبر امیرمؤمنان نیز تصمیم گرفت و درباره این کار، با دو نفر مشاوره کرد. یکی از آنها مروان بن حکم بود.
قاضی ابی‌حنیفه نعمان مغربی درباره مروان می‌نویسد:
وقد کان علی (علیه‌السّلام) اسره یوم الجمل، فمن علیه واطلقه، فما راعی ذلک ولا حفظه بل قد شاور معاویة اللعین فی نبش قبر علی صلوات الله علیه لما غلب علی الامر... یحرضه بذلک علی نبش قبر علی علیه السلام، ویذکره قتلی بدر من بنی عبد الشمس، ومن قتل منهم علی الکفر غیر موسد ولا مدفون.

علی (علیه‌السّلام) مروان را در جنگ جمل اسیر نمود، حضرت بر او منت گذاشت و او را آزاد کرد، اما او این کار حضرت را در نظر نداشت و مراعات نکرد، بلکه هنگامی که قدرت یافت با معاویه درباره بر نبش قبر علی (علیه‌السّلام) مشورت کرد... معاویه را بر نبش قبر علی (علیه‌السّلام) تحریک می‌کرد و برای او یادآوری می‌کرد کشته‌شدگان بدر از خاندان بنی عبدالشمس و کسانی را که بر طریقه کفر کشته شده بودند و بدون دفن مانده بودند.
سپس معاویه، در این‌باره با عبدالله بن عامر به مشاوره پرداخت؛ اما او معاویه را از این کار باز داشت:
ثم استشار معاویة فی نبش قبر علی (علیه‌السّلام) عبدالله بن عامر بن کریز. فقال: ما احب ان تعلم مکان قبره، ولا ان تسال عنه، ولا احب ان تکون هذه العقوبة بیننا وبین قومنا. فقبل معاویة من عبدالله ما اشار به علیه، واعرض عن رای مروان اللعین فیما اشار به من نبش قبر علی (علیه‌السّلام) الذی استحباه ومن علیه، واطلقه من الاسر.
معاویه درباره نبش قبر علی (علیه‌السّلام) با عبدالله بن عامر به مشاوره نشست. او گفت: دوست ندارم که موضع قبر علی را بدانم و نه از آن سؤال کنم و دوست ندارم این عقوبت بین ما و قوم ما باشد. معاویه حرف او را پذیرفت و از رای مروان که نظرش بر نبش قبر حضرت بود اعراض کرد.

۱.۲ - ترس از نبش قبر توسط منافقین

علت دومی که قبر حضرت مخفی شد، ترس از نبش قبر توسط منافقین بود. اگر قبر حضرت برای همه آشکار می‌بود قطعاً این دسته نیز از هیچگونه توهین و جسارت و انتقام دریغ نمی‌کردند.
ابی‌اسحاق ابراهیم ثقفی و مرحوم مجلسی می‌نویسند: وکان السبب فی هذا الاختلاف اخفاء قبره خوفا من الخوارج والمنافقین، وکان لا یعرف ذلک الا خاص الخاص من الشیعة.
علت اختلاف در موضع قبر امیرمؤمنان مخفی بودن قبر اوست که از ترس خوارج و منافقان این کار را کردند و قبر مطهر حضرت را فقط شیعیان خاصش می‌دانستند.

۱.۳ - ترس از نبش قبر توسط خوارج

خوارج کسانی بودند که ابتدا به امیرمؤمنان (علیه‌السّلام) فشار آوردند که حکمیت را بپذیرد، اما بعد از جریان حکمیت، اعتراض کردند که چرا امام به سخنان آن‌ها گوش داده و حکمیت را پذیرفته است، سپس به همین بهانه بر علیه امام علی (علیه‌السّلام) خروج و عده‌ای از مسلمانان بی‌دفاع را کشتند و شکم زنان باردار را دریدند. امام (علیه‌السّلام) با آن‌ها جنگید و تمام کسانی را که در نهروان بودند از دم تیغ گذراند.
بازماندگان خوارج، همواره در صدد بودند که انتقام کشته‌های خود را بگیرند و روی همین جهت بود که ابن‌ملجم (از اهل خوارج) با شمشیر زهر آلود در سحرگاه روز نوزدهم ماه مبارک رمضان فرق مبارکش را شکافت و حضرت در اثر همین ضربت به شهادت رسید.
عده‌ای علمای فریقین تصریح کرده‌اند که علت مخفی کردن قبر حضرت این بوده است که این گروه که دشمنی و جنگ با علی را عبادت خدا می‌دانستند، بر بدن مطهرش دست نیابند.
ابن‌کثیر از علمای برجسته اهل سنت می‌گوید: ودفن بدار الامارة بالکوفة خوفا علیه من الخوارج ان ینبشوا عن جثته.
علی (علیه‌السّلام) در دارالاماره کوفه دفن شد از ترس اینکه خوارج قبرش را نبش نکنند.
به نقل ابن‌کثیر، ابن‌کلبی نیز گفته است: علت مخفی کردن قبر، ترس از خوارج و غیر آنان بوده است:
وقال ابن‌الکلبی شهد دفنه فی اللیل الحسن والحسین وابن‌الحنفیة وعبدالله بن جعفر وغیرهم من اهل بیتهم فدفنوه فی ظاهر الکوفة وعموا قبره خیفة علیه من الخوارج وغیرهم.
حسن، حسین، ابن‌حنفیه، عبدالله بن جعفر و دیگران از اهل بیت حضرت شاهد دفن بدن حضرت در شب بودند. پس آنها او را در پشت کوفه دفن کردند و قبرش را از ترس خوارج و غیر آنان، پنهان نمودند.

۱.۴ - نتیجه

بنا بر آنچه گفته شد این نتیجه به دست می‌آید که قبر مطهر امیرمؤمنان به وصیت خودش یا به صلاح دید فرزندانش مخفی شد و بعد از به خاک‌سپاری بدنش غیر از فرزندان و اصحاب خاصش هیچ کسی از مضجع شریفش آگاه نبود. در تحلیل و کلمات بزرگان، دلیل ناپیدایی قبر او، ترس از دسترسی خاندان بنی‌امیه، دشمنان صحابه و خوارج که سرسخت‌ترین دشمنان حضرت به شمار می‌رفتند، ذکر شده است.

۱.۵ - زیارت مخفیانه پیش از آشکار شدن آن

در مدتی که قبر شریف امیرمؤمنان (علیه‌السّلام) از دید عموم مخفی بود، فرزندان آن حضرت مخفیانه به زیارت این قبر شریف می‌آمدند. نمونه آن در روایت امام باقر (علیه‌السّلام) است که می‌فرماید: وقتی من و پدرم به زیارت قبر جدم امیرمؤمنان آمدیم همراه ما هیچ کسی نبود: وَاَنَا مَعَهُ وَلَیْسَ مَعَنَا ذُو رُوحٍ اِلَّا النَّاقَتَیْنِ.
درباره امام سجاد و امام باقر (علیهما‌السّلام) روایات متعدد داریم که مضجع شریف امیرمؤمنان را زیارت کرده‌اند. در این‌جا به یک روایت اشاره می‌کنیم:
سید بن‌ طاوس نقل کرده است:
قَالَ ابن‌اَبِی قُرَّةَ اَخْبَرَنَا مُحَمَّدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ قَالَ اَخْبَرَنَا اِسْحَاقُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ مَرْوَانَ الْکُوفِیُّ الْغَزَّالُ قَالَ اَخْبَرَنَا اَبِی قَالَ اَخْبَرَنَا عَلِیُّ بْنُ سَیْفِ بْنِ عَمِیرَةَ عَنْ اَبِیهِ عَنْ جَابِرِ بْنِ یَزید الْجُعْفِیِّ عَنْ اَبِی جَعْفَرٍ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ (علیه‌السّلام) قَالَ کَانَ اَبِی عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْنِ (علیه‌السّلام) قَدِ اتَّخَذَ مَنْزِلَهُ مِنْ بَعْدِ مَقْتَلِ اَبِیهِ الْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیٍّ (علیه‌السّلام) بَیْتاً مِنْ شَعْرٍ وَاَقَامَ بِالْبَادِیَةِ فَلَبِثَ بِهَا عِدَّةَ سِنِینَ کَرَاهِیَةً لِمُخَالَطَةِ النَّاسِ وَ مُلَاقَاتِهِمْوَکَانَ یَصِیرُ مِنَ الْبَادِیَةِ بِمَقَامِهِ بِهَا اِلَی الْعِرَاقِ زَائِراً لِاَبِیهِ وَجَدِّهِ علیه السلام- وَلَا یُشْعَرُ بِذَلِکَ مِنْ فِعْلِهِ قَالَ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِیٍّ فَخَرَجَ سَلَامُ اللَّهِ عَلَیْهِ- مُتَوَجِّهاً اِلَی الْعِرَاقِ لِزِیَارَةِ اَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ وَاَنَا مَعَهُ وَلَیْسَ مَعَنَا ذُو رُوحٍ اِلَّا النَّاقَتَیْنِ فَلَمَّا انْتَهَی اِلَی النَّجَفِ مِنْ بِلَادِ الْکُوفَةِ وَصَارَاِلَی مَکَانٍ مِنْهُ فَبَکَی حَتَّی اخْضَلَّتْ لِحْیَتُهُ بِدُمُوعِهِ.

امام محمّد باقر (علیه‌السّلام) فرمود: پدرم علی بن حسین (علیه‌السّلام) بعد از واقعه کربلا، خیمه‌ای از موی در صحرا زدند و چند سال در آنجا اقامت فرمودند و از کثرت حزن و‌ اندوه و وفور دشمنان و معاندان به میان مردمان نمی‌آمدند و از اختلاط ایشان نفرت می‌نمودند و از آن صحرا به طرف عراق تشریف می‌بردند به زیارت پدر و جدّ بزرگوار خود و کسی بر این مطّلع نمی‌شد. پس روزی پدرم متوجّه زیارت شد و من با آن حضرت بودم و هیچ کس همراه نبود به غیر از دو شتری که سوار بودیم. چون آن حضرت به نجف کوفه رسیدند در موضعی ایستادند و آن‌قدر گریستند که محاسن مبارکش به آب دیده تر شد و این زیارت نامه را خواندند:
ثُمَّ قَالَ السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا اَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ وَرَحْمَةُ اللَّهِ وَبَرَکَاتُهُ السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا اَمِینَ اللَّهِ فِی اَرْضِهِ وَحُجَّتَهُ عَلَی عِبَادِهِ اَشْهَدُ اَنَّکَ جَاهَدْتَ یَا اَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ فِی اللَّهِ حَقَّ جِهَادِهِ وَعَمِلْتَ بِکِتَابِهِ وَاتَّبَعْتَ سُنَنَ نَبِیِّهِ صلی الله علیه وآله- حَتَّی دَعَاکَ اللَّهُ اِلَی جِوَارِهِ.... . ثُمَّ وَضَعَ خَدَّهُ عَلَی قَبْرِهِوَقَالَ اللَّهُمَّ اِنَّ قُلُوبَ الْمُخْبِتِینَ اِلَیْکَ وَالِهَةٌ وَسُبُلَ الرَّاغِبِینَ اِلَیْکَ شَارِعَةٌ.
این روایت نشان می‌دهد که امام سجاد و امام باقر (علیهما‌السّلام) قبر جدشان را به صورت مخفیانه و به تنهائی زیارت کرده‌اند.
۱۸.


۱. مفید، محمد بن محمد، الارشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، ج۱، ص۱۴، تحقیق:مؤسسة آل البیت (علیهم‌السّلام) لتحقیق التراث، ناشر:دار المفید للطباعة والنشر والتوزیع، بیروت لبنان، الطبعة الثانیة، ۱۴۱۴ه - ۱۹۹۳ م.    
۲. حسنی، سیدعبدالکریم بن طاووس، فرحة الغری فی تعیین قبر امیرالمؤمنین علی، ص۵۴، الناشر:مرکز الغدیر للدراسات الاسلامیة الطبعة الاولی ۱۴۱۹ ه ۱۹۹۸م.    
۳. ابنسمعون بغدادی، محمد بن احمد، امالی ابنسمعون، ج۱، ص۴۳، دار النشر.
۴. دمیری مصری، محمد بن موسی، حیاة الحیوان الکبری، ج۱، ص۷۵، تحقیق:احمد حسن بسج، ناشر:دار الکتب العلمیة، بیروت لبنان، الطبعة الثانیة، ۱۴۲۴ ه - ۲۰۰۳م.    
۵. ابن‌ابی‌الحدید، عزالدین بن هبة‌الله، شرح نهج البلاغة، ج۴، ص۸۱.    
۶. مسلم نیشابوری، مسلم، صحیح مسلم، ج۴، ص۱۸۷۱، ح۲۴۰۴.    
۷. ابن‌تیمیه، احمد بن عبدالحلیم، منهاج السنة، ج۵، ص۴۲.    
۸. ابوالفداء عمادالدین، اسماعیل بن علی، المختصر فی اخبار البشر، ج۱، ص۲۰۱.    
۹. بقره/سوره۲، آیه۲۰۴- ۲۰۵.    
۱۰. بقره/سوره۲، آیه۲۰۷.    
۱۱. ابن‌ابی‌الحدید، عزالدین بن هبة‌الله، شرح نهج البلاغة، ج۴، ص۷۳.    
۱۲. ابن‌ابی‌الحدید، عزالدین بن هبة‌الله، شرح نهج البلاغة، ج۴، ص۷۳.    
۱۳. ابن‌ابی‌الحدید، عزالدین بن هبة‌الله، شرح نهج البلاغة، ج۴، ص۸۲.    
۱۴. تمیمی مغربی، نعمان بن محمد، شرح الاخبار فی فضائل الائمة الاطهار، ج۳، ص۱۶۱، ناشر:مؤسسة النشر الاسلامی التابعة لجماعة المدرسین قم، الطبعة الثانیة ۱۴۱۴ه.    
۱۵. تمیمی مغربی، نعمان بن محمد، شرح الاخبار فی فضائل الائمة الاطهار، ج۳، ص۱۶۱، ناشر:مؤسسة النشر الاسلامی التابعة لجماعة المدرسین قم، الطبعة الثانیة ۱۴۱۴ه.    
۱۶. ثقفی کوفی، ابراهیم محمد، الغارات، ج۲، ص۸۸۱، تحقیق:سید جلال‌الدین محدث.    
۱۷. مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار، ج۴۲، ص۳۳۸، ناشر:مؤسسة الوفاء، بیروت - لبنان، الطبعة الثانیة المصححة، ۱۴۰۳ه - ۱۹۸۳م.    
۱۸. ابن‌کثیر دمشقی، اسماعیل بن عمر، البدایة والنهایة، ج۷، ص۳۶۵.    
۱۹. ابن‌کثیر دمشقی، اسماعیل بن عمر، البدایة والنهایة، ج۷، ص۳۶۶.    
۲۰. حسنی، سید عبدالکریم بن طاووس، فرحة الغری فی تعیین قبر امیرالمؤمنین علی، ص۷۳، الناشر:مرکز الغدیر للدراسات الاسلامیة، الطبعة الاولی ۱۴۱۹ ه - ۱۹۹۸ م.    



موسسه ولی‌عصر، برگرفته از مقاله «آرامگاه امیر مؤمنان (علیه‌السّلام) در گذر تاریخ»    






جعبه ابزار