مخالفت ابوهره ازدی با رفتن امام حسین به عراق
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
مخالفت ابوهره ازدی با رفتن امام حسین به عراق، از مباحث مرتبط به رفتن
امام حسین (علیهالسلام) به سمت
عراق است. از سرگذشت و احوال او در کتب رجالی ذکری به میان نیامده است. به گفته برخی منابع
ابوهره ازدی، فردی از اهالی
کوفه بود که در
منزل ثعلَبِیَّة به ملاقات امام حسین (علیهالسّلام) رسید و با طرح پرسش از علت خروج امام از
مدینه و
مکه سعی کرد تا به صورت ضمنی خطر سفر به کوفه را گوشزد کرده و امام را از رفتن به کوفه منصرف نماید.
از سرگذشت و احوال او در کتب رجالی ذکری به میان نیامده است. به گفته برخی منابع ابوهره ازدی، فردی از اهالی کوفه بود که در
منزل ثعلَبِیَّة به ملاقات امام حسین (علیهالسّلام) رسید.
صدوق همین گزارش را در
منزل رُهَیمه به شخصی به نام ابوهرم کوفی نسبت داده است.
بنابر گزارش برخی منابع، در
منزلگاه ثعلبیه مردی کوفی با کنیه
ابوهِرّه ازدی به ملاقات امام حسین (علیهالسّلام) رسید و با طرح پرسش از علت خروج امام از
مدینه و
مکه سعی کرد تا به صورت ضمنی خطر سفر به کوفه را گوشزد کرده و امام را از رفتن به کوفه منصرف نماید.
•
باتَ الحُسَینُ (علیهالسّلام) فِی المَوضِعِ ای الثَّعلَبِیَّةِ، فَلَمّا اصبَحَ، فَاِذا هُوَ بِرَجُلٍ مِن اهلِ الکوفَةِ یُکَنّی ابا هِرَّةَ الاَزدِیَّ، فَلَمّا اتاهُ سَلَّمَ عَلَیهِ، ثُمَّ قالَ: یَابنَ رَسولِ اللّه ِ، مَا الَّذی اخرَجَکَ مِن حَرَمِ اللّه ِ وحَرَمِ جَدِّکَ رَسولِ اللّه ِ صلی الله علیه و آله؟ «فَقالَ الحُسَینُ (علیهالسّلام): وَیحَکَ یا ابا هِرَّةَ! انَّ بَنی اُمَیَّةَ اخَذوا مالی فَصَبَرتُ، وشَتَموا عِرضی فَصَبَرتُ، وطَلَبوا دَمی فَهَرَبتُ، وَایمُ اللّه ِ! لَتَقتُلُنِّی الفِئَةُ الباغِیَةُ، ولَیُلبِسَنَّهُمُ اللّه ُ ذُلّاً شامِلاً، وسَیفا قاطِعا، ولَیُسَلِّطَنَّ اللّه ُ عَلَیهِم مَن یُذِلُّهُم، حَتّی یَکونوا اذَلَّ مِن قَومِ سَبَاٍ؛ اذ مَلَکَتهُمُ امرَاَةٌ مِنهُم، فَحَکَمَت فی اموالِهِم ودِمائِهِم حَتّی اذَلَّتهُم.»در کتاب
الملهوف گزارش شده است:
حسین (علیهالسّلام) شب را در
ثعلبیّه به سر برد و چون بامداد شد، مردی از مردم کوفه با کنیه ابوهِرّه اَزْدی را دید. او چون نزد حسین (علیهالسّلام) آمد، بر ایشان سلام کرد و سپس گفت: ای فرزند پیامبر خدا! چه چیزی تو را از حرم خدا و حرم جدّت
پیامبر خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) بیرون کرده است؟ حسین (علیهالسّلام) فرمود: «وای بر تو، ای ابو هِرّه! بنی امیّه، داراییام را گرفتند، بردباری کردم، دشنامم دادند، تاب آوردم و خواستند خونم را بریزند، گریختم. به خدا سوگند، گروه ستم پیشه، مرا خواهند کشت و خداوند بر آنان، خواریِ گسترده و شمشیر بُرّان را مسلّط میسازد و کسی را بر آنان چیره میگردانَد که خوارشان کند تا از مردم سَبَا که زنی بر آنان، حاکم بود و در دارایی و خونهایشان، بر آنان فرمان راند تا خوارشان ساخت ـ خوارتر باشند.
•
عن عبداللّه بن منصور عن جعفر بن م ثُمَّ سارَ الحُسَینُ (علیهالسّلام) حَتّی نَزَلَ الرُّهَیمَةَ، فَوَرَدَ عَلَیهِ رَجُلٌ مِن اهلِ الکوفَةِ، یُکَنّی ابا هَرِمٍ، فَقالَ: یَابنَ النَّبِیِّ، مَا الَّذی اخرَجَکَ مِنَ المَدینَةِ؟ «فَقالَ (علیهالسّلام): وَیحَکَ یا ابا هَرِمٍ! شَتَموا عِرضی فَصَبَرتُ، وطَلَبوا مالی فَصَبَرتُ، وطَلَبوا دَمی فَهَرَبتُ، وَایمُ اللّه ِ لَیَقتُلُنّی، ثُمَّ لَیُلبِسَنَّهُمُ اللّه ُ ذُلّاً شامِلاً، وسَیفا قاطِعا، ولَیُسَلِّطَنَّ عَلَیهِم مَن یُذِلُّهُم.»در کتاب
الامالی شیخ صدوق به نقل از
عبداللّه بن منصور، از
امام صادق (علیهالسّلام)، روایت شده است: حسین (علیهالسّلام) حرکت کرد تا به
رُهَیمه رسید. آن جا مردی کوفی با
کنیه ابو هَرِم، بر او وارد شد و گفت: ای پسر پیامبر! چه چیزی تو را از
مدینه بیرون آورد؟ فرمود: «وای بر تو، ای ابو هَرِم! دشنامم دادند، تاب آوردم. داراییام را خواستند، تحمّل کردم. خونم را خواستند، گریختم. به خدا سوگند که مرا خواهند کشت. سپس خدا، آنان را به خواریِ گسترده و همه جانبه و شمشیر بُرّان، گرفتار میسازد و کسی را بر آنان چیره میسازد که خوارشان گردانَد».
• محمدی ریشهری، محمد، دانشنامه امام حسین (علیهالسلام) بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ، ج۵، ص۱۸۶.
• پیشوایی، مهدی، مقتل جامع سیدالشهداء، ج۱، ص۶۷۳-۶۷۴.