محمود سامی بارودی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
بارودی، محمود سامی حیات از سال ۱۲۵۵ تا ۱۳۲۲
هجری قمری از شعرا،
و سیاستمدار معاصر
عرب بوده است؛ در این مقاله شناخت اجمالی از بارودی
و مناصب وی در دوران حیات، سپس به احوالات شعری
و تخصص او در فنون شعری پرداخته میشود.
بارودی، محمود سامی (۱۲۵۵-۱۳۲۲ق/۱۸۳۹-۱۹۰۴م)
شاعر،
و سیاستمدار معاصر
عرب بوده است. وی در
قاهره در خانوادهای چرکسی
و منسوب به ممالیک
مصر متولد شد. یکی از نیاکان او ملتزم (اجارهدار) قصبه ایتای بارود از توابع بحیره (ولایتی در مصر سفلی) بود
و نسبت بارودی وی برخاسته از همین جاست.
پدر بارودی، حسن حسنی بیک، در روزگار
محمدعلی پاشا (حکومت ۱۲۲۰- ۱۲۶۴ق/۱۸۰۵- ۱۸۴۸م)، یکی از فرماندهان عالی رتبه توپخانه بود که بعدها «مدیر» (مسئول اداره «مدیریه»، از تقسیمات کشوریِ مصر) دُنْقُله
و بربر در
سودان شد.
بارودی در ۷ سالگی پدر خود را از دست داد
و تا ۱۲سالگی چون دیگر فرزندان خانوادههای مرفه،
قرآن و مقدمات
فقه و حساب
و تاریخ و شعر را درخانه نزد معلمان خصوصی آموخت.
وی زبان
و ادبیات عرب را نزد
شیخ حسن مرصفی فرا گرفت
سپس در ۱۲۶۷ق/۱۸۵۰م پس از اتمام تحصیلات ابتدایی چون دیگر چراکسه
و ترکان
و فرزندان طبقه حاکم وارد مدرسه نظام شد
در این اثنا به مطالعه شعر کلاسیک نیز پرداخت.
در ۱۲۷۱ق/۱۸۵۴م در زمان
حکومت سعید پاشا (۱۲۷۰-۱۲۸۰ق/۱۸۵۴-۱۸۶۳م)، با رتبه باشجاویش (سرگروهبان) از مدرسه نظام فارغ التحصیل گردید،
اما در آن زمان روح حماسه فسرده،
و صحنههای
جنگ از پرچمهای مصر تهی شده بود؛ از اینرو، وی که امید داشت از طریق نظامیگری به آرزوهای بزرگ دست یابد
و چون نیاکانش در میادین جنگ کسب افتخار کند، نومید شد
و ناچار به مطالعه روی آورد
و استعداد شاعری خود را با میراث شعر کهن، به ویژه آنچه در باب حماسه
و فخر بود، پرورش داد. او بدون توجه به آنانکه سرودن شعر را برای وی که از طبقهای صاحب مقام بود، عیب میدانستند، به تصویر صحنههای پیکار
و ستایش قهرمانان پرداخت
و در این امر از شاعران کلاسیک تقلید کرد. او شعر را به شرط آنکه ابزاری برای ستایش
و نکوهش نباشد، زیوری برای انسان میدانست.
بارودی سرانجام نتوانست در مصر بماند، از اینرو، به
استانبول رفت
و به عنوان منشی وارد وزارت امور خارجه شد
و در آنجا زبان
و ادبیات ترکی
و فارسی را نیک فرا گرفت
و علاوه بر عربی، به فارسی
و ترکی نیز شعر سرود.
پس از
سفر اسماعیل پاشا (ه م) به استانبول که به منظور سپاسگزاری از سلطان عثمانی صورت پذیرفت، بارودی به او پیوست
و همراه وی به مصر بازگشت.
بازگشت او به مصر در حقیقت شروع بخش دوم از زندگی،
و دوران تحقق آرزوها
و آمال او بود.
وی در زمان اسماعیل پاشا، با درجه سرگردی به همراه گروهی از افسران مصری برای مشاهده مانورهای سالیانه ارتش
فرانسه به این
کشور،
و سپس به
لندن مسافرت کرد
و پس از بازگشت در ۱۲۸۲ق/۱۸۶۵م به درجه سرهنگ دومی در فوج سوم محافظان نایب السلطنه،
و اندک زمانی بعد به درجه امیرآلایی (سرهنگی) فوج چهارم همان گروه ارتقا یافت.
با آغاز
شورش در جزیره کرت در
مدیترانه بر ضد دولت عثمانی، بارودی به همراه سپاهی بدانجا فرستاده شد (۱۲۸۲ق)
و پس از بازگشت به سبب فعالیتهای چشمگیرش به دریافت نشان (وسام عثمانی) مفتخر گردید
و در رأس محافظان اسماعیل پاشا قرار گرفت
و منشی ویژه او شد.
هنگام جنگ دولت عثمانی با صربها
و بلغارها، بارودی برای انجام دادن مأموریتهای سیاسی به استانبول رفت. وی همچنین در جنگ با
روسیه (۱۲۹۵ق/۱۸۷۸م) از خود شایستگی نشان داد
و به درجه سرتیپی ارتقا یافت. این جنگها زمینه مناسبی برای پارهای از سرودههای او به ویژه نونیه مشهورش گردید.
وی پس از بازگشت از جنگ بالکان، نخست مدیریت ناحیه «الشرقیه» را عهدهدار گردید
و سپس استاندار پایتخت (قاهره) شد.
در روزگار
توفیق پاشا (حکومت ۱۲۹۶-۱۳۰۹ق/۱۸۷۹-۱۸۹۲م)، بارودی وزیر معارف
و اوقاف شد
و کوشید به وضع
اوقاف رسیدگی کند.
وی پس از دریافت درجه سرلشکری، وزارت جنگ را بر عهده گرفت،
اما گرایشهای ناسیونالیستی وی سبب شد که از مقام خود عزل گردد. چندی بعد بارودی بار دیگر به اصرار توفیق پاشا مقام نخست وزیری را پذیرفت
و کوشید میان نظامیان
و توفیق،
آشتی برقرار سازد
و امور را با مدارا اصلاح نماید، اما نظامیان خواستار برکناری توفیق بودند
و همین امر کار را بر بارودی دشوار ساخت.
بارودی سرانجام به انقلابیون ملحق شد
و در زمره بزرگترین یاوران انقلاب عرابی پاشا قرار گرفت، اما با مداخله
انگلستان و فرانسه،
انقلاب شکست خورد
و وی به همراه دیگر یارانش به سیلان
تبعید گردید
و ۱۷ سال
و اندی از عمر خود را در آنجا سپری ساخت. این دوران در زندگی شاعر البته تأثیری شگرف داشت.
وی در این زمان زیباترین
و غمانگیزترین
قصاید خود را سرود. بارودی در دوران تبعید بینایی خود را از دست داد
و شنوایی او نیز ضعیف شد، درحالی که دوری از خانواده نیز بر دردها
و رنجهای وی میافزود.
او سرانجام در ۱۹۰۰م بخشوده شد
و به مصر بازگشت
و همانجا درگذشت.
خلیل مطران،
حافظ ابراهیم و دیگران او را رثا گفتهاند.
محیط مصر
و مطالعه شعر کهن
و به ویژه شعر دوره عباسی را میتوان از جمله عوامل مؤثر در پرورش ذوق شاعری بارودی دانست.
وی در آغاز از اسلوب
و معانی شعر کهن تقلید کرد،
و در معارضه با مشهورترین شاعران عرب چون
عنتره بن شداد،
نابغه ذبیانی،
ابوفراس حمدانی،
بحتری،
متنبی،
ابونواس و بوصیری،
قصایدی قابل توجه سرود
و البته در این راه به سرقت ادبی نیز متهم شد.
سپس در بسیاری از موضوعات شعری، به ویژه
وصف، شخصیتی مستقل یافت.
بارودی در غالب فنون شعری چون
رثا،
مدح،
فخر،
غزل،
حکمت و حماسه شعر سرود.
وی تنها دوستان
و خویشاوندان را رثا میگفت. رثای او برخاسته از عواطف صادقانه بود که گاه با پند
و حکمت آمیخته میشد. مدح او نیز به والیان هم عصرش در مصر منحصر بود
و با این همه، به عنوان شاعری مداح شناخته نشد. سرودههای او نیز در این باب از هر گونه مبالغه نکوهیده بری بود، چرا که در برابر مدحش، انتظار
صله و پاداش نداشت. وی در مدح
پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) نیز قصیدهای به شیوه
البرده بوصیری با عنوان
کشف الغمه فی مدح سیدالامه سرود که زیباترین نمونه مدح او به شمار میرود.
بارودی پیوسته در سرودههای خود به ماجراجویی،
شجاعت، عزم
و اراده نیرومندش میبالید
و در این خصوص گاه سخت مبالغه میورزید
و خود را نادره زمان میپنداشت.
خاستگاه معدود اشعار وی که در باب
زهد و با بهرهگیری از معانی شعر
ابوالعتاهیه سروده، بیشتر نشأت گرفته از حالاتی نفسانی است که در پی یأس
و ناامیدی بر او غلبه کرده است. در سرتاسر شعرهای بارودی پند
و حکمت از جایگاه ویژهای برخوردار است، به گونهای که برخی از آنها حکم
ضرب المثل یافته است. بیگمان این حکمتها
و پندها برخوردار از فلسفهای ژرف
و متأثر از مکتبی خاص یا نگرشی کلی به
جهان هستی نیست، بلکه نگاهی است گذرا
و عاری از تحلیلی عمیق که از سبکی استوار
و ساختاری دلنشین هم بیبهره نیست.
در بیان احساسات
و مشاهدات خود، نوآوری بارودی بسیار محسوس است. وی به وصف توجهی خاص داشت
و قصاید ویژهای در این باب سرود. تفاوت وصف در شعر بارودی با وصف در شعر شاعران کهن، در این است که در
قصاید کهن، وصف به عنوان موضوعی فرعی در لابهلای
قصاید جای میگیرد، حال آنکه در شعر بارودی وصف موضوعی مستقل است.
بارودی تصویرگری تواناست که پدیدههای طبیعت، اشخاص
و صحنههای نبرد
و به طور کلی هر آنچه احساسات او را برانگیخته، نیک تصویر کرده است
و در این زمینه هر گاه به معارضه شاعران جاهلی
و مخضرم رفته،
قصایدی سروده که در استحکام
و استواری همپایه
قصاید آنان است.
در وصف
خمر نیز از وی
قصایدی در دست است که آن را در ردیف خمریات ابونواس دانستهاند.
از جمله موضوعاتی که بارودی لباسی نو بدان پوشانید، شعر سیاسی
و ملی بود. از میان سرودههای سیاسی بارودی میتوان به شخصیت والا، عصیانگر
و بلند پرواز او که عاشق آزادی
و عدالت است، پیبرد. همین ویژگیها بود که به بارودی شخصیتی ممتاز بخشید
و وی را رهبری محبوب ساخت.
بارودی نخستین شاعر معاصر است که میهن
و هم میهنان خود را ستود
و روح ملتگرایی را در آنها تقویت نمود،
و اینها همه، بارودی را در شعر معاصر جایگاهی رفیع بخشید.
با این همه،
دیوان بارودی از
قصاید عاشقانه
و غزل تهی نیست
و قلب او پیوسته از اندوه
عشق شکوه میکند، حتی در کهن سالی.
بارودی در نسیب کاملاً پیرو سبک کهن نبود، بلکه در آن به پاکدامنی در عشق تأکید میورزید. هجای او نیز بیشتر اجتماعی بود، تا شخصی، هر چند که این موضوع در آثار او، با آثار کلاسیک اروپایی چون نوشتههای شکسپیر
و مولیر قابل مقایسه نیست
بارودی عامل اصلی نهضت شعری در دوران معاصر به شمار میرود. وی در سرودههای خود از یک سو استواری شعر کهن را با موضوعات نوین در آمیخت
و از دیگر سوی برخلاف معاصران، شعر خود را از
افراط در کاربرد صنایع شعری دوره فترت دور نگه داشت.
با آنکه بارودی از شاعران کلاسیک تقلید میکرد، اما شخصیتی کاملاً متفاوت با شاعران کهن داشت.
در واقع میتوان گفت که بارودی صاحب مکتبی در شعر بود که بسیاری از شاعران پس از خود را چون
اسماعیل صبری،
شوقی،
مطران و... تحت تأثیر قرار داد. از ویژگیهای بارز مکتب شعری او استواری در معنا
و اسلوب، موسیقی دلانگیز، شفافیت معنی
و تصویر،
و پیروی از سبک
و شیوه قصیدههای کهن بود.
رسالت بارودی در ادبیات معاصر، احیای شعر عربی بود؛ به عبارت دیگر او شعر را از رکاکت
و ضعفی که گریبانگیر آن شده بود، رهانید
و بدان نیرویی دوباره بخشید.
درباره بارودی کتابها
و مقالات گوناگونی نگاشته شده است.
۱.
دیوان، که خود آن را سامان بخشید
و واژگان دشوارش را توضیح داد
و پس از مرگش نخستین بار به کوشش
و شرح محمد امام منصوری
و با سرمایه همسر دومش امینه در دو مجلد به طبع رسید
سپس به کوشش علی جارم
و محمد شفیق معروف،
و با مقدمه هیکل پاشا در
قاهره منتشر شد (۱۹۴۰م).
دیوان بارودی مجموعه
قصایدی است که وی به مناسبتهای گوناگون سروده است
و از خلال وصف او میتوان به سفرهای مختلف شاعر پیبرد.
۲.
مختارات البارودی، در ۴ جلد که مجموعهای است از اشعار ۳۰ شاعر بزرگ که نخستینِ آنها بشار
و آخرینشان ابن عنین است. این مجموعه که بارودی آن را در تبعید گردآوری کرده بود، در ۱۳۲۷
و ۱۳۲۹ق به کوشش یاقوت مُرسی در قاهره به چاپ رسید
و مشتمل بر ۷ باب است که عبارتند از ادب، مدیح، رثا،
وصف، نسیب، هجا
و زهد.
گزیدهای از آثار منثور به نام
قید الاوابد بدو منسوب است که تا کنون به چاپ نرسیده است.
(۱) ابراهیم، عبدالفتاح، «البارودی الشاعر»، الهلال، ۱۳۵۳ق، س۴۲، شم ۱۰.
(۲) بارودی محمود سامی،
دیوان، به کوشش علی جارم
و محمد شفیق معروف، قاهره، ۱۹۴۰م.
(۳) بدوی احمد احمد، «شعر البارودی فی منفاه»، الرساله، ۱۹۴۴م، س ۱۲، شم ۵۹۸.
(۴) بعینی نجیب، شعراء عرب معاصرون، بیروت، ۱۴۱۱ق/۱۹۹۱م.
(۵) داغر یوسف اسعد، مصادر الدراسه الادبیه، بیروت، ۱۹۸۳م.
(۶) دسوقی عمر، محمود سامی البارودی، قاهره، ۱۹۷۰م.
(۷) زیدان جرجی، تراجم مشاهیر الشرق، بیروت، دارمکتبه الحیاه.
(۸) سالم عبدالرشید عبدالعزیز، شعر الرثاء العربی، کویت، ۱۹۸۲م.
(۹) ضیف شوقی، البارودی رائد الشعر الحدیث، قاهره، ۱۹۶۴م.
(۱۰) طناحی طاهر، «رب السیف
و القلم محمود سامی باشا البارودی»، الهلال، ۱۳۴۸ق، س ۳۸، شم ۴.
(۱۱) عبود مارون، رواد النهضه الحدیثه، بیروت، دارالثقافه.
(۱۲) عقاد عباس محمود، مجموعه اعلام الشعر، بیروت، دارالکتاب العربی.
(۱۳) کردعلی محمد، المعاصرون، به کوشش محمد مصری، دمشق، ۱۴۰۱ق/۱۹۸۰م.
(۱۴) مصطفی محمود، الادب
و تاریخه، قاهره، ۱۳۵۶ق/ ۱۹۳۷م.
(۱۵) نوفل محمد محمود قاسم، تاریخ المعارضات فی الشعر العربی، بیروت، ۱۴۰۳ق/۱۹۸۳م.
(۱۶) هیکل محمد حسین، «شعر البارودی، حیاته
و صوره عصره»، المقتطف، ۱۹۴۰- ۱۹۴۱م.
(۱۷) ۲ EI.
دانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائره المعارف بزرگ اسلامی، ج۱۱، ص۴۳۳۶، برگرفته از مقاله «محمود سامی بارودی».