محمدعلی رجایی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
محمدعلی رجایی (۱۳۱۲-۱۳۶۰ش)، دومین نخست وزیر و رئیس جمهور
جمهوری اسلامی ایران بود. او قبل از انقلاب اسلامی
ایران به دبیری اشتغال داشت و از مبارزان علیه
حکومت پهلوی بود و با گروههای مختلف، مانند
جمعیت فدائیان اسلام،
نهضت آزادی ایران،
مؤتلفه اسلامی و بیانگذاران
سازمان مجاهدین خلق همکاری داشت و به همین علت دو بار توسط
ساواک دستگیر و به زندان افتاد. وی بعد از انقلاب اسلامی با بهرهمندی از سابقه مبارزات، تحلیلهای سیاسی و روحیه انقلابی، در خدمت انقلاب اسلامی درآمد و مشاغل و مناصب مهمی همچون وزارت آموزش و پرورش در دولت
بازرگان، نماینده مردم
تهران در اولین دوره
مجلس شورای اسلامی، نخست وزیری در دولت
بنی صدر و ریاست جمهوری پس از عزل بنی صدر را بر عهده داشت. رجایی بعد از ۲۸ روز ریاست جمهوری بر اثر انفجار در دفتر نخستوزیری به همراه نخستوزیرش
محمدجواد باهنر به
شهادت رسید و در
بهشت زهرا دفن شد.
محمدعلی رجایی در سال ۱۳۱۲ ش، در
قزوین در یک خانواده مذهبی به دنیا آمد که همین ویژگی خانوادگی، در شکلگیری الگوی تربیتی ایشان نقش اساسی ایفا میکرد.
پدر محمدعلی (پدر ایشان عبدالصمد نام داشت که وقتی محمدعلی ۴ ساله بودند، درگذشت.) عضو انجمن منتظرین امام زمان (عجّلاللهفرجهالشریف) بودند که هدف نهایی این انجمن، حفظ
جامعه و بویژه جوانان، بر مدار اسلام و حفاظت از فرهنگ و ارزشهای اسلامی در مقابل دیگر اندیشههای موجود یعنی کمونیستی و
بهائیت و... بود. ایشان در عین گرفتاری شدیدی که از ناحیه مسائل اقتصادی داشتند، علیرغم اینکه مدت کمی تحصیل را کنار گذاشته بودند، از ادامه تحصیل باز نماندند و در سال ۱۳۲۵، مدرک ششم
و در ۱۳۳۴ با گذراندن ششم دبیرستان گواهینامه دیپلم ریاضی را گرفتند
و در ۱۳۳۸ لیسانس خود را در رشته دبیری ریاضی اخذ کرد.
ایشان در مقطع فوق لیسانس رشته آمار دانشکده علوم دانشگاه تهران قبول شد که با بازگشت به قزوین و ادامه کار معلمی، تحصیل در رشته آمار را نیمه کاره رها کرد.
رجایی علاقه فروانی به شغل معلمی داشت که این امر علاوه بر تمایلات درونی، متاثر از همنشینی و مصاحبت وی با
آیت الله طالقانی در مسجد هدایت بود.
رجایی در کنار تحصیل و اشتغال، فعالیتهای سیاسی خود را با همکاری با گروه شیعیان
که صبغه فعالیتهایش بیشتر مذهبی و اجتماعی بود، شروع کرد و به تدریج به جریانهای سیاسی مذهبی
جمعیت فدائیان اسلام گرایش پیدا کرد.
وی به تدریج فعالیتهای سیاسی اجتماعی خود را با شرکت در جلسات تفسیر قرآن و سخنرانیهای آیت الله طالقانی در مسجد هدایت،
همکاری فعال با اعضای
نهضت آزادی ایران از جمله
مهدی بازرگان،
یدالله سحابی،
بنیانگذاران
سازمان مجاهدین خلق ایران نظیر محمد حنیف نژاد، رضا رضایی و بقایای هیئتهای موتلفه اسلامی، شدت بیشتری بخشید. در اثر فعالیتهای مذکور، وی دو بار دستگیر و به
زندان رفت که دومین مرحله آن تا آبان ۱۳۵۷ ادامه یافت.
رجایی پس از پیروزی انقلاب اسلامی، با بهرهمندی از سابقه مبارزات طولانی، تحلیلهای سیاسی و روحیه انقلابی، در خدمت انقلاب اسلامی درآمد و ضمن در اختیار داشتن مشاغل و مناصب مهمی همچون وزارت آموزش و پرورش، نمایندگی
مجلس شورای اسلامی، نخست وزیری و ریاست جمهوری، همچنان در عملکرد و منش اجرایی و سیاسی خود دارای وحدت رویهای خاص بود که ذیلا تحت عنوان الگوهای رفتاری ایشان مورد اشاره قرار میگیرند.
به برخی از الگوهای رفتاری شهید رجایی اشاره میشود.
یکی از اصول مهم در زندگی شهید رجایی سادهزیستی بود. ایشان چه قبل از انقلاب و چه بعد از انقلاب ثابت کردند که اگر یک مسئول بخواهد مردمی باشد و الگویی برای دیگران باشد، باید همه اعمال و رفتارش شباهت به اکثریت مردم جامعهاش باشد. به همین خاطر است که در زندگی ایشان نشانی از تجمل و زرق و برق یافت نمیشد. سادهزیستی و سادهپوشی ایشان به گونهای بود که بعضا در دیدارهای مردمی، همراهان او را به جای وی اشتباهی میگرفتند.
از جمله ویژگیهای رفتاری ایشان که در تمامی دوران حیات سیاسی و اجتماعی، نمود زیادی داشت، خصلت مردمداری و مردمباوری ایشان بود. ایشان چه قبل و چه بعد از انقلاب برای مردم اهمیت زیادی قائل بودند و بر این اعتقاد بودند که بدون مردم، هیچ کاری نمیتوان کرد. وی چه زمانی که یک دستفروش بودند و چه زمانی که بر مسند نخست وزیری و ریاست جمهوری تکیه زدند، فاصلهشان با مردم هیچ تغییری نکرد و در هر فرصتی از توان و اندیشه خود در راه خدمت به مردم و پیشبرد امور و نیازهای مردم استفاده میکرد.
در راستای پیاده کردن لوازم این ویژگی در جامعه، وی اقداماتی نظیر
خلق نهادهای رسیدگی کننده به مشکلات مردمی، (تشکیل دفتر پیگری مشکلات مردم.) توصیه اکید مبتنی بر نزدیکتر شدن مسئولین عالیرتبه به مردم به منظور درک راحتتر مشکلات آنان و پرهیز از هرگونه راحت طلبی و تشریفات و پرهیز از دریافت حقوق بیش از حد معمول را سرلوحه کارهای خود قرار دادند.
قناعت و صرفهجویی و به تبع آن از خود گذشتگی و
انفاق از دیگر مولفههایی ذهنی شهید رجایی بودند. ایشان با صرفهجویی و بهرهگیری از حداقل زندگی، از اینکه دیگران از امکانات او بهره ببرند، لذت میبردند.
و این رویه را هم در خانه و هم در صحنه اجتماع از خود نشان میداد.
شهید رجایی، صرفهجویی، هزینه و مصرف کمتر را، به ویژه در آن شرائط زمانی انقلاب، برای تداوم انقلاب ضروری میدانستند و بر نیاز انقلاب به کار و تولید بیشتر از یک سو و مصرف و هزینه کمتر از سوی دیگر، جهت نیل به خودکفایی، در قالب صدور بخشنامههای اداری تاکید میکرد.
شهید رجایی دولتمردی قانونگرا بود که همیشه به پیاده کردن اصول قانون اساسی تاکید داشت و تبلیغاتش در زمان انتخابات ریاست جمهوری حول همین شعار بود. اصرار وی بر اجرای قانون اساسی و تاکید وی بر نقش
شورای نگهبان به عنوان مفسر قانون اساسی یکی از اختلافات اساسی وی با
بنی صدر بود.
وی راه مبارزه با فرهنگ به ارث رسیده از نظام شاهنشاهی را در پیوند قانونگرایی به انقلابی بودن عنوان میکرد.
شهید رجایی در طول حیات سیاسی، در قبال حوادث مختلف موضعگیریهای گوناگونی داشتند که
ولایت فقیه، اعتقاد به صدور انقلاب و تاکید بر سیاست نه شرقی و نه غربی، اصول بنیادینی هستند که نظم دهنده دیگر عناصر و مولفههای ذهنی ایشان میباشند.
«ولایت فقیه را به عنوان عالیترین دستاوردهای انقلاب اسلامی در
قانون اساسی خود گنجاندهایم.»
وی صدور انقلاب را اینگونه بیان میدارد که «نفع جمهوری اسلامی در این است که انقلاب اسلامیاش را به دنیا صادر کند، گرچه لازم باشد در این راه سرمایهگذاری کند.»
طبیعتا با داشتن چنین ایدهای خط و مشی سیاسی کشور نه بر اساس تکیه به هیچ قدرت غربی و شرقی که بر اساس استقلال و خود محوری میباشد. «خط نه شرقی و نه غربی، محور حرکت ماست و... توانمان را به کار میبریم که روی خط اسلام، مستقل از شرق و غرب حرکت کنیم.»
رجایی به عنوان یکی از موثرترین افراد در پیروزی و تداوم انقلاب برگههایی از تاریخ سیاسی
ایران را به خود اختصاص داده است که راز و رمز جاودانگی ایشان به گواه تاریخ در اندیشهای است که نمودهای عینی آنرا در مواضع سیاسی و الگوهای رفتاریای نظیر سادهزیستی، قناعت، مردمداری، قانونگرایی میباشد. ایشان بدون تاثیرپذیری از هیاهوهای سیاسی پیرامون خویش، بر اصول مذکور پافشاری میکردند، که به همین خاطر در تداوم انقلاب اسلامی نقش موثری را ایفا میکردند.
سرانجام محمدعلی رجایی به جهت روحیه سازشناپذیری و نقش موثری که در تداوم انقلاب داشت، در جریان واقعه انفجار دفتر نخست وزیری در هشتم شهریور ۱۳۶۰ به درجه
شهادت رسید.
•
سید ابوالحسن توفیقیان، سایت پژوهه، برگرفته از مقاله، «محمدعلی رجایی»، تاریخ بازیابی ۱۴۰۱/۰۶/۰۶.