محمدشریف مازندرانی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
محمدشریف بن حسنعلی آملی مازندرانی حائری (متوفای ۱۲۴۵ ق)، مشهور به شریف العلماء مازندرانی، از علمای
شیعه در
قرن سیزدهم هجری قمری بود.
وی در
حوزه علمیه کربلا تحصیل کرده و از علمایی چون
سید علی طباطبایی،
سید محمد مجاهد،
میرزای قمی،
سیدصدرالدین محمد جبل عاملی بهره برده است. از او آثار مکتوب جز یک رساله باقی نمانده و بر این باور بود که تربیت شاگردان نخبه، خیلی مهمتر از تالیف کتاب است، لذا آرای علمی او را میتوان در آثار شاگردانش یافت. او را از بنیانگذاران
علم اصول و جامع معقول و منقول دانستهاند. حافظه قوی، دقتنظر و سرعت انتقال او در مناظرات، قوت بیان و زیبایی سخن و مهارت در
علم جدل را از ویژگیهای شریف العالماء برشمردهاند. وی بر اثر مرض
طاعون در
کربلا درگذشت و همانجا دفن شد.
محمدشریف در شهر مقدس کربلای معلی متولد شد و پدرش شیخ
حسنعلی آملی مازندرانی از نیکان روزگار بود. از آنجا که در سال
۱۲۴۵ ق و در دهه پنجم عمر درگذشت، میتوان حدس زد که در اواخر قرن دوازدهم به دنیا آمده باشد.
محمدشریف برای تکمیل تحصیلات به همراه پدر به شهرهای
ایران مسافرت کرد. او در هر شهر یک ماه توقف میکرد و در پی استاد و کتاب و مدارس علمیه بر میآمد تا اینکه به
مشهد مقدس رسید و بعد از زیارت
حضرت رضا (علیهالسّلام) به کربلا مراجعت کرد. او دوباره در جلسه درس استادش سید علی (
صاحب ریاض) حاضر شد، اما احساس کرد که حاصل زیادی برایش ندارد. در همان زمان به مطالعه و مباحثه و تشکیل جلسات درس همت گمارد و از کلاس درسش استقبال شایانی به عمل آمد و دهها تن بر گردش حلقه زدند.
اکثر دوران تحصیل
میرزا در حوزه علمیه کربلا که در آن عصر کانون توجه عالمان دین و فقیهان ممتاز بود، گذشت.
شریف العلماء نزد بزرگان برجستهای در حوزه کربلا تحصیل کرد. برخی از آن مشاهیر عبارتند از:
۱ -
سید علی طباطبایی: وی نویسنده
ریاض المسائل است. شریف العلماء بیش از نه سال از این عالم فرزانه بهره برد و به حد
اجتهاد رسید.
۲-
سید محمد مجاهد پسر سید علی طباطبایی: وی نویسنده
مناهل است.
۳-
میرزا ابوالقاسم بن محمدحسن قمی، معروف به
میرزای قمی (۱۱۵۱-۱۲۳۱)
۴-
سیدصدرالدین محمد جبل عاملی: فرزند
سید صدرالدین موسوی عاملی: وی بارها به شریف العلماء توصیه میکرد بیشتر در
فقه تعمق و تدبر کند و از تعمق در اصول فقه بپرهیزد.
این استاد نامدار حوزههای علمیه چنان به اقوال و نظرات فقهای شیعه تسلط داشت که روزی بعد از جلسه مباحثه،
صاحب جواهر شاگرد ممتاز او گفت: سبحان الله استاد ما سید صدرالدین چنان بر اقوال و اختلاف انظار تسلط دارد که گویا با تمام طبقات آنان نشسته، بحث کرده و مذاق فقهی و مسلک اصولی آنان را به دست آورده است. به خدا سوگند این یکی از امور شگفتآور است و با وجود ایشان ما هم خود را در ردیف فقیهان میدانیم.
شریف العلماء عالمی هوشمند و دارای حافظه قوی و دقتنظر و سرعت انتقال بود. در مناظره از قوت بیان و زیبایی سخن برخوردار بود و با هر کس مباحثه یا مناظره داشت، بهطور قطع بر او غلبه میکرد و در علم جدل مهارتی کامل داشت.
شیوه درسی او به این صورت بود که بعد از تدریس یکی از شاگردان ممتاز خود را مامور میکرد همان درس را بار دیگر تقریر کند تا اگر ابهامی بود، رفع گردد. بعد شاگردانش را در گروههای پنجاه نفره و صد نفره تقسیم میکرد تا در یک شبانهروز همان درس را بحث و تحریر کنند.
امامت نماز جماعت را نمیپذیرفت، یک بار که به اصرار مردم پیشنماز شد به خاطر اینکه ذهنش به حل یک مسئله فقهی مشغول شد، خود را شایسته امامت ندانست و ترک امامت کرد.
به دید و بازدید علاقه زیادی نداشت و معمولا از تشریفات ویژه علمایی خودداری میکرد. هنگامی که مسئلهای از وی سوال میشد، نه تنها به پاسخ مسئله فقهی تسلط کامل داشت، بلکه مسائل مرتبط با موضوع را هم در صورت لزوم بیان میکرد.
شریف العلماء بر خلاف سایر عالمان و دانشمندان اثری مکتوب از خود بر جای نگذاشت
جز یک رساله در موضوع «مبحث امر الآمر مع علمه بانتفاء شرطه» که از مباحث علم اصول فقه است. بر این باور بود که تربیت شاگردان نخبه خیلی مهمتر از تالیف کتاب است، زیرا آفریدن آثاری ارزشمند توسط محققان فرزانه حاصل زحمات اساتید آنان است. او در پاسخ یکی از شاگردانش میگفت: «وظیفه من تربیت طلاب و تعلیم متعلمین است و آنچه شما شاگردان تالیف مینمایید، در حقیقت زحمات مرا به بار نشاندهاید.»
معروف است که یکی از شاگردانش به نام شیخ علی در جلسه درس میگفت: شریف العلماء در ضوابط چنین میگوید. (
ضوابط الاصول تالیف یکی از شاگردان شریف العلماء است)
هدف ایشان از این سخن این بود که تالیفات شاگردان در حقیقت مملو از نظرات و افکار اساتید است.
او در کنار رسیدگی به نیازهای علمی و دینی شاگردانش، به سایر نیازهایشان نیز توجه داشت. برای نمونه وقتی آخوند
ملا اسماعیل یزدی یکی از شاگردان زبده شریف العلماء دچار
صرع شد، برای او از
بغداد پزشک آورد و مبالغ گزافی خرج و او را معالجه کرد. ملا اسماعیل یزدی بعد از رحلت شریف العلماء مدت کوتاهی جانشین استاد گردید و در مقام او تدریس نمود.
آن استاد دو نوع درس داشت، یکی عمومی بود و دیگری درس تخصصی برای شاگردان فاضل. شیخ
محمدحسن آل یاسین از شاگردان ممتاز وی در خاطراتش میگوید: «ما به درس اصول آن بزرگ مرد در مدرسه حسن خان حضور مییافتیم. در آنجا مقابل کرسی درس ایشان بیش از هزار نفر زانو میزدند که صدها نفر از آنان از عالمان کامل همانند شیخ مرتضی و
فاضل دربندی که او را افتخار تمام علمای گذشته و برتر از آنان میدانستند، نشسته بودند.»
گرچه شریف العلماء نظریات خود را در قالب اثری مستقل ارائه نکرد، اندیشههای فقهی و اصولی وی را میتوان در لابه لای آثار شاگردانش مشاهده کرد. در این بخش نمونههایی از آنها را مرور میکنیم.
علماء فقه در بحث معاملات مسئله «
بیع فضولی» مطرح میکنند و اینکه آیا چنین معاملهای صحیح و شرعی است یا نه؟ آنان در ضمن این بحث به نظر مشهور شریف العلماء هم توجه میکنند و بحث بدون طرح نظر او را ناقص میدانند.
شیخ مرتضی انصاری در کتاب ارزشمند
مکاسب در ذیل بحث
عقد فضولی و کاشف یا ناقل بودن اجازه مالک اصلی (که بعد از عقد صادر میشود) نظر استادش شریف العلماء را با عنوان «کشف حکمی» طرح میکند.
نظریه دیگری از ایشان در کتاب
مجمع الرسائل آمده است. صاحب جواهر در این رساله مینویسد:
تقلید میت حتی تقلید ابتدائی آن اگر اعلم و اتقی باشد جایز است. این رای توسط شاگردان شریف العلماء همانند صاحب ضوابط عنوان شده که با توجه به برخی از مبانی وی از استادش شریف العلماء گرفته است.
شریف العلما در مقام تدریس گوی سبقت را از همگان ربوده بود. وی صدها مجتهد مسلم و دانشمند برجسته تربیت کرد. در اینجا به برخی از آنان اشاره میکنیم:
سید ابراهیم قزوینی (نویسنده ضوابط الاصول): وی در سال ۱۲۶۴ از دنیا رفت. پدرش از اهالی خمین بود. سید ابراهیم بعد از شریف العلماء مدتی کرسی تدریس استادش را اداره کرد و ۷۰۰ تا ۸۰۰ شاگرد مبرز داشت.
آخوند ملا اسماعیل یزدی.
ملا
آقای دربندی «فاضل دربندی:» او فقیهی اصول، متکلمی محقق و در علوم معقول و منقول مهارت تمام داشت.
در فتنه بابیه در کربلا مجروح شد و خود را به
تهران رساند.
ناصرالدین شاه و مردم از علم و دانش و سخنرانیهای پرشور وی استقبال کردند. منبرها و روضههایش معروف است. در
روز عاشورا با حرارت خاصی مقتل امام حسین (علیهالسلام) را میخواند و به شدت
عزاداری میکرد و مردم عزادار از منبرهای وی استقبال شایانی میکردند.
برخی از آثار فاضل دربندی عبارت است از:
خزائن الاصول،
عناوین الادله در علم اصول،
خزائن الاحکام، شرح منظومه بحرالعلوم،
القوامیس،
القواعد در رجال،
جوهر الصناعه در
اسطرلاب،
الفن الاعلی در
علم کلام و از همه مشهورتر کتاب
اکسیر العبادات فی اسرار الشهادات (اسرار الشهادة) میباشد.
سعید العلماء بارفروش مازندرانی: هنگامی که شیخ انصاری توسط صاحب جواهر به عنوان مرجع اعلم شیعیان معرفی شد و او را به جانشینی خود برگزید، شیخ انصاری به سعید العلماء پیام فرستاد که «وقتی ما با هم در حوزه کربلا به درس شریف العلماء میرفتیم تو از من عالمتر و فهیمتر بودی، الآن تو برای پذیرش جانشینی صاحب جواهر برای مرجعیت شیعیان از من شایسته تری!» سعید العلماء در پاسخ شیخ انصاری پیام داد: «حرف تو صحیح است، اما تو در این مدت مشغول به درس و تدریس و مباحثه بودهای، ولی من به حل مسائل اجتماعی و معنوی مردم اشتغال داشتم و از درس و مسائل علمی دور افتادهام، پس تو برای مرجعیت اولویت داری.»
سیدمحمدشفیع جاپلقی بروجردی: او نویسنده کتابهای ارزشمند
روضة البهیه،
مناهج الاحکام،
مرشد العوام و
القواعد الشریفه میباشد. در سال ۱۲۸۰ از دنیا رفت.
آقا محمدشفیع از اساتید دیگری همچون
سید محمدباقر شفتی،
ملا احمد نراقی و آقا
سید محمد و آقا
سید مهدی فرزندان آسید علی صاحب ریاض نیز بهره برد.
شیخ مرتضی انصاری: وی در چهار سالی که در حوزه کربلا حضور داشت، از محضر شریف العلماء کمال بهره را برد. همچنین در سفر دوم خود به
عتبات عالیات که به دنبال اساتید فن در شهرهای مختلف سیر کرده بود، آموختنیهای لازم را بهگونه شایسته از محضر استاد فراگرفت. شیخ انصاری اندیشههای این استاد را در مکاسب و رسائل نقل کرده است. اساسا شریف العلماء برجستهترین مربی شیخ انصاری است، شالوده افکار شیخ در اکثر مسائل از مکتب او شکل گرفته است.
شیخ انصاری با آن عظمت علمی هرگاه کسی ـ حتی یکی از کوچکترین شاگردانش ـ در مجلس درس سخنی میگفت، به دقت به آن گوش میداد او در خاطرات خود در این رابطه میگوید: «در ایام تحصیلم در خدمت شریف العلماء بر ذهن و ادراک و حافظه خود خیلی اعتماد داشتم، بهگونهای که هرگاه در مطلبی تعمق میکردم و چیزی را درمی یافتم، اگر خلاف آن را از استادم میشنیدم بدان توجهی نمیکردم، بلکه به تمام بیانات استاد نیز گوش نمیدادم، ولی اکنون طوری شدهام که هرگاه کمترین شاگردم هر سخنی بگوید گوش میسپارم تا حرفش را تمام کند، زیرا تجربه کردم و بعض افکار خود را به واسطه سخن یکی از شاگردان مبتدی باطل دیدم.»
شیخ محمدحسن آل یاسین کاظمینی: او همان شخصیت بزرگواری است که
امام زمان (علیهالسلام) در ملاقات با
حاج علی بغدادی تصریح فرموده بود: «شیخ محمد حسن وکیل من است، حقوق ما را به ما میرساند.»
امیر
سید حسن مدرس: وی نویسنده
شرح مختصر النافع و استاد
میرزای شیرازی است.
مولی
عبدالعظیم بن محمد لواسانی: نویسنده « الاجتهاد و التقلید» است. او این اثر را در کربلا و هنگام تحصیل در حوزه درس شریف العلماء در سال
۱۲۴۲ ق نوشت.
سید علی موسوی قزوینی: نویسنده
ینابیع الاحکام فی معرفة الحلال و الحرام و متوفی
۱۲۹۸ ق.
مولی
حاج محمد مشهدی: نویسنده اصول الفقه و متوفی
۱۲۵۷ ق وی از صاحب ریاض و
کاشف الغطاء نیز بهرهها برد.
شیخ
محمدعلی بن قاسم آل کشکول حائری: کتاب
الکمال منتهی المقال را به دستور استادش شریف العلماء نوشته
و کتاب دیگر وی در رجال به نام
حدیقة النظار،
فی مشیخة الفقیه و
التهذیب و
الاستبصار میباشد.
شیخ
محمدحسین بن عباسعلی طالقانی قزوینی حائری: نویسنده
بدائع الاصول.
مولی
عبدالرحیم بن علی اصفهانی نجفآبادی: از شاگردان برجسته شریف العلماء از مدرسان پرآوازه و مرجع خاص و عام در
حوزه علمیه اصفهان بود. کتاب
حدائق الاصول را در سال
۱۲۸۶ ق منتشر کرد و شیخ
محمد نبی تویسرکانی مولف
لئالی الاخبار از شاگردان صاحب اجازه اوست.
آخوند
ملا صالح مازندرانی جوباری اصفهانی: نویسنده
کواشف الحجب است.
مولی
عبدالخالق یزدی: مولف کتاب
مصائب الائمه و عالمی مدرس و خطیب بود. در سال
۱۲۶۸ ق وفات کرد و کتاب
مناقب المعصومین و
بیت الاحزان وی چاپ شده است.
شیخ جعفر شوشتری نجفی: مولف
الخصائص الحسینیه و
منهج الرشاد.
ملا زینالعابدین گلپایگانی: در سال
۱۲۱۸ ق متولد شد و در
۱۲۸۹ ق از دنیا رفت. تحصیلات خود را در
اصفهان آغاز کرد و از شیخ
محمدتقی اصفهانی نویسنده حاشیه معالم بهره گرفت. با هجرت به کربلا به محضر درس شریف العلماء و صاحب فصول رسید. آنگاه برای تکمیل مراتب علمی در
حوزه علمیه نجف حاضر شد و از درس شیخ
علی بن جعفر کاشفالغطاء بهره برد. شرح دره بحرالعلوم، صلاة المسافر،
التحقیق فی شرح اسماء الله الحسنی،
الانوار القدسیة فی الفضائل الاحمدیه از آثار اوست.
سید حسین کوه کمری تبریزی (سید حسین ترک): در یکی از روستاهای
تبریز متولد شد و بعد از گذراندن مقدمات در زادگاه خویش، سطح را در تبریز در محضر
میرزا احمد امام جمعه به پایان برد و سپس در کربلا به حلقه درس شریف العلماء مازندرانی پیوست. از دروس سید ابراهیم
قزوینی و شیخ
محمدحسن اصفهانی در کربلا و از شیخ
علی کاشف الغطاء و شیخ محمدحسن صاحب جواهر در نجف نیز بهرهمند گردید.
شریف العلماء مازندرانی در میان علماء و دانشمندان و اساتید حوزههای علمیه جایگاه ویژهای داشت.
میرزا محمد تنکابنی میگوید: «محمدشریف مازندرانی، سرآمد فقیهان و اسوه دانشمندان، از مؤسسین علم اصول، و استاد فحول، یگانه زمان، آفتاب سپهر
علم منقول و مهتاب اسمان دانش اصول بود. روزگار وی و درخت پرثمر ابرار، نظیر چنین درخت پرباری را بخود ندیده است در مجلس درس او بیش از هزار نفر عالم و دانشمند متفکر حضور مییافتند.»
سید محسن امین مینویسد: «شریف العلماء استاد علما و مربی فقها نادره دوران و اعجوبه زمان بود. نظیر او کمتر دیده شده است. او عمر خود را در تربیت طلاب سپری کرد و فرصتی برای تالیف و تصنیف نداشت. قوه حافظه و دقت نظر و سرعت انتقال او در مناظرات فوق تصور بود. روان و گویا سخن گفتن و ویژگیهای فردیاش وی را در تدریس،
مناظره و علم جدل متبحر ساخته بود.»
شیخ عباس قمی نیز درباره او میگوید: «او استاد فقیهان بزرگ شیعه و مربی طلاب جلیلالقدر است. از بنیانگذاران علم اصول و جامع معقول و منقول، نادره دوران و یگانه زمان بود که
خداوند متعال او را از سرچشمههای رضوان سیراب کند و در درجات عالی بهشت جای دهد.»
شریف العلماء در سال
۱۲۴۵ ق، دهه پنجم عمر خود، در اثر مرض
طاعون از دنیا رفت. بعد از وفات وی جنازهاش با شکوه تمام و با شرکت جمیع طبقات تشییع شد.
او را در
کربلای معلا زادگاه خویش و در سرداب خانهاش به خاک سپردند.
منزل وی نزدیک باب القبله در کوچهای بن بست قرار داشت. از او فرزندی بجای مانده بود که به فاصله اندکی بعد از فوت پدر در همان سال از دنیا رفت و نسلش دوام نیافت، اما فرزندان روحانی وی که امروزه در حوزههای علمیه از آموزهها و افکار وی بهره میبرند، فراوانند.
یکی از شاگردان
صاحب فصول که در هنگام رحلت شریف العلماء در کربلا بود چنین گزارش داده: «الیوم ۲۴ شهر
ذی قعده سنه
۱۲۴۶ ق در کربلا خلق بسیار مردند که جناب شریف العلماء ملا شریف مازندرانی ملقب به آخوند مطلق الیوم با زنش و یک دختر و یک پسرش از دنیا رفت و روزی تخمینا دویست و پنجاه تا سی صد نفر از طاعون میمیرند.»
بعد از وفات شریف العلماء،
حوزه علمیه کربلا رو به افول نهاد و مرکزیت خود را در میان حوزههای علمیه از دست داد و دانش آموختگان، به
حوزه نجف روی آوردند و در اطراف
صاحب جواهر جمع شدند.
•
عبدالکریم پاک نیا، فرهیختگان تمدن شیعه، برگرفته از مقاله «محمدشریف مازندرانی»، تاریخ بازیابی ۱۴۰۰/۰۴/۰۸.