محمدسعید اشرف مازندرانى
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
اَشْرَفِ مازَنْدَرانی، محمد سعید (د ۱۱۱۶ق/۱۷۰۴م)، ادیب، خطاط، نقاش، فقیه و
شاعر دربار اورنگ زیب و عظیم الشأن گورکانی.
وی فرزند
محمد صالح مازندرانی و از سوی مادر نوه
محمد تقی مجلسی اصفهانی است.
او در خاندانی اهل
دانش و
تقوا ولادت یافت. پدر اشرف که خود فقیه و محققی بلند پایه و شارح چندین کتاب چون
اصول کافی ،
لمعه و
زبدة الاصول بود،
به سفارش پدر خود احمد در جوانی از
مازندران ، رهسپار
اصفهان شد و به حلقه درس
محمد تقی مجلسی راه یافت و سرانجام نیز
داماد وی شد.
از این رو، محمد سعید در اصفهان ولادت و نشو و نما یافت.
وی افزون بر دانش اندوزی از محضر پدر و دایی خویش،
محمد باقر مجلسی ، به درک محضر میرزا قاضی، شیخ الاسلام اصفهان و
آقا حسین خوانساری معروف به
محقق خوانساری نیز نایل آمد.
اشرف گذشته از
علوم دینی به
شعر و
ادب و
هنر نیز گرایش داشت. در
شعر شاگرد
صائب تبریزی بود، با
میرزا طاهر وحی د نیز مصاحبت داشت و خط را از
عبدالرشید دیلمی خواهر زاده
میرعماد قزوینی فراگرفت. او از
نقاشی نیز بهرهای داشت،
اما استاد وی در این هنر شناخته نیست. اشرف در دیوان خود استادانی را که در علوم مختلف داشته، ستوده،
اما هیچ گونه اشارهای به استاد خویش در نقاشی نکرده است. دور نیست که این هنر را نزد خود آموخته باشد، اما در دیوان او گاه اشاراتی به چهرهپردازی دیده میشود
و در جایی نیز خود را در نگارگری چون
مانی دانسته است.
اشرف پس از درگذشت دو تن از عزیزان خویش، نخست محمد رفیعفرزند خردسالش، و سپسمحمدتقیمجلسی، نیای خود کهتأثیری ژرف بر وی نهاد،
سوگنامههایی در رثای آنان سرود و به یکباره بر آن شد که ترک دیار کند
و از راه
خراسان به
هندوستان رفت.
او خود در ترجیع بندی که هنگام ترک اصفهان سروده، به
اندوه فراوان خویش از این
سفر اشاره کرده است.
این سفر به احتمال بسیار در ۱۰۷۰ق/۱۶۶۰م روی داده است، زیرا از سویی، منابع ورود اشرف را به هند در اوایل جلوس
اورنگ زیب (حک ۱۰۶۹- ۱۱۱۸ق) دانستهاند،
از سوی دیگر تاریخ درگذشت محمد تقی مجلسی، چنانکه اشرف نیز
در ماده تاریخی که در «سوگ نامه» داده، ۱۰۷۰ق بوده است.
او در هند به دربار اورنگ زیب راه یافت و به آموزش دختر بزرگ وی زیب النساء بیگمهمت گماشت.
اشرف در آنجا گاه در مجالس
شعر و ادب حضور مییافت و به
مشاعره و بدیههسرایی میپرداخت. برخی از قصاید وی به صورت
بدیهه در این مجالس سروده شده است.
آوازه او در هند سبب شد که برخی از بزرگان و دولتمردان چون نواب مؤتمن الدوله نیز در زمره شاگردان وی درآیند.
با اینکه اشرف در دربار اورنگ زیب و در سایه حمایت زیب النساء مرتبهای بلند یافت، همواره آرزوی بازگشت به وطن و دیدار بستگان خویش را در دل داشت.
اشعاری که در فراق همسر و فرزندش سروده،
از دلتنگیهای او حکایت دارد که سرانجام نیز وی را بر آن داشت تا پس از حدود ۱۳ سال اقامت در هند، با سرودن دو قصیده در ستایش زیب النساء از او خواستار اجازه برای بازگشت به
ایران شود.
اشرف در
زمستان ۱۰۸۳ق از طریق
افغانستان به ایران آمد
و پس از اقامت کوتاهی در خراسان،
رهسپار اصفهان شد.
روشن نیست که پس از ورود به اصفهان به چه کاری پرداخته است و این بخش از زندگی اشرف تا بازگشت او به هندوستان در ابهام است. تنها نصرآبادی به رفت و آمد وی به
مسجد لنبانیها و درک صحبت او اشاره دارد و فضل و کمال اشرف را ستوده است.
اگرچه اشرف گاه در ستایش برخی کارگزاران محلی حکومت در اصفهان
اشعاری میسروده است،
بازگشت او به هندوستان شاید از آن روی باشد که وی در ایران دست کم از قرب و منزلتی که در دربار هند داشته، بیبهره بوده است. اشرف این بار با همسر و فرزند خویش به هند رفت و نزد شاهزاده عظیم الشأن که در پتنه حکومت داشت، سکنی گزید.
گویند شاهزاده وی را بسیار بزرگ میداشت و رخصت داده بود که اشرف در مجالس وی به سبب پیری و ناتوانی بنشیند.
اشرف در اواخر زندگی بر آن شد که از راه بنگاله به
زیارت خانه خدا رود، اما در مونگیر از توابع پتنه درگذشت و در همانجا به خاک سپرده شد.
برخی از بستگان دانشور او نیز پس از وی راهی هند شدند. از برخی از ایشان و نیز دو فرزند وی محمد امین و محمدعلی متخلص به دانا آثار ارزندهای در
فقه و
کلام و
شعر و ادب برجای مانده است.
اشرف پیرو سبک هندی و پرورده مکتب صائب تبریزی است.
تخلص «اشرف» را نیز از او یافته است.
او گاه سرودههای خویش را بر صائب میخوانده، و صائب نیز بیتی در تکمیل آن میسروده است.
در دیوان خویش صائب را «استاد» خوانده، و قصیدهای نیز در ستایش از او سروده است.
با این حال یک بار در حضور صائب بر
شعر او خرده گرفت و او نیز نظر اشرف را پذیرفت.
به گفته خوشگو: «شاه گلشن تتبع بر غزلش کرده، دیوانی در جواب آن ترتیب داده» است.
اشرف نیز چون دیگر
شعرای سبک هندی به تصویرپردازی،
ایهام و صنایع ادبی اهمیت بسیار میداده است. وی در عصر خویش به نوآوریهایی در صور خیال و نیز توصیف مظاهری از طبیعت که کمتر مورد توجه
شعرا بود، پرداخت.
غالب تذکرهنویسان معاصر وی و دورههای پس از او، ایهام گویی و نازک خیالی و نوپردازی هنرمندانه وی را ستودهاند.
سرودههای اشرف بر خلاف
اشعار بسیاری از
شعرای سبک هندی با الهام از
طبیعت سبز و خرم هند بسیار پر نشاط است،
اما اهمیت بیش از حد به لفظ پردازی و تصویر سازی، سبب شده که
شعر او را فاقد معانی ژرف و درد
شاعرانه بدانند.
افزون بر این در بحرهای دشوار گاه خطاهایی در
اوزان شعری وی دیده میشود.
اشرف در استقبال از سرودههای برخی
شعرا، چکامههایی دارد. مثنوی «قضا و قدر»
را در استقبال از «قضا و قدر»
محمدقلی سلیم تهرانی سروده است.
اشعاری نیز در ستایش از
پیامبر صلیاللهعلیهوآله و
امامان علیهمالسلام دارد.
قصیدهای که به مناسبت ورودش به خراسان در ستایش از
امام رضا علیهالسلام سروده، همراه با تغزل ابتدای آن در وصف
برف
از بهترین سرودههای اشرف به شمار میرود. اشرف در قصیده سرایی به
کمالالدین اسماعیل (مق ۶۳۵ق/۱۲۳۸م) نیز گرایش داشت.
در بیتی نیز کمال را ستوده است.
قصیدهای نیز با ردیف برف
هم وزن و قافیه و ردیف قصیده برف کمال
دارد. گویند در ساختن معما نیز دستی داشته است.
غالب تذکرهنویسان ظریف گویی و شوخ طبعی وی را ستودهاند.
افتخار گوید: «در
شعر طرازی دستی تمام داشت».
دیوان
اشعار اشرف مازندرانی به کوشش محمدحسن سیدان همراه با مقدمه مفصل او در شرح زندگی و
اشعار وی در تهران (۱۳۷۳ش) به چاپ رسیده است. نسخهای از این دیوان نیز به خط نستعلیق اشرف با تصحیحاتخود ویدربرخی
اشعار، باشمار ابیاتکمتری، در کتابخانه آستان قدس (شم ۳۴۸) موجود است.
اشرف جز دیوان خود قاموسی نیز به خط نسخ استنساخ کرده است.
(۱) آذربیگدلی، لطفعلی، آتشکده، بمبئی، ۱۲۷۷ق.
(۲) آرزو، علی، مجمع النفائس، به کوشش زیب النساء سلطان علی، تهران، ۱۳۵۶ش.
(۳) آزاد بلگرامی، میرغلامعلی، سرو آزاد، لاهور، ۱۹۱۳م.
(۴) آستان قدس، فهرست.
(۵) آقابزرگ، الذریعة.
(۶) ابراهیم خان خلیل، علی، صحف، به کوشش عابدرضا بیدار، پتنه، ۱۹۷۸م.
(۷) احمدعلی هاشمی سندیلوی، مخزن الغرائب، به کوشش محمد باقر، لاهور، ۱۹۶۸م.
(۸) اخلاص، کشنچند، همیشه بهار، به کوشش وحید قریشی، کراچی، ۱۹۷۳م.
(۹) اشرف مازندرانی، محمدسعید، دیوان، به کوشش محمدحسن سیدان، تهران، ۱۳۷۳ش.
(۱۰) اصلح، محمد، تذکره
شعرای کشمیر، به کوشش حسام الدین راشدی، کراچی، ۱۳۴۶ش.
(۱۱) افتخار، عبدالوهاب، تذکرة بینظیر، الله آباد، ۱۹۴۰م.
(۱۲) افندی اصفهانی، عبدالله، ریاض العلماء، به کوشش احمدحسینی، قم، ۱۴۰۱ق.
(۱۳) ایمان، رحم علیخان، منتخب اللطائف، به کوشش محمدرضا جلالی نایینی و دیگران، تهران، ۱۳۴۹ش.
(۱۴) بهبهانی، احمد، مرآت الاحوال جهاننما، به کوشش علی دوانی، تهران، ۱۳۷۲ش.
(۱۵) حزین، محمدعلی، تذکره، اصفهان، ۱۳۳۴ش.
(۱۶) خوشگو، بندار، سفینه، پتنه، ۱۹۵۹م.
(۱۷) سرخوش، محمدافضل، کلمات
الشعراء، به کوشش صادق علی دلاوری، لاهور، ۱۹۴۲م.
(۱۸) سیدان، محمدحسن، مقدمه و حاشیه بر دیوان اشرف مازندرانی (هم).
(۱۹) شفیق، لچهمی فراتن، شام غریبان، به کوشش محمد اکبرالدین صدیقی، حیدرآباد دکن، ۱۹۷۷م.
(۲۰) صدیق حسن خان، محمد، شمع انجمن، به کوشش مولوی محمدعبدالمجید خان، بهوپال، ۱۲۹۳ق.
(۲۱) قمی، عباس، الفوائد الرضویة، تهران، ۱۳۲۷ش.
(۲۲) کشمیری، محمدعلی، نجوم السماء فی تراجم العلماء، قم، مکتبة بصیرتی.
(۲۳) کوپاموی، محمد قدرت الله، نتائج الافکار، بمبئی، ۱۳۳۶ش.
(۲۴) گلچین معانی، احمد، «اشرف مازندرانی»، گوهر، تهران، ۱۳۵۲ش، شم ۱۱-۱۲.
(۲۵) لکهنوی، آفتاب رای، ریاض العارفین، به کوشش حسام الدین راشدی، اسلام آباد، ۱۳۵۵ش/۱۹۷۶م.
(۲۶) منزوی، خطی.
(۲۷) نوری، محمدرضا، مستدرک الوسائل، نجف، ۱۳۲۱ق.
(۲۸) نصرآبادی، محمدطاهر، تذکره، تهران، ۱۳۱۷ش.
دانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، برگرفته از مقاله «اشرف مازندرانی»، ج۹، شماره۳۵۵۶.