• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

محمدحسن نجفی

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



آیت‌اللّه شیخ محمدحسن نجفی جواهری (۱۲۰۰ یا ۱۲۰۲- ۱۲۶۶ه.ق)، معروف به صاحب جواهر، از فقهای نام‌آور شیعه در قرن سیزدهم هجری قمری بود.
محمدحسن نجفی جواهری
صاحب جواهر از علمایی همچون سید محمدجواد عاملی، شیخ جعفر کاشف الغطاء، سید حسین شقرایی عاملی، وحید بهبهانی، سید بحرالعلوم و دیگران دانش علوم دینی آموخته. او در بیست و پنج سالگی به درجه اجتهاد نایل آمده و نوشتن کتاب جواهر الکلام را آغاز نموده است.
ایشان ریاست مرجعیت شیعه را در عصر خود بر عهده داشتند و صاحب خدمات اجتماعی، علمی، و تربیت شاگردانی که هر کدام از علمای بزرگ و سرشناس بودند که در گوشه و کنار جهان پخش گردیدند و بعد از او مقام مرجعیت یافتند و بر کرسی فتوا نشستند.
وی تالیفات بسیاری داشتند که مهم‌ترین آنها کتاب جواهر الکلام است که به خاطر این کتاب، ایشان به صاحب جواهر معروف شدند. این کتاب دائرة المعارف فقه شیعه نامیده می‌شود و معتبرترین متن درسی عالی‌ترین سطح دروس حوزه‌های علمیه شیعه، یعنی درس خارج فقه است.
بعد از صاحب جواهر و به توصیه ایشان، زعامت مرجعیت شیعه به شیخ انصاری واگذار شد.



آیت‌اللّه شیخ محمدحسن بن شیخ باقر بن شیخ عبدالرحیم بن آقا محمد بن ملا عبدالرحیم شریف اصفهانی، معروف به صاحب جواهر، از فقهیای نامدار شیعه در قرن سیزدهم هجری قمری که ریاست و مرجعیت شئون عمومی شیعه به او منتهی می‌گردد.

۱.۱ - هجرت نیاکان به نجف

شرح هجرت نیاکان محمدحسن از اصفهان به نجف اشرف را این‌گونه یاد کرده‌اند: زمانی شیخ عبدالرحیم شریف کبیر - جدّ سوم محمد حسن - از اصفهان راهی نجف اشرف شد و در آن شهر مقدس رحل اقامت افکند تا از محضر عالمان بزرگ کسب فیض کند. وی سرانجام از فقیهان وارسته و فاضل گردید. دو پسر دانشمند به نام‌های آقا محمد کبیر و آقا محمد صغیر - جدّ دوم محمد حسن، (مؤلف کتاب الاقتباس و التضمین در عقاید) از او به یادگار ماندند. شیخ عبدالرحیم، فرزند آقا محمد صغیر و جد محمد حسن فرزانه‌ای است که به نیکی از او یاد کرده‌اند.

۱.۲ - پدر و مادر

پدر صاحب جواهر، محمدباقر نجفی و مادرش از سادات آل حجاب (قبیله‌ای ساکن در اطراف شهر حله) بود. او در خانواده‌ای عالم و متدین پرورش یافت.
[۱] اسلامی، ابراهیم، صاحب جواهر (فقیه جاودانه)، ص۱۸، بی جا، سازمان تبلیغات اسلامی، ۱۳۷۳، چاپ اول.


۱.۳ - ولادت

مرحوم شیخ آقا بزرگ تهرانی، بزرگترین مورخ و رجالی معاصر شیعی، در مورد ولادت او احتمال می‌دهد که ولادت او در سال ۱۲۰۰ یا ۱۲۰۲ رخ داده باشد، با آن نشان که آغاز تالیف جواهر در ۲۵ سالگی بوده است و برخی نوشته‌های کتاب را به استادش شیخ کاشف الغطا ارائه داده است، و فوت استادش در سال ۱۲۲۸ بوده است از این‌رو بعید نمی‌شمارد که ولادت او در همان تاریخ مزبور بوده باشد.
برخی احتمال داده‌اند به نشان اینکه او در درس علامه آقا وحید بهبهانی شرکت جسته است، ولادت او حدود ۱۱۹۲ باشد، ولی احتمال اول شیخ آقا بزرگ صحیح‌تر به نظر می‌رسد، زیرا تاریخ پایان جواهر ۱۲۵۴ بوده و به تصریح خود صاحب جواهر، ۳۰ سال در تالیف آن کتاب می‌کوشیده و در هنگام شروع آن ۲۵ ساله بوده است، پس تاریخ ولادت صاحب جواهر در همان حدود ۱۱۹۹ یا ۱۲۰۰ خواهد بود.
(تاریخ ولادت شیخ محمد حسن را بین سال‌های ۱۱۹۲ - ۱۲۰۲ ق. نگاشته‌اند
[۲] ر. ک: آقا بزرگ تهرانی، محمدمحسن، الکرام البرره، ج۱، ص۳۱۱.
)

۱.۴ - وضع زندگی

وضع زندگی صاحب جواهر تا حدودی خوب بود و در رفاه زندگی می‌نمودند، چنانکه از شیخ مرتضی انصاری (قدس سره) (مرجع و فقیه بزرگ شیعه) در این مورد سوال کردند که چرا شما در زهد و فقر ولی صاحب جواهر آنگونه زندگی می‌کردند؟! در پاسخ گفتند: «شیخ محمدحسن عزت و شرف دین را اراده کرده بود ولی من زهد آن را اراده کرده‌ام».

۱.۵ - فرزندان

صاحب جواهر، هشت پسر و تعدادی دختر از خود به یادگار گذاشت که عبارتند از، شیخ محمد (معروف به «حمید» بزرگترین و برجسته‌ترین فرزندان، که مدرس و امام جماعت بود و در زمان حیات پدر در سال ۱۲۵۰ هـ رحلت نمود)، شیخ عبدالحسین (فقیه بزرگوار و مشهور به علامه)، شیخ حسین (ادیب و شاعری ماهر و فاضل) و شیخ حسن (از علماء و فقهای روزگار خویش)، شیخ عبدالعلی، شیخ باقر، شیخ موسی، شیخ ابراهیم بود.
[۶] اسلامی، ابراهیم، صاحب جواهر (فقیه جاودانه)، ص۱۰۷، بی جا، سازمان تبلیغات اسلامی، ۱۳۷۳، چاپ اول.


۱.۶ - معاصرین

از معاصران شیخ می‌توان، شیخ جواد (صاحب شرح اللمعتین)، شیخ محسن خنفر، شیخ محسن اعسم (صاحب کشف الفلام) و... نام برد.


مرحوم صاحب جواهر تکمیل‌کننده حرکت علمی و فقهی جدیدی بود که اساس آن توسط علامه وحید بهبهانی در کربلا، پایه‌گذاری گردید، پس از آنکه مدت طولانی در قرن ۱۱ و ۱۲، حوزه‌های علمی به خاموشی و سستی گرائیده بود، در اثر حرکت و تلاش‌های مرحوم وحید بهبهانی و در عهد محقق والا، مرحوم شریف العلما، متوفی ۱۲۵۴ تلاش‌ها به اوج خود رسید، حوزه درسی او از امواج طلاب پژوهشگر موج می‌زد و بیش از هزار نفر در حوزه درسی او تلمذ می‌نمودند، کافی است که بگوییم یکی از شاگردان آن حوزه، استاد متاخرین، شیخ مرتضی انصاری بود، ولی با وفات شریف العلما مازندرانی از موقعیت حوزه کربلا کاسته گردید، آنجا مرکزیت علمی خویش را از دست داد و انظار و افکار مردم و طلاب به حوزه علمیه نجف متوجه گردید و وجود صاحب جواهر، بزرگترین عامل این جذبه معنوی و علمی بود.
با جزم کامل می‌توان گفت که قرن سیزدهم هجری، یکی از قرون پر ثمر و پر بار علمی و فقهی در جهان اسلام است. شخصیت‌ها و فحول نامی علمی و فقهی به عرصه بروز و ظهور آمدند که نمونه‌ای از آن‌ها شیخ محمدحسن نجفی صاحب جواهر در فقه، و شیخ مرتضی انصاری (متوفی ۱۲۸۱) در فقه و اصول بود و افرادی از مدرسه علمی این شخصیت‌ها به ظهور پیوستند که همیشه افتخار شاگردی این مکتب را داشتند، مانند آیت‌الله میرزا محمدحسین نائینی (متوفی ۱۳۵۵) و آیت‌الله خراسانی، مازندرانی و غیرهم که همواره بر این شاگردی افتخار و مباهات داشته اند.

۲.۱ - امنیت و آسایش سیاسی

این تحولات بزرگ علمی و فقهی، مرهون امنیت و آسایش سیاسی موقتی بود که پس از آن همه برخوردها و مبارزات نظامی و سیاسی دو دولت عثمانی و ایران بر سر تصاحب عراق صورت گرفته بود، و همانند عصر امام باقر (علیه‌السّلام) و امام صادق (علیه‌السّلام) بسیار کوتاه بود.
پس از منازعات فراوان صلحی میان دو دولت عثمانی و ایران، با میانجی‌گری شخصیت اصلاح‌گر، عالم ربانی، شیخ موسی نجل آل کاشف الغطا (متوفی ۱۲۴۱) صورت گرفت و اسیران عراقی از ایران پس گرفته شد و زائران ایرانی به زیارت عتبات عالیات شتافتند در این رفت و آمدها، مسائل مالی و اقتصادی علما و مراجع تقلید مقیم کربلا نیز ترمیم گردید و حوزه‌های علمی فعالیت و نشاط خود را از سر گرفتند.

۲.۲ - درخشش حرکت علمی

دوران زندگی صاحب جواهر، بهترین و درخشان ترین فرصت و دوران آسایش فکری بود، چون حوزه نجف از جهات مختلف سیاسی، اقتصادی و اجتماعی، در یک آسایش و آرامش نسبی به سر می‌برد، به حدی که طلاب و مهاجرین و زائرین از هر سو به آن ناحیه رو می‌آوردند و نیازهای فکری و روحی خود را از خرمن علم و عرفان، و از کانون آموزش و بینش اسلامی آن سیراب می‌ساختند در کنار حرکت‌ها و فعالیت‌های علمی و فقهی آن، حرکت‌ها و نشاط‌های ادبی و شعری هم شروع گردید و شعرائی مانند شاعران خاندان آل اعسم، خاندان محی‌الدین، خاندان شیخ عباس و ملا علی و سید حیدر حلی، شیخ محسن خضری، سید جعفر حلی، سید محمد جعفری، سید ابراهیم بحرالعلوم و پدید آمدند. این‌ها همه و همه از برکت امنیت و آسایش اجتماعی و سیاسی نجف نشات می‌گرفت.
محصول فقهی و علمی این نشاط‌ها، پدید آمدن آثار بزرگ فکری بود که هر کدام به نوبت خود از ذخایر فکری و علمی اسلامی محسوب می‌شوند، چون از آن دوران درخشان آثار جاودان و ماندنی فراوان باقی مانده است که می‌توان از کتاب‌ها و موسوعه‌های بزرگ فقهی مانند: کشف الغطا، مفتاح الکرامه، ریاض المسائل، مکاسب و ... را در فقه، و در علم اصول کتاب‌هایی مانند: قوانین، فصول، ضوابط، حاشیه معالم شیخ محمدتقی اصفهانی و تعلیقات و شروح آن، و فرائد الاصول را ذکر نمود. از مهم‌ترین و نفیس‌ترین این کتاب‌ها می‌توان جواهر الکلام شیخ محمدحسن که در شرح شرائع الاسلام محقق در فقه، و فرائد شیخ مرتضی انصاری را در اصول نام برد.


تحصیلات مقدماتی را نزد اساتیدی چون، شیخ حسن، شیخ قاسم آل محی‌الدین (متوفی ۱۲۳۸ ق.) و سید حسین شقرایی عاملی (متوفی ۱۲۳۰ ق.) فرا گرفت و سپس از محضر بزرگانی مثل سید محمد جواد عاملی (صاحب مفتاح الکرامه)، شیخ جعفر کبیر (صاحب کشف الغطاء) و پسرش شیخ موسی کاشف الغطا استفاده نموده
[۷] آقا بزرگ تهرانی، محمدمحسن، الکرام البررة، ج۱، ص۳۱۱.
[۸] قمی، عباس، فوائد الرضویه، ص۴۵۳.
و با پشتکار و نبوغی که داشت توانست در ۲۵ سالگی به درجه اجتهاد نایل آید و نگارش کتاب «جواهر الکلام» را آغاز کند. شیخ سپس به تدریس علوم دینی همت گذاشت.
[۱۰] آقا بزرگ تهرانی، محمدمحسن، طبقات اعلام الشیعه، ج۱۰، ص۳۱۰، نجف، حاج محمد رشاد عجینه.

او از محضر اساتید متعددی بهره‌مند بوده است که از میان مشاهیر آنان، می‌توان به موارد ذیل اشاره کرد.
۱. سید محمد مجاهد صاحب مفاتیح (متوفی ۱۲۴۲)؛
۲. سید بحرالعلوم؛
۳. وحید بهبهانی.
[۱۲] جرفادقانی، علمای بزرگ شیعه، نشر معارف اسلامی، قـم، چاپ اول، ۱۳۶۴ ش، ص ۲۵۲.



شیخ آقا بزرگ تهرانی می‌نویسد:
«صاحب جواهر این امتیاز را نیز بر دیگر عالمان داشت که عموم شاگردانش از علمای بزرگ و سرشناس بودند و در محضر درس او جمع فراوانی تربیت شده، در گوشه و کنار جهان پخش گردیدند و بعد از او مقام مرجعیت یافتند و بر کرسی فتوا نشستند که عدد آنان زیاد و شمارش آنان کار مشکلی است.»
[۱۳] آقا بزرگ تهرانی، محمدمحسن، الکرام البرره، ج۲، ص۳۰۵.

برخی از شاگردان ممتاز او عبارتند از:

۴.۱ - سید حسین کوه کمری

آیت‌الله سید حسین کوه کمری: فرزند سید محمد، که با ۲۴ واسطه، نسبش به امام حسین (علیه‌السّلام) می‌رسد. او در روستای اَرْوَنَق، از توابع کوه کمره تبریز به دنیا آمد و پس از فراگیری خواندن و نوشتن به حوزه علمیه تبریز راه یافت. سپس برای ادامه تحصیل عازم کربلا شد و پس از مدتی به حوزه علمیه نجف روی آورد و در درس صاحب جواهر و شیخ انصاری شرکت کرد و به اجتهاد رسید.
[۱۴] حرزالدین، محمد، معارف الرجال، ج۱، ص۲۶۲ - ۲۶۳.
ماجرای تواضع و شرکت وی در درس شیخ انصاری بسیار شنیدنی است.
آیت‌الله کوه کمری بعد از وفات شیخ انصاری (متوفی ۱۲۸۱ ق.) به مرجعیت رسید. بسیاری از شیعیان آذربایجان، تفلیس و ایروان از او تقلید می‌کردند. سرانجام وی در سال ۱۲۹۹ ق. در نجف درگذشت و در مقبره‌ای که اکنون به نام او معروف است، در برابر آرامگاه صاحب جواهر به خاک سپرده شد.
[۱۷] حرزالدین، محمد، معارف الرجال، ج۱، ص۲۶۳ - ۲۶۴.


۴.۲ - شیخ جعفر شوشتری

آیت‌الله شیخ جعفر شوشتری: فرزند حسین و اهل شوشتر است در جوانی همراه پدر به حوزه علمیه نجف راه یافت و در درس صاحب جواهر شرکت کرد. پس از سال‌ها تحصیل و رسیدن به مقام‌های والای علمی و اخلاقی به زادگاه خود برگشت و بیش از سی سال در آنجا به تبلیغ اسلام پرداخت. در سال ۱۲۹۱ ق. به نجف بازگشت. او در صحن حرم حضرت علی (علیه‌السّلام) به سخنرانی می‌پرداخت و گفتارش مشتاقان زیادی داشت.
در سال ۱۳۰۲ ق، برای زیارت امام رضا (علیه‌السّلام) به ایران آمد و علمای بزرگ تهران از او درخواست کردند تا مدتی در تهران بماند. او نخستین امام جماعت مسجد سپهسالار بود.
آیت‌الله شیخ جعفر شوشتری، مرجع تقلید (رساله عملیه او «منهج الرشاد» نام دارد.) و محدثی بزرگ بود و می‌بایست بسان اغلب مراجع تقلید به تدریس و فتوا بپردازد اما علاقه وافر او به اهل بیت (علیهم‌السّلام) وی را بر آن داشت تا به منبر برود و به ذکر روضه‌های جانسوز بر شنوندگان تاثیر بسیار گذارد.
سرانجام در ۲۸ یا ۲۹ صفر ۱۳۰۳ ق، در راه بازگشت به نجف، در کرند غرب بدرود حیات گفت و در نجف به خاک سپرده شد.

۴.۳ - ملا علی کنی

ملا علی کنی: در سال ۱۲۲۰ ق. در روستای «کن» تهران به دنیا آمد. سال‌ها در حوزه علمیه نجف نزد استادان فرزانه‌ای چون صاحب جواهر به تحصیل پرداخت. تا اینکه وی به اجتهادش گواهی داد و او به تهران بازگشت و به تالیف و تبلیغ پرداخت. از وی آثاری در زمینه اصول، فقه، تفسیر، حدیث و رجال به یادگار مانده است. سرانجام در صبحگاه روز ۲۷ محرم ۱۳۰۶ ق. درگذشت و در حرم حضرت عبدالعظیم حسنی، در کنار قبر امامزاده حمزه به خاک سپرده شد.

۴.۴ - شیخ محمد ایروانی

شیخ محمد ایروانی: فرزند محمدباقر ایروانی است که در سال ۱۲۳۲ ق. به دنیا آمد. در جوانی از ایروان به کربلا رفت و در درس سید ابراهیم قزوینی شرکت کرد. سپس به نجف رفت و در درس بزرگانی چون صاحب جواهر و شیخ انصاری حضور یافت و پس از رسیدن به اجتهاد به «فاضل ایروانی» شهرت یافت. او پس از وفات آیت‌الله سید حسین کوه کمری (متوفی ۱۲۹۹ هـ. ق) مرجعیت تقلید بسیاری از شیعیان ایران، هند، ترکیه، قفقاز، و روسیه را عهده‌دار گردید و در کرسی تدریس عالی‌ترین سطح دروس حوزوی، به تربیت شاگردان پرداخت.
از وی کتاب‌هایی در زمینه اصول، فقه و تفسیر برجای مانده است. سرانجام در سال ۱۳۰۶ ق. رخت از جهان بر بست.
[۱۹] حرزالدین، محمد، معارف الرجال، ج۲، ص۳۶۱ - ۳۶۳.
[۲۰] واعظ خیابانی، علماء معاصرین، ص۲۱ - ۲۲.


۴.۵ - دیگر شاگردان

۱. میرزا حبیب‌الله رشتی؛
۲. شیخ محمدحسن آل یس؛
۳. سید امیرحسن مدرس اصفهانی؛
۴. شیخ محمدحسن مامقانی؛
۵. میرزا حسین خلیلی؛
۶. حاج شیخ محمدحسین کاظمی؛
۷. شیخ عبدالحسین شیخ العراقین تهرانی؛
۸. سید اسماعیل بهبهانی؛
۹. شریعتمدار سبزواری؛
۱۰. سید اسد درشفتی اصفهانی؛
۱۱. شیخ راضی نجفی؛
۱۲. آقا حسن نجم‌آبادی؛
۱۳. سید محمد هندی؛
۱۴. شیخ نعمت‌الله عاملی؛
۱۵. حاج میرزا عبدالرحیم نهاوندی؛
۱۶. حاج میرزا حسین تهرانی؛
۱۷. حاج میرزا خلیل تهرانی.
مرحوم شیخ مرتضی انصاری به عنوان تیمن و تبرک در درس او شرکت می‌جست. از درایت و کاردانی و دلسوزی او به حفظ شئون حوزه اسلام، این بود که در مرض مرگ خویش، استاد بزرگ مرحوم حاج شیخ ‌مرتضی انصاری را به عنوان زعیم حوزه علمیه معرفی کرد، با آنکه آن روز شیخ ‌مرتضی یک فرد گمنامی بیش نبود.

۴.۶ - حسن سلوک در تربیت شاگردان

صاحب جواهر شاگردان متعددی داشته که در مکتب او تربیت یافته‌اند، چون حوزه درسی او مرکز تجمع فضلا و دانشمندان از هر نقطه و دیار بود، و در حق او گفته‌اند که هیچ شهر شیعه‌نشینی وجود نداشت که یکی از شاگردان او به عنوان مرجع مسائل مردم به آن نقطه نرسیده باشد. او در رعایت حقوق شاگردان و تکریم و تعظیم آنان، روش پسندیده اسلامی و سلوک عالی داشت.
می‌گویند: یکی از افاضل شاگردانش به نام شیخ محمد حسن آل یس را به بغداد اعزام داشته بود تا به وظیفه اسلامی خویش قیام ورزد، روزی یکی از تجار بغداد سی هزار (بیشلک) پول رایج آن روز عراق از حقوق واجب دینی به نجف پیش شیخ آورده بود، و شیخ با ناراحتی تمام آن‌ها را رد کرد و فرمود: مگر شخصی مانند آل یس در بغداد نبود که این پول‌ها را تا نجف آورده‌ای؟ این عمل شیخ، حُسن تاثیر فراوانی در آن منطقه ایجاد کرد و مردم را به عالم شهر خویش متوجه نمود.
گوینده این سخن اظهار می‌دارد که پس از بازگرداندن، تصور کردم (با توجه به وضع مالی آن روز صاحب جواهر) شیخ محمدحسن خودش از گرسنگی و بی‌چیزی از دنیا خواهد رفت، ولی لطف پروردگار آن چنان او را فراگرفت که دسته‌ها و گروه‌ها و هیات‌ها از بغداد و کربلا و دیگر مناطق اسلامی به دیدن او می‌شتافتند و نیازمندی‌های حوزه را تامین می‌نمودند. با چنین دید اسلامی و علاقه و درایت این چنین سنجیده بود که صاحب جواهر شاگردان صمیمی و وفادار فراوانی تربیت کرد.


با معرفی مرحوم صاحب جواهر و با روند تکاملی و اشتهار علمی که شیخ در حوزه نجف پیدا کرده بود، مرجعیت و زعامت به او منتقل می‌گشت، ولی او از این امر ابا داشت و قبول نمی‌کرد. نامه‌ای در این خصوص به هم‌درس و هم‌مباحثه سابق خود در کربلا، مرحوم سعید العلما مازندرانی، به مازندران نوشت و از او دعوت کردتا به نجف بیاید و این تکلیف را عهده‌دار شود، اما او این پیشنهاد را نپذیرفت و در پاسخ نوشت: هنگامی که در کربلا بودم و من و شما با هم از محضر شریف العلما استفاده می‌بردیم، استفاده و فهم من از شما بیشتر بود، اما در این مدت شما در آنجا مشغول تدریس و مباحثه بوده‌اید و من در اینجا گرفتار امور و مراجعات مردم هستم شما در این امر از من سزاوارتر هستید.
او بدین‌ترتیب از سال ۱۲۶۶ تا ۱۲۸۱ ه ق، پانزده سال تمام ریاست و زعامت علمی حوزه علمیه نجف را در اختیار داشت و مردم مسلمان از او تقلید و پیروی می‌کردند و آن‌چنان در عرصه فقه و اصول تبحر داشت که با گذشت یک قرن و نیم از وفات او هنوز هم تالیفاتش در فقه و اصول در حوزه‌ها مورد استفاده اساتید می‌باشد.


بیشتر علما و مورخین که در مورد رجال نامی اسلام قلم زده‌اند، در حق او مطالبی گفته‌اند که به عنوان نمونه به چند نفر از آنان اشاره می‌گردد:
مرحوم محدث نوری درباره او گوید: شیخ محمدحسن صاحب جواهر، شخصیتی است که ریاست امامیه در عصر خویش به او منتهی گردید و کتاب او نظیر و همانند ندارد و در اسلام کتابی همانند آن در حلال و حرام نوشته نشده است.
مرحوم شیخ عبدالحسین تهرانی، استاد نوری (قدس‌سره) گفته است: اگر مورخ زمان صاحب جواهر، تصمیم گیرد که حوادث عجیبه آن زمان را ثبت اوراق نماید، هر آینه عجیب‌تر از تصنیف کتاب جواهر الکلام چیز دیگری را سراغ نتواند کرد.


ولایت فقیه از دیر باز در حوزه‌های علمیه شیعه مطرح بوده و اصل ولایت فقیه نزد همه فقها مسلم است، اما در محدوده اختیارات فقیه اختلاف است. صاحب جواهر درباره ولایت فقیه می‌نویسد:
اگر ولایت عامه فقیه نباشد، بسیاری از کارهای مربوط به شیعیان معطل می‌ماند.
ایشان علمایی را که درباره ولایت فقیه تردید دارند بسختی مورد نکوهش قرار داده، می‌نویسد:
«این افراد طعم فقه را نچشیده و از فرمایش ائمه (علیهم‌السّلام) چیزی نفهمیده‌اند.»


وی لباس‌های بسیار تمیز می‌پوشید. ظاهری بس آراسته داشت. بسیار قانع، فروتن و شکیبا بود. به شاگردانش احترام خاصی می‌گذاشت. طلبه‌های کوشا و با استعداد را گرامی می‌داشت.
روزی در وسط درس به امتیاز چهار تن از شاگردانش تصریح کرد. کاری که از استادان و مراجع تقلید کمتر رخ می‌دهد. آن چهار نفر عبارت بوده‌اند از: ۱ - حاج ملا علی کنی؛ ۲ - شیخ عبدالحسین، معروف به شیخ العراقین؛ ۳ - شیخ عبدالرحیم بروجردی؛ ۴ - شیخ عبدالله نعمت عاملی.
او تلاش دیگران را می‌ستود و آنان را تشویق می‌نمود. زمانی «ازری» شاعر عرب قصیده بسیار زیبایی در مدح اهل بیت می‌سراید که به قصیده «هائیه» (چون هر بیت در این قصیده به "هاء" ختم شده، به قصیده "هائیه" مشهور است.) مشهور است. صاحب جواهر در مقام قدردانی از او می‌گوید: آرزو دارم قصیده «هائیه» ازری در نامه عمل من نوشته شود و کتاب «جواهر» من در نامه عمل او.


مرحوم مظفر در مقدمه کتاب جواهر الکلام مقاله‌ای را درباره ایشان نوشته است. در بخشی از این مقاله آمده است: صاحب جواهر در طول عمر مبارک خویش، دست نیازمندان و فقیران را می‌گرفت و با مردم ارتباط نزدیکی داشت. در این راستا، به کارهای خیر و عمومی همت می‌گماشت. حفر دو چاه در نجف و کوفه و وقف آن بر استفاده همگان از کارهای ماندگار ایشان به شمار می‌رود.
ساختن گلدسته برای مسجد کوفه، احداث وضوخانه و مکانی برای سکونت خادمان مسجد سهله، بنای ساختمان حرم حضرت مسلم بن عقیل (سلام‌الله‌علیه) و حرم‌ هانی بن عروه (سلام‌الله‌علیه) در کوفه از کارهای عمرانی صاحب جواهر است.
[۲۵] آقا بزرگ تهرانی، محمدمحسن، الکرام البررة، ج۱، ص۲۲۸.



تالیفات و تصنیفات علمی صاحب جواهر عبارتند از:
۱. الرسالة العملیه (به فارسی نوشته و از کتاب «نجاة العباد» گرفته شده است)؛
۲. رسالة فی الزکاة و الخمس؛
۳. نجاة العباد فی یوم المعاد (رساله عملیه و فتواهای فقهی درباره احکام طهارت و نماز
۴. هدایة الناسکین (رساله‌ای درباره حج
۵. رساله‌ای در احکام روزه که به فارسی ترجمه شد.
۶. رساله‌ای در احکام ارث.
۷. مقالاتی پیرامون اصول فقه.
۸. جواهر الکلام فی شرح شرایع الاسلام.
در اواخر عمر تصمیم به شرح کتاب «قواعد» علامه گرفت اما افسوس که پیمانه عمرش به سر آمد.
[۳۲] حرزالدین، محمد، معارف الرجال، ج۲، ص۲۲۶.

با توجه به اهمیت کتاب اخیر به توضیحات بیشتری در خصوص این کتاب می‌پردازیم.

۱۰.۱ - جواهر الکلام

شیخ محمدحسن نجفی در ۲۵ سالگی نگارش کتاب جواهر الکلام در شرح کتاب شرایع الاسلام محقق حلی را آغاز کرد. جواهرالکلام، این دائرة المعارف فقه شیعه ثمره ۳۲ سال تلاش شبانه‌روزی او اینک معتبرترین متن درسی عالی‌ترین سطح دروس حوزه‌های علمیه شیعه، یعنی درس خارج فقه است.
علامه سید محسن امین (متوفای ۱۳۷۱ ق.) درباره این کتاب می‌نویسد: در فقه اسلام کتابی به همتایی جواهر الکلام نیست. شیخ انصاری نیز فرمود: برای مجتهدی که بخواهد احکام الهی را استنباط کند، کافی است کتاب‌های جواهر و وسائل الشیعه (حدیث) را در اختیار داشته باشد و کمتر اتفاق می‌افتد که به کتابی از پیشینیان نیازمند شود.
کتاب جواهر عظیم‌ترین کتاب فقهی مسلمین است و با توجه به اینکه هر سطر این کتاب مطلب علمی است و مطالعه یک صفحه آن، وقت زیاد و دقت زیادتری می‌خواهد، می‌توان حدس زد که تالیف این کتاب بیست هزار صفحه‌ای، چقدر نیرو برده است. او سی سال تمام یک سره کار کرد تا چنین اثر عظیمی به وجود آورده است. این کتاب مظهر نبوغ و همت و استقامت و عشق و ایمان یک انسان به کمال خویشتن است.
این کتاب درباره احکام الهی و حلال و حرام شریعت اسلام می‌باشد. کتابی جامع در استنباط فقه که نظیرش را تا به حال کسی نتوانسته به رشته تحریر درآورد. نقل اقوال فقهاء و استدلال دقیق از نکات عمده قابل توجه در جواهر است.
جواهر در بیان همه فروعات فقهی مانند «بحار الانوار» علامه مجلسی است. ایشان به خاطر همین تصنیف به «شیخ الفقهاء» شهرت یافت.

۱۰.۱.۱ - انگیزه تالیف

ایشان در عصری زندگی می‌کرد که عراق، محل نزاع و اختلاف بین دو کشور ایران و عثمانی بود. با وساطت شیخ کاشف الغطاء، استاد صاحب جواهر، برای مدت کوتاهی فضا آرام شد و فعالیت و نشاط حوزه نجف آغاز گردید. اما پس از این وقایع، دو مسئله رخ داد که سبب به هم ریختن اوضاع شد و انگیزه‌ای را برای شیخ جهت تالیف اثر گرانمایه خویش به وجود آورد. آن دو، حمله فرهنگی وهابیون عربستان و مساله اخباری‌گری بود.
اخباری‌ها جمعیتی کوچک از شیعیان را تشکیل می‌دادند که از افکار جامد و راکد برخوردار بودند. این‌ها مجتهدین و فقهاء را تخطئه و تقلید از آن‌ها را جایز نمی‌دانستند و اجتهاد را عملی حرام قلمداد می‌کردند. با توجه به تهاجم افکار خطرناک وهابیت که گاهی با حمله نظامی از جمله در سال ۱۲۲۱ هـ به نجف مصادف می‌شد و گسترش اندیشه‌های اخباریون، حوزه فقاهتی شیعه نجف درصدد برآمد تا به مقابله و دفاع برآید، به همین خاطر شیخ شروع به تالیف کتابی جامع و استدلالی در فقه نمود.
[۳۷] اسلامی، ابراهیم، صاحب جواهر (فقیه جاودانه)، ص۴۴، بی جا، سازمان تبلیغات اسلامی، ۱۳۷۳، چاپ اول.


۱۰.۱.۲ - جایگاه علمی جواهر

مرحوم شیخ عباس قمی، جواهر را بی‌نظیر و منتی از سوی مؤلف بر گردن همه فقهاء و مثل کتاب «بحار الانوار» آنرا جامع می‌داند.
[۳۸] قمی، شیخ عباس، فوائد الرضویه، ص۴۵۲، بی جا، بی نا.

آقا بزرگ تهرانی (قدس سره)، او را از بزرگترین فقهاء امامیه و طایفه جعفریه و عالم قرن توصیف می‌کند.
[۳۹] آقا بزرگ تهرانی، محمدمحسن، طبقات اعلام الشیعه، ج۱۰، ص۳۱۰، نجف، حاج محمد رشاد عجینه.

در اعیان الشیعه آمده که برخی از حکماء نقل می‌نمایند، اگر مورخ زمانِ صاحب جواهر بخواهد، حادثه عجیبی از روزگارش را بنویسد، چه چیزی شگفت انگیزتر از تالیف این کتاب می‌تواند باشد!
محمدباقر موسوی خوانساری، صاحب کتاب روضات الجنات، که در عصر شیخ زندگی می‌کرده و او را درک نموده و در مجلس درسش حضور یافته است، او را در فقه یگانه روزگار و از هر عالمی بالاتر می‌داند که به آگاهی تمام بر علوم ادیان شهرت دارد و همه دانشمندان او را به برتری علمی بر دیگران می‌شناسند. شعری درباره جواهر از شاعری نقل می‌کند و گفته شاعر را تایید می‌نماید:
«جواهر دریای دانش است که انسان را از پلیدی نادانی پاک می‌کند. همنشین بزرگی است برای آدمی که گفتارش طولانی است ولی خسته‌کننده و ملال‌آور نیست. این کتاب احکام فقهی را که باید هر فرد مسلمان بداند بطور مبسوط بیان می‌کند. همانند درخت طوبی در طور ریشه دارد و شاخسارش خانه‌ها را فراگرفته است...»
خیرالدین زرکلی از علمای اهل سنت و صاحب «الاعلام» او را از فقهای بزرگ امامیه شمرده که در نجف اقامت و کتاب جواهر را در ۴۰ جلد تالیف کرده است.

۱۰.۱.۳ - ویژگی‌های جواهر

تهاجم فکری وهابیت و اخباریون، ایشان را به فکر ضرورت رهبری امت اسلام انداخت. لذا موضوع ولایت فقیه را در اثر ارزشمندش مطرح نمود. و آن را از ضروریات فقه اسلامی قلمداد کرد. منکران ولایت را افرادی غافل از فقه جعفری دانست و آن را تداوم بخش حرکت انبیاء الهی و ائمه معصومین (علیهم‌السّلام) شمرد و مجتهد مطلق و جامع شرایط را در زمان غیبت از سوی ائمه (علیهم‌السّلام) برای اقامه حدود و مانند آن نائب خواند.
باید به این نکته توجه داشت که در طول قرن سیزدهم، آثار مختلفی در زمینه فقه به نگارش درآمد، «کشف الغطاء»، «مفتاح الکرامه»، «الریاض»، «القوانین»، «المکاسب» و.... اما هیچ کدام مثل جواهر مفید و مهم نبودند. به طور کلی ویژگی‌های این اثر را می‌توان اینگونه بیان نمود:
۱- اقوال و ادله همه فقهاء را شامل می‌شد.
۲- شامل همه ابواب فقهی بود، به طوری که همه موضوعات فقهی دیگر منابع را دربر می‌گرفت.
۳- متکی بر یک شیوه و اسلوب واحدی بود.
۴- دسترسی به همه ابواب فقهی و سهولت در استنباط احکام الهی
[۴۴] نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۲۱، ص۱۷، بی جا، داراحیاء التراث العربی، چاپ هفتم.
از دیگر ویژگی‌های کتاب است.

۱۰.۱.۴ - نقش جواهر در فقه اسلامی

بعد از دوران فتور و سستی در قرن ۱۱ و ۱۲ هـ، جنبشی نو در فقه و اصول به دست محمدباقر وحید بهبهانی از کربلا آغاز شد و بعد توسط شاگردانش، سید مهدی بحرالعلوم و شیخ جعفر کاشف الغطاء در نجف ادامه یافت. در سال ۱۲۴۵هـ شریف العلماء، شیخ محمد شریف مازندرانی، در کربلا وفات نمود و حوزه درس صاحب جواهر در نجف شلوغ گردید.
[۴۵] نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۲۱، ص۱۲، بی جا، داراحیاء التراث العربی، چاپ هفتم.

تدریس فقه، تالیف کتاب جواهر، مرجعیت دینی شیعیان همه باعث رونق فقه اسلامی و حوزه‌ها به ویژه حوزه نجف گردید به طوری که در حدود ۴ هزار نفر از فضلاء و علماء در درس ایشان شرکت می‌کردند.
[۴۶] اسلامی، ابراهیم، صاحب جواهر (فقیه جاودانه)، ص۴۶، بی جا، سازمان تبلیغات اسلامی، ۱۳۷۳، چاپ اول.



اواخر ماه رجب ۱۲۶۶ ق. بود و صاحب جواهر در بستر بیماری دستور داد علمای بزرگ نجف نزد او بیایند. همه با چهره‌ای غمناک از مریضی مرجع تقلید شیعیان، حاضر شدند. صاحب جواهر نگاهی به حاضران‌ انداخت و گفت:
شیخ مرتضی کجاست؟
- نیامده است.
- بگویید بیاید.
شیخ انصاری را یافتند و پیغام ایشان را به او رساندند. شیخ انصاری به محضر استاد شرفیاب شد و استاد به او فرمود:
در چنین وقت حساسی ما را رها می‌کنی؟
شیخ انصاری گفت: رفته بودم مسجد سهله برای بهبود حال شما دعا کنم.
صاحب جواهر فرمود:
زمام امور دینی را که به من مربوط می‌شود، بعد از خود به شما می‌سپارم و این امانتی الهی است در نزد شما. و پس از من، شما مرجع تقلید شیعیان خواهید بود. سعی کنید زیاد جانب احتیاط را نگیرید. احتیاط زیاد، زحمت امت اسلامی را فراهم می‌سازد و دین اسلام، دین جامع و سهل است.
[۴۷] آل محبوبه، باقر، ماضی النجف و حاضرها، ج۲، ص۱۳۴.



سرانجام، صاحب جواهر در روز اول شعبان سال ۱۲۶۶هـ در نجف اشرف دار فانی را وداع گفت. تشییع جنازه باشکوهی برگزار شد. پیکرش را در مقبره‌ای که خود جنب مسجدش آماده کرده بود، به خاک سپردند. مجالس یادبود او در بسیاری از شهرها برگزار شد.. آرامگاهش در محله عماره، زیارتگاه خاص و عام گردید.
[۴۸] قمی، شیخ عباس، فوائد الرضویه، ص۴۵۲، بی جا، بی نا.



۱. اسلامی، ابراهیم، صاحب جواهر (فقیه جاودانه)، ص۱۸، بی جا، سازمان تبلیغات اسلامی، ۱۳۷۳، چاپ اول.
۲. ر. ک: آقا بزرگ تهرانی، محمدمحسن، الکرام البرره، ج۱، ص۳۱۱.
۳. آقا بزرگ تهرانی، محمدمحسن، الذریعه، ج۵، ص۲۷۵ - ۲۷۶.    
۴. محمدباقر، خوانساری، روضات الجنات، ج۲، ص۳۰۵ - ۳۰۶.    
۵. امین، سید محسن، اعیان الشیعه، بیروت، دارالمتعارف للمطبوعات، ۱۴۰۳ه، ج۹، ص۱۴۹.    
۶. اسلامی، ابراهیم، صاحب جواهر (فقیه جاودانه)، ص۱۰۷، بی جا، سازمان تبلیغات اسلامی، ۱۳۷۳، چاپ اول.
۷. آقا بزرگ تهرانی، محمدمحسن، الکرام البررة، ج۱، ص۳۱۱.
۸. قمی، عباس، فوائد الرضویه، ص۴۵۳.
۹. نجفی جواهری، محمدحسن، جواهر الکلام، مقدمه، ج۱، ص۲۲.    
۱۰. آقا بزرگ تهرانی، محمدمحسن، طبقات اعلام الشیعه، ج۱۰، ص۳۱۰، نجف، حاج محمد رشاد عجینه.
۱۱. نجفی جواهری، محمدحسن، جواهر الکلام، مقدمه، ص۲۲.    
۱۲. جرفادقانی، علمای بزرگ شیعه، نشر معارف اسلامی، قـم، چاپ اول، ۱۳۶۴ ش، ص ۲۵۲.
۱۳. آقا بزرگ تهرانی، محمدمحسن، الکرام البرره، ج۲، ص۳۰۵.
۱۴. حرزالدین، محمد، معارف الرجال، ج۱، ص۲۶۲ - ۲۶۳.
۱۵. مدرس تبریزی، محمدعلی، ریحانه الادب، ج۵، ص۱۰۵ - ۱۰۶.    
۱۶. ر. ک:مطهری، مرتضی، عدل الهی، ص۲۹۲.    
۱۷. حرزالدین، محمد، معارف الرجال، ج۱، ص۲۶۳ - ۲۶۴.
۱۸. آقا بزرگ تهرانی، محمدمحسن، الذریعه، ج۳، ص۱۹۲.    
۱۹. حرزالدین، محمد، معارف الرجال، ج۲، ص۳۶۱ - ۳۶۳.
۲۰. واعظ خیابانی، علماء معاصرین، ص۲۱ - ۲۲.
۲۱. نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۲۱، ص۳۹۷.    
۲۲. نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۲۱، ص۳۹۷.    
۲۳. صدر، سید حسن، تکملة امل الآمل، ص۲۷۱.    
۲۴. قمی، عباس، مفاتیح الجنان، ص۳۲۸.    
۲۵. آقا بزرگ تهرانی، محمدمحسن، الکرام البررة، ج۱، ص۲۲۸.
۲۶. نجفی جواهری، محمدحسن، جواهر الکلام، مقدمه، ص۲۱.    
۲۷. آقا بزرگ تهرانی، محمدمحسن، الذریعه، بیروت، دارالاضواء، ۱۴۰۳، چاپ دوم، ج۱۱، ص۲۱۴.    
۲۸. آقا بزرگ تهرانی، محمدمحسن، الذریعه، ج۱۲، ص۴۳، بیروت، دارالاضواء، ۱۴۰۳، چاپ دوم.    
۲۹. آقا بزرگ تهرانی، محمدمحسن، الذریعه، ج۲۴، ص۵۹، بیروت، دارالاضواء، ۱۴۰۳، چاپ دوم.    
۳۰. آقا بزرگ تهرانی، محمدمحسن، الذریعه، ج۲۴، ص۶۰، بیروت، دارالاضواء، ۱۴۰۳، چاپ دوم.    
۳۱. آقا بزرگ تهرانی، محمدمحسن، الذریعه، ج۵، ص۲۷۵، بیروت، دارالاضواء، ۱۴۰۳، چاپ دوم.    
۳۲. حرزالدین، محمد، معارف الرجال، ج۲، ص۲۲۶.
۳۳. امین عاملی، محسن، اعیان الشیعه، ج۹، ص۱۴۹.    
۳۴. مطهری، مرتضی، آشنایی با علوم اسلامی، ج۳، ص۱۰۰.    
۳۵. آقا بزرگ تهرانی، محمدمحسن، الذریعه، ج۵، ص۲۷۵-۲۷۷، بیروت، دارالاضواء، ۱۴۰۳، چاپ دوم.    
۳۶. مدرس، میرزا محمد علی، ریحانه الادب، ج۳، ص۳۳۰.    
۳۷. اسلامی، ابراهیم، صاحب جواهر (فقیه جاودانه)، ص۴۴، بی جا، سازمان تبلیغات اسلامی، ۱۳۷۳، چاپ اول.
۳۸. قمی، شیخ عباس، فوائد الرضویه، ص۴۵۲، بی جا، بی نا.
۳۹. آقا بزرگ تهرانی، محمدمحسن، طبقات اعلام الشیعه، ج۱۰، ص۳۱۰، نجف، حاج محمد رشاد عجینه.
۴۰. امین، سید محسن، اعیان الشیعه، ج۹، ص۱۴۹، بیروت، دارالمتعارف للمطبوعات، ۱۴۰۳ه.    
۴۱. موسوی خوانساری، محمدباقر، روضات الجنات، ج۲، ص۳۰۴، بیروت، دارالمعرفة.    
۴۲. زرکلی، خیرالدین، الاعلام، ج۶، ص۹۲، بیروت، دارالعلم للملایین، چاپ پنجم.    
۴۳. نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۲۱، ص۳۹۴، بی جا، داراحیاء التراث العربی، چاپ هفتم.    
۴۴. نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۲۱، ص۱۷، بی جا، داراحیاء التراث العربی، چاپ هفتم.
۴۵. نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۲۱، ص۱۲، بی جا، داراحیاء التراث العربی، چاپ هفتم.
۴۶. اسلامی، ابراهیم، صاحب جواهر (فقیه جاودانه)، ص۴۶، بی جا، سازمان تبلیغات اسلامی، ۱۳۷۳، چاپ اول.
۴۷. آل محبوبه، باقر، ماضی النجف و حاضرها، ج۲، ص۱۳۴.
۴۸. قمی، شیخ عباس، فوائد الرضویه، ص۴۵۲، بی جا، بی نا.



سایت اندیشه قم، برگرفته از مقاله «محمدحسن نجفی»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۵/۰۱/۲۵.    
سایت پژوهه، برگرفته از مقاله «محمدحسن نجفی»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۵/۰۱/۲۵.    
سایت فرهیختگان تمدن شیعی، برگرفته از مقاله «محمدحسن صاحب جواهر نجفی (صاحب جواهر)»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۹/۱۲/۱۴.    






جعبه ابزار