• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

محمدابراهیم اعرافی

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



محمدابراهیم اعرافی شورکی (۱۲۸۸-۱۳۷۱ش/۱۳۲۸-۱۴۱۳ق)، از علمای برجسته و مبارز استان یزد در قرن چهاردهم و پانزدهم هجری قمری بود.محمدابراهیم اعرافی
وی در حوزه علمیه یزد و مشهد تحصیل کرده و از بزرگانی چون امام خمینی، میرزا حبیبالله گلپایگانی، سید شهاب‌الدین مرعشی نجفی، سید محمدتقی خوانساری، شیخ محمدعلی قمی، فاضل قفقازی، سید صدرالدین صدر، عباس‌علی شاهرودی و عبدالکریم حائری یزدی بهره برد. ایشان از علمای مبارزی بود که قبل از انقلاب اسلامی ایران در جریان مبارزه‌ مردم علیه رژیم پهلوی، پیشوایی مردم میبد را عهده‌دار بود و در نماز جمعه‌ها و منبرها و همچنین با صدور اعلامیه به افشاگری علیه رژیم پهلوی می‌پرداخت. او در جنگ تحمیلی عراق، در جبهه‌ها حضور داشت و از مشوقان و روحیه‌دهندگان به رزمنده‌ها بود. از ایشان آثار علمی و خدمات رفاهی، اجتماعی بسیاری از جمله مسجد، حمام، مدرسه و مراکز فرهنگی، مذهبی برجای مانده است.



آیت‌ الله شیخ محمدابراهیم اعرافی شورکی در سال ۱۲۸۸ ه. ش (ربیع الاول ۱۳۲۸ق) در روستای شهیدیه (شورک) میبد در خانواده‌ای اصیل و مذهبی دیده به جهان گشود.


پدر محمدابراهیم، حاج ملا عباس و جد پدری او، حاج آقا محمد از افراد نیک روستای شهیدیه میبد بودند و در کارهای خیر ساعی و پیشقدم! مرحوم حاج آقا محمد، جد پدری محمدابراهیم اعرافی زندگانی خود را در راه مبارزه به خوانین و رفع ظلم آنان سپری کرد و سرانجام به همین جرم با اشاره خوانین و به دست آنان، به طرز فجیعی به شهادت رسید.
[۱] انجمن آثار و مفاخر فرهنگی استان یزد، پارسای کویر، ص۲۸، با دخل و تصرف.

جد مادری محمدابراهیم نیز روحانی پرهیزکاری به نام حاج شیخ علی، از فرزندان آیت‌ الله ملا ابوطالب شورکی ـ از مجتهدان برجسته آن روزگار ـ بود.


حاج ملا عباس، محمدابراهیم را نزد جد مادری‌اش، حاج شیخ علی فرستاد تا قرآن را فرا گیرد. محمدابراهیم ۶ سال بیشتر نداشت. پس از فراگیری روخوانی قرآن در هفت سالگی وارد حوزه علمیه یزد شد و تا ۱۵ سالگی در مدرسه خان و مصلی مقدمات علوم حوزوی را فراگرفت.
از آنجا که همواره هجرت برای تکمیل تحصیلات، قرین دانشوران و بزرگان علم و ادب و هنر بوده است، شیخ محمدابراهیم نیز دست به هجرتی سرنوشت‌ساز زد و برای تکمیل دروس خود به مشهد کوچ کرد و در مدرسه نواب مشهد به فراگیری علوم حوزوی و درس و بحث پرداخت.
پس از چند سال با راهنمایی آیت‌ الله حائری به سوی قم روانه شد تا در حوزه جدیدالتاسیس قم اندوخته‌های علمی خویش را ارتقا بخشد و از محضر عالمان آن دیار نیز کسب فیض نماید.
[۲] انجمن آثار و مفاخر فرهنگی استان یزد، پارسای کویر، ص۲۹.



آیت الله محمدابراهیم اعرافی نزد بزرگان و دانشمندان شاگردی کرده است.
اگر بخواهیم استادان آن عالم را به ترتیب تاریخی برشماریم، می‌توان افراد زیر را نام برد:
۱. حاج شیخ علی: فرزند آیت‌ الله ملا ابوطالب شورکی بود. آیت‌ الله اعرافی قرآن را نزد وی آموخت. از تاریخ دقیق ولادت و درگذشت حاج شیخ علی اطلاعی در دست نیست اما با توجه به اینکه شیخ محمدابراهیم در ۶ سالگی در خدمت ایشان بود، می‌توان حدس زد که وفات وی پس از سال‌های ۱۲۹۵-۱۳۰۰ ش. (۱۳۴۴ق به بعد) بود.
۲. آیت‌ الله سید میرزای جندقی (علم‌الهدی): در مشهد استاد ادبیات و سطح شیخ محمدابراهیم بود.
۳. آیت‌ الله میرزا حبیبالله گلپایگانی: در حوزه مشهد به تدریس علوم دینی اشتغال داشت و شیخ محمدابراهیم از او بهره‌های فراوانی برد.
۴. آیت‌ الله سید شهاب الدین مرعشی نجفی.
[۳] جمعى از پژوهشگران، گلشن ابرار، ج۲، ص۹۳۸.

۵. سید محمدتقی خوانساری:
[۴] جمعى از پژوهشگران، گلشن ابرار، ج۲، ص۶۱۷.
استاد درس خارج آیت‌ الله اعرافی بود.
۶. شیخ محمدعلی قمی.
۷. فاضل قفقازی: پدر آیت‌ الله العظمی محمد فاضل لنکرانی.
[۵] جمعى از پژوهشگران، گلشن ابرار، ج۶، ص۵۶۶.

۸. سید صدرالدین صدر:
[۶] گروهی از نویسندگان، ستارگان حرم، ج۳، ص۲۰۵.
آیت‌ الله اعرافی در محضر وی دروس خارج را گذراند.
۹. حاج شیخ عباس‌علی شاهرودی.
[۷] گروهی از نویسندگان، ستارگان حرم، ج۱۳، ص۱۴۲.

۱۰. آیت‌ الله حائری: استاد درس خارج آیت‌ الله اعرافی بود.


محمدابراهیم از آیات عظام یاد شده، فقه، کلام، تفسیر و علم حدیث آموخت و در این رشته‌ها به مراتب بلندی دست یافت و قله‌های کمال را یکی پس از دیگری فتح کرد.
اجازه‌نامه‌هایی که آیات عظام حائری یزدی، بروجردی، امام خمینی، گلپایگانی، نجفی مرعشی، حکیم، سید ابوالحسن اصفهانی و... برای وی نگاشته‌اند، این مطلب را تایید می‌کند که وی عالمی وارسته و سخت‌کوش بود.
اجازه‌نامه امام خمینی (قدس سره) به وی چنین است:
باسمه تعالی
«جناب مستطاب عماد الاعلام و ثقة الاسلام آقای شیخ محمدابراهیم شورکی، مجازند در تصدی امور حسبیه و شرعیه که منوط است به اذن فقیه جامع الشرایط فله التصدی لذلک بعد تشخیص الحکم و الموضوع مع مراعاة الاحتیاط. و نیز مجازند در اخذ سهم مبارک امام علیه‌السّلام و صرف نصف آن در محل، به هر نحوی که صلاح بدانند...»
روح‌الله الموسوی الخمینی


حاج شیخ محمدابراهیم اعرافی در ادبیات عرب تبحر عجیبی داشت و از هوش فوق‌العاده‌ای برخوردار بود. بر بسیاری از متون فقهی همچون جواهر الکلام مسلط بود و هرگاه مسئله‌ای فقهی به میان می‌آمد، با استناد به قرآن و حدیث و با تسلط کامل راه حل مناسبی ارائه می‌کرد.
با تفسیر نیز کاملا آشنا بود. گاهی در خطبه‌ها و منبرهایش به تفسیر سوره یا آیه‌ای می‌پرداخت و بسیار موشکافانه به شرح و بسط مطلب می‌پرداخت به گونه‌ای که جای هیچ سئوالی باقی نمی‌ماند. با طب قدیم نیز آشنایی داشت و اوایلی که به میبد آمده بود، از روی کتاب‌های طبی مثل تحفه حکیم، با تجویز گیاهان دارویی طبابت می‌کرد.
کتاب‌های حوزوی را به خوبی تدریس می‌کرد. برخی از شاگردان وی امروزه، از برجستگان حوزه‌اند. طلاب بسیاری نزد او جامع المقدمات، سیوطی، معالم، شرح لمعه، شرایع، عروة الوثقی و تفسیر صافی را آموختند.
تقریبا در اکثر کتاب‌های ایشان حاشیه‌هایی دیده می‌شود که به توضیح و تبیین موضوع پرداخته و این خود دلیل تسلط معظم له در مسائل گوناگون است. با همه اینها، ایشان چند اثر علمی ارزنده نیز تالیف کرد که چهل حدیث، یادداشت‌های فقهی، تفسیری، تاریخی و اخلاقی و حواشی بسیار بر کتاب‌های درسی و غیر درسی از آن جمله‌اند.
[۹] انجمن آثار و مفاخر فرهنگی استان یزد، پارسای کویر، ص۷۸-۸۴.





۷.۱ - تحصیل همراه اخلاق

آیت الله محمدابراهیم اعرافی معتقد بود که تحصیل علم باید به همراه اخلاق باشد و طلبه از روزی که پا به حوزه می‌گذارد، حتما برنامه اخلاقی داشته باشد. هنگامی که متخلق به اخلاق اسلامی و نیکو گردید، علم را نیز فرا می‌گیرد و چراغ علم را با زیور اخلاق می‌آراید، یکی از شاگردان وی می‌گوید:
«روز اولی که برای تحصیل به محضرشان شرفیاب شدم، پرسید: برای که درس می‌خوانی؟ گفتم: برای خدا. او از این پاسخ بسیار خرسند شد و تا آخر نسبت به من خوش بین بود. بعدها هم خیلی ما را نصیحت می‌کرد و می‌فرمود: معراج السعاده را مطالعه کنید.
حتی یک بار قبای مرا گرفت و فرمود: کسی که این لباس را به تن دارد، باید خیلی مواظب باشد.
[۱۰] انجمن آثار و مفاخر فرهنگی استان یزد، پارسای کویر، ص۶۰.


۷.۲ - عزاداری برای اهل‌بیت

هر صبح و شام در مسجد جامع شیخ محمدابراهیم ذکر مصیبت می‌شد و هرگاه نام اهل بیت برده می‌شد، به شدت متاثر می‌گردید و می‌گریست و چون خودش به ذکر مصیبت می‌پرداخت، بارها به شدت گریه می‌کرد و حاضران را تحت تاثیر قرار می‌داد. وی دردناکترین مصیبت را کشیدن چادر از سر خاندان امام حسین (علیه‌السّلام) برمی‌شمرد و خودش معمولا در ذکر مصائب این مصیبت را می‌خواند و خطاب به یزید می‌گفت:
«یزید! تو زن و دختر خودت را پشت‌پرده نشاندی و زن و دختر امام حسین (علیه‌السّلام) را به ملاء عام آوردی و در معرض دید همگان قرار دادی؟»
[۱۱] انجمن آثار و مفاخر فرهنگی استان یزد، پارسای کویر، ص۷۲.

او عالمی روشنفکر بود. با همه علاقه‌ای که به عزاداری و مرثیه‌سرایی داشت، از تحریف مسائل عاشورا و تاریخ ائمه (علیهم‌السّلام) ناراحت می‌شد و با آن برخورد می‌کرد. با تعزیه‌خوانی و قمه‌زنی مخالف بود و هر چیزی را که وهن اسلام شمرده می‌شد، منع می‌کرد.

۷.۳ - عبادت

حاج شیخ محمدابراهیم مردی عابد و زاهد بود و با تهجد و شب‌زنده‌داری انسی دیرینه داشت. علاوه بر اهتمام به واجبات، در انجام نوافل و مستحبات نیز بسیار مراقب بود.
نماز شبش ترک نمی‌شد. نیمه‌های شب برمی‌خاست و وضو می‌ساخت، فانوسی روشن می‌کرد و تا پاسی از شب بر روی سجاده‌اش به نماز، دعا و تلاوت قرآن می‌گذراند. بدین‌شکل عبادت شبانگاهی را به فریضه نماز صبح پیوند می‌داد.
در نماز چهره‌ای نورانی و حالتی معنوی پیدا می‌کرد. در روزهای انقلاب، گاهی که تظاهرات به ظهر می‌کشید، در خیابان نماز جماعت بر پا می‌کرد. تاکید زیادی بر اقامه نماز جماعت در مدارس و نیز اول وقت شرعی داشت. آقای رحیمی یکی از همراهان معظم له می‌گوید:
«در مسافرتی با وی همراه بودم. به ساعتش نگاه کرد و دریافت که هنگام اذان است. از راننده اتوبوس خواست که توقف کند و نماز اول وقت بخوانند اما راننده اعتنایی نکرد و به راه خود ادامه داد. هنوز مدت زیادی نگذشته بود که اتوبوس خراب شد و همانجا پیاده شدیم و نماز را به امامت آقای اعرافی به جماعت خواندیم. بعد از نماز آیت‌ الله اعرافی فرمودند که این خرابی برای آن بی‌اعتنایی بود.»
[۱۲] انجمن آثار و مفاخر فرهنگی استان یزد، پارسای کویر، ص۳۶.


۷.۴ - سخاوت

از دیگر ویژگی‌های آیت‌ الله اعرافی، گشاده‌دستی و بذل و بخشش بود. او به سینه هیچ فقیر و مستمندی دست رد نمی‌زد. ممکن نبود نیازمندی به او مراجعه کند و با دست خالی بازگردد. در روزگار تحصیل در حوزه، پدر آیت‌ الله اعرافی هر ماه مبلغی پول برای وی می‌فرستاد. او نیز مقداری از آن پول‌ها را به طلاب نیازمند می‌بخشید و بقیه را به خرید آذوقه و میوه اختصاص می‌داد. به همین سبب معمولا حجره او شلوغ بود و همگان از دست گشاده وی استفاده می‌کردند.
حجة الاسلام حاج سید اسدالله امامی که از روحانیان میبد است و اوائل طلبگی خود را در خدمت حاج شیخ محمدابراهیم اعرافی به فراگیری مقدمات پرداخته است، می‌گوید:
«... از وی اجازه گرفتم تا برای تکمیل درس به نجف بروم. در همان مجلس، آیت‌ الله سید علیرضا مدرسی لب‌خندقی عبای گران قیمتی به آیت‌ الله اعرافی بخشید. عبای مرغوب و گران قیمتی بود او نیز عبا را باز کرد و با نهایت احترام به من هدیه داد و گفت: او عازم نجف است. بیشتر بدان نیاز دارد. عبای پر برکتی بود. دوازده سال زمستان‌های نجف را با این عبا به سر بردم. برایم هم عبا بود و هم لحاف!»
[۱۳] انجمن آثار و مفاخر فرهنگی استان یزد، پارسای کویر، ص۴۱.

درب منزل آیت‌ الله اعرافی، معمولا به روی میهمان‌ها باز بود و او گاهی خود از میهمانان پذیرایی می‌کرد و سینی‌های سنگین غذا را برمی‌داشت. در ماه رمضان سفره‌های افطاری می‌گستراند و به روزه‌داران این ماه اطعام می‌کرد. ملا عباس حاتم ـ خدمتکار حاج شیخ ـ می‌گوید:
«خیلی وقت‌ها برای حاج شیخ هدیه می‌آوردند با این‌که خودش به آن نیاز داشت، آن‌را به دیگران می‌بخشید. یک روز کسی کله قندی برای ایشان آورد و معظم له آن را برای کسی هدیه فرستاد. سپس به من گفت: ملا عباس! قند نداریم، برو بخر!»
[۱۴] انجمن آثار و مفاخر فرهنگی استان یزد، پارسای کویر، ص۴۴.


۷.۵ - برخورد با خرافات

با همه علاقه‌ای که به مردم داشت و در مراسم خیر آنان شرکت می‌جست، اما در مورد کارهای خلاف شرع و دامن زدن به خرافات به مماشات نمی‌پرداخت. مردم را از بدعت‌های ناروا و ناپسند برحذر می‌داشت و کارهایی همچون آتش کردن اسپند در نخستین روز ماه اسفند، چهارشنبه سوری، سیزده بدر و... را منع می‌کرد. در مورد سیزده بدر بالای منبر می‌فرمود:
«... به آنهایی که عقیده دارند حتما باید به صحرا بروند و بوته گندمی را گره بزنند باید گفت: شما و آنچه از غیر خدا را می‌پرستید، هیزم جهنم‌اید و به آن وارد خواهید شد...»
در کنار شهیدیه زیارتگاهی معروف به خواجه خضر بود. مردم معتقد بودند که حضرت خضر (علیه‌السّلام) در آنجا ظاهر شد و کراماتی بروز داده است. از آنجا که وی عالمی دقیق بود، با تحقیق در این زمینه دریافت که این داستان ساختگی است و سندی ندارد و حتی جای پایی که روی سنگی قرار داشت و مردم آن را قدمگاه امام رضا (علیه‌السّلام) می‌دانستند، کار سنگی تراشی است که چنین کاری کرده و بالای آن نوشته: قدمگاه امام رضا (علیه‌السّلام)! حاج شیخ حسین فاضلی می‌گوید:
«به همراه آیت‌ الله اعرافی بدان محل رفتیم. وی پیرزنی را که خدمتکار آنجا بود، برای کاری فرستاد و از این فرصت استفاده کرده، آن سنگ را از جا کندیم و بیرون آوردیم...»
[۱۶] انجمن آثار و مفاخر فرهنگی استان یزد، پارسای کویر، ص۱۱۲.



آیت الله اعرافی در جریان مبارزه‌ مردم علیه رژیم ستم‌شاهی پهلوی و پیروزی انقلاب اسلامی، پیشوایی مردم میبد را عهده‌دار بود. در نماز جمعه‌ها و منبرها و همچنین با صدور اعلامیه به افشاگری علیه رژیم پهلوی می‌پرداخت و به همین دلیل چند بار دستگیر شد و به ساواک انتقال یافت. وی در راهپیمایی‌ها و تظاهراتی علیه شاه، پیشاپش همه حرکت می‌کرد و هراسی به دل راه نمی‌داد.
پیش از پیروزی انقلاب وقتی آیت‌ الله اعرافی فهیمد که بهائیان قصد دارند از لحاظ مالی بر مسلمانان فشار آورند و بی‌عفتی را در میان زنان رواج دهند، پس از نماز ظهر و عصر بر فراز منبر مردم را از جریان ضد دینی بهائیت آگاه ساخت، عمامه را بر گردن خود گره زد و با پای برهنه به سوی امیرآباد (امیرآباد بخشی از میبد بود که بهایی‌ها پیش از انقلاب در آن منطقه سکونت داشتند.) به راه افتاد. یک قاری قرآن نیز همراه وی بود و با صدای بلند قرآن می‌خواند.
هر کسی با دیدن چنین وضعی به آنها می‌پیوست و بدین‌ترتیب جمعیتی ۷-۸ هزار نفری گرد آمدند و بهائیان امیرآباد با دیدن چنان اجتماع عظیمی که بسان سیل بنیان‌کن بود، از منطقه فرار کردند.
[۱۷] انجمن آثار و مفاخر فرهنگی استان یزد، پارسای کویر، ص۱۲۳.

حادثه ۱۹ دی ۱۳۵۶ و شهادت مردم قم، تاثیر شگرفی بر روی ایشان گذارد و بر منبر رفت و علیه رژیم فاسق پهلوی به افشاگری پرداخت. علنا به شاه و دستگاه حکومت فاسق وی می‌تاخت و می‌گفت:
«مردم را می‌کشند و می‌گویند «آریا مهر»! مهرش کجا بود؟ هر روز خون مردم را می‌ریزند، اگر قابل هدایت هستند، خدا هدایت‌شان کند، اگر نه، خدا مستاصل و نابودشان کند.»
[۱۸] یادنامه آیت‌ الله اعرافی، ص۲۳.

در سال ۱۳۵۶ش که مبارزات ملت مسلمان ایران به رهبری حضرت امام خمینی به اوج خود رسید، آیت‌ الله اعرافی در معیت روحانیت مبارز استان یزد به فعالیت‌های انقلابی و نقش تاریخی خود، عمق و سرعت بیشتری بخشید و در رهبری و هدایت مردم کوشید.
امضاهای این عالم مبارز در ذیل اعلامیه‌های روحانیت مبارز این استان از جمله به مناسبت: چهلمین روز قیام و شهادت مردم تبریز، اعتراض به جنایت‌های شاه در شهرهای اصفهان و شیراز نامه اعتراض‌آمیز به جمشید آموزگار، نخست وزیر وقت و اعلام همبستگی با روحانیون مبارز و متحصن در دانشگاه تهران، نشان از مجاهدت‌های پیگیر و خستگی‌ناپذیر ایشان دارد.
[۱۹] اسناد انقلاب اسلامی، ج۳، ص۲۶۳.
[۲۰] اسناد انقلاب اسلامی، ج۳، ص۳۶۴.
[۲۱] اسناد انقلاب اسلامی، ج۳، ص۳۷۸.
[۲۲] اسناد انقلاب اسلامی، ج۳، ص۵۴۳.

همچنین آیت‌ الله اعرافی در سر زدن به تبعیدی‌ها، قرائت متن اعلامیه‌های امام خمینی، نصب تابلوهای امر به معروف و نهی از منکر و ابراز علنی مسئله تقلید از امام از هیچ کوششی فرو گذار نمی‌کرد.
[۲۳] انجمن آثار و مفاخر فرهنگی استان یزد، پارسای کویر، ص۱۳۲ به بعد.



آیت الله اعرافی با آغاز جنگ تحمیلی عراق علیه ایران، به ترغیب و تشویق کاروان‌های جبهه می‌پرداخت و کمک‌های مردمی را به سوی جبهه‌های جنگ گسیل می‌داشت.
از آنجا که حضور روحانیان در جبهه جنگ روحیه والایی به رزمندگان می‌بخشید، ایشان با وجود سن بالا در جبهه‌ها حاضر می‌شد و به رزمندگان دلگرمی می‌داد. با سر زدن به سنگرهای آنان از مشکلاتشان آگاه می‌شد و در رفع آنها می‌کوشید.
حتی اگر متوجه می‌شد رزمنده‌ای نیاز مالی دارد، همه پول‌های جیب خود را به او می‌بخشید. در پشت جبهه نیز همواره از مقام شامخ شهدا تکریم می‌کرد و معمولا برای نماز بر پیکر شهدا حاضر می‌شد. همواره جویای احوال پدران شهدا و پیگیر وضعیت مفقود الاثرها می‌شد.
آقای حاج محمدحسین قدرتی، پدر دو شهید گرانقدر است که آنها را برای دفاع از کیان اسلام تقدیم کرده است. وی می‌گوید:
«زمانی که ایشان در بستر بیماری بود، یکی از فرزندانم مفقودالاثر بود. هرگاه خدمت‌شان می‌رسیدم، از فرزندم می‌پرسیدند. وقتی می‌گفتم که هنوز خبر ندارم، بسیار متاثر می‌شدند....»
[۲۴] انجمن آثار و مفاخر فرهنگی استان یزد، پارسای کویر، ص۱۵۵.



خدمات ایشان در ساختن مدرسه، مسجد، حمام و... ستودنی است و تا این آثار باپرجاست، باقیات صالحاتی برای آن مرحوم خواهد بود.
هنگامی که ایشان در حدود سال ۱۳۲۰ش. به میبد بازگشت، و در شهیدیه ساکن شد، آن روستا یک مسجد بیشتر نداشت. ایشان در کنار منزل پدرشان یک مسجد بنا کرد و در آن به اقامه نماز پرداخت. همچنین به دستور ایشان و با مساعدت افراد خیر و نیکوکار، زمینی خریداری شد و مدرسه علمیه‌ای در میبد ساخته شد که بنای آن در سال ۱۳۵۴ش. به پایان رسید.
خدمات ایشان در ساختن بناهای مذهبی، فرهنگی، اقتصادی و... بی‌شمار است و از آن میان می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:
۱. ساخت مسجد انقلاب.
۲. ساخت مسجد امام.
۳. ساخت مسجد خواجه خضر.
۴. ساخت مسجد قدس (مجید آباد).
۵. ساخت مسجدی جنب مزار شهیدیه.
۶. ساخت مسجد سیدالشهداء.
۷. ساخت حمام جنب منزل خود.
۸. ساخت حمام جنب مسجد امام
۹. ساخت حمام جنب آب انبار حفیظ.
۱۰. ساخت مدرسه علمیه طوسی در شهیدیه .
۱۱. ساخت مدرسه علمیه حجت بن الحسن میبد.
۱۲. ساخت مدرسه راهنمایی دخترانه.
۱۳. ساخت درمانگاه.
۱۴. تاسیس صندوق قرض الحسنه.
۱۵. حفر چاه مجید آباد.
۱۶. حفر چاه آب آشامیدنی شهیدیه.
۱۷. چاه شهرک آیت‌ الله اعرافی.
۱۸. آب انبار نو.
۱۹. آب انبار مجید آباد و رمضان.
۲۰. احداث غسالخانه.
[۲۵] انجمن آثار و مفاخر فرهنگی استان یزد، پارسای کویر، ص۱۰۸.



آیت الله محمدابراهیم اعرافی ویژگی‌های منحصر به فردی داشت و بزرگان و عالمان زبان به تعریف و تکریم از او می‌گشودند. وی مورد وثوق بزرگانی چون آیت‌ الله شیخ عبدالکریم حائری، حاج شیخ غلامرضا فقیه یزدی، آیت‌ الله سید محمدرضا گلپایگانی، مقام معظم رهبری، آیت‌ الله امامی کاشانی، آیت‌ الله سید رئوف جمال‌الدین و... بود.
آیت الله امامی کاشانی که برای مراسم خاکسپاری آن فقید سعید به میبد رفته بود، درباره ویژگی‌های برجسته و منحصر به فرد وی چنین می‌گوید:
«ایشان عالمی بودند به حق ربانی! یعنی عارف، زاهد، آگاه به زمان، انقلابی و شجاع .... در عین حالی‌که در عرفان و زهد در سطح بالایی بودند، در انقلابی بودن، آگاهی به مقتضیات زمان، پیروی از امام راحل، به کار بستن نظرات ایشان و عشق به آن بزرگوار نیز بسیار عجیب بودنداز نظر تواضع و فروتنی فوق‌العاده بودند. من در این چند نوبتی که به یزد آمدم، به زیارت ایشان موفق شدم، این نکته را در ایشان مشاهده کردم.
آخرین باری که وی را ملاقات کردم، وقتی بود که نمی‌توانستند از تخت بیماری بلند شوند... وقتی روی تخت بیماری افتاده بودند و من احوال ایشان را می‌پرسیدم، جز ذکر و حمد و شکر خدا چیزی نمی‌گفتند... در جلساتی که تشکیل می‌شد و دوستان می‌آمدند، به موعظه و نصیحت مقید بودند...»
[۲۶] یادنامه آیت‌ الله اعرافی، ص۳۵.
فرزند بزرگ ایشان، حاج شیخ علیرضا اعرافی در گفت‌وگویی می‌فرمود: مقام معظم رهبری نیز به ایشان به دیده احترام می‌نگریست و می‌فرمود:
«مرحوم آقای اعرافی روحانی کم نظیر، روشن و شجاعی بود. ایشان یک آخوند معمولی نبود رهبری می‌کرد...» (به نقل از حاج شیخ علیرضا اعرافی، فرزند معظم له)


آیت‌ الله اعرافی با دختر آیت‌ الله حاج شیخ کاظم ملک افضلی پیمان زناشویی بست. پدر همسر او از عالمان بزرگ اردکان بود.
ثمره این ازدواج خجسته، فرزندان شایسته‌ای است که از وارستگان کشور هستند بویژه حجة الاسلام و المسلمین حاج شیخ علیرضا اعرافی امام جمعه میبد، رئیس مرکز جهانی علوم اسلامی و مسئول پژوهشکده حوزه و دانشگاه و از صاحب‌نظران و دانشمندان برجسته حوزه است.
حجج اسلام مجتبی اعرافی، مهدی اعرافی، محمد اعرافی و دکتر حسین اعرافی و هادی اعرافی از دیگر فرزندان آن بزرگوار هستند که هم‌اکنون در حوزه و برخی در دانشگاه به تحصیل مشغول هستند. دامادهای آیت‌ الله اعرافی هم حجة الاسلام سید سامع طباطبایی ساکن کرج و حجة الاسلام شیخ مهدی روحانی هستند.
[۲۷] میبدی، محمد فاکر، فرزانگان میبد، ص۲۸۸.



آیت الله اعرافی پس از سپری کردن یک دوره بیماری، در صبح ۲۸ شهریور ۱۳۷۱ (۲۱ ربیع الاول ۱۴۱۳ق) و در سن ۸۵ سالگی دار فانی را وداع گفت.
پس از انتشار خبر درگذشت او، یزد به ماتم نشست و استانداری یزد، عزای عمومی اعلام کرد سپس بعد از غسل و کفن، پیکر مطهر او بر دوش ارادتمندان سوگوار تشییع شد و آیت‌ الله محمد امامی کاشانی بر پیکر آن عالم فرزانه نماز گزارد.
آن فقیه، در کنار شهیدان، به خاک سپرده شد و برای همیشه آرام گرفت.


در پی درگذشت آیت‌ الله حاج شیخ محمدابراهیم اعرافی حضرت آیت‌ الله خامنه‌ای رهبر فرزانه انقلاب، پیام تسلیتی ارسال کرد و در این پیام خود، ابعاد گسترده شخصیت آن عالم ربانی را بیش از پیش شناساند.
متن پیام رهبر معظم انقلاب چنین بود:
باسمه تعالی
«رحلت عالم ربانی، حضرت آیت‌ الله حاج شیخ محمدابراهیم اعرافی را که از علمای برجسته و مبارز استان یزد بود، به حضرت ولی عصر ـ ارواحنا فدا ـ و به جامعه علمی و روحانی آن استان و به دوستان و علاقه‌مندان آن مرحوم، بالخصوص فرزندان و خانواده ایشان تسلیت عرض می‌کنم.
این عالم جلیل در شمار افراد نادری بود که از سال‌ها پیش، روح مجاهدت و مبارزه در راه خدا و عدم تسلیم در مقابل ظلم و سلطه طاغوتی را در بیان و عمل خود آشکار ساخته بود، و در دوران اختناق، یکی از چهره‌های مبارز آن استان به شمار می‌رفت. تلاش خستگی‌ناپذیر ایشان در اوان مبارزات و حرکت به یزد و سپس در آغاز پیروزی با رهبری فعالانه مردم میبد، از جمله برگ‌های نادر کتاب انقلاب است.
خداوند متعال روح این بزرگوار را با اولیائش محشور کند و ایشان را از اجر و ثواب مجاهدان برخوردار سازد.»
سید علی خامنه‌ای
[۲۸] انجمن آثار و مفاخر فرهنگی استان یزد، پارسای کویر، ص۱۵.



۱. انجمن آثار و مفاخر فرهنگی استان یزد، پارسای کویر، ص۲۸، با دخل و تصرف.
۲. انجمن آثار و مفاخر فرهنگی استان یزد، پارسای کویر، ص۲۹.
۳. جمعى از پژوهشگران، گلشن ابرار، ج۲، ص۹۳۸.
۴. جمعى از پژوهشگران، گلشن ابرار، ج۲، ص۶۱۷.
۵. جمعى از پژوهشگران، گلشن ابرار، ج۶، ص۵۶۶.
۶. گروهی از نویسندگان، ستارگان حرم، ج۳، ص۲۰۵.
۷. گروهی از نویسندگان، ستارگان حرم، ج۱۳، ص۱۴۲.
۸. امام خمینی، صحیفه امام، ج۱، ص۴۹۷.    
۹. انجمن آثار و مفاخر فرهنگی استان یزد، پارسای کویر، ص۷۸-۸۴.
۱۰. انجمن آثار و مفاخر فرهنگی استان یزد، پارسای کویر، ص۶۰.
۱۱. انجمن آثار و مفاخر فرهنگی استان یزد، پارسای کویر، ص۷۲.
۱۲. انجمن آثار و مفاخر فرهنگی استان یزد، پارسای کویر، ص۳۶.
۱۳. انجمن آثار و مفاخر فرهنگی استان یزد، پارسای کویر، ص۴۱.
۱۴. انجمن آثار و مفاخر فرهنگی استان یزد، پارسای کویر، ص۴۴.
۱۵. انبیاء/سوره۲۱، آیه۹۸.    
۱۶. انجمن آثار و مفاخر فرهنگی استان یزد، پارسای کویر، ص۱۱۲.
۱۷. انجمن آثار و مفاخر فرهنگی استان یزد، پارسای کویر، ص۱۲۳.
۱۸. یادنامه آیت‌ الله اعرافی، ص۲۳.
۱۹. اسناد انقلاب اسلامی، ج۳، ص۲۶۳.
۲۰. اسناد انقلاب اسلامی، ج۳، ص۳۶۴.
۲۱. اسناد انقلاب اسلامی، ج۳، ص۳۷۸.
۲۲. اسناد انقلاب اسلامی، ج۳، ص۵۴۳.
۲۳. انجمن آثار و مفاخر فرهنگی استان یزد، پارسای کویر، ص۱۳۲ به بعد.
۲۴. انجمن آثار و مفاخر فرهنگی استان یزد، پارسای کویر، ص۱۵۵.
۲۵. انجمن آثار و مفاخر فرهنگی استان یزد، پارسای کویر، ص۱۰۸.
۲۶. یادنامه آیت‌ الله اعرافی، ص۳۵.
۲۷. میبدی، محمد فاکر، فرزانگان میبد، ص۲۸۸.
۲۸. انجمن آثار و مفاخر فرهنگی استان یزد، پارسای کویر، ص۱۵.



سایت فرهیختگان تمدن شیعه، برگرفته از مقاله «محمد ابراهیم اعرافی» تاریخ بازیابی ۱۴۰۰/۰۷/۲۶.    






جعبه ابزار