• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

محمد منتظری

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



محمدعلی منتظری، از روحانیون و فعالان سیاسی ایران در قرن چهارده هجری بود.



وی فرزند آیت الله حسنعلی منتظری بود و در ۱۳۲۳ در نجف آباد اصفهان به دنیا آمد. او دروس ابتدایی را در نجف آباد گذراند و در ایام تابستان، به پدربزرگش در کار کشاورزی کمک می‌کرد.


پس از پایان دوره‌ ابتدایی، به تحصیل علوم دینی مشغول شد و به دلیل استعداد و حافظه‌ سرشار، به سرعت دروس حوزوی را فراگرفت و به مدارج عالی دست یافت.


در جریان قیام ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ فعالانه شرکت نمود و پس از سرکوب خونین قیام، به همراه چند تن از همفکرانش به نگارش و تکثیر مخفیانه اعلامیه، بر ضد رژیم شاه اقدام کرد. همچنین به امضا گرفتن از فضلای حوزه‌های علمیه قم و سایر شهرستان‌ها در اعلامیه‌های جمعی ضد رژیم مبادرت می‌نمود.
محمدعلی منتظری در اول فروردین ۱۳۴۵، پس از پخش اعلامیه در حرم مطهر حضرت معصومه (سلام‌الله‌علیها)، دستگیر و زندانی شد و شکنجه‌های فراوان دید و سپس در دادگاه نظامی‌ به سه سال زندان محکوم گردید. وی در طول دوران محکومیت به مطالعات تئوریک خود ادامه داد و درضمن، به تکمیل زبان انگلیسی خویش پرداخت و بارها پیرامون مسائل عقیدتی و سیاسی با رهبران و نظریه پردازان مذهبی و چپی بحث‌های طولانی داشت و به‌ این نتیجه رسید که مبارزان مسلمان، پیش از هر چیز نیازمند تشکلات منسجم سیاسی هستند.


محمد منتظری در اواخر ۱۳۴۷ از زندان آزاد شد و بلافاصله، سازمان سیاسی مخفی‌ای تشکیل داد و به شناسایی، عضوگیری و کادرسازی اقدام کرد. هسته مرکزی این تشکیلات، خود وی و سید مهدیهاشمی ـ از یاران و همفکران قدیمش ـ بودند که به آموزش عقیدتی و سیاسی اعضا می‌پرداختند. عرصه فعالیت‌های سیاسی او، مدارس دینی قم و اعضای تشکیلات مخفی وی، طلاب جوان مدارس بودند. در تابستان ۱۳۴۸ برای گروهی از طلاب جواب، به مدت سه ماه «حکومت اسلامی» تدریس کرد. سال بعد، وی اعلامیه‌ای مخفیانه با «امضای جمعی از طلاب حوزه علمیه قم» انتشار داد و در آن به شدت از سرمایه گذاری کلان سرمایه داران صهیونیست امریکا در ایران انتقاد کرد.


از جمله فعالیت‌های محمد منتظری در این ایام تکثیر و پخش نوارهای سخنرانی و اعلامیه‌های امام در داخل کشور، به ویژه دروس ولایت فقیه یا حکومت اسلامی‌و سخنرانی کوبنده‌ ایشان در انتقاد از جشن‌های دو هزار و پانصد ساله شاهنشاهی بود.


وی برای رهایی از تعقیب مدام مأموران ساواک و ایجاد زمینه‌ای مناسبت برای فعالیت علیه رژیم، ناگزیر شد تا در ۱۳۵۰ به طور مخفیانه از ایران خارج شود و از راه افغانستان وارد پاکستان گردید و یک سال و اندی در عین تنگدستی در آن کشور به سر برد. در آن جا با علمای نامدار مبارزی چون ملولانا ابوالاعلی مودودی و مفتی محمود، ‌دیدار و گفت و گو کرد و از طریق دفتر سازمان آزادی بخش فلسطین در کراچی، آمادگی خویش را برای گذراندن تعلیمات نظامی‌ و چریکی در پایگاه‌های فلسطینی اعلام داشت.
او سپس در ۱۳۵۲ پاکستان را به قصد عراق ترک کرد و در نجف اشرف به دیدار امام خمینی شتافت و به ادامه تحصیل مشغول شد. در آنجا با طلاب مبارز ایرانی، افغانی و عرب آشنا گردید و ضرورت ایجاد تشکیلات را به آنها یادآور شد. وی چند بار به افغانستان سفر کرد که دو بار دستگیر و زندانی شد و سرانجام با وساطت برخی از دوستان افغانی خود، آزاد گردید. منتظری در عراق، از طریق صدای فارسی رادیو بغداد ـ که توسط روحانیون معارض پخش می‌شد ـ به تبلیغات افشاگرانه‌ای علیه رژیم شاه دست زد و روابط گسترده‌ای با دفتر سازمان آزادی بخش فلسطین در عراق به وجود آورد.
سرانجام در ۱۳۵۴ به بیروت رفت و زمینه‌ ورود جوانان ایرانی را به اردوگاه‌های آموزش نظامی‌ فلسطینی هموار نمود. در طی چهار سال اقامت در لبنان، او چند بار به عراق، سوریه، بحرین و کشورهای حاشیه خلیج فارس مسافرت کرد و با مبارزان مسلمان آنجا دیدار و گفت و گو داشت. وی همچنین سفری به اروپا کرد و با فراهم کردن گذرنامه، ‌تعدادی از دانشجویان مسلمان انقلابی را برای گذراندن دوره‌های آموزش نظامی‌ و چریکی، به لبنان اعزام نمود. در ۱۳۵۶ وی به همراه جمعی از یارانش به منظور جلب افکار عمومی‌اروپاییان به نشانه اعتراض به اختناق، دستگیری‌ها و اعدام زندانیان سیاسی درایران، اعتصاب غذای بزرگی در کلیسای «سنت مری» پاریس به راه انداخت که بازتاب گسترده‌ای در رسانه‌های خارجی داشت و رژیم شاه را ناگزیر ساخت تا خبر آن را منتشر کند. همچنین در آبان ۱۳۵۶، پس از انتشار خبر درگذشت فرزند امام (حاج آقا مصطفی)، تظاهرات باشکوهی بر ضد رژیم شاه در لندن برپا کرد.


در اوایل ۱۳۵۷ که به مناسبت اربعین شهدای شهرها، تظاهرات گسترده‌ای برگزار می‌شد، وی برای سازماندهی تظاهرات مردمی‌ و مقابله با خطوط انحرافی و سازشکارانه، مخفیانه وارد ایران شد و با کمک دوستان خود بر ادامه تظاهرات و گسترش اعتصابات، تأکید ورزید.
پس از مهاجرت امام به پاریس، او نیز بدانجا رفت و از افراد بسیار فعال و مطمئن بیت امام گردید. بعد از گذشت یک ماه و اندی، از طریق سوریه و عراق وارد ایران شد و مورد استقبال پرشور اهالی شهرهای مسیر قرار گرفت. در بهمن ۱۳۵۷، وی در «کمیته امام»، همکاری مؤثری داشت و در تحصن علما و روحانیون در مسجد دانشگاه تهران، به نشانه اعتراض به بسته شدن فرودگاه تهران و تأخیر در پرواز امام، نقش عمده‌ای ایفا نمود.


پس از پیروزی انقلاب اسلامی، وی احساس کرد که برای حفظ انقلاب و مقابله با تهدیدات عوامل رژیم و عناصر مخالف انقلاب، ‌ضرورت دارد نیروی نظامی‌ مردمی‌ با انگیزه‌های انقلابی و اسلامی‌ تشکیل شود؛ از اینرو فعالانه در ایجاد «سپاه پاسداران انقلاب اسلامی» شرکت کرد و از سازمان آزادی بخش فلسطین برای آموزش نظامی‌ پرسنل سپاه دعوت به عمل آورد.
محمد منتظری از سیاست‌های لیبرالیستی و سازشکارانه دولت موقت سخت خشمگین بود و تداوم حرکت دولت را موجب نابودی همه دستاوردهای انقلاب می‌دانست. از اینرو با انتشار روزنامه پیام شهید و مجله شهید و نگارش نامه‌های سرگشاده، به سختی از اقدامات دولت موقت انتقاد کرد. وی بر این باور بود که استکبار جهانی به سرکردگی امریکا و اسرائیل اجازه نخواهند داد که آرامش در کشور برقرار شود و مرتباً به تحریکات عوامل داخلی و ارتجاع داخلی خواهند پرداخت. از اینرو چاره‌ای جز صدور انقلاب و ایجاد هسته‌ها و کانون‌های انقلابی در کشورهای مرتجع منطقه نمی‌دید تا از آن طریق چندین کانون بحران برای استکبار جهانی و ارتجاع منطقه‌ ایجاد شود تا از فشار سیاسی، نظامی‌و تبلیغاتی بر جمهوری اسلامی‌ایران کاسته شود. لذا بیشتر وقت او صرف سازماندهی و کمک به نهضت‌های آزادی بخش منطقه گردید.


محمدعلی منتظری در نخستین انتخابات مجلس شورای اسلامی، به نمایندگی از مردم نجف آباد وارد مجلس شد و از اعضای کمیسیون خارج مجلس گردید که بیشتر وقت خود را صرف ارتباط با نهضت‌های آزادی بخش می‌نمود. وی همچنین در جلسات شورای عالی دفاع نیز شرکت می‌کرد. او در هیأت بررسی شایعه شکنجه ـ که توسط بنی صدر انتشار یافته بود ـ نماینده امام بود و پس از بررسی‌های دقیق، طی نامه سرگشاده‌ای به امام دروغ بودن این شایعه و نقش بنی صدر را در انتشار آن، به روشنی بیان کرد. وی پس از یک دوره انتقاد سخت به‌ آیت الله بهشتی و حزب جمهوری اسلامی‌ وقتی که او را‌ آماج حملات بی امان همه مخالفان انقلاب دید، به وی نزدیک شد و همکاری صمیمانه‌ای را با او آغاز کرد.


در روز ۷ تیر ۱۳۶۰ در جلسه عمومی‌و مهمی‌که پس از عزل بنی صدر در سالن اجتماعات حزب جمهوری اسلامی‌ برگزار شد، شرکت نمود که بر اثر بمب گذاری در آنجا توسط منافقین، ‌وی به همراه بیش از هفتاد نفر از حضار در مجلس به شهادت رسید.
در پیام تسلیتی که امام خمینی به همین مناسبت برای آیت الله منتظری فرستاد از مجاهدت‌های وی چنین تجلیل کرد:« … ا.و از وقتی که خود را شناخت و با تعهد و انگیزه حساب شده، ‌وارد میدان مبارزه علیه ستمگران گردید. حمد شما و ما خود را وقف هدف و برای پیشبرد آن سر از پا نمی‌شناخت… او فرزند اسلام و فرزند قرآن بود. او عمری در شکنجه‌ها و از آن بدتر، شکنجه‌های روحی از طرف بدخواهان به سر برد…».
[۱] صادقی‌اردستانی، احمد، زندگینامه حجه الاسلام شهید محمد منتظری، ص۳۲-۶۲.



۱. صادقی‌اردستانی، احمد، زندگینامه حجه الاسلام شهید محمد منتظری، ص۳۲-۶۲.



دانشنامه های انقلاب اسلامی و تاریخ اسلام، فرهنگنامه علمای مجاهد، برگرفته از مقاله «محمد علی منتظری».    






جعبه ابزار