محمد بن محمد میرلوحی سبزواری
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
سید محمد بن محمد حسینی،
ملقب به میرلوحی
و دارای نام مستعار نقیبی»، دانشمند پرآوازه
شیعی است که در اصل
سبزواری بود، ولی در خلال دوره
صفویه ، طی سده ۱۱ ق، در
اصفهان اقامت داشت.
میرلوحی صریح
و بی پروا به نقد دو رهبر
مذهبی بسیار مشهور معاصرش
محمدباقر مجلسی و پدرش
محمدتقی مجلسی ، مشهور به مجلسی اول پرداخته
و در حقیقت، نام او بیشتر در پیوند با انتقاداتش از مجلسیها به میان آمده است. شرح حال نویسان به علت همین انتقادات، به او توجهی نکردهاند
و فقط
محمدعلی مدرس در «
ریحانة الادب فی تراجم المعروفین بالکنیة و اللقب »
مدخلی چند سطری را به او اختصاص داده است؛ هرچند همین نویسنده نیز او را صرفا به عنوان یکی از نویسندگانی که در باره
امام دوازدهم کتابی نوشتهاند معرفی میکند.
منبع اصلی آگاهی در باره میرلوحی کتاب جدلی خود اوست که در ۳- ۱۰۸۱ ق، به رشته نگارش درآمده است
و «
کفایة المهتدی فی معرفة المهدی » نام دارد. از این کتاب میتوان به آگاهیهایی در باره زندگی او دست یافت. برای نمونه در این کتاب آمده است که میرلوحی شاگرد برجسته دانشمندان بانفوذی چون شیخ
بهاء الدین عاملی (متوفی در حدود ۱۰۳۱ ق)
و میر محمدباقر داماد (متوفی حدود ۱۰۴۱ ق) در زمینه علوم دینی بود. این نکته که میرلوحی در سال ۱۰۳۱ ق یا پیش از آن شاگرد برجستهای بوده نشان میدهد که در آن زمان دست کم بیست سال داشته است؛ در نتیجه تاریخ زاده شدن او باید در حدود سال ۱۰۱۱ ق، بوده باشد.
«
کفایة المهتدی » همچنین نشان میدهد که حوزه دلبستگیهای فکری او آموزههای شیعی امامت، به ویژه پرسشهای مرتبط با امام دوازدهم
و رد همه شکلهای صوفیگری بوده است. کتابهای دیگری مانند «اعلام المحبین»،ادراء العاقلین»
و اخزاء المجانین»، «زاد العقبی
فی مناقب الامامة
و الوصایا»
و حتی «ریاض المؤمنین»
و «
حدیقة المتقین » که او در روزگار جوانی خود نوشت، در همین زمینهها به رشته نگارش درآمده بود.
میرلوحی به تاریخ اسلام نیز دلبستگی داشت
و در سال ۱۰۴۳ ق یا کمی بعد از آن کتابی در باره قیام
ابومسلم خراسانی بر ضد
امویان به رشته نگارش درآورد. بر اساس یادداشتی که در سال ۱۰۶۳ ق، به قلم محمد عبد الحسیب حسینی نوشته شده است، میرلوحی در این کتاب در این باره بحث میکند که ابومسلم (متوفی ۱۳۷ ق) که مشخص نشده است که اصل او از
خراسان ،
مرو یا اصفهان است، در عمل خلافت را برای عباسیان ستمکار به دست آورد، ولی هرگز دوست
امامان شیعه نبود
و به سبب کردارهای زشت خود به دست خلیفه وقت عباسی، المنصور (متوفی ۱۵۸ ق) که از خود او پلیدتر بود، کشته شد. برخی مردم نکوهش ابومسلم از سوی میرلوحی را برنمی تافتند
و با تمام تلاش
و قدرت خود به مخالفت
و دشمنی با او میپرداختند. بااین حال شماری از علمای معاصر میرلوحی با نوشتن کتابها
و رسالههای بسیار در باره موضوع، از بحث او حمایت میکردند
و یکی از آن رسالهها «اظهار الحق
و معیار الصدق» بود که در ۱۰۴۳ ق، به قلم سید احمد علوی عاملی، پدر عبد الحسیب نوشته شد.
در حال حاضر، ما در باره خانواده
و فرزندان میرلوحی هیچ آگاهی مفصلی در اختیار نداریم، ولی میدانیم که او فرزندی به نام سید محمدهادی بن اللوحی الحسینی داشته که آثاری به
زبان فارسی با عنوان «
اصول العقائد »
و «
اربعین » از خود باقی گذاشته است.
او نیای
سادات درچه مانند یکی از مجتهدان در گذشته، سید محمد درچهای (متوفی ۱۳۶۴ ق)
و برادر او سید مهدی درچهای (متوفی ۱۳۶۴ ق) محسوب میشود.
کتابخانه مهدویت،مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی.