و زادگاهش شهر «کش» از شهر های کشور ازبکستان است.» کش، که امروزه به شهر سبز مشهور است، از شهر های تابع استان سمرقند ازبکستان است. مفاخر فراوانی از این مکان برخاسته اند؛ از جمله: شیخ ابو اسحق کشی و محمدبن سعید کشی.
تاریخ دقیق ولادت شیخ محمد کشی و به تبع آن، سن وی مشخص نیست؛ ولی با ملاحظه سال وفات معاصران، مشایخ و شاگردان او، می توان به دورنمایی از این واقعیت پی برد. شیخ محمد کشی، هم عصر با دانشمندان بزرگ، محمدبن یعقوب کلینی (متوفای ۳۲۹ ق.)، نویسنده کتاب «کافی» است. آن دو در بسیاری از مشایخ، مثل محمدبن اسماعیل نیشابوری و شاگردان، مثل جعفر بنمحمدبن قولویه قمی، مشترک بوده اند؛ در نتیجه، می توان محمد کشی را همانند شیخ کلینی، از دانشمندان نیمه دوم قرن سوم و نیمه اول قرن چهارم هجری به شمار آورد.
[۶]طوسی، محمدبن حسن، اختیار معرفه الرجال، دانشکده الهیات و معارف اسلامی مشهدمقدمه، ص ۱۳.
سال تقریبی ولادت وی را می توان ۲۴۰ ق. دانست؛ چه این که برخی از مشایخ کشی در دهه ششم و هفتم قرن سوم هجری وفات یافته است؛ مثل محمدبن حسین بن ابی الخطاب همدانی (متوفای ۲۶۲ ق.)
چگونگی و مدت زمان تحصیلات محمد کشی، همانند سایر جهات زندگی وی، نامعلوم است؛ ولی می توان از قرینه ها و نشانه هایی به دست آورد که او فراگیری علوم دینی را نزد استادن بزرگ جهان اسلام، در سال های پایان قرن سوم هجری، در شهر های کش و سمرقند گذرانده و به درجه عالیفقاهت رسیده و در بین دانشمندان عصر خویش، از رتبه ممتازی برخوردار بوده است. مهمترین وصفی که تراجم نویسان، وی را به آن توصیف کرده اند، «غلام و صحابه عیاشی»
است؛ که کمتر کسی از شاگردان عیاشی، به این وصف لقب خوانده شده است! «غلام» در اصطلاح علم درایت و حدیث، به شاگرد بارز و ممتازی گفته می شود که متأدب به همه آداب استاد و متعلم به تمام تعلیمات و آموزش های او بوده و همیشه با او باشد.
از سخنان دانشمندان علم رجال و نیز مطالعه اجمالی محتوای کتاب رجال کشی، به خوبی بر می آید که مذهب کشی، شیعه دوازده امامی بوده و هیچ شک و شبهه ای وجود ندارد. از این رو، شیخ طوسی او را به «حسن اعتقاد و راستی مذهب»
توصیف می کنند. نویسنده کتاب «مجمع الرجال»، شیخ محمد کشی را به خاطر تبری از دشمنان اهل بیت ـ علیهم السلام ـ، تحسین می کند و برای اثبات آن، از سخنان شیخ کشی در ذیل کلام امام باقر ـ علیه السلام ـ در مورد عکرمه، غلام ابن عباس، گواه می آورد.
گرچه علوم اسلامی در قرن های اول، از نظر گستردگی مسایل، محدود بوده است و به مرور زمان گسترش پیدا کرد؛ ولی علومی که در استنباط احکام شرعی دخالت دارد، (ادبیات، لغت، معانی و بیان، اصول فقه، تفسیر، تاریخ و ...) در آن عصر هم مطرح بوده است و طبعا کشی هم برای تحصیل این دانش ها، که مقدمه فقاهت وی بوده است، محضر استادان متعددی را درک کرده است. از این رو، می توان عیاشی را تنها استاد وی معرفی کرد؛ بلکه وی دارای استادان و مشایخ فراوان بوده است. گرچه نام این استادان مشخص نیست؛ ولی قطعا برخی از مشایخی که کشی از آن ها نقل روایت کرده است، از استادان وی نیز بوده اند. برای دستیابی به نام آن ها بایسته است به مطالعه کتاب رجال وی در سایر کتاب های علم رجال بپردازیم. مشایخ وی، که استادان او در بین آن ها هستند، عبارتند از: ۱.آدم بنمحمد قلانسی بلخی.
مسلم است که شیخ کشی جایگاه علمی و موقعیت اجتماعی خاصی در بین دانشمندان و بزرگان فرهنگی ماوراء النهر داشته است. از این رو، شاگردان فراوانی در مکتب درسی وی به فراگیری دانش پرداخته و به مراحل کمال رسیده اند؛ ولی آن چه که تراجم نویسان در مورد تعداد شاگردان و راویان از او نوشته اند، انگشت شمار است. گویا آنان تنها به نام شاگردان برجسته وی بسنده کرده اند که عبارتند از: ۱. هارون بن موسی تلعکبری. ۲. جعفر بنمحمدبن قولویه قمی. ۳. حیدر بنمحمدبن نعیم سمرقندی.
تنها اثر جامانده از شیخ محمد کشی، کتابی است مشهور به رجال کشی، که موضوع آن راویاناحادیث است. برای پی بردن به ارزش علمی این اثر، نخست مطالبی را در خصوص علم رجال بیان می کنیم. علم رجال، دانشی است که از احوال راویان حدیث بحث می کند از قبیل: عدالت، وثاقت و هر آن چه که بود و نبود آن در راوی، موجب قبول یا رد روایت او می شود. یکی از منابع اصلی «احکام شرعی»، احادیث است؛ بی شک سناخت احوال «راوی»، نقش تعیین کننده ای در صحت یا کذب روایات دارد؛ از این رو، «علم رجال» به این مقوله می پردازد.
وفات شیخ محمد کشی را می توان تقریبا در سال ۳۳۰ ق. دانست؛ زیرا شاگرد برجسته وی، جعفر بنمحمدبن قولویه قمی متوفای ۳۶۸ ق. و طبعا شیخ کشی سال ها قبل از او وفات کرده است.
[۱۰۶]طوسی، محمدبن حسن، اختیار معرفه الرجال، دانشکده الهیات و معارف اسلامی مشهد، مقدمه، ص ۱۳.
و از طرفی شیخ کشی، زمان حیات شیخ مفید (۴۱۳ ـ ۳۳۶ق)