محمد بن خلیفه آل خلیفه
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
آلِ خَلیفه، سلسلهای
مالکی مذهب از عربهای عَتوبی
عربستان که در نخستین سالهای
سده ۱۸م به کرانههای جنوبی
خلیج فارس کوچیدند، درحدود ۱۱۹۶ق/۱۷۸۲م مجمع الجزایر بحرین را گرفتند و تا امروز بر
بحرین فرمانروایی دارند. یکی از شخصیتهای این
خاندان، محمد بن خلیفه است.
محمد بن خلیفه (۱۲۵۸-۱۲۸۶ق/۱۸۴۲-۱۸۶۹م)، یکی از شخصیتهای خاندان
آل خلیفه است.
هنگامی که شیخ محمد بر سر کار آمد، شیخ عبدالله در
خلیج فارس میگشت و از هر کسی کمک میخواست. محمد برای نگاهداشت
قدرت خود به
انگلیس روی آورد و در ۱۶
ربیع الاول ۱۲۶۵ق/۹ فوریه ۱۸۴۹م به «سرهنگ هِنِلْ»، نماینده مقیم انگلستان در
بوشهر، نوشت: «من دریافتم که همه کشورهای منطقه به این یا آن سلطان وابستهاند و من همانگونه که قبلاً میخواهم، به حکومت عَلیّه
بریتانیا وابستهام و تبعه آنم و مطمئنم که شما راضی نمیشوید آسیبی به وابستگانتان وارد آید».
اما بریتانیا که در این هنگام نمیخواست با عربهای بومی درگیر
جنگ شود، این پیشنهاد را نپذیرفت.
با
مرگ عبدالله در
مسقط خطر وهابیان، که از ادعای فرزندان عبدالله بر حکومت
بحرین پشتیبانی میکردند، جای خطر عبدالله را گرفت. همراه با فزونی این خطر در سالهای پس از ۱۲۶۶ق/۱۸۵۰م، نامهنگاریهای شیخ محمد با دو دولت ایران و عثمانی در ۱۲۷۶ق/۱۸۶۰م آغاز شد، به ویژه آنکه «محمد بن عبدالله» نیز در همین زمان به فرمانروای بوشهر نامه مینوشت و کمک میخواست تا بحرین را زیر سرپرستی دولت ایران تصرف کند و خراجگزار
ایران شود.
به هر حال، سالهای نخست فرمانروایی شیخ محمد به سرکوبی مخالفان گذشت. ازجمله، فرزندان
شیخ عبدالله گروهی از
قبیله آل علی را گرد خود آوردند و با شیخ محمد به جنگ پرداختند، اما شکست خوردند و شیخ علی برادر شیخ محمد آنان را تا «دَمّام» در کرانه
احساء دنبال کرد و به
محاصره کشید و پس از ۱۱ ماه به
صلح واداشت.
از ۱۲۷۶ق/۱۸۶۰م بریتانیا مداخله آشکار خود را در بحرین آغاز کرد، به ویژه آنکه نامهنگاریهای شیخ محمد مسأله موقعیت بحرین را از نو مطرح ساخته بود. بریتانیا برای آنکه جای پای خود را محکم کند، درصدد برآمد که بحرین را بهعنوان یک دولت مستقل و بیرون از تبعیت ایران و عثمانی به رسمیت بشناسد. هم ازاینرو در ۱۲۷۷ق/۱۸۶۱م با بستن یک
پیمان صلح و دوستی با بحرین، شیخ محمد را فرمانروای مستقل بحرین دانست و تعهد کرد که از او در برابر تجاوزهای سران قبایل خلیج فارس پشتیبانی کند، به این شرط که او کشتی جنگی تهیه نکند.
سرانجام بریتانیا به فرصت مناسب دست یافت.
در ۱۲۸۵ق/۱۸۶۸م قبایل زیر فرمان شیخ محمد در
قطر شوریدند و او از بیم دیر شدن و به درازا کشیدن کار، بر آنان حمله برد، اما کنسول انگلیس این رویداد را
پیمان شکنی شمرد و با ناوگان جنگی خود بحرین را کوبید و قلعه شیخ را در
منامه بمباران کرد و او را کنار گذاشت و برادر وی شیخ علی را به فرمانروایی نشاند.
این اقدام نشان داد که بریتانیا زمینه را برای انجام یک نقش فعال در
سیاست بحرین آماده ساخته بود.
به این ترتیب دوستی ۲۰ ساله دو
برادر به دشمنی انجامید. مردم بحرین از شیخ علی به خاطر پشتیبانی انگلیسیها بیزار شدند و شیخ محمد با دشمن دیرینه خود، محمد بن عبدالله، هم پیمان شد و در ۱۲۸۶ق/۱۸۶۹م به بحرین یورش برد شیخ علی کشته شد و محمد بن عبدالله، به یاری برادران خود، شیخ محمد را دستگیر کرد و در قلعه ابوماهر زندانی ساخت و خود به فرمانروایی نشست. اما کنسول بریتانیا بیدرنگ از بوشهر فرا رسید و هر دو را به
هندوستان تبعید کرد و عیسی فرزند شیخ علی مقتول را به حکومت بحرین گماشت. شیخ محمد سرانجام با تلاش پسرش ابراهیم و میانجیگری سلطان
عبدالحمید عثمانی در ۱۳۰۵ق/۱۸۸۸م آزاد شد، در
مکه اقامت گزید و در ۱۳۰۷ق/۱۸۹۰م در همانجا درگذشت.
دانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، برگرفته از مقاله «آل خلیفه»، ج۱، ص۴۱۳.