محمد بن ابراهیم بغدادی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
ابوحمزه محمد بن ابراهیم بزاز بغدادی (۲)، از
صوفیان قرن سوم بود.
پدرش
عیسی بن ابان (متوفی ۲۲۱)
فقیه و
محدث بوده و به منصب قضا اشتغال داشته است.
بغدادی از اقران
جنید بغدادی و از مصاحبان
بِشْرِ حافی و
سَری سَقَطی بوده و در سفرهای
ابوتراب نَخْشَبی وی را همراهی میکرده است.
به نوشته
عطار نیشابوری ، پیر او حارث محاسبی بوده اما از ظاهر گفتگویی که همو از بغدادی و حارث نقل کرده برمی آید که میان آنها نسبت مرید و مرادی نبوده است.
بغدادی، به سبب اشتغال به وعظ، زبانی فصیح و بلیغ داشته
و بیشتر در
مسجد رصافیه بغداد بر
منبر میرفته است.
در
طرسوس وی را به سبب گفتن شطحیات بر سر منبر به
حلول و
زندقه محکوم کردند،
چنانکه خلیفه وقت بدین جرم قصد کشتن وی کرد ولی بعدها او را بخشید.
به گزارش منابع،
امام احمد حنبل در برخی مسائل فقهی با وی گفتگو کرده
و
خطیب بغدادی نیز این قول را از خود
بزاز بغدادی نقل کرده است.
او نقل
حدیث نیز میکرده
و برخی از
صوفیان احادیث او را نقل کرده اند.
در
تفسیر و
قرائت دست داشته و در این علم شاگرد ابوعمر بوده است.
تاریخ وفات وی را
سلمی ۲۸۹ و خطیب بغدادی
۲۶۹ نوشته است.
به گفته خطیب بغدادی
او نخستین کسی است که از
معارف صوفیه سخن گفته است.
از او سخنان و ابیاتی پراکنده باقیمانده که خیرالنَّساج و محمد بن علی الکَتّانی از او نقل قول کرده اند
و تفسیر اندیشه های صوفیانه وی از همین نقل قولها و ابیات پراکنده امکان پذیر است.
در
تصوف او دیدار حق تنها به دیده حق، برای بنده ممکن خواهد شد.
وی «سلام» را خاص
پیامبر اکرم صلّی اللّه علیه وآله وسلّم میداند و بر این است که
دعای حضرت موسی علیهالسلام (خدایا مرا از امت محمد (اهل سلام) گردان) مؤید این واقعیت است.
به نوشته
حارث محاسبی ، بغدادی در باطن، مستغرق توحید
و از جمله عارفانی است که
غیبت رامقدم بر حضور میدانند.
غیبت در این معنا، غیبت
قلب از غیرحق است و منتهای آن به غیبت عارف از خود منجر میشود به گونهای که به سبب این غیبت، خودرا نمیبیند. بنابراین، غیبت عارف از خود، مقدمه حضوروی با حق است. به نظر ابوحمزه، در طریق وصول به حق، «منِ» انسان، حجاب اعظم است.
در تصوف او
ایمان به مفهوم قول، تصدیق و عمل است.
جامی نقل کرده که وی در ذیل
آیه «واعْرِضْ عَنِالج'اهِلینَ»
نفس را جاهلترین جاهلان و شایسته اعراض دانسته است.
بغدادی صوفی متشرع اهل
تجرید (تجرد عارف از علائق و هواهای نفسانی) و ترک علایق و اهل
ریاضت است
و به سبب شطحیاتش از عارفان اهل شطح محسوب میشود.
(۱) عبدالرحمن بن احمد جامی، نفحات الانس، چاپ محمود عابدی، تهران ۱۳۷۰ ش.
(۲) احمد بن علی خطیب بغدادی، تاریخ بغداد، بیروت.
(۳) محمد بن احمد ذهبی، سیر اعلام النّبلاء، ج ۱۰، بیروت ۱۴۰۲/ ۱۹۸۲، ج ۱۳، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
(۴) محمد بن حسین سلمی، طبقات الصوفیة، چاپ نورالدین شریبه، حلب ۱۴۰۶/۱۹۸۶.
(۵) محمد بن ابراهیم عطار، تذکرة الاولیاء، چاپ محمد استعلامی، تهران ۱۳۴۶ ش.
(۶) عبدالقادر بن محمدقرشی حنفی مصری، الجواهرالمضیئة فی طبقات الحنفیة، حیدرآباد دکن ۱۳۲۲.
(۷) عبدالکریم بن هوازن قشیری، الرسالة القشیریة فی علم التصوف، چاپ معروف زریق و علی عبدالحمید بلطه جی، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۸.
(۸) یحیی بن شرف نووی، تهذیب الاسماء واللغات، تهران.
(۹) علی بن عثمان هجویری، کشف المحجوب للهجویری، دراسة و ترجمة و تعلیق اسعاد عبدالهادی قندیل، بیروت ۱۹۸۰.
حسن سیدعرب، دانشنامه جهان اسلام، برگرفته از مقاله «»، شماره۱۲۶۳.