• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

محل اقامت اسرا در دمشق

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف





یکی از مصائب رنج‌آور در جریان حادثه عاشورا و شهادت امام حسین (علیه‌السّلام) و یارانش در روز عاشورا، اسارت اهل بیت امام حسین (علیه‌السّلام) است.
اسرای کربلا را بعد از بردن به کوفه، به دستور یزید بن معاویه به دمشق فرستادند. در منابع تاریخی دو محل برای اقامت اسرا در دمشق ذکر کرده‌اند؛ یکی خرابه و ویرانه بی‌سقف و دیگری خانه‌ای در کنار خانه یزید.



از منابع تاریخی و روایی برمی آید که اهل بیت امام حسین (علیه‌السّلام) در ایام حضورشان در دمشق، در دو محل اقامت داشته‌اند.
همان‌گونه که در بحث ورود اهل بیت به شام گفته شد، بنا بر تصریح اکثر مورخان، آنان را از باب توما (ساعات) وارد شهر کردند و در ورودی مسجد جامع، بر سکویی که محل نگهداری اسرا بود، جای دادند که در معرض دید عموم مردم قرار گیرند.
چند روایت در دست است که نشان می‌دهد ایشان را در بدو ورود به دمشق، در محلی ویران و بی‌سقف جای داده و چند سرباز رومی را به نگهبانی آنها گمارده بودند و این مکان چنان بوده که ایشان را از گرما و سرما حفظ نمی‌کرده است.

۱.۱ - نقل فاطمه دختر امام علی

فاطمه دختر علی می‌گوید: ««إنَّ يَزيدَ لَعَنَهُ اللَّهُ أمَرَ بِنِساءِ الحُسَينِ عليه السلام فَحُبِسنَ مَعَ عَلِيِّ بنِ الحُسَينِ عليه السلام في مَحبِسٍ ، لا يَكُنُّهُم‌ مِن حَرٍّ ولا قَرٍّ، حَتّى‌ تَقَشَّرَت وُجوهُهُم.»»
«یزید دستور داد که اهل بیت امام حسین را به همراه علی بن حسین (علیه‌السّلام) در مکانی زندانی کردند که از گرما و سرما در امان نبودند؛ چنان‌که صورت‌های ایشان پوست‌ انداخت». (سید ابن طاووس نام راوی را ذکر نکرده و با عبارت «قال الراوی» مطلب را ذکر کرده است.)

۱.۲ - روایت امام صادق

محمد بن علی حلبی از امام صادق (علیه‌السّلام) نقل می‌کند: «عن محمد بن علی الحلبی قال سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ عليه‌السلام: «لَمّا اُتِيَ بِعَلِيِّ بنِ الحُسَينِ عليه‌السلام ومَن مَعَهُ إلى‌ يَزيدَ بنِ مُعاوِيَةَ جَعَلوهُم في بَيتٍ. فَقالَ بَعضُهُم : إنَّما جُعِلنا في هذَا البَيتِ لِيَقَعَ عَلَينا فَيَقْتُلَنَا فَرَاطَنَ الْحَرَسُ فَقَالُوا: اُنظُروا إلى‌ هؤُلاءِ يَخافونَ أن يَقَعَ عَلَيهِم هذَا البَيتُ، وَ إِنَّمَا يَخْرُجُونَ غَداً فَيُقْتَلُونَ. فَقالَ عَلِيُّ بنُ الحُسَينِ عليه السلام: لَمْ يَكُنْ فِينَا أَحَدٌ يُحْسِنُ الرَّطَانَةَ غَيْرِي وَ الرَّطَانَةُ عِنْدَ أَهْلِ الْمَدِينَةِ الرُّومِيَّةُ.»»
وقتی علی بن حسین (علیه‌السّلام) را به همراه اسرای اهل بیت به شام نزد یزید آوردند، [او و اسرای اهل بیت را] در خانه‌ای خراب جای دادند.
برخی از اسرا گفتند: «ما را در این خانه جای داده‌اند تا بر سر ما فرو بریزد و بدین‌وسیله مـا را بکشند». نگهبانان اسرا به زبان رومی با هم گفتند: «ببینید اینها از اینکه خانه بر سرشان خراب شود می‌ترسند، در حالی‌که فردا اینها را از این مکان خارج کرده، همه‌شان را خواهند کشت». امام سجاد (علیه‌السّلام) فرموده است: در آن جمع کسی نبود که چون مـن رومی را بـه خـوبی بفهمد. (با‌ اندکی تفاوت
[۶] طبری امامی، دلائل الامامة، ص۸۸.
) برخی منابع ضمن نقل این روایت، افزوده‌اند که امام سجاد (علیه‌السّلام) فرمود: خداوند از چنین امری جلوگیری می‌کند.
[۷] طبری امامی، دلائل الامامة، ص۸۸.

در روایتی از امام سجاد (علیه‌السّلام) آمده است که اهل بیت را تا دو روز در آن ویرانه نگاه داشته‌اند.

۱.۳ - روایت امام سجاد

از داود بن فَرقَد نقل شده است که وقتی در محضر علی بـن حسین (علیه‌السّلام)، از شهادت امام حسین (علیه‌السّلام) و اسارت اهل بیت سخن به میان آمد، ایشان فرمود: «حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ الْحُسَيْنِ عَنْ صَفْوَانَ عَنْ دَاوُدَ بْنِ فَرْقَدٍ قَالَ‌: «ذُكِرَ قَتْلُ الْحُسَيْنِ وَ أَمْرُ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ [فقال]: لَمَّا أَنْ حُمِلَ إِلَى الشَّامِ فَرُفِعْنَا إِلَى السِّجْنِ.... فَتَرَاطَنَ أَهْلُ الرُّومِ بَيْنَهُمْ فَقَالُوا: مَا فِي هَؤُلَاءِ صَاحِبُ دَمٍ إِنْ كَانَ إِلَّا ذَلِكَ يَعْنُونِي فَمَكَثْنَا يَوْمَيْنِ ثُمَّ دَعَانَا وَ أَطْلَقَ عَنَّا.»» «وقتی مـا را بـه شـام بردند، به زندانمان افکندند.... در آنجا نگهبانان رومی، به زبان خودشان با هم سخن می‌گفتند و به من اشاره می‌کردند و می‌گفتند: اگر در بین اینان وارث خون [حسین] باشد، کسی جز او نیست. ما را دو روز در آن مکان نگه داشته، سپس از آنجا آزاد کردند».


خطبه امام سجاد (علیه‌السّلام) در مسجد جامع، وضع را به نفع اهل بیت تغییر داد؛ چنان‌که جو حاکم بر دمشق، دیگر به یزید اجازه نمی‌داد آنها را دوباره به عنوان اسیر، زندانی کنـد. از این‌رو ۔ بنا بر تصریح بیشتر مورخان آنها را آزاد گذاشت و در خانه‌ای کنار منـزل خودش جای داد.

۲.۱ - نقل مورخان

شیخ مفید می‌نویسد: «یزید دستور داد زنان را در خانه‌ای جداگانه در آورند و علی بن حسین (علیه‌السّلام) نیز نزد ایشان باشد. پس خانه‌ای چسبیده به خانه یزید برای ایشان خالی کردند و خاندان [عصمت] چند روزی در آنجا ماندند».
برخی دیگر از مورخان نوشته‌اند: «ثم امر بالذریة فادخلوا دار نسائه وکان یزید اذا حضر غذائه دعـا علـی بن الحسین واخـاه عمـر فیـاکلان مع» «یزید اهل بیت را در خانه مخصوص همسرانش منـزل داد و به هنگام صرف غذا، علی بن حسین (علیه‌السّلام) را نیز دعوت می‌کرد». «ثُمَّ أمَرَ بِالنِّسوَةِ أن يُنزَلنَ في دارٍ عَلى‌ حِدَةٍ... فَأَقاموا عَلَيهِ المَناحَةَ ثَلاثاً» مدت اقامت ایشان در این منزل نیز سه روز بود و در این مدت آنها همواره مشغول عزاداری بودند.

۲.۲ - دو قضیه در تایید مطلب

«وَكَانَ يَزِيدُ لَا يَتَغَدَّى وَلَا يَتَعَشَّى إِلَّا دَعَا عَلِيًّا إِلَيْهِ، فَدَعَاهُ ذَاتَ يَوْمٍ وَمَعَهُ عَمْرُو بْنُ الْحَسَنِ، وَهُوَ غُلَامٌ صَغِيرٌ، فَقَالَ لِعَمْرٍو: أَتُقَاتِلُ هَذَا؟ يَعْنِي خَالِدَ بْنَ يَزِيدَ.
فَقَالَ عَمْرٌو: أَعْطِنِي سِكِّينًا وَأَعْطِهِ سِكِّينًا حَتَّى أُقَاتِلَهُ.
فَضَمَّهُ يَزِيدُ إِلَيْهِ وَقَالَ: شِنْشِنَةٌ أَعْرِفُهَا مِنْ أَخْزَمَ، هَلْ تَلِدُ الْحَيَّةَ إِلَّا حَيَّةً!»
روزی یزید به عمرو بن حسن (شیخ مفید گوید: عمرو بن حسن، برادر قاسم و عبدالله است که [هر سه] در کربلا به همراه عمویشان به شهادت رسیدند، اما عده‌ای از مورخان او را جزو اسیران دانسته و گفته‌اند: خاندان حسین به اسیری رفتند و در میان آنها عمرو و زید و حسن، فرزندان حسن بن علی (علیه‌السّلام) بودند. طبری نیز می‌نویسد: عمرو بن حسن کم سن و سال بود و می‌توان احتمال داد که به همین سبب کربلا به شهادت نرسیده بود.) که یازده سال داشت و همواره با امام سجاد (علیه‌السّلام) بود، گفت: آیا حاضری با پسرم خالد کشتی بگیری؟ عمرو گفت: بهتر است شمشیری به من، و شمشیری به او بدهی تا من با او مبارزه کنم و تو بنگری که کدام یک از ما پایدارتریم. یزید او را در آغوش گرفت و این مثل را گفت: «خوی و عادتی است که از اخزم می‌شناسم و مگر مار چیزی جز مار می‌زاید؟» (دینوری اسم او را عمر بن حسین ذکر کرده است عمادالدین طبری نیز این مطلب را به امام سجاد (علیه‌السّلام) نسبت می‌دهد
[۲۸] عمادالدین طبری، کامل بهایی، ج۲، ص۲۹۸.
اما با توجه به سن و سال امام که تناسبی با سن خالد نداشت و همچنین نقـل‌هـای متقدمان که از اعتبار بیشتری برخوردار است، این گزارش طبری درست به نظر نمی‌رسد.)
ابن شهر آشوب نیز نقل می‌کند: روزی یزید به امام سجاد (علیه‌السّلام) گفت: از پدرت در شگفتم که چرا فرزندانش را یکی پس از دیگری علی نام می‌نهاد. ‌امـام فـرمـود: پدرم، پدرش علی را بسیار دوست می‌داشت. بنابراین پی در پی فرزندانش را علی نام می‌نهاد.
از فضای حاکم بر این دو قضیه و محتوای آن می‌توان فهمید که این رویدادها در ایام اقامت اهل بیت در خانه مناسبی که کنار کاخ یزید بوده، اتفاق افتاده است.


۱. شیخ صدوق، الامالی، مجلس ۳۱، ص۲۳۱، ح۴.    
۲. سید ابن طاووس، الملهوف علی قتلی الطفوف، ص۲۲۲.    
۳. ابن نما حلی، مثیر الاحزان، ص۱۰۲-۱۰۳.    
۴. علامه مجلسی، بحار الانوار، ج۴۵، ص۱۴۰.    
۵. صفار، محمد بن حسن، بصائر الدرجات، ص۳۳۷-۳۳۸.    
۶. طبری امامی، دلائل الامامة، ص۸۸.
۷. طبری امامی، دلائل الامامة، ص۸۸.
۸. قطب‌الدین راوندی، سعید بن هبة‌الله‌، الخرائج و الجرائح، ج۲، ص۷۵۳-۷۵۴.    
۹. صفار، محمد بن حسن، بصائر الدرجات، ص۳۳۹.    
۱۰. شیخ مفید، الارشاد، ج۲، ص۱۲۲.    
۱۱. طبرسی، فضل بن حسن، اعلام الوری، ص۴۷۵.    
۱۲. ابن اعثم، الفتوح، ج۵، ص۱۳۳.    
۱۳. شیخ مفید، الارشاد، ج۲، ص۱۲۲.    
۱۴. دینوری، الاخبار الطوال، ص۲۶۱.    
۱۵. طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک، ج۵، ص٤٦٢.    
۱۶. خوارزمی، مقتل الحسین، ج۲، ص۸۱.    
۱۷. ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۳، ص۱۹۰.    
۱۸. طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج۵، ص٤٦٢.    
۱۹. ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص٤٨٩.    
۲۰. شیخ مفید، الارشاد، ج۲، ص٢٦.    
۲۱. ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبیین، ص۱۱۹.    
۲۲. طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج۵، ص٤٦٢.    
۲۳. ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۳، ص۱۹۰.    
۲۴. ر. ک:طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج۵، ص٤٦٢.    
۲۵. ابن سعد، الطبقات الکبری الطبقة الخامسة، ج۱، ص۴۸۹.    
۲۶. سید ابن طاووس، الملهوف علی قتلی الطفوف، ص۲۲۸.    
۲۷. دینوری، الاخبار الطوال، ص۲۶۱.    
۲۸. عمادالدین طبری، کامل بهایی، ج۲، ص۲۹۸.
۲۹. ابن شهر آشوب، مناقب آل ابی طالب، ج۴، ص۱۷۳.    



• پیشوایی، مهدی، مقتل جامع سیدالشهداء، ج۲، ص۱۴۳-۱۴۶.






جعبه ابزار