محتوای زیارت اربعین
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
محتوای زیارت اربعین، یکی از موضوعات مرتبط با
اربعین شهادت امام حسین (علیهالسّلام) است. در فرهنگ
شیعیان، اربعین به چهلمین روز شهادت سیدالشهداء (سلاماللهعلیه) اطلاق میشود که با بیستم
صفر مصادف میباشد. در احادیث ائمه معصوم (علیهالسّلام) به
زیارت امام حسین (علیهالسّلام) در روز اربعین سفارش شده و در حدیثی، یکی از نشانههای
مؤمن شمرده شده است. ترسیم ویژگیهای امام حسین (علیهالسّلام)، فلسفه قیام
عاشورا، شناخت چهره مخالفان،
جهاد و شهادت در راه خدا،
لعن و
تبرّی از دشمنان اهل بیت، بیان اوصاف ائمّه
معصوم، ترسیم حیات سعادتمندانه، بیزاری از همفکران اهل ظلم و تاکید بر دودمان پاک از محورهای عمده این زیارتنامه میباشند.
زیارت اربعین، همچون بسیاری از زیارتنامههای دیگر با «
سلام» آغاز میشود که نشانه تولاّی شیعی نسبت به اولیای
دین است و مخاطب این سلام، با اوصاف و القابی یاد میشود که هر کدام، بُعدی از ابعاد شخصیت سیدالشهدا را نشان میدهد. از آن حضرت، با عناوینی همچون ولیّ
خدا، حبیب خدا، خلیل خدا، برگزیده خدا، شهید مظلوم، گرفتار رنجها و مصیبتها و کشته اشکها یاد میشود:
«... السلام علی اسیر الکُرُبات و قتیل العَبَرات... » .
پس از بیان این اوصاف و مقامات،
زائر در پیشگاه خدا
شهادت میدهد که آن امام شهید، ولیّ خدا و
فرزند ولیّ خدا و صفی
پروردگار و فرزند صفیّ خداست.
در بخشی از این زیارت، هدف از قیام امام حسین (علیهالسلام)، همان هدف
نبی اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) معرفی شده است: «وَبَذَلَ مُهْجَتَهُ فیک،
لِیسْتَنْقِذَ عِبادَک مِنَ الْجَهالَةِ وَحَیرَةِ الضَّلالَةِ؛ امام حسین (علیهالسلام) جان خویش را فدا کرد تا بندگان را از جهالت و سرگردانی گمراهی نجات دهد».
در بخشی از زیارت به ترسیم خصوصیات کسانی میپردازد که که به
جنگ با امام حسین (علیهالسّلام) آمدند و دست به آن
جنایت عظیم زدند:
ـ فریب خوردگان دنیا:
«غَرَّتْهُ الدُّنْیا»؛
ـ فروختن آخرت به بهای ناچیز دنیا:
«وَشَری آخِرَتَهُ»؛
ـ هواپرستی:
«وَتَرَدّی فی هَواهُ»؛
جهاد در راه خدا، همراه با
صبر بر ادای
تکلیف و
اخلاص در مبارزه و ادامه جهاد تا مرز شهادت و حتّی پس از شهادت، یعنی اسارتِ آزادی بخش آل الله، تضمین کننده حیات و بقای دین و خنثی کننده توطئه امویان ضد اسلام بود:
«فَجاهَدَهُمْ فیک صابِراً مُحْتَسِباً، حَتّی سُفِک فی طاعَتِک دَمُهُ، وَاسْتُبیحَ حَریمُهُ»؛ «او نیز به خاطر تو و شکیبانه و برای جلب رضای تو، با آنان جهاد کرد تا آن که خونش در راه اطاعت تو ریخته گشت و حریمش حلال شمرده شد».
احیای دین و مبارزه با بدعتهای ضد اسلامی،
قربانی و فدایی میخواهد و آنکه گام در این راه مینهد، هم باید اهل جهاد باشد، هم صبر و مقاومت، هم
اخلاص، هم آمادگی برای فدا کردن خون و تحمّل هتک حرمتها نسبت به خودش و خانوادهاش.
در بسیاری از زیارتنامهها، در کنار سلام به عنوان موالات و همسویی، «
لعن»
دشمنان هم دیده میشود که نشانه
تبرّی از ظالمان و دشمنان اهل بیت (علیهالسّلام) است. هم لعن زائر بر قاتلان و
کافران و هم درخواست لعن الهی بر آنان که نمونهاش در این زیارت وارد شده است:
«اَللّهُمَّ فَالْعَنْهُمْ لَعْناً وَبیلاً و عَذِّبهُم عَذابا الیما»؛ «خدایا! برای آنان، لعنتی سخت و عذابی دردناک، قرار داده».
از سخنان امام حسین (علیهالسّلام) است که فرمود:
«موتٌ فی عزٍّ خیراًً من حیاةٍ فی ذلّ»؛
«مرگ عزتمندانه بهتر از زندگی ذلیلانه است».
در فراز دیگری از زیارت، از آن امام شهید به عنوان کسی یاد میشود که زندگیاش سعادتمندانه و مرگش ستوده و خدا پسند و شهادتش مظلومانه بود:
«عِشتَ سَعیدا ومَضَیتَ حَمیدا ومِتَّ فَقیدا مَظلوما شَهیدا»؛ «با سعادت زیستی و ستوده در گذشتی و مظلومانه از دست رفتی و شهید گشتی».
و شهادتش مظلومانه «مظلوماً شهیداً» بود.
خداوند هم وعده نصرت و
عزت و حیات ابدی به کشتگان راه خدا و مجاهدان راه حق و هم وعده نابودی مستکبران و
کیفر ظالمان را داده است؛ چه به سرعت و چه در زمانی طولانی؛ چه در دنیا و چه در آخرت. این است که زائر، بر حتمی بودن وعدههای الهی در این موارد تاکید میکند:
«وَاَشْهَدُ اَنَّ اللَّهَ مُنْجِزٌ ما وَعَدَک، وَمُهْلِک مَنْ خَذَلَک و مُعَذِّبٌ مَن قَتَلَکَ»؛ «؛ گواهی میدهم که خداوند، آنچه را به تو وعده داده، محقّق میسازد و آن که تو را وا مینهد، هلاک میگرداند و هر کس را که تو را کُشت، عذاب میکند».
در فرهنگ دینی، هم جنایتکاران و ظالمان مطرود و ملعونند و هم کسانی که هرچند در ظاهر ساکت بودهاند و با جنایتکاران همکاری نداشتهاند، ولی در دل و باطن به کار آنان راضی بودهاند، شریک جرماند. این حقیقت، در زیارتهای متعددی (از جمله
زیارت عاشورا) آمده است. در اینجا هم لعنت خدا بر کسانی است که امام را کشتند و به او
ظلم کردند و بر جماعتی است که این واقعه را شنیدند، ولی به آن راضی و خشنود بودند. ساکتان در برابر
فتنه و رضایت دهندگان قبلی به عمل دشمنان خدا و رسول، با آنان همسو و هم سرنوشت شمرده میشوند:
«وَ لَعَنَ اللَّهُ اُمَّةً سَمِعَتْ بِذلِک فَرَضِیتْ بِهِ»؛ «خداوند لعنت کند کسانی را که این را شنیدند و به آن راضی شدند!».
از اینرو، زائر، موضع خود را شفاف و روشن بیان میکند و خود را در خطّ اولیای خدا و در مقابل دشمنان خدا و اهل بیت (علیهالسّلام) اعلام میدارد و خدا را هم بر این موالات و معادات، گواه میگیرد:
«اَللّهُمَّ اِنّی اُشْهِدُک اَنّی وَلِی لِمَنْ والاهُ، وَعَدُوٌّ لِمَنْ عاداهُ»؛ «خدایا! تو را گواه میگیرم که هر که او را دوست میدارد، دوست میدارم و هر که او را دشمن میدارد، دشمن میدارم».
و سرانجام این پیروی از خاندان عصمت و ولایت پذیری از آنان، آمادگی برای بذل جان خود و
پدر و
مادر و عزیزانش در راه آنان است:
«بِاَبی اَنْتَ وَاُمّی یا بْنَ رَسُولِ اللَّهِ»؛ «پدر و مادرم فدایت باد، ای فرزند پیامبر خدا! »
آیه تطهیر در
قرآن بر طهارت کامل و عصمت اهل بیت پیامبر گواهی میدهد. در فراز بعدی، زائر بر دودمان پاک و طاهر پیامبر، و شرافت نسبت اهل بیت (علیهالسّلام)، دوری آنان از آلودگیهای اعتقادی و اخلاقیِ دوران جاهلیّت گواهی میدهد:
«اَشْهَدُ اَنَّک کنْتَ نُوراً فی الْاَصْلابِ الشَّامِخَةِ وَ الاَرحامِ الطّاهِرَةِ لَم تُنَجِّسکَ الجاهِلِیَّةُ بِاَنجاسِها ولَم تُلبِسکَ المُدلَهِمّاتِ مِن ثِیابِها»؛ «گواهی میدهم که تو، نوری در پشتهای والا و زِهدانهای پاک بودی. جاهلیت تو را به پلیدیهایش نیالود و جامههای چرکینش را به تو نپوشاند».
نقشی که امامان شیعه، از جمله سیدالشهدا (علیهالسّلام) در جامعه اسلامی داشتهاند، نقش هدایت، رعایت، اعانت و حفاظت از آیین و اهل ایمان بوده است. این خاندان، هم تکیهگاه
مسلمانان، هم ستونِ اسلام و هم پناهگاه شیعه بودند. امام در این فقره از زیارت، یکی از دعائم دین، ارکان مسلمین و معقِل
مؤمنین به شمار آمده و با اوصافی چون: بَرّ، تقیّ، رضیّ، زکیّ، هادی و مهدی معرفی شده است، که همه امامان چنین بودهاند.
«واشهَدُ انَّکَ مِن دَعائِمِ الدّینِ وارکانِ المُسلِمینَ ومَعقِلِ المُؤمِنینَ، واشهَدُ انَّکَ الاِمامُ البَرُّ التَّقِیُّ الرَّضِیُّ الزَّکِیُّ الهادِی المَهدِیُّ»؛ «گواهی میدهم که تو از استوانههای دین و ستونهای مسلمانان و قلعه مؤمنان هستی. گواهی میدهم که تو امامِ نیکوکار، پرهیزگار، پسندیده، پاک، راهنما و ره یافته هستی». افزون بر این که امام حسین (علیهالسّلام) پدر بقیه امامان بعدی است. این از ویژگیهای آن حضرت در
روایات بیان شده که ائمه، از
نسل اویند.
«واشهَدُ انَّ الاَئِمَّةَ مِن وُلدِکَ».
این سه عنصر، عوامل اصلی هدایت و سعادت در خطّ ائمه (علیهالسّلام) است. ما
شیعیان، به امامت آنان
ایمان داریم؛ «مؤمن بکم»
و
رجعت آنان در آخرالزّمان را باور کردهایم؛ «وَبِاِیابِکمْ مُوقِنٌ»
و با همه آیینها و سنتهای دینی آن را ابراز میکنیم و تسلیم و محض و تبعیت کامل نسبت به آنان داریم؛ چه در مرحله قبلی، چه در مرحله عملی:
«وَقَلْبی لِقَلْبِکمْ سِلْمٌ، وَاَمْری لِاَمْرِکمْ مُتَّبِعٌ» .
این ایمان و
تسلیم و تبعیّت، عنصر دیگری را میطلبد به نام «نصرت». همانگونه که یاران امام حسین (علیهالسّلام) در
کربلا به او ایمان داشتند و تسلیم فرمان و تابع حرکت امام بودند و با همه توان از آن حضرت دفاع کردند تا به فیض شهادت رسیدند، زائر حسینی در اربعین هم، همین مراتب و مراحل را ابراز میدارد و همه توان و امکانات خویش را در راه ائمه (علیهالسّلام) قرار میدهد، تا خداوند اذن دهد و دولت کریمه اهل بیت، با رهبری
حضرت ولیّ عصر شکل گیرد: «وَنُصْرَتی لَکمْ مُعَدَّةٌ، حَتّی یاْذَنَ اللَّهُ لَکمْ».
این که امروز یاری ما به این خاندان چگونه میتواند باشد، جای تامل و سخن بسیار دارد. کدام عمل، در راستای مواضع ائمّه به شمار میآید؟ امکانات قابل عرضه ما برای «نصرت» چیست؟ زیرا با فقط با شعار «گوش به فرمان توییم» مشکلی حلّ نمیشود.
پایان بخش زیارت، این فراز است:
«صَلَواتُ اللَّهِ عَلَیکمْ، وَعلی اَرْواحِکمْ وَاَجْسادِکمْ، وَشاهِدِکمْ وَغآئِبِکمْ، وَظاهِرِکمْ وَباطِنِکمْ، آمینَ رَبَ الْعالَمینَ»؛ «درودهای خدا بر شما، بر روحها و پیکرهایتان، بر حاضر و غایبتان و بر آشکار و نهانتان! آمینای پروردگارِ جهانیان!».
در این فراز، اوّلاً در
احترام و بزرگداشت آنان، «صلوات خدا» را بر آنان خواستار شدهایم، که برتر از درودهای ما
بندگان است. ثانیاً درودهای الهی را نسبت به همه آنان و همه جوانب حیاتشان خواستار شدهایم؛ چه بر روح و جانشان، چه بر پیکرهای مطهرشان، چه بر آنان که هستند یا نیستند، چه ظاهر و چه باطن، که شامل امامان معصوم شهید (علیهالسّلام) نیز میشود که آمدهاند و رفتهاند، هم بر امام عصر که هم «ظاهر» است (هرچند از دید ما غایب است) و هم «شاهد» است. (هرچند ما او را نمیبینیم).
• پیشوایی، مهدی، مقتل جامع سیدالشهداء، ج۲، ص۳۰۸-۳۱۱.