مجلس ترحیم
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
مجلس ترحیم، مجلسی است که خانواده و خویشان شخص درگذشته به منظور آمرزشخواهی،
فاتحه
خوانی یا ختم ترتیب میدهند. پیشینۀ برگزاری مجلس سوگواری، همچنانکه در برخی از آثار و نشانههای برجای مانده از
عهد باستان بود، و به درازای حیات بشر بر زمین است. در
اسلام نیز شرکت در مراسم سوگواری و پذیرایی در مجلس ترحیم به دوران صدر اسلام میرسد.
امروزه
مسلمانان سراسر
ایران، به منظور فراهم آوردن امکان حضور دوستان و آشنایان برای اظهار همدردی و عرض
تسلیت به بازماندگان سوگوار، مراسم و مجالسی برپا میکنند که همواره شمار و گستردگی آنها، نوع اظهار همدردی و تألم، و بهویژه آیینهای آن، در نواحی مختلف و برحسب موقعیت اجتماعی متوفا و شرایط اجتماعی، متفاوت بوده است.
معمولاً برگزاری مجلس ختم، شب هفت، شب چهل، و شب سال رواج بیشتری دارد. و اولین و مهمترین مجلس در سومین روز پس از خاکسپاری، در خانه متوفی یا
مسجد یا تکیه برگزار میشود که برگزاری آن سابقهای دیرینه دارد.
تَرْحیم، مَجْلِس، مجلس سوگواری و آمرزشخواهی برای درگذشتگان که معمولاً در روز سوم، شب هفت، شب چله و شب سال برپا میشود و به آن مجلس
فاتحه
خوانی، ختم و تذکر هم میگویند. معنای لغوی ترحیم، مهربانی کردن، رَحِمَکَالله گفتن کسی را،
طلب آمرزش کردن، و درود فرستادن بر
میت،
و
تعزیه گفته میشود.
معمولاً برای مجلس ختم و ترحیم
زردشتیان واژۀ پُرسه بهکار میرود،
با اینهمه، این واژه در میان مسلمانان ایران هم رایج بوده است و در این زمان، میان برخی از اقوام
مسلمان، مجالس ترحیم، یا دست کم یکی از آنها، با همین واژۀ پُرسه یا پُرس خوانده میشود.
در برخی از نقاط واژۀ پُرس برای مجلس زنانه، و اصطلاح
فاتحه
خوانی برای مجلس مردانه به کار میرود.
در ایران برای متوفی مجالس ترحیم متعددی برگزار میشود که عبارتاند از: مجلس سومین روز درگذشتِ متوفی، که مجلس ترحیم، ختم ،
فاتحه
خوانی، تذکر در
تهران ، تعزیه در
مشهد و بلوچهای
سراوان مراسم سوگواری را پرسان میگویند.
عشایر کوچرو بختیاری ساکن در شرق
لرستان مراسم
فاتحه
خوانی را که چند روز پس از
مرگ میگیرند و معمولاً ۳ تا ۷ روز به درازا میکشد، و پُرسه در میان زردشتیان و اهالی
کرمان و
یزد و
شیراز خوانده میشود؛ مجلسی در روز هفتم و چهلم (چله، اربعین)؛ گاه نیز مجلسی در روز هفتم و سیام در برخی شهرهای
کردستان برگزار میشود،
و مجلس سالروز است.
کمکهای جنسیو نقدی مردم به صاحب عزا هم ــ که در برخی نقاط رواج دارد ــ با واژۀ پُرسیا صورتهایی از این واژه ارتباط دارد. مثلاً در میان بختیاریهای شرق لرستان کمکهزینههای مجلس پُرس را پُرسی میگویند.
در عربی واژههای تعزیه و تأبین به ترتیب برای تسلیتگویی و مرثیه
خوانی و
ستایش مرده، و اصطلاح حَفلَةالتأبین برای مجلس ترحیم،
آمده است.
پیشینۀ برگزاری مجلس سوگواری، همچنانکه در برخی از آثار و نشانههای برجای مانده از
عهد باستان میتوان دید، به درازای حیات بشر بر زمین است.
قوم بنیاسرائیل در
سوگ از دسترفتگان،
نوحه میخواندند و میگریستند و بر سر خاک آنها میرفتند و خیرات و طعام میدادند.
در
اسلام، پیشینۀ شرکت در مراسم سوگواری و پذیرایی در مجلس ترحیم به دوران صدر اسلام میرسد. بنابر احادیثی،
حضرت محمد (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) در مرگ
زید بن حارثه و دیگران در
مسجد مینشست و در حالی که
حزن و اندوه بر چهره داشت، ذکر
دعا و
مصیبت میکرد.
در روایات شیعی و سنّی با استناد به حدیثی از پیامبر اکرم در
شهادت جعفر بن ابی طالب، تصریح شده که
مستحب است خویشان و نزدیکان متوفی به مدت سه روز در تهیه غذا و فراهم آوردن برخی امکانات، به خانواده او که دچار تألمات روحی شدهاند یاری رسانند و از آنان مراقبت و به آنان مهربانی کنند.
به گفته
امام صادق (علیهالسلام) از همان زمان، این کار به صورت «سنّت» در آمد.
از پیامبر اکرم و
اهل بیت (علیهمالسلام) سخن روشنی دالّ بر رد یا پذیرش برگزاری مجالس پرهزینه برای متوفی در دست نیست؛ اما بنا بر قراینی، در سیره ایشان این کار پذیرفته نبوده است.
در دورههای بعد برای درگذشتگان معمولاً مجالسی در شب هفت و چهل برگذار میکردند که در آنها قاریان با صدای بلند قرآن میخواندند و شرکتکنندگان نیز با در دست گرفتن سیپاره، یعنی جزوههای
قرآن، آیاتی را زیر لب زمزمه میکردند. در این مجالس به پذیرایی از مهمانان میپرداختند و برای آرامش روان مرده، بینوایان را
حلوا و آش میدادند.
آداب و روسوم مجلس ترحیم در کشورهای مختلف عبارت است از:
تاجیکان در روز بیستم و چهلم و سالروز
نیز مجلسی برگزار میکنند و در آن برای آمرزش متوفی خیرات میدهند. دود کردن اسفند
و کُندر و
عود نیز از دیگر آداب این مجالس در برخی نواحی
تاجیکستان است. در تاجیکستان در مراسم چهلم حلوای مخصوصی میپزند و بنا به عقیده
عامه، این حلوا نشان دهنده تجزیه جسد میّت در چهلمین روز است.
در تاجیکستان تا سالروز مرگ، جمعهها مجلس کوچکی برای قرآن
خوانی به نام «جمعگی» برگزار میشود. در تاجیکستان شمعهایی به نام «نوکچه» درست میکنند که طی سه یا هفت روز عزاداری دائماً روشن است.
هندیان مسلمان مراسم عزاداری را در روز سوم درگذشته بر سر مزار او برپا میداشتند و روی گور را با قالی و پرده و شاخههای گل میآراستند و قاریان، قرآن و اشعاری در رثای مرده میخواندند و به خویشاوندان مرده
تسلیت میگفتند،
به گفته
ابن بطوطه در سده هشتم، آوردن طعام به منزل صاحب عزا از رسوم معمول در
هند دوره اسلامی بوده است.
شیون کـردن و گریستن بر سـر مزار و در مجلس عزا ــ که امروزه کم و بیش همچنان رایج است.
همچنین آداب پوشیدن لباس سیاه یا پلاس و پارهای سیاه بر تن داشتن، در شرق پیشینۀ دور و درازی دارد.
در شرق ایران در دورۀ باستان، علاوه بر گریستن و شیون کردن، کارهای دیگری چون زخم زدن بر خود در سوگ مرده ــ بهویژه بزرگان، کشتگان وجوانان ــ و همچنین خراشیدن صورت، بریدن مو، دریدن جامه و حتی بریدن گوش و خودکشی و
قربانی کردن اسب، وجود داشته است.
مسلمانان هند نیز در روز سوم طعام تهیه میکردند و به خانۀ صاحب عزا میفرستادند.
به نوشته ابن بطوطه،
در هند در مجلس ترحیم از مهمانان با شربت و میوههای خشک و نارگیل پذیرایی میشده است.
در
مصر و برخی کشورهای عربی زنانی که در عزاداری کردن مهارت دارند («باکیه» ها) برای تأثرانگیزتر کردن مجلس، دعوت میشوند.
شدت عزاداری زنان در مصر چنان بود که گاه برای حفظ نظم مجلس، از شرکت کردن آنان در مراسم سوکواری جلوگیری میکردند.
از گذشتههای دور در مصر، بویژه در روستاها،
موسیقی خاصی با دف نواخته میشد و زنانی که به آنان «ندّابه» می گفتند با رنگ کردن چهرههایشان با نیل، حرکاتی موزون انجام میدادند.
در میان یزیدیه عراق نیز نواختن نغمات حزن آور با
طبل و زَمّاره (نوعی نی لبک) معمول بوده است.
در روز هفتم و چهلم و سالروز درگذشتِ متوفی نیز مجالسی برگزار میشود که کمابیش مشابه مجلس ترحیم، اما بیشتر به قصد تذکر، است. حضور اشخاص در مجالس چهلم و سالروز به دعوت بازماندگان بستگی دارد. مدعوین پس از حضور یافتن بر سر مزار متوفی، به خانه یا مسجدی که محل برگزاری مجلس است، می روند. در
آذربایجان مراسم شب هفتم برگزار نمیشود، بلکه بعد از مجلس ترحیم در هر شب جمعه تا چهلم، بازماندگان و آشنایان در خانه متوفی عزاداری میکنند.
امروزه مسلمانان سراسر ایران، به منظور فراهم آوردن امکان حضور دوستان و آشنایان برای اظهار همدردی و عرض تسلیت به بازماندگان سوگوار، مراسم و مجالسی برپا میکنند که همواره شمار و گستردگی آنها، نوع اظهار همدردی و تألم، و بهویژه آیینهای آن، در نواحی مختلف و برحسب موقعیت اجتماعی متوفا و شرایط اجتماعی، متفاوت بوده است. معمولاً برگزاری مجلس ختم، شب هفت، شب چهل، و شب سال رواج بیشتری دارد.
آیینهای سوگواری و برگزاری مجالس معمولاً از روز خاکسپاری آغاز میشود. در بیشتر نقاط پس از دفن مرده، مشایعتکنندگان به خانۀ صاحب عزا باز میگردند و از ۳ تا ۷ روز، گاه با نواختن موسیقی عزا برای بزرگان، بهویژه در میان لرهای
کهگیلویه و لرهای دِلفان لرستان
عزاداری میکنند.
اغلب بلافاصله پس از مراسم
تدفین، مجلس ترحیم در خانۀ متوفا و همسایگان، یا مسجد، برگذار میشود.
در ایران، اولین و مهمترین مجلس در سومین روز پس از خاکسپاری، در خانه متوفی یا مسجد یا تکیه برگزار میشود که برگزاری آن سابقهای دیرینه دارد؛
مقدسی در سده چهارم،
ابن اثیر در سده هفتم
و
شبانکارهای در سده هشتم
در باره برگزار کردن مراسم سه روزه عزاداری مطالبی نوشتهاند. به نوشته
ابن بطوطه،
هندیان مجلس ترحیم را بر سر مزار برگزار میکردند. در برخی شهرهای ایران برای تعیین تاریخ چهلمین روز، تعداد کل فرزندان یا تعداد فرزندان ذکور متوفی را از عدد چهل کم میکنند و تاریخ به دست آمده را چهلم اعلام میکنند.
گاه بازماندگان از تعداد مجالس ترحیم و سایر تشریفات سوکواری میکاهند و مخارج آن را صرف امور خیر میکنند. در برخی نواحی ایران اگر صاحبان عزا برای برگزاری مراسم توانایی مالی نداشته باشند، اهالی محل در پرداخت هزینهها یاری میکنند.
به گزارش مقدسی
در سده چهارم، در شیراز نواختن طبل و
نی در مجلس ترحیم معمول بود.
زردشتیان امروز ایران، پس از انجام مراسم
تشییع و بازگشت به خانه، به تدارک مراسم روز سوم یا روز سِد، یعنی پُرسه میپردازند.
اما مهمترین مراسم را در بامداد روز چهارم برگذار میکنند که سِدوش نام دارد. در دهمین و سیامین روز، به ترتیب دهه و سیروزه را برپا میدارند؛ سپس تا یک سال هر ماه و تا ۳۰ سال، و حتی ۶۰ سال، هر سال مراسمی برگذار میکنند.
پیروان دیگر ادیان، ازجمله
ارمنیان و
آشوریان، کمابیش تا ۳ روز سوگواری میکنند و برای مرده خیرات میدهند و مراسم هفتم و چهلم و سال را نیز برگذار میکنند.
ارمنیانی که بضاعت داشته باشند تا ۷ شبانهروز کشیشان و فقرا را
اطعام میکنند.
صابئین مندایی تا ۴۵ روز مراسم ختم برپا میدارند و در این مدت هر روز یکبار غذای آمرزش به بینوایان میدهند.
با این همه، سنت زردشتی و
آیین مندایی، گریستن بر مرده را نهی کرده و پیروان این ادیان امروز آن را رعایت میکنند.
از صدر اسلام نیز اخباری رسیده است حاکی از اینکه
عایشه و زنان مدینه در سوگ پیامبر (صلیاللهوعلیهوآلهوسلم) به شیون و زاری پرداختند و بر سر و روی خود زدند.
در ایران غالباً در قسمتی از محل برگزاری مجلس ترحیم، شال ترمه پهن میکنند و بر آن قرآن و گلاب پاش و صندوقی حاوی جزوههایی مشتمل بر یک دوره کامل قرآن به نام سی پاره یا شصت پاره یا صدوبیست پاره و گاه گلدان یا گلدانهایی با گلهای سفید و شمعهای سیاه یا سفید و ظرفهای حلوا و
خرما و عکس متوفی میگذارند.
گذاشتن قرآن و گلاب و حلوا بر این سفره متداولتر و قدیمتر است.
در برخی نواحی ایران خوراکیهای دیگری نیز برای پذیرایی از مهمانان بر سفره میگذارند؛ از جمله، قهوه
و قُوَّتو (یا قاووت، مخلوطی از قهوه و تخم چند گیاه و شکر، هر سه آسیاب شده) در
خراسان ؛ قهوه و قوّتو و کاکائو و کُماج و روغن جوشی (هردو از شیرینیهای محلی) در
کرمان ؛ و رَنگینَک در شیراز .
در تهران معمولاً ۳ روز در خانۀ صاحب عزا ناهار یا شام میدهند و با آبگوشت لپه و پلو خورشت قیمه از کسانی که برای تسلیتگویی آمدهاند، پذیرایی میکنند. در برخی جاها نیز یک وعده غذا به شرکتکنندگان میدهند.
این وعده غذا غالباً از گوشت گوسفندی تهیه میشود که برای مرده قربانی کردهاند؛ گاه این وعده غذا فقط خاص نزدیکان است و اطعام عمومی، و به اصطلاح خرج، به روزهای بعد، اغلب به روز سوم، موکول میشود.
پذیرایی از کسانی که برای تعزیت بازماندگان به دیدن آنها میروند، میان مسلمانان از دیرباز مرسوم بوده است. در حدیثی دیگر از پیامبر (صلیاللهوعلیهوآلهوسلم) کمک کردن به بازماندگان در اطعام مردم در ۳ شبانهروز توصیه شده است.
امروزه در تهران و بسیاری از شهرها مجالس ترحیم شب سوم و هفتم (و نه الزاماً در این زمانها) یا هر دو، در خانه و بیشتر در مسجد و معمولاً در دو بخش زنانه و مردانه جدا از هم برگذار میشود.
مجلس ختم را که برگزاری آن بهطور شفاهی به خویشان و آشنایان، یا دادن آگهی در روزنامه اعلام میشود، از پیش میچینند، آماده میکنند. برای این کار طاقهشالی در مسجد پهن میکنند و روی آن قاب و قدح، یک جعبۀ سی یا شصتپاره (حاوی جزوههای قرآن)، رحل، چند ظرف حلوا، خرما، شیرینی و چند گلابپاش میگذارند.
در کرمان شرکت کنندگان در مجلس هفتم، برای صاحبان عزا به رسم
احترام و برای کمک در تأمین مخارج مراسم، کله قند و چای میبردند. به نوشته
پورکریم،
ترکمنهای اینجه برون یک روز پس از خاکسپاری هدایایی چون کله قند و پارچه و برّه برای صاحبان عزا میبردند.
در کردستان از مهمانان در مسجد و خانه فقط با آب خنک پذیرایی میکنند و دعوت از آنان برای صرف غذا معمول نیست.
در برخی شهرهای کردستان و در میان
اهل سنّت ، مراسمی به مدت سه روز از صبح تا عصر در مسجد محل برای شرکت آقایان و مجلس ختمی برای شرکت بانوان در منزل برگزار میشود. اخیراً در این شهرها، این مدت به دو روز تقلیل یافته است و مراسم شب هفتم، چهلم و سالگرد به هیچ وجه برگزار نمیشود.
قبلاً در کردستان مرسوم بود که روز سوم خانواده میّت به زنانی که بر سر مزار حضور داشتند کلوچه میدادند.
به نوشته پورکریم،
ترکمنها از مهمانان با آبگوشتی به نام «اللّه یُلی» در روز سوم و پنجم پذیرایی میکردند. در میان کُردها به پیروی از
سنّت پیامبر، وابستگان دورتر میّت یا همسایگان او، خانواده متوفی و اقوام نزدیک او را برای صرف غذا دعوت میکنند یا به خانه متوفی غذا میفرستند.
در نواحی روستایی، در تمام مدت برپایی مجلس ترحیم (یک هفته)، هر روز بر سر مزار میروند،
و گاه با دادن شام و ناهار از شرکتکنندگان پذیرایی میکنند.
در میان برخی عشایر، مانند بختیاریهای شرق لرستـان روز سوم که آن را سه روزه میگویند، یک وعده غذا میدهند.
در برخی شهرهای جنوبی ایران، پیش از مجلس یا پس از آن، غذاهایی مانند عدس پلو
و خوراکی از گوشت و برنج به نام «صواب (ثواب) میّت»
داده میشود.
عزاداری عربهای
خوزستان گاه تا یک ماه به طول میانجامد و تا ۷ هفته شبهای جمعه شام میدهند. اینان علاوه بر سوم و هفتم، چهلم و سال را هم با تشریفات و دادن خرج برگذار میکنند.
در برخی از نقاط، مانند
سمنان، مراسم شب هفتم و چهلم مرسوم نبوده است ،
و امروزه، در صورت برگذار شدن، گستردگی و تشریفات کمتری دارد.
از دیرباز مدت عزاداری و سوگواری، از ۳ روز
تا یک هفته
و حتی یک سال
متفاوت بوده است.
صاحبان عزا برای خوشامدگویی در آستانۀ در میایستند و مجلس با قرآن
خوانی قاری و خواندن اشعاری چند توسط مداح آغاز میشود و افرادی جزوههای قرآن را میان حاضران برای قرائت پخش میکنند. سپس خطیبی، معمولاً روحانی، در باب فانی بودن
جهان،
گناه و
غفلت مردمان، سختی مرگ و
فشار قبر،
روز قیامت، ضرورت توشهاندوزی برای سفر
آخرت، و موضوعات دیگر اجتماعی، دینی و اخلاقی سخنانی میگوید.
آنگاه اشارهای به احوال و صفات فرد درگذشته میکند، و به ذکر مصیبت
کربلا میپردازد و
روضه سیدالشهدا میخواند و از
منبر پایین میآید.
پیشتر،
روضه خوانان مجلس سه یا پنج تن بودند؛ شمار آنها میبایست فرد میبود.
در تمام این مدت گهگاه واعظ از جانب خود یا کسان دیگر مصیبت وارده را به صاحبان عزا تسلیت میگوید و حاضران را به ذکر
صلوات و قرائت
فاتحه فرا میخواند. در طول مراسم گاه نوشیدنی و حلوا و خرما در مجلس میگردانند و گاه گلاب تعارف میکنند تا قطراتی از آن را به قصد تبرک بر دست و صورت بکشند.
در برخی مساجد پذیرایی از شرکتکنندگان به هنگام بیرون آمدن از مجلس انجام میشود.
معمولاً شرکتکنندگان هنگام ورود و خروج، با صاحبان عزا که در مدخل مجلس ایستادهاند، دست میدهند و گاه روبوسی هم میکنند و با گفتن جملاتی نظیر خدا بیامرزد، خداوند
رحمت کند، غم آخرتان باشد، روحش شاد، بقای
عمر شما باشد، تسلیت عرض میکنم، غم شما دور، سر شما سلامت و جز آن، بازماندگان را به اصطلاح سرسلامتی میدهند.
تهرانیها مجلس ترحیم شب چهلم و شب سال را پس از برگزاری مراسمی بر سر مزار مرده، در خانه یا اخیراً در یکی از رستورانها، میگیرند و خویشاوندان و دوستان را با شام و عصرانه پذیرایی میکنند.
مجالس ترحیم به شکلهای دیگر هم برگذار میشود: در
بلوچستان پس از انجام مراسم تدفین، صاحب عزا در خانه مینشیند و دوستان و آشنایان به دیدارش میآیند، زیر لب
فاتحه میخوانند و پس از کشیدن دستها بر صورت خود، احوالپرسی و صحبتهای متفرقه آغاز میشود و نه تنها روضه
خوانی و گریه در کار نیست، بلکه از مرگ همسخن نمیرود.
در بعضی نواحی، مانند خراسان،
روضه خوانِ مجلسِ زنانه، زن است که او را «آتو» یا «آتون»
می نامند. شیون، خودزنی، کندن موی سر، دریدن جامه و سنگ بر سینه کوفتن، از جمله کارهای برخی زنان در مجلس ترحیم است. آنان در مجالسی که در منزل برگزار میشود معمولاً دیرتر از مردان مجلس را ترک میکنند.
سیاه پوشیدن نیز ازجمله رسوم مشترک اغلب سوگواریها و مجالس ترحیم است، البته جز در میان زردشتیان و صابئین مندایی که به شدت آن را منع کردهاند.
از سیاهپوشی در دوران باستان شواهدی در دست هست،
و ظاهراً در غرب و شرق ایران از دیرباز سوگواران جامۀ کبود نیلی یا سیاه در بر میکردند.
اما در دین رسمی ایران باستان، یعنی دین زردشتی، جامۀ عزا سپید بوده، و این سنت تا دوران اسلامی و از جمله روزگار
غزنویان ادامه داشته، و در اقصا نقاط قلمرو اسلام، یعنی در
اندلس و مغرب نیز رنگ سفید نشانۀ عزاداری بوده است.
دربارۀ اینکه از چه زمانی سیاهپوشی بار دیگر جای سپیدپوشی را در مراسم عزای مرده گرفته است، آگاهی روشنی در دست نیست.
در
پاکستان نیز در روز سوم مراسمی برگزار میشود که آن را «رسم قُل» می نامند. معمولاً صاحبان مجلسِ ترحیم، قاریانی دعوت میکنند تا در طول مجلس، قرآن
تلاوت کنند.
در بعضی شهرهای ایران این قاریان را «مُعرِّف» می گویند.
به گفته ابن بطوطه،
در
دمشق هنگام ورود بزرگان به مجلس «تعزیه» (ترحیم)، معرّف موظف بود که با صدای بلند نام و لقب آنان و جای مناسب برای نشستن هریک را اعلام کند.
۳۹ روز پس از خاکسپاری، سنگ قبر روی مدفن قرار میدهند که این رسم را در تهران «پاگرفتن» می نامند.
و به همین سبب مجلس چهلم را «شب پا گرفتن» نیز میخوانند. در برخی شهرهای ایران برای تعیین تاریخ چهلمین روز، تعداد کل فرزندان یا تعداد فرزندان ذکور متوفی را از عدد چهل کم میکنند و تاریخ به دست آمده را چهلم اعلام میکنند.
در نخستین
عید نوروز پس از مرگ متوفی نیز «مجلس نوروزی» برگزار میشود که در آن از مهمانان با برگه زردآلو پذیرایی میکنند.
در ایران نیز حضور در منزل متوفی و دیدار از بازماندگان در اولین عید مذهبی یا ملی پس از فوت وی، مرسوم است.
امروزه خویشان و آشنایان متوفی را برای شرکت در مراسم خاکسپاری و اطلاع از ساعت و روز برگزاری مجلس ترحیم از طریق درج آگهی در روزنامه و اطلاعیه چاپی آگاه میکنند.
برگزاری مجالس ترحیم در برخی جوامع مسلمان از مراسم خانوادگی و شخصی فراتر میرفت و نوعی پافشاری بر معتقدات دینی و هویت قومی به شمار میآمد، چنانکه در جمهوریهای مسلمان نشین در دوره
شوروی سابق این مجالس برای درگذشت برخی مقامات حزبی برگزار میشد.
(۱) آذرنوش، آذرتاش، فرهنگ معاصر عربی ـ فارسی، تهران، ۱۳۸۱ش.
(۲) ابن اثیر، الکامل فی التاریخ.
(۳) ابن بطوطه، الرحلة، بیروت، ۱۴۰۰ق/۱۹۸۰م.
(۴) ابن ماجه، سنن ابن ماجه، استانبول ۱۴۰۱/ ۱۹۸۱.
(۵) ابن منظور، لسان العرب.
(۶) سلیمان بن اشعث ابوداوود، سنن ابی داود، استانبول ۱۴۰۱/ ۱۹۸۱.
(۷) احمد امین، قاموس العادات و التقالید و التعابیر المصریه، قاهره ۱۹۵۳.
(۸) محمد احمد پناهی، آداب و رسوم مردم سمنان، تهران ۱۳۷۴ ش.
(۹) حمیدرضا اربابی، «پژوهشی در سیره اهل بیت در عزاداری و استمرار آن تا عهد آل بویه»، پایان نامه کارشناسی ارشد فرهنگ و تمدن، دانشکده الهیات، دانشگاه تهران، ۱۳۷۶ ش.
(۱۰) ایرج افشار سیستانی، جزیره کیش و دریای پارس، تهران ۱۳۷۰ ش.
(۱۱) علی بلوکباشی، «آیین به خاک سپردن مرده و سوگواری آن»، پیام نوین، دوره ۷، ش ۹ (آبان و آذر ۱۳۴۴).
(۱۲) هوشنگ پورکریم، «ترکمنهای ایران (۲)»، هنرومردم، ش ۵۰ (آذر ۱۳۴۵).
(۱۳) محمد بن عیسی ترمذی، سنن الترمذی، استانبول ۱۴۰۱/ ۱۹۸۱.
(۱۴) محمد تونجی، یزیدیان، یا، شیطان پرستان، ترجمه احسان مقدس، تهران ۱۳۸۰ ش.
(۱۵) حرّعاملی، وسائل الشیعة.
(۱۶) عبدالرزاق حسنی، «یزیدیه یا شیطان پرستان»، ارمغان، سال ۱۴، ش ۱۱ (بهمن ۱۳۱۲).
(۱۷) مصطفی خن، مصطفی بغا و علی شربجی، الفقه المنهجی علی مذهب الامام الشافعی، دمشق ۱۴۲۱/ ۲۰۰۰.
(۱۸) امام علی رحمانف، تاجیکان در آئینه تاریخ، ج ۱: از آریان تا سامانیان، گرنزی: لاندن ریور ادیشنز.
(۱۹) شاکر صابر ضابط، «التقالید بین بغداد و کرکوک»، التراث الشعبی، سال ۱، ش ۳ (تشرین الثانی ۱۹۶۳).
(۲۰) محمدبن علی شبانکارهای، مجمع الانساب، چاپ میرهاشم محدث، تهران ۱۳۶۳ ش.
(۲۱) ابراهیم شکورزاده، عقاید و رسوم مردم خراسان، تهران ۱۳۶۳ش.
(۲۲) عبدالرحیم بن عبدالکریم صفی پوری، منتهی الارب فی لغه العرب، چاپ سنگی تهران ۱۲۹۷ـ ۱۲۹۸، چاپ افست ۱۳۷۷.
(۲۳) محمدعادل ضیایی، دانشگاه تهران، دانشکده الهیات، مصاحبه، اسفند ۱۳۸۰.
(۲۴) حنا فاخوری، الجامع فی تاریخ الادب العربی: الادب القدیم، بیروت ۱۹۸۶.
(۲۵) محمدبن یعقوب فیروزآبادی، ترتیب القاموس المحیط، چاپ احمد زاوی، بیروت ۱۳۹۹/۱۹۷۹.
(۲۶) محمود کتیرایی، از خشت تا خشت، تهران ۱۳۷۸ ش.
(۲۷) هانری ماسه، معتقدات و آداب ایرانی، ترجمه مهدی روشن ضمیر، تبریز ۱۳۵۵ـ۱۳۵۷ ش.
(۲۸) محمدبن محمد مرتضی زبیدی، تاج العروس من جواهرالقاموس، چاپ علی شیری، بیروت ۱۴۱۴/۱۹۹۴.
(۲۹) رحیم مسلمانیان قبادیانی، بنیاد دائره المعارف اسلامی، تهران، مصاحبه، اسفند ۱۳۸۰.
(۳۰) علی مظاهری، زندگی مسلمانان در قرون وسطا، ترجمه مرتضی راوندی، تهران ۱۳۷۸ ش.
(۳۱) محمد معین، فرهنگ فارسی، تهران ۱۳۷۱ ش.
(۳۲) مقدسی، مطهر، البدء والتاریخ، به کوشش کلمان هوار، پاریس، ۱۹۱۶م.
(۳۳) احمد وکیلیان، بنیاد دایره المعارف اسلامی، تهران، مصاحبه، اسفند ۱۳۸۰.
(۳۴) صادق همایونی، فرهنگ مردم سروستان، مشهد ۱۳۷۱ ش.
(۳۵) آنندراج، محمدپادشاه، به کوشش محمد دبیرسیاقی، تهران، ۱۳۳۶ش.
(۳۶) ابوداوود سجستانی، سلیمان، السنن، استانبول، ۱۹۸۱م.
(۳۷) احمدپناهی سمنانی، محمد، آداب و رسوم مردم سمنان، تهران، ۱۳۷۴ش.
(۳۸) افشار سیستانی، ایرج، بلوچستان و تمدن دیرینۀ آن، تهران، ۱۳۷۱ش.
(۳۹) افشار سیستانی، ایرج، مقدمه بر شناخت ایلها، چادرنشینان و طوایف عشایری ایران، تهران، ۱۳۶۶-۱۳۶۸ش.
(۴۰) بیگدلی، محمدرضا، ترکمنهای ایران، تهران، ۱۳۶۹ش.
(۴۱) نیکزاد امیرحسینی، کریم، شناخت سرزمین بختیاری، اصفهان، ۱۳۵۴ش.
(۴۲) ویدنگرن، گئو، دینهای ایران، ترجمۀ منوچهر فرهنگ، تهران، ۱۳۷۷ش.
(۴۳) هاکس، جیمز، قاموس کتاب مقدس، تهران، ۱۳۴۹ش.
(۴۴) یغمایی، اقبال، بلوچستان و سیستان، تهران، ۱۳۵۵ش.
(۴۵) عهد عتیق.
(۴۶) رامپوری، غیاثالدین محمد، غیاثاللغات، به کوشش منصور ثروت، تهران، ۱۳۷۵ش.
(۴۷) فردوسی، شاهنامه، به کوشش جلال خالقی مطلق، ۱۳۶۸-۱۳۷۰ش.
(۴۸) کتیرایی، محمود، از خشت تا خشت، تهران، ۱۳۷۸ش.
(۴۹) گودرزی، حسین، سیمای عشایر شرق لرستان، ۱۳۷۴ش.
(۵۰) لمعه، منوچهر، فرهنگ عامیانۀ عشایر بویراحمدی و کهگیلویه، تهران، ۱۳۵۳ش.
(۵۱) مجیدزاده، یوسف و دیگران، آیین سوگواری در دلفان لرستان، هنر و مردم، تهران، ۱۳۴۳ش، شم ۲۵.
(۵۲) مجیدی، نورمحمد، تاریخ و جغرافیای کهگیلویه و بویراحمد، تهران، ۱۳۷۱ش.
(۵۳) مزداپور، کتایون، نیایش برای درگذشتگان، سروش پیر مغان، تهران، ۱۳۸۱ش.
(۵۴) مؤید محسنی، مهری، فرهنگ عامیانۀ سیرجان، کرمان، ۱۳۸۱ش.
(۵۵) تاورنیه، ژان باتیست، سفرنامه، ترجمۀ ابوتراب نوری، به کوشش حمید شیرانی، اصفهان، ۱۳۶۳ش.
(۵۶) تدین، انوشیروان، تاریخ، جغرافیا و فرهنگ مردم اقلید، تهران، ۱۳۸۲ش.
(۵۷) تونجی، محمد، یزیدیان یا شیطانپرستان، ترجمۀ احسان مقدس، تهران، ۱۳۸۰ش.
(۵۸) ثعالبی مرغنی، حسین، غرر اخبار ملوک الفرس و سیرهم، به کوشش زُتنبرگ، پاریس، ۱۹۰۰م.
(۵۹) دالمانی، هانری رنه، از خراسان تا بختیاری (سفرنامه)، ترجمۀ فرهوشی، تهران، ۱۳۳۵ش.
(۶۰) دبیرسیاقی، محمد، جامۀ سپید در مراسم سوگواری، پشوتن، تهران، ۱۳۳۷ش، س ۱، شم ۴.
(۶۱) رسولی، غلامحسن، پژوهشی در فرهنگ مردم پیرسواران، تهران، ۱۳۷۸ش.
(۶۲) رضایی، جمال، بیرجندنامه، به کوشش محمود رفیعی، تهران، ۱۳۸۱ش.
(۶۳) زندهدل، حسن و دیگران، مجموعۀ راهنمای جامع ایرانگردی، تهران، ۱۳۷۷-۱۳۷۹ش.
(۶۴) سرنا، کارلا، آدمها و آیینها در ایران، ترجمۀ علیاصغر سعیدی، تهران، ۱۳۶۲ش.
(۶۵) سروشیان، جمشید، فرهنگ بهدینان، به کـوشش منوچهر ستـوده، تهران، ۱۳۵۶ش.
(۶۶) سیادت، موسی، تاریخ جغرافیایی عرب خوزستان، تهـران، ۱۳۷۴ش.
(۶۷) شاهمـرادی، بیـژن، آیینهای سوگـواری در بختیاری، یاد بهار، به کوشش کتایون مزداپور، تهران، ۱۳۷۶ش.
(۶۸) شبانکارهای، محمد، مجمع الانساب، به کوشش هاشم محدث، تهران، ۱۳۶۳ش.
(۶۹) شکورزاده، ابراهیم، عقاید و رسوم مردم خراسان، تهران، ۱۳۶۳ش.
(۷۰) شهریاری، دولت، مراسم مربوط به مردن، مجموعۀ مقالات چهارمین کنگرۀ تحقیقات ایرانی، به کوشش محمدحسین اسکندری، شیراز، ۱۳۵۳ش، ج۲.
(۷۱) شهزادی، رستم، مجموعۀ سخنرانیها، به کوشش مهرانگیز شهزادی، تهران، ۱۳۸۰ش.
(۷۲) صفیپوری، عبدالرحیم، منتهی الارب، تهران، ۱۳۷۷ش.
(۷۳) صلیبی، ژاسنت، ایرانیان آشوری و کلدانی، تهران، ۱۳۸۲ش.
(۷۴) علمداری، مهدی، فرهنگ عامیانۀ دماوند، تهران، ۱۳۷۹ش.
دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «ترحیم»، شماره۳۴۴۵. دانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، برگرفته از مقاله «ترحیم، مجلس»، شماره۵۸۷۳.