مجدالدین بن اثیر
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
اِبْنِ اَثیر، ابوالسّعادات مجدالدّین مبارک بن محمد شیبانى موصلى (۵۴۴ -۶۰۶ق/۱۱۴۹-۱۲۰۹م)، رجالى، مفسر، مُحدِّث و فقیه شافعى در
عراق بود.
وی برادر بزرگتر
عزّالدین و
ضیاءالدّین ابناثیر است که در جزیره
ابن عُمَر (اکنون شهر مرزی میان
سوریه و
ترکیه است) زاده شد.
مجدالّدین دوران کودکى و نوجوانى را در زادگاه خویش گذراند و پس از آن با پدر و برادرانش به موصل کوچ کرد و در آنجا ادبیات را از
ناصحالدین ابومحمد سعید بن دَهّان بغدادی،
ابوبکر یحیی بن سعدون مغربی قُرطُبی و
ابوالحزم مکّی بن ریان بن شَبَّه ماکِسی، نحوی ضریر و
حدیث را از محدّثان موصل از آن جمله
ابوالفضل بن طوسی فراگرفت. هنگامى که به
حج مىرفت در بغداد از
ابوالقاسم بن خَلّ و
عبدالوهّاب بن سکینه،
ابوالقاسم یعیش بن صدقه فُراتی،
ابوالفرج عبدالمنعم بن عبدالوهاب بن کُلَیب حَرّانی و
ابواحمد عبدالوهاب بن علی ابن علی حدیث شنید.
مجدالدین آن زمان که در موصل مىزیست، به اتابکان زنگى موصل، که از سوی
سلجوقیان فرمانروای آنجا بودند، نزدیک شد و به وسیله چند تن از حاکمان زنگى به مقام مشاور ویژه و نیز منشى خاص دست یافت. وی مدتى خزانهدار
سیفالدین غازی بن مَودود بن زنگى (د ۵۷۶ق/۱۱۸۰م) بود و پس از آن مدتى نیز توسط
سیفالدین به سرپرستى دیوان جزیره
ابن عُمَر گمارده شد، آنگاه به
موصل بازگشت و مقام نیابت دیوان را از سوی وزیر جلالالدین ابوالحسن على بن منصور اصفهانى عهدهدار شد و پس از آن نزد مجاهدالدین قایماز (د ۵۹۵ق/ ۱۱۹۹م) راه یافت و در آنجا به مقام بلندی رسید. هنگامى که در ۵۸۹ق/ ۱۱۹۳م مجاهدالدین دستگیر و زندانى شد و عزّالدّین مسعود جانشین وی گردید، وی در خدمت مسعود در آمد و پس از درگذشت او، به جانشین وی نورالدین ارسلان شاه پیوست و در فرمانروایى نورالدین ارسلان شاه پیوست و در فرمانروایى نورالدین قدرتى عظیم یافت.
مجدالدین در سالهای پایانى زندگى، فلج شد و دست و پای وی ناتوان گردید و از نوشتن بازماند، از این رو خانهنشین شد و رباطى در یکى از آبادیهای پیرامون موصل بنیاد نهاد و تمام داراییش را
وقف آن کرد.
خانه او محل گرد آمدن عالمان و ادیبان و پژوهشگران
علوم قرآنی و معارف دینى بود. گفتهاند که در همین ایام جمعى از افاضل روزگار، وی را در کار تصنیف یاری کردهاند.
او در بسیاری از علوم روزگارش توانا بود و در تمام آنها شاگردانى پرورده و نیز آثاری پدید آورده است. کسانى که از او روایت کردهاند عبارتند از: فرزندش شهاب قوصى، تاجالدین عبدالمحسن بن محمد حامض شیخ باجریقى و
فخرالدّین بخاری.
قلقشندی در برخى از آثارش حدیثهایى را از
ابن اثیر نقل کرده است.
قفطی گوید: مجدالّدین اجازه روایت تمام آثارش را به وی داده است.
مجدالّدین به ندرت
شعر نیز مىسرود.
با اینکه مجدالدین از شهرت و اعتبار فراوانى در نزد تمام عالمان و رجال شناسان فرقههای مختلف اسلامى برخوردار است، در مورد «
وثاقت» وی اظهار نظری نشده است، مگر
ابن قاضی شُهبه که وی را به نقل از
ابن نقطه از «ثقات» شمرده است.
جامع الاصول من احادیث الرسول، که گزیده و مجموعهای است از
صحاح ششگانه اهل سنّت که در آن احادیث به ترتیب الفبایى گردآوری شده و نخستین بار به کوشش محمد حامدالفقى در
قاهره به سال ۱۹۵۰م به چاپ رسیده است.
المُرَصّع فى الاباءِ و الامّهات و البنین و البنات و الاذوءِ و الذّوات، در ۱۹۷۱م به کوشش ابراهیم سامرائى در بغداد چاپ شده است.
منال الطّالب فى شرح طوال الغرائب، چاپى، دمشق، ۱۴۰۰ق/۱۹۸۰م.
السیرة النبویة، چاپى،
دمشق، ۱۹۷۱م.
النّهایة فی غریب الحدیث، چاپى، قاهره، ۱۹۶۳م.
المختار فى مناقب الاخیار، خطى.
الشّافى فى شرح مسند الشّافعى، خطى، پاریس.
رسائل
ابن اثیر، خطى، قاهره.
الباهر فى الفروق در
نحو.
تهذیب الفصول
ابن دَهّان .
آثار دیگری نیز به مجدالدین منسوب است که عبارتند از:
الانصاف فى الجمع بین الکشف و الکشاف،
که این
تفسیر برگرفته از
تفسیر ثعلبی و
زمخشری است.
البدیع در نحو.
علم الحدیث.
المصطفى المختار فى الادعیة و الاذکار.
نوشتهای در هنر کتابت.
الفروق فى الابنیة.
المُرَصّع در
لغت.
که احتمالاً همان کتاب المرصع فى الاباء... است.
وی دارای دیوان انشائى است که برای مسعود بن مَوْدود ارسلان شاه نوشته شده است .
۱)
ابن قاضى شُهْبه، احمد، طبقات الشافعیة، به کوشش حافظ عبدالعلیم، حیدرآباد دکن، ۱۹۷۹م.
۲) بغدادی، اسماعیل پاشا، هدیة العارفین، استانبول، ۱۹۵۵م.
۳) ذهبى، شمسالدین محمد، سیر اعلام النبلاء، به کوشش بشّار عوّاد معروف و محیى هلال السرحان، بیروت، ۱۴۰۴ق/۱۹۸۴م.
۴) سید، فؤاد، فهرس المخطوطات المصوره، قاهره، ۱۹۵۴م.
۵) قفطى، على، انباه الرواة، به کوشش محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره، ۱۳۷۱ق/ ۱۹۵۲م.
۶) قلقشندی، احمد، مآثر الانافة فى معالم الخلافة، به کوشش عبدالستار احمد فراج، کویت، ۱۹۶۴م.
۷) کوپریلى، خطى.
۸) منذری، عبدالعظیم، التکملة لوفیات النقلة، به کوشش بشّار عوّاد معروف، بیروت، ۱۴۰۵ق/۱۹۸۴م.
۹) علیقلیمیرزا، اعتضادالسلطنه، نامه دانشوران.
۱۰) یافعى، عبدالله، مراةالجنان، حیدرآباد دکن، ۱۳۳۷ق/۱۹۱۹م.
۱۱) حموی، یاقوت، معجمالادبا، قاهره، ۱۳۵۷ق/ ۱۹۳۸م.
دانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، برگرفته از مقاله «ابن اثیر، ابو السعادات»، ج۲، ص۸۵۹.