• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

مبانی اقتصاد علوی

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



مبانی اقتصاد در نظام علوی، ناشی از اصالت دادن به فرد و جامعه، به یک اعتبار روح جمعی را در روند و پیش‌برد امور اقتصاد و اخلاق و رفتار جامعه دخیل می‌دانند.



مقوله‌های بنیادین ذیل از نگاه اسلام و نظام لیبرال سرمایه‌داری در بخش‌های مختلف مربوط به عالم هستی از جمله: ۱- خداشناسی؛ ۲- جهان‌شناسی؛ ۳- انسان‌شناسی؛ ۴- جامعه‌شناسی، مورد تبیین و بررسی قرار می‌گیرد در این مجال به بخش جامعه‌شناسی خواهیم پرداخت.


در بحث جامعه‌شناسی، دو مطلب دارای اهمیت ویژه‌ای است که از لحاظ ساختار نظام اقتصادی، آثار فراوانی به دنبال دارد. این دو عبارتند از: الف- مسئله اصالت فرد یا اصالت جامعه؛ ب- مسئله سنت‌های الهی حاکم بر جوامع و انسان‌ها.

۲.۱ - نظریه اصالت فرد


نظریه اصالت فرد، یکی از اساسی‌ترین نظریه‌های لیبرالیسم است. بر اساس این نظریه، آنچه در اجتماع وجود حقیقی دارد، افرادند که در هویت و اثر، مستقل از یکدیگرند. وجود حقیقی و اصیل از آن افراد است و جامعه فقط وجود اعتباری دارد که افراد آن، اهداف و راه‌های دستیابی به آن را مستقل از دیگران تعیین کرده، شخصیت خود را می‌سازند و همین هویت‌های مستقل افراد، هویت اعتباری جامعه را می‌سازد.

۲.۲ - نتیجه و اثر این دیدگاه

نتیجه چنین دیدگاهی، آن است که هویت حقیقی و اصیل فرد همیشه بر هویت اعتباری و غیر اصیل جامعه مقدم است و هنگام تعارض بین منافع فرد و جامعه، باید منافع فرد مقدم شود؛ بلکه میان امر اصیل و حقیقی، و امر غیر اصیل و اعتباری، بر اساس نظریه «دست نامرئی اسمیت»، هیچ‌گاه تعارضی به وقوع نمی‌پیوندد. بدین‌ترتیب، افراد به اطاعت از هیچ نهاد دینی یا غیر دینی به نام دولت ملزم نیستند و دنبال کردن منافع فردی، تضمین‌کننده منافع افراد اجتماع است. همچنین در بعد معرفت‌شناسی‌ ‌بر اساس نظریه اصالت فرد، پدیده‌های اجتماعی، چیزی جز مجموعه‌ای از افراد که با هم نسبت‌های گوناگون دارند، نیست.

۲.۳ - نظریه اصالت جامعه

شهید مطهری در تبیین این نظریه که مقابل نظریه اصالت فرد است می‌نویسد: «افراد انسان در مرحله قبل از وجود اجتماعی هیچ هویت انسانی ندارند؛ ظرف خالی می‌باشند که فقط استعداد پذیرش روح جمعی را دارند. انسان قطع نظر از وجود اجتماعی، حیوان محض می‌باشند که تنها استعداد انسانیت دارند و انسانیت انسان در پرتو روح جمعی پیدا می‌شود، و این روح جمعی است که این ظرف خالی را پر می‌کند و این شخص را به صورت شخصیت در می‌آورد. روح جمعی همواره با انسان بوده و با آثار و تجلیات خود از اخلاق، مذهب، علم، فلسفه و هنر همیشه خواهد بود. تاثیر و تاثرها و فعل و انفعال‌های روحی و فرهنگی افراد در یکدیگر، به واسطه روح جمعی و در پرتو روح جمعی پیدا می‌شود، نه مقدم بر آن و در مرحله پیش از آن، و در حقیقت، جامعه‌شناسی انسان، مقدم بر روان‌شناسی او است».
بر اساس نظریه اصالت جامعه، مفاهیم اجتماعی، بدون تمسک به مفاهیم ناظر بر افراد و روابطشان تفسیر می‌شود؛ لذا، از جنبه ارزشی اصالت جامعه می‌توان به تقدیم منافع جامعه بر منافع فرد حکم کرد.

۲.۴ - دیدگاه اصالت فرد و جامعه

دیدگاه سوم، اصالت فرد و جامعه است. بر اساس این نظریه، افراد در جامعه، هویت و شخصیت مستقل دارند. افراد انسان هریک با سرمایه فطری و همچنین سرمایه‌ای اکتسابی از طبیعت، وارد زندگی اجتماعی می‌شوند و از نظر روحی در یکدیگر ادغام شده، هویت روحی جدیدی که از آن به «روح جمعی» تعبیر می‌شود به دست می‌آید. این روح جمعی، از تاثیر و تاثّر حقیقی افراد حاصل می‌شود و شبیه و نظیر ندارد. این روح می‌تواند بر هویت برخی افراد تاثیر گذارد؛ همان‌گونه که برخی افراد چنان قدرتی دارند که می‌توانند بر این روح جمعی اثر گذاشته،‌ اندیشه‌ها، عواطف و به طور کلی فرهنگ جامعه را عوض کنند.

۲.۵ - نگاه شهید مطهری در مورد بحث

به عقیده شهید مطهری، اسلام نظریه اصالت فرد و جامعه را تایید می‌کند: «قرآن برای امت‌ها (جامعه‌ها) سرنوشت مشترک، نامه عمل مشترک، فهم و شعور، عمل، طاعت و عصیان قائل است. بدیهی است که «امت» اگر وجود عینی نداشته باشد، سرنوشت و فهم و شعور و طاعت و عصیان معنا ندارد. این دلیل است که قرآن به نوعی حیات قائل است که حیات جمعی و اجتماعی است».

۲.۶ - اثبات قضیه اصالت جامعه با آیات

وی برای اثبات سخن خود به آیاتی تمسک می‌کند که جامعه را مخاطب قرار داده است؛ مانند:
۱- «لکلّ اُمَّهٍ اجلٌ؛ هر امتی مدت و پایانی دارد».
۲- «کلُّ اُمَّهٍ تُدعی اِلی کتابها؛ هر امت (جامعه‌ای) بری رسیدگی به سوی کتاب و نوشته خود، خوانده می‌شود».
۳- «زینّا لِکُلِّ اُمَّهٍ عملَهم؛ عمل هر امتی را برای خود آنها زیبا قرار دادیم».

۲.۷ - فرمایش امام علی بر اصالت فرد

شایان توجه است که این آیات، بعد اصیل بودن جامعه را اثبات می‌کند؛ اما اصالت فرد از منظر اسلام امری مسلّم و بی‌نیاز از اثبات است. شهید مطهری فرمایشی از امام علی (علیه‌السّلام) نقل، و از آن استفاده می‌کند که کلام حضرت نیز مانند برخی از آیات قرآن کریم بر نوعی روح جمعی، غیر از افراد و روح فردی آنها دلالت دارد: «ای مردم! همه افراد جامعه در خشنودی و خشم شریکند؛ چنانکه شتر ماده ثمود را یک نفر پی کرد؛ اما عذاب آن تمام قوم ثمود را گرفت؛ زیرا همگی آن را پسندیدند. خداوند سبحان می‌فرماید:» ماده شتر را پی کردند و سرانجام پشیمان شدند ؛ «سرزمین آنان همچون آهن گداخته‌ای که در زمین نرم فرو رود، فریادی زد و فرو ریخت».
حضرت پی کردن شتر صالح را که یک فرد مرتکب شده بود، به همه آن قوم نسبت داده، همه را مرتکب جرم می‌شمارد؛ چنان که همه آنان را مستحق عقاب و مجازات می‌داند. این امر بدان دلیل است که این مردم یک تفکر اجتماعی و به اصطلاح، یک روح جمعی داشتند.
[۶] مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، ج۲، ص۳۴۱.
[۷] مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، ج۲، ص ۳۴۲.
نمونه دیگر آنجاست که می‌فرماید: «انَّ ید الله مع الجماعه» به درستی که دست خدا با جماعت است».


جامعه اسلامی «روح و هویت جمعی» اسلامی، کانون نزول برکات الهی است. در گفتار دیگری می‌فرماید:
«عرب‌ها امروز اگرچه به شمار‌ اندکند با وجود اسلام بسیارند و به سبب اجتماع، عزیز و پیروزند».
حضرت به‌اندک بودن افراد عرب، تصریح می‌فرماید؛ اما در همین کلام، به فراوانی آنان به سبب وجود اسلام و در نتیجه پیروزی ایشان نیز اشاره دارد. به یقین این فراوانی و پیروزی به افراد ناظر نیست؛ بلکه به «روح و هویت جمعی» برمی‌گردد که حقیقت انکارناپذیر است.
حضرت فراوانی و پیروزی را به افراد عرب نسبت نمی‌دهد؛ بلکه به امری دیگر به نام جامعه اسلامی منسوب می‌دارد. به رغم مطالب پیشین، تاکید امیر مومنان (علیه‌السّلام) بر توانایی افراد برای حرکت در مسیری بر خلاف روح جمعی حاکم بر جامعه فراوان است و سیره او و برخی از اصحابش مانند سلمان و ابوذر دلالت روشنی بر آن دارد. برای مثال: «هرکه عملش او را واپس دارد، نسبش سبب نشود که پیش افتد. هرکه شرافت و حسب خود را از دست بدهد، شرافت و حسب نیاکان سودش ندهد».
این سخن دلالت دارد که هویت و شخصیت افراد، در گرو اعمالشان است و منسوب بودن به افراد بزرگ، احزاب، گروه‌ها و... در حقیقت و ماهیت او تغییر ایجاد نمی‌کند؛ زیرا «کلّ نقس بما کسبت رهینه؛ هرکس در گرو کردار خویش است».


بنابراین، امام علی (علیه‌السّلام) نه نظریه رایج اصالت فرد، و نه اصالت جامعه را - بدان نحو که در شماره قبل بدان اشاره نمودیم - نمی‌پذیرد بلکه از مجموع سخنان حضرت و سیره او بر می‌آید که گویا دیدگاه سومی (نظریه اصالت فرد و جامعه) را ارشاد می‌کند.


۱. اعراف/سوره۷، آیه۳۴.    
۲. اعراف/سوره۷، آیه۳۴.    
۳. یونس/سوره۱۰، آیه۴۹.    
۴. شعراء/سوره۲۶، آیه۱۵۷.    
۵. امام علی (علیه‌السلام)، نهج البلاغه، ص ۲۱۴، خطبه ۲۰۱.    
۶. مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، ج۲، ص۳۴۱.
۷. مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، ج۲، ص ۳۴۲.
۸. امام علی (علیه‌السلام)، نهج البلاغه، ص ۱۱۹، خطبه ۱۲۷.    
۹. امام علی (علیه‌السلام)، نهج البلاغه، ص ۱۳۴، خطبه ۱۴۶.    
۱۰. امام علی (علیه‌السلام)، نهج البلاغه، ص ۳۷۶، حکمت ۳۸۹.    
۱۱. مدثر/سوره۷۴، آیه۳۸.    



سایت پژوهه، برگرفته از مقاله «مبانی اقتصاد علوی»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۵/۱۱/۰۱.    


رده‌های این صفحه : مقالات پژوهه




جعبه ابزار