لَعْب (مفرداتنهجالبلاغه)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
لَعْب (به فتح لام و سکون عین) و
لِعْب (به کسر لام و سکون عین) و
لَعِب (به فتح لام و کسر عین) از
واژگان نهج البلاغه به معنای بازی است.
از مشتقات این ماده که در «
نهجالبلاغه» آمده:
تِلْعابَه (به کسر تاء و سکون لام و فتح باء) يعنى كثير
اللعب است.
هشت مورد از این ماده در «نهجالبلاغه» آمده است.
لَعْب و
لِعْب (مثل عقل و كتف) به معنای بازى است.
اصل آن از
لعاب به معنى
آب دهان است و آن كارى است كه مقصد صحيحى در آن قصد نشده است.
برخی از مواردی که در «نهجالبلاغه» به کار رفته است، به شرح ذیل میباشد:
امام (صلواتاللهعلیه) در مقام
موعظه فرموده:
«فَإِنَّهُ وَ اللهِ الْجِدُّ لا اللَّعِبُ، وَ الْحَقُّ لا الْكَذِبُ، وَ ما هُوَ إِلاّ الْمَوْتُ.» «به خدا آن جدّى است نه بازيچه و
حق است نه
دروغ و آن
مرگ است.»
درباره
عمرو بن عاص فرموده:
«عَجَباً لاِبْنِ النّابِغَةِ! يَزْعُمُ لاَِهْلِ الشّامِ أَنَّ فِيَّ دُعابَةً، وَ أَنّي امْرُؤٌ تِلْعابَةٌ.» «
تلعابه» يعنى كثير
اللعب، «تعجب از پسر زن زناكار به اهل
شام مىگويد كه من اهل
مزاح هستم و مردى هستم داراى
لعب بسيار.»
هشت مورد از این ماده در «نهجالبلاغه» آمده است.
•
قرشی بنایی، علیاکبر، مفردات نهج البلاغه، برگرفته از مقاله «لعب»، ج۲، ص۹۴۱.