لوب آهیانهای
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
لوب آهیانهای، یکی از اجزای
مغز و مباحث مطرح در
روانشناسی فیزیولوژیک بوده که در نیمه خلفی بالای مخ، بین قطعه پسسری و شیار مرکزی یعنی عمیقترین شیار در سطح
کرتکس قرار دارد. این قطعه مغز در قسمت قدامی و تحتانی شامل نواحی حس بدنی شماره یک و دو، نواحی دریافت حس ذائقه و احتمالا حس دهلیزی و یک قطعه باقیمانده است که جزء قشر ارتباطی محسوب میشود. در این مقاله به بررسی این قسمت از مغز، عملکردها و اختلالات مربوط به این ناحیه میپردازیم.
این قطعه باقیمانده گذشته از همکاری با قشر ارتباطی سایر نواحی و انجام کارهای عالی مغز، اعمالی را نیز به صورت اختصاصی انجام میدهد.
مهمترین کارکرد اختصاصی قطعه آهیانه،
تفکر فضایی (spatial thought) است. با توجه به اینکه قسمت قدامی قطعه آهیانهای محل دریافت حسهای پوستی و عمقی است، منطقی به نظر میرسد که پردازش و تجزیه و تحلیل این اطلاعات در قشر ارتباطی مجاور آن انجام گیرد. همچنین تمام خاطرات مربوط به این حسها نیز در همین ناحیه ضبط میشود.
یکی دیگر از کارهای اختصاصی قطعه آهیانهای مغز، ایجاد هماهنگی در عضلات محرکه چشمها برای تعقیب غیرارادی اشیای متحرک است. این کار، به وسیله "مرکز حرکات هماهنگ غیرارادی چشمها" در انتهای خلفی تحتانی قطعه آهیانهای در نزدیکی قطعه پسسری انجام میگیرد.
به دلیل وجود این مرکز، وقتی در اتومبیل در حال حرکت، از پنجره به بیرون نگاه میکنیم، چشم ما بیاختیار اشیای مختلف را تعقیب میکند و هنگامی که از میدان دید ما خارج میشوند، آنها را رها نموده، شیء دیگری را دنبال مینماید. این حرکت "نیستاگموس اپتوکینتیک"(optokinetic nystagmus (okn)) نامیده میشود و عدم وجود آن نشانه ضایعه مغزی است.
در قطعه آهیانه، ناحیهای درست در عقب شیار مرکزی قرار دارد که "شکنج پسمرکزی" (postcentral gyrus) نامیده میشود و به ناحیه اولیه احساسات بدنی معروف است. تحریک الکتریکی مستقیم شکنج پسمرکزی، موجب فراخوانی احساسهایی در طرف مخالف بدن میشود که اغلب به عنوان احساس سوزش و احساسهای غیرمعمول توصیف میشوند.
شکنج پسمرکزی دارای چهار دسته از یاختههایی است که موازی با شیار مرکزی هستند. دو دسته آکسون بیشتر اطلاعات نوری - لامسهای، یک دسته اطلاعات فشار عمقی و دیگری ترکیبی از هر دو اطلاعات را دریافت میکند.
با توجه به آنچه گفته شد، کارکردهای اختصاصی قطعه آهیانهای را میتوان به شرح زیر خلاصه کرد:
· دریافت حسهای پوستی (لمس، درد و حرارت)
· دریافت حسهای عمقی (عضلانی، تاندومی، رباطی، مفصلی، درد عمقی، فشار و ارتعاش)
· دریافت حس ذائقه
· دریافت حس دهلیزی
· تفکر فضایی
· ایجاد هماهنگی در حرکت چشمها برای تعقیب غیرارادی اشیای متحرک.
در این قسمت به بررسی ضایعات و اختلالات لوب آهیانهای میپردازیم.
برای تشخیص ضایعه قطعه آهیانهای، تصور میشود که میتوان با توجه به کارکردهای اختصاصی آن، دریافت حسهای پوستی، عمقی و حس ذائقه را امتحان کرد. ولی با وجود اختلال در دریافت این حسها، بیمار نه تنها شکایتی نمیکند بلکه در صورت کشف شدن این اختلال منکر آن خواهد شد.
اصولا کلیه ضایعات حسی قشری با پدیده
انکار همراه است. به نحوی که بیمار، نیمه مقابل بدن خود و نیمه مقابل میدان بینایی خود را انکار میکند. این پدیده بهخصوص در ضایعات قطعه آهیانهای نیمکره راست (غالب) بیشتر مشاهده میگردد. برای مثال چنانچه از بیمار مبتلا به ضایعه قطعه آهیانهای نیمکره راست بخواهیم دست چپ خود را بالا بیاورد، دست راست خود را بالا خواهد آورد. در ضایعات خفیفتر قطعه آهیانهای به جای انکار شدید، یک نوع بیتوجهی یا غفلت نسبت به طرف مقابل بدن مشاهده میگردد. مثلا بیمار آستین لباس خود را در آن طرف نمیپوشد.
اختلال در تفکر فضایی یا نارسایی در تشخیص اشیاء با لمس کردن: برای آزمایش تفکر فضایی، اشیایی را در دست راست و چپ آزمودنی قرار میدهیم، در حالی که چشمهای وی بسته است باید نام آنها را بگوید (آزمایش شناخت سهبعدی اجسام).
د. اختلال در تمایز دو نقطه: در آزمایش تمایز دو نقطه از هم، حداقل فاصله دو نقطه برای قابل تمایز بودناندازهگیری میشود. این فاصله معمولا در نوک انگشتان دست حدود ۴ میلیمتر است. مثلا اگر در معاینه دست راست این فاصله ۴ میلیمتر و در معاینه دست چپ ۶ میلیمتر باشد، ضایعه در قطعه آهیانهای نیمکره راست وجود دارد.
برای تشخیص این اختلال، در حالی که چشم آزمودنی بسته است، نقاط مختلفی از بدن او را با نوک انگشتان لمس میکنیم و او باید با نوک انگشت خود آن نقاط را نشان دهد. در ضایعات قطعه آهیانهای، یا تحریک در طرف مقابل ضایعه تشخیص داده نمیشود یا تشخیص محل آن اشتباه است.
از آزمودنی خواسته میشود اشکالی مانند خانه، گلدان ساعت و... ترسیم کند و به صورت استاندارد از صفر تا سه امتیاز به هر شکل داده میشود. در این آزمایش گاهی پدیده انکار به خوبی مشاهده میشود.
در این آزمایش معمولا از شکلهای استاندارد استفاده شده و از صفر تا سه امتیاز به هر شکل داده میشود.
در این آزمایش از چهار
مکعب استفاده میشود که در هر یک دو وجه متقابل به یک رنگ، دو وجه متقابل دیگر به رنگ دیگر و دو وجه باقیمانده نیمی به رنگ اول و نیم دیگر به رنگ دوم رنگآمیزی شدهاند. با کنار یکدیگر گذاشتن این چهار
مکعب اشکال مختلفی میتوان به دست آورد.
تعداد ده کارت از اشکال ممکن در اختیار آزمودنی گذاشته میشود که با
مکعبها شبیه آنها را بسازد (یک شخص سالم باید بتواند به راحتی تمام اشکال را بازسازی نماید). برای هر کارت که به درستی ساخته شود یک امتیاز به آزمودنی داده میشود و در نهایت امتیازاتی که گرفته است در تعیین درجه سلامت قشر ارتباطی قطعه آهیانهای مورد نظر قرار میگیرد.
در این آزمایش گاهی میتوان ضایعه قطعه آهیانهای
نیمکره چپ و راست را نیز متمایز کرد. هرگاه تصویر در جهت چپ و راست یا بالا و پایین معکوس شده باشد یا رنگها به صورت معکوس قرار گرفته باشند، ضایعه در قطعه آهیانهای نیمکره چپ وجود دارد. اگر به حدی دچار اختلال باشد که حتی نتواند چهار
مکعب را در کنار یکدیگر قرار دهد، ضایعه در قطعه آهیانهای نیمکره راست وجود دارد.
نوعی
صرع است که در آن ناکارآمدیهای
کرتکس بهویژه در حیطه حسی – حرکتی ایجاد میشود. به این نوع صرع، صرع آهیانهای هم گفته میشود.
این نشانگان به ضایعات قطعه آهیانهای نیمکره چپ نسبت داده شده و شامل چهار علامت است: اختلال در نوشتن، اختلال در محاسبه، اختلال در تشخیص چپ و راست و اختلال در شناخت انگشتان دست (آگنوزی انگشت).
•
سایت پژوهه، برگرفته از مقاله «لوب آهیانه ای»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۹/۰۵/۱۵.